Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-25@20:01:31 GMT

چرا کودکان فحاشي مي کنند؟

تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۲۰۸۰۲۹

چرا کودکان فحاشي مي کنند؟

خبرگزاري آريا -

دلايل فحاشي؛ از کوچک تا بزرگ
دشنام گويي و بد دهاني تنها منحصر به افراد فحاش نيست بلکه اين پديده در تعاملات اجتماعي ميان تمام اقشار جامعه رخنه کرده است. با اينکه نميتوان دشنام ها را از فرهنگ لغت يک زبان کاملا حذف کرد اما......
دشنام گويي و بکار گيري واژه هاي عاميانه قبيح به گونه فزاينده اي در ميان اقشار جامعه و بخصوص کودکان و نوجوانان معمول گرديده.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دشنام گويي و بد دهاني تنها منحصر به افراد فحاش نيست بلکه اين پديده در تعاملات اجتماعي ميان تمام اقشار جامعه رخنه کرده است. با اينکه نميتوان دشنام ها را از فرهنگ لغت يک زبان کاملا حذف کرد اما ميتوان کاربرد آنها را در ارتباطات بين فردي تا حد زيادي تحت کنترل در آورد.
چرا کودکان فحاشي مي کنند؟
اينکه کودکان اقدام به فحاشي مي کنند، چند علت مي تواند داشته باشد؛ يکي از علت هايش اين است که ما الگوي بچه ها هستيم؛ يعني کودک در محيطي قرار مي گيرد که اطرافيانش به اين شکل صحبت مي کنند. در نتيجه، اين قضيه براي کودک عادي مي شود زيرا در اين محيط رشد و پرورش مي يابد. علت ديگر فحاشي کودکان مي تواند اين باشد که آنها نمي توانند خشم خود را کنترل کنند و فحش دادن در حقيقت، يک نوع ابراز خشم و پرخاشگري کلامي است؛ مانند مواردي که کودکان در حالت خشم کتک کاري مي کنند يا چيزي از اين قبيل. در واقع اين حالت يک نوع برخورد ناشي از عدم کنترل خشم است.
گاهي اوقات ممکن است کودکان در حالت افسردگي، پرخاشگر شده و ناسزا بگويند. گاهي بعضي بيماري هاي جسماني سبب ايجاد اضطراب در کودکان مي شود و همين باعث پرخاشگري و در نهايت فحاشي مي شود.
مثلا بيماري پرکاري تيروييد باعث مي شود کودک زمينه بيمارگونه اي از اختلالات اضطرابي و افسردگي را پيدا کند که خود اين عامل، زمينه اي براي فحاشي کودکان است. البته فحاشي مي تواند به مشکلات رفتاري کودکان (مانند لجبازي) نيز برگردد. بچه هاي لجباز مي دانند که فحش دادن کار بدي است و اطرافيان را ناراحت مي کند و به همين علت شروع به ناسزاگويي مي کنند تا محيط اطرافشان را طبق نظر خودشان کنترل کنند.
چرا بزرگترها فحاشي مي کنند؟
اما دلايل بد دهاني و دشنام گويي بزرگترها چيست؟ در زير ميتوانيم به چند عامل عمده آن اشاره کنيم:
- دشنام دادن بخاطر يک اتفاق دردناک و غير منتظره مانند اصابت سر به يک جسم محکم و يا خوردن چکش به انگشتان دست هنگام کوبيدن ميخ.
- دشنام گويي به منظور برقراري هويت گروهي. عضويت در يک گروه خاص و حفظ مرزهاي آن گروه.
- ابراز همبستگي، اتحاد و همدردي با ديگران.
- ابراز صميميت و اعتماد به ويژه ناسزا گويي زنان در حضور زنان ديگر
- دشنام گويي از روي عادت.
- بمنظور برانگيختن خشم ديگران و تحريک آنها. ابزاري براي تحقير، توهين و يا ارعاب.
- بد دهاني بمنظور قدرت نمايي.
وقتي کودک فحاشي کرد چکار کنيم؟ تنبيه بکنيم يا نه؟
وقتي کودک ناسزا مي گويد اولين مرحله تنبيه، محروم کردن او از حضور در جمع است که معمولا به اندازه سنش دقيقه تعيين مي کنيم. به عنوان نمونه يک کودک 5 ساله بايد 5 دقيقه از جمع جدا شود چون حرف زشتي زده است. اگر اين محروميت ها جواب ندهد به سراغ محروميت از چيزهايي که مورد علاقه اش است مي رويم. ضمن اينکه يادتان باشد وقتي تنبيه را به کار مي بريم حتما براي رفتار عکس آن هم تشويق در نظر مي گيريم.
اگر کودک بلافاصله عذرخواهي کرد نيز عذرخواهي کودک را همان بار اول قبول مي کنيم ولي عذرخواهي مانع تنبيه نمي شود. بايد به او گفت: تو را مي بخشم ولي به خاطر حرفي که زده اي بايد 5 دقيقه در اتاقت تنها بماني.
وقتي يکي از والدين فحاشي مي کند؟
