رهامی: خود روحانیت باید به این فکر کند که چرا از مردم فاصله گرفته /سالن تدریس برخی حوزهها یادآور تالارهای امپراطوری رم است
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۲۲۳۳۵۸
به گزارش جماران؛ محسن رهامی معتقد است: خود روحانیت باید به این فکر کند که چرا به تدریج از مردم فاصله گرفته است و آن جایگاهی که در سالهای دور و اوایل انقلاب داشته را تا حدى از دست داده است. وگرنه مخاطبان شان فقط در حد و تعداد همان قشری است که نمازجمعه برایشان جنبه نوستالوژیک داشته و هر هفته خود را مقید به شرکت در آن میدانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با برداشته شدن نرده های بین مردم و امام جمعه تبریز، بسیاری این اقدام را تحسین کرده و آن را قابل تسری یافتن به سایر مناسبات بین مردم و مسئولان دانستند. محسن رهامی که خود نیز از طیف روحانیون است هرچند از حسن این اقدام چشمپوشی نمیکند اما آن را حرکتی نمادین دانسته و می گوید که باید حائلهای واقعی بین مردم و مسئولان برداشته شود.
این روحانی اصلاح طلب شیوه زندگی برخی از روحانیون را مورد انتقاد قرار داده و میگوید: «ساختن خانههای بعضا آنچنانی، دفاتر تشریفاتی و پرهزینه، بعضى از تالارهاى تدریس مدارس علمیه که بیشتر به تالارهای پادشاهان شبیه است تا محل تدریس و جلسات مباحث علمى، اینها با مشى گذشته روحانیت سازگارى ندارد. تصاویرى که از سالنهاى تدریس بعضى از علما و مراجع در قم و برخی شهرها پخش شده، واقعا یادآور تالارهاى امپراطورى روم است! و معلوم نیست بودجه این تالارها و دفاتر پرهزینه بعضى از روحانیون از خمس و زکات و سهم امام تامین میشود یا از بودجه دولتى و یا از محلهاى دیگر؟ »
رهامی در ادامه انتقادات خود، به خروجی حوزههای علمیه در چنین شرایطی اشاره میکند و میگوید: آیا واقعا از این سالنهاى پر طمراق، امثال علامه طباطبائی بیرون خواهد امد ؟ من که بعید میدانم ، همه این موارد باعث شده که بتدریج بین مردم و روحانیون فاصله ایجاد شود. گرچه هنوز اکثریتى از روحانیون به همان سبک و سیاق سابق زندگى میکنند و درس میخوانند، اما رفتارهاى یاد شده، بیشتر جنبه تبلیغات و اثر دفعى داشته است.
مشروح گفتوگوی او را در ادامه بخوانید:
اقداماتی همچون کاری که از سوی امام جمعه تبریز برای برداشته شدن حایل و مرده بین مردم و مسئولان انجام گرفت را چگونه ارزیابی میکنید؟
من هم از طریق رسانهها متوجه اقدام آیتالله آل هاشم امام جمعه محترم تبریز شدم که دستور دادند نردههای بین صفوف نمازگزاران که آنها را از مسئولان جدا میکند، برداشته شود. با شناختی که از سابق، از ایشان داشتم همین کار از او انتظار میرفت. ایشان فردی مردم دار و خلیق هستند و دوست دارند که شبیه مردم عادی زندگى کنند و رفت و آمد خودشان را با وسایل حمل و نقل عمومی انجام میدهند. امیدواریم که این رفتار علاوه بر اینکه از سوی خودشان تداوم می یابد و با توصیههای اطرافیان و برخی دلسوزان این تصمیم را تغییر ندهند، از سوی سایر مسولان هم الگو قرار گیرد. البته معتقدم که اینگونه برداشتن حایلها و نرده ها جنبه نمادین داشته و در نهایت حائل های واقعی بین مردم و مسئولان باید برداشته شود. روحانیت و مسئولان باید خود را جزیی از مردم بدانند و مانند آنها زندگی کنند. آنها تافته جدا بافته از مردم نیستند.