اگر يکي از والدين کودک بيمار باشد، ممکن است گاهي ناسزاگويي کند. بهترين کار در اين موارد اين است که براي کودک، بيماري والد را توضيح دهيم. به عنوان نمونه بگوييم که: «پدرت حالش خوب نيست» يا «پدرت رفتار نامناسبي انجام مي دهد» يا ... مساله اصلي اين است که بايد بر حسب سن کودک به تحليل اين شرايط بپردازيم. اگر کودک دبستاني است و مي توان با او در تعامل کلامي قرار گرفت با او صحبت مي کنيم و مسايل را برايش توضيح مي دهيم. اگر کودک در سنين نوجواني است، مي توانيم از او کمک و مداخله درماني بگيريم.
به عنوان نمونه از او بپرسيم: «به نظر تو چه کار کنيم بهتر است تا اين مشکل پدرت حل شود؟» اگر کودکي خيلي کوچک است، توصيه مي کنيم والدين اجازه ندهند کودک در آن شرايط بيمارگونه براي مدتي طولاني قرار بگيرد زيرا کودکان کوچک تر بسته به جنسيت شان از والد همجنس فحاش شان الگو مي گيرند بنابراين اگر هر کدام از والدين ديدند که والد ديگر از مساله اي ناراحت و عصباني است و احتمال فحاشي و ناسزاگويي وجود دارد، کودک را از او دور يا حواسش را پرت کنند. اگر هم اين مساله رخ داد و کودک درباره آن سوال کرد بايد براي او توضيح دهند که اين رفتار، رفتار مناسبي نيست. ضمن اينکه نبايد وجهه والد را هم نزد کودک خراب کرد.
وقتي خودمان در دام فحاشي هستيم، چه بايد کرد؟
شما با کنترل زبان و گفتار در نظر ديگران پخته تر، با هوش تر، مودب، سخن دان، با ملاحظه، دلپذي تر و خوش مشرب تر جلوه کرده و مورد پذيرش و احترام همگان قرار خواهيد گرفت.
- از حذف دشنام گويي ها و بد دهانيهاي جزئي، غير جدي و اتفاقي شروع کنيد: به جاي استفاده از صفات اهانت آميز و رکيک براي تاکيد، از تغيير لحن و آهنگ در واژه ها و جملات بهره گيريد.
- شکيبايي را تمرين کنيد: آستانه تحمل خود را افزايش دهيد. سريع از کوره در نرويد و در اموري که کنترلي بر آنها نداريد بردباري به خرج دهيد.
- از واژه هاي جايگزين استفاده کنيد: در زبان فارسي واژه هاي گوناگون و متنوعي براي بيان احساسات و افکار وجود دارد. اما افرادي که به بد دهاني و دشنام گويي عادت کرده اند مکررا از چند واژه معدود تکراري، رکيک و زننده استفاده ميکنند. براي واژه هاي رکيک يک معادل مودبانه بيابيد. چند واژه قدرتمند و يا با مزه يافته و آنها را بکار بريد.
- نقطه نظرات خود را مودبانه بيان کنيد: واکنشها و پاسخهاي خود را تحت کنترل خويش در آوريد.چنانچه فردي از شما انتقاد کرد که کاري را نادرست انجام ميدهيد به وي نگوييد به شما مربوط نيست. اين يک پاسخ تدافعي ، خصومت آميز و کودکانه است. بهتر است اينگونه پاسخ دهيد که اين يک روش جديده و خيلي هم سريعتر انجام ميشه. يا توجيه کردن، پاسخهايي پخته تر و متقاعد کننده تر بدهيد.
- پيش از سخن گفتن فکر کنيد: از دهان خارج ساختن دشنام و واژه هاي تهي از نزاکت و ادب، مهارت در سخن وري و بي سليقگي آسان است. پيش از اينکه سخن بگوييد از پيامدها و اثرات احتمالي آن مطمئن شويد. چنانچه پس از اينکه حرفي زديد متوجه شديد که گفتارتان توهين آميز و گستاخانه بوده به عقب باز گشته و موشکافانه نوع تعبير و جمله بندي خود را بررسي کنيد. به تدريج با اصلاح اشتباهات گذشته خوش زباني را تمرين کنيد.
- ترک عادت دشوار است: ترک بد دهاني همچون ساير اعتياد ها همچون ترک سيگار نياز به تمرين، پشتکار، حمايت ديگران و اراده راسخ دارد. نه تنها واژه هاي قبيح را بايد ترک کنيد بلکه احساسات و هيجاناتي که شما را به دشنام گويي وا ميدارند را نيز ميبايست تحت کنترل در آوريد.
- با افراد بد دهان معاشرت نکنيد: دوستان بد دهان خود را کنار بگذاريد تا مجبور نباشيد بمنظور ارتباط برقرار کردن با آنها شما هم بد دهان شويد. با افراد بد دهان نيز مشاجره نکنيد چرا که اينگونه افراد با فحاشي بر شما پيروز خواهند شد. چرا که آنها تنها در دشنام دادن مهارت دارند.
منابع:
روزنامه آفتاب
تبيان