فکر می کنید چرا این حس جدا بودن از مردم از روحانیت ایجاد شده است، حضور روحانیت در قدرت یا ...؟
واقعیت این است که در سالهای اولیه انقلاب و حوادث ناشی از شرایط ترور و بمب گذاریهای اوایل دهه شصت بعضا در نظر گرفتن چنین شرایط امنیتی را لازم میدیدند. اما بعدها این موضوع به یک رسم و سنت پایداری درآمد که مسئولان و بخصوص روحانیون صاحب منصب ادارى و قضایی و امثال آنها را از مردم جدا کرد. حیات اجتماعى و سیاسی روحانیون به ارتباط با مردم و زندگی در میان توده مردم بسته است. روحانیون در طول صدها سال از جنس مردم بودند و با آنها در ارتباط بودند و از نزدیک از آلام و مسائل آنان باخبر می شدند. اوضاع و احوال زندگی شان هم همچون مردم و حتی در برخی مواقع پایین تر از توده مردم بود. متاسفانه امروز آنقدر فاصله ایجاد شده که وقتی در میان صفوف نمازجمعه، نرده های آهنین را برمی دارند، بعنوان یک موضوع خبرى در سطح کشور پخش می شود. انگار که فاصله گذاشتن بین مردم و مسولان به یک امر عادی تبدیل شده بود و حالا بر داشتن حایل اینگونه خبرساز می شود.
اقداماتی همچون کاری که آقای آل هاشم انجام داده اند تا چه میزان می تواند در برداشتن این فاصله ها کارساز باشد؟
معتقدم که خود روحانیت باید به این فکر کند که چرا به تدریج از مردم فاصله گرفته است و آن جایگاهی که درسالهای دور و اوایل انقلاب داشته را، تا حدى از دست داده است. حرمت و جایگاهی که قشر روحانی در طول سالیان سال داشته ، شدیدا بخاطر رفتار بخشى از طبقات روحانیون آسیب دیده است. ساختن این نوع جایگاهها برای روحانیون، خانه های بعضا آنچنانی، دفاتر تشریفاتی و پرهزینه، بعضى از تالارهاى تدریس مدارس علمیه که بیشتر به تالارهای پادشاهان شبیه است تا محل تدریس و جلسات مباحث علمى، اینها با مشى گذشته روحانیت سازگارى ندارد. تصاویرى که از سالنهاى تدریس بعضى از علما و مراجع در قم و برخی شهرها پخش شده، واقعا یادآور تالارهاى امپراطورى روم است! و معلوم نیست بودجه این تالارها و دفاتر پرهزینه بعضى از روحانیون از خمس و زکات و سهم امام تامین می شود یا از بودجه دولتى و یا از محلهاى دیگر؟ ایا واقعا از این سالنهاى پر طمراق، امثال علامه طباطبائی بیرون خواهد آمد؟ من که بعید میدانم. همه این موارد باعث شده که بتدریج بین مردم و روحانیون فاصله ایجاد شود.گرچه هنوز اکثریتى از روحانیون به همان سبک و سیاق سابق زندکى میکنند و درس میخوانند، اما رفتارهاى یادشده، بیشتر جنبه تبلیغات و اثر دفعى داشته است، تا زندگى اکثریت خاموش روحانیت.
آقای رهامی قشری که به نمازجمعه می آیند از یک قشر خاصی هستند. مثلا در رده سنی میانسال به بالا قرار دارند. می توان این اتفاق را هم ناشی از همین دور شدن روحانیت از عامه مردم دانست؟
به عنوان کسی که مرتب با نسل جوان و دانشجویان و دانشگاهیان سرو کار دارم و ارتباطم با آنها خوب است باید بگویم که روحانیت آن جایگاه و موقعیت خود را بدلایل متعدد تا حد زیادى در بین جوانان، از دست داده است. متاسفانه اقداماتى از نوع برداشتن حایل، در صفوف نمازجمعه ها گرچه مفید است اما دیرهنگام است. حالا چه اندازه تاثیر داشته باشد به این بسته است که رفتار روحانیت با مردم تغییر کند. منظورم آن دسته از روحانیت است که خود را تافتهاى جدا بافته از مردم میداند. روحانیون باید گذشته و رفتار و منش بعد از انقلاب خود را نقد کند، تا فاصله ای که بین آنها و نسل جوان ایجاد شده را بتواند پر کند.
یکی از عوامل کاهش استقبال قشر جوان از نمازهای جمعه همین فاصله انداختن در نمازها است. گذاشتن دربان و محافظ و محدودیت رفت و آمدهاى مردم است. از طرفى روحانیت ما باید سخنگوی مردم باشند. اما می بینیم که نوعا خطباى نمازهاى جمعه به نوعی سخنگوی حکومت شده اند تا اینکه سخنگوی توده مردم باشند. گاهی در 200 نقطه کشور یک نوع حرف از تریبون نماز جمعه گفته می شود و جالب اینجاست که خط فکری آن همان است که شب قبل مثلا در تلویزیون از زبان مسئولان کشور مطرح شده است. در حالیکه مسائل هر منطقه و شهرى، اختصاص به مردم همان منطقه دارد و تکرار دیدگاههاى مطرح شده در صدا و سیماى حکومتى ایران، مشکلى از مردم حل نمى کند.
شما معتقدید یکی از مسائلی که باید در کنار برداشته شدن فاصله بین مردم و روحانیون به آن توجه داشت، ادبیات بکارگرفته شده در تریبون های نماز جمعه است. برای این معضل چه باید کرد؟
ما کمتر شاهدیم که در نمازجمعه ها به مشکلات و مطالبات مردم از حکومت بپردازند.ادبیات بکار رفته در نمازجمعه هاى تهران و مراکز استانها، نوعا ادبیات تحکمى و از موضع بالاست، ادبیات نماز جمعه، باید موجب وحدت جمعیت باشد نه عامل تفرقه و تشتت. بعضى از خطباى محترم، تریبون نماز جمعه را با جلسه دادگاه انقلاب اشتباه میگیرند و وظیفه اصلى خود را فراموش می کنند لازمه وعظ و نصیحت، ادبیات خیرخواهانه و جذب کننده است، نه ادبیات تحکمى و دفع کننده.
ضمن اینکه مطالب و اظهارنظرهاى روحانیون و ائمه جمعه و جماعات ما، نوعا اظهارنظرهاى مذهبی سنتى و نوعا بدون استدلال علمی است. یعنى نوعا یک قرائت معینى از دین و مذهب، که قرائت رسمى حکومت است، با نوعى تحکم و حالت آمرانه بیان میشود. این در حالیست که مطالعه کتب اجتماعی و سیاسی روز و ارتباط قوی با مجامع علمی و دانشگاهی سبب می شود که صحبت های روحانیون در عین حال بر طبق دانش روز و براساس نیازهاى عینى جامعه باشد. اما متاسفانه از اول که وسایل ارتباطی جدید در دوران مدرن بوجود آمد، همچون رادیو و تلویزیون و اینترنت و ماهواره، اکثر روحانیون بجای استقبال به صف مخالفان پیوستند. آنها با هر پدیده جدیدی که می توانست به سرعت انتقال مطالب و گردش آزاد اطلاعات کمک کند مخالفت کردند. حتی در برخی مراکز حوزوی استفاده از تلویزیون را ممنوع می کردند، البته من منظورم تمامى روحانیت نیست. استفاده از ماهواره که همانند کاغذ، تلفن و تلگراف یک وسیله انتقال است، از نظر بسیارى از روحانیون سنتى ممنوع و حرام است در حالیکه محتوا ربطى به خود وسیله انتقال ندارد، میتواند خوب یا بد باشد. اگر روحانیون در جریان پیشرفت تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و علومی که از طریق همین وسایل منتقل میشود، نباشند. در این صورت طبیعی است که سطح فکری و آگاهی و اطلاعات مردم نسبت به مسائل جاری کشور و جهان در حوزههاى مختلف، بیشتر از خطیبی است که در نماز جمعه و جماعاتسخنرانی میکند. مردم با دسترسی به روشهای نوین گردش آزاد اطلاعات از آخرین اطلاعات و تحلیلهای مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مطلع میشوند.