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۲۰۸۰۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«کودک شو» : تلاش بودجه‌سوز برای استمرار یک تجربه‌ی تمام‌شده

«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربه‌ی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکه‌ی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کم‌حاشیه‌ی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربه‌ی مجری‌گری در مسابقه‌ی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبه‌ی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصل‌های قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.

حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!

«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.

به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربه‌ی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندان‌گیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکه‌ی نسیم برای ادامه دادن به این تجربه‌ی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.

در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایه‌ی باقی‌مانده از فصل چهارم به بعد مسابقه‌ی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکت‌کننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامه‌ای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.

چنین مسابقه‌هایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایده‌ها بسیار پیش‌پاافتاده و اجرای آن‌ها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرین‌زبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کرده‌اند، نشان از ساده‌انگاری و سهل‌پنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامه‌ی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.

برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامه‌هایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکت‌کنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربه‌ای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.

ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپه‌چاله‌های اجرای خود را با قربان‌صدقه رفتن کودکان جبران می کند.

به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.

البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیه‌ی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفی‌نیا به واسطه‌ی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.

جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایده‌ها و گفتارهای از پیش تعیین‌ و نوشته‌شده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونه‌ای حاضرجوابی، بداهه‌پردازی و شوخ‌طبعی غریزی باشد.

در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه‌ با تم خاص(در این‌جا کودکانه) یک شخصیت‌پردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفی‌نیا علی‌رغم سابقه‌ی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقه‌ی کودک‌محور را سهل و ساده فرض کرده‌اند.

بی‌انصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژه‌ی شکست‌خورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطه‌ی ایده‌ی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامه‌های موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحه‌ی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.

معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دست‌کم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبه‌ی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.

برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقه‌ی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکه‌های بزرگ دنیا، دارای یک ایده‌ی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروف‌ترین برنامه‌ها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.

یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقه‌ی «Genius Junior» صحنه‌ای برای معرفی و جلوه‌گری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقه‌ی بسیار جذاب و هیجان‌آور به تصویر کشیده می شود.

شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایده‌های ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقه‌ی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیه‌سازی شده در محیط‌هایی چون جنگل به سنجش می گذارد.

در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهره‌گیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانه‌های معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آن‌ها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.

ملاحظه می شود که انواع ایده‌های مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علی‌رغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایده‌ی منسجم‌کننده و خلاقیت‌سازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازی‌های طراحی‌شده بدیع و سرگرم‌کننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربه‌ی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکت‌کننده رقم زده می شود.

ظاهرا تلاشی بی‌وقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجه‌های عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیم‌های برنامه‌سازی(دقیق‌تر: برنامه پر کُن)، با بسیط‌ترین ایده‌ها، تکراری‌ترین شیوه‌ها و البته کشدارترین زمان‌ها تلف شود. این سطح از کیفیت‌ستیزی برنامه‌سازان از یک سو، و نظارت‌گریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامه‌سازی در شبکه‌های سیما دارد.

دیگر خبرها

  • «کودک شو» : تلاش بودجه‌سوز برای استمرار یک تجربه‌ی تمام‌شده
  • شناسایی ۱۰۰ کودک مبتلا به اوتیسم در نیشابور
  • پینوکیویی که کارآفرین است
  • با «کودک استرسی» چگونه برخورد کنیم؟
  • قصه گویی و اجرای نمایش برای کودکان
  • نخستین دور گفتگوهای روسیه و اوکراین با میانجیگری قطر انجام شد
  • سرباز وکارمند دادگستری کودکان را ازسیل نجات دادند
  • قطع عضو؛ سرنوشت تلخ کودکان معصوم فلسطینی
  • سازمان ملل: بیش از ۲۳ هزار کودک قربانی سلاح های انفجاری شدند
  • پرتناقض‌ترین سن کودک کدام است؟