گاهی یک روحانی با خواندن چند کتاب قدیمی در گوشه حجره خود، فکر می کند که علوم اولین و اخرین نزد اوست و آخرین حرف را در حوزه اقتصادی و اجتماعی را فقط خودش بلد است و دیگران را کم اطلاع تر از خودش مى پندارد. در این وضعیت، جوانان احساس نیازى نمی کنند که سخنان فلان امام جمعه یا جماعت را گوش دهند و اگر پای این نوع منبرها ننشینند فکر نمی کنند که چیزی را از دست داده اند. زیرا بر فرض اگر به نمازجمعه هم می رفتند چیزی را به دست نمی آوردند.
خود شما هم پای منبر روحانیون می نشینید؟
بله، گاهی که خودم پای منبر برخی از خطیبان می نشینم یا در رادیو و تلویزیون مثلا گوش میکنم، احساس می کنم که هیچ چیزی به معلومات من اضافه نشد و خطیب محترم هم به هیچ سوالی از سوالات جامعه پاسخ نداد. خب وقتی کسی احساس کند که بجای اینکه براى این نوع سخنرانى ها وقت بگذارد و هیچ مطلب جدیدی هم عاید او نشود، میرود مطالعه مى کند تا به دانش و معلومات خود اضافه کند. طبیعی است مطالعه کتاب و بررسى در فضاى مجازى گسترده و متنوع را به نشستن پای برخی از سخنرانی ها که بعضا هدر دادن عمر محسوب می شود، ترجیح میدهد. این مساله را روحانیت باید مورد توجه قرار دهد وگرنه مخاطبان شان فقط در حد و تعداد همان قشری است که نمازجمعه برایشان جنبه نوستالوژیک داشته و هر هفته خود را مقید به شرکت در آن می دانند. باید ما واقعی و عمقی بیاندیشیم. کاری که می کنیم و تصمیمی که می گیریم، واقعا برای خدا و خیر و صلاح اکثریت مردم باشد و صرفا براى راضی ساختن این و ان نبوده باشد.
ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم در طول تاریخ روحانیت اسلام، خصوصا روحانیت شیعه، بین مردم و روحانیت، فاصله آنچنانی نبوده است. اکثر روحانیون از طبقات پایین جامعه بودند. ما در بین روحانیون افراد تاجرزاده و شاهزاده نداریم. همه از طبقات محروم بودند. از خانواده کشاورز، کارگر و معلم و...
علمای بزرگ ما در نجف و قم و سایر شهرها نوعا همانند مردم بوده و بعضا حتی پایین تر از سطح زندگى آنها زندگی می کردند. در خود نمازجمعه هم می بینیم که محراب امام جماعت را هم سطح جایگاه مردم و حتی پایین تر از سطح نشستن مردم قرار می دهند. اگر محراب بالاتر از جایی باشد که مردم نشسته اند نماز جماعت باطل است، یعنى در واقع، رابطه امام و ماموم قطع میشود، این مساله کاملا جنبه نمادین در ارتباط روحانیت با مردم دارد. بنابراین باید حرکتهایى را که بنحوی رابطه مردم و روحانیت را نزدیکتر کرده و فاصله ها را کاهش میدهد، تشویق کرده و دائما متذکر شویم که خصوصا روحانیونی که سمت های مختلف حکومتى در اختیار دارند، از مجلس و خبرگان و سمتهاى دولتى و قضایی و ائمه جمعه و امثالهم، بیش از پیش تلاش کنند که هم سطح مردم بوده و با مردم زندگى کنند، تا آن محبوبیت و جایگاه و اقتدار از دست رفته را پیدا کنند و بتوانند نفوذ کلام خود را حفظ کنند.
انتهای پیاممنبع: جماران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۲۲۳۳۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
لاوروف: هر دو حزب آمریکا، روسیه و چین را دشمن میدانند
وزیر امور خارجه روسیه با اشاره به اتفاق نظر کلی بین دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا درباره روسیه و چین، از سخنان کامرون و ماکرون درباره اوکراین انتقاد کرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از خبرگزاری «تاس»،سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه معتقد است که هیچ شکافی بین دموکراتها و جمهوریخواهان در رابطه با روسیه و چین در ایالات متحده وجود ندارد.
لاوروف شب گذشته در مصاحبه با شبکه تلویزیونی بوسنیایی ATV گفت: «در آینده نزدیک انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده برگزار خواهد شد. ولی هیچ شکافی بین دموکراتها و جمهوری خواهان در مورد روسیه و چین وجود ندارد. مواضع آنها ممکن است در یک جا «سختتر» و در جای دیگر «حتی به مراتب سختتر» باشد، ولی در اصل ما هیچ تفاوتی نمیبینیم. برای هر دوی آنها (هرکسی که در انتخابات پیروز شود)، ما در کل دشمن هستیم. یک دشمن یا طرف رویارویی - اینها تفاوتهای ظریف هستند.»
وزیر خارجه با اشاره به اینکه تحمیل شکست استراتژیک بر روسیه هدف اصلی تشکیلات دولتی آمریکایی است، سخنان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را یادآور شد که اطمینان داده مسکو آماده است با هر کسی که مردم آمریکا انتخاب کنند، در صورت آمادگی متقابل، همکاری کند.
کامرون در توجیه سخنانش درباره حق اوکراین برای حمله به روسیه توبه نکرد
سرگئی لاوروف یادآور شد که دیوید کامرون، وزیر امور خارجه بریتانیا پس از اظهارات خود در مورد مشروع دانستن حملات نیروهای مسلح اوکراین به مناطق غیرنظامی در عمق خاک روسیه، توبه نکرد. او گفت: دیوید کامرون هیچ پشیمانی از سخنانش نشان نداده. چنین افرادی توبه نمیکنند و چنین احساسی در آنها وجود ندارد.
رئیس دستگاه دیپلماسی روسیه همچنین یادآور شد که خبرگزاری رویترز در مصاحبه با کامرون، ابتدا چنین اظهاراتی را از او منتشر کرد و بعد این سخنان را "تعلیق" کرده و قول انتشار متن جدیدی را داد، اما سپس همان مطلب را منتشر کرد.
به عقیده لاوروف، امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز برای به دست آوردن نقش رهبری در اروپا، "نوعی روس هراسی غارنشینان را تنفس میکند". او توضیح داد: «من میدانم ساختار سیستم قدرت در فرانسه چگونه است و فرانسویها چه ادعایی برای نقش خود در اروپا و جهان دارند. و رد نمیکنم که این تمایلات روسهراسانه غارنشینی که ماکرون اکنون نفس میکشد، برای تبدیل کردن او به یک رهبر اروپایی ضروری است. موضوع "روسوفوبیا" یکی از اولویتهای جنگهای اطلاعاتی مصنوعی است.»
رئیس دستگاه دیپلماسی روسیه سخنان رهبران اتحادیه اروپا و ائتلاف آتلانتیک شمالی مبنی بر ادامه حمایت از اوکراین و دفاع از ارزشهای اروپایی که شهروندان اوکراینی به خاطر آنها جان خود را از دست میدهند، غرور و خودنمایی خواند و افزود: «زمانی در اروپا اینگونه بود. ناپلئون یا هیتلر کشورهای اروپایی فتح شده را به جنگ با روسیه و سپس اتحاد جماهیر شوروی برانگیختند. به طور کلی، این ذهنیت همچنان باقی مانده است.»
لاوروف نمیداند اکنون با چه کسی میتوان درباره اوکراین مذاکره کرد
سرگئی لاوروف درباره امکان مذاکره بین روسیه و غرب، یادآور شد: در حال حاضر امکانی برای مذاکره در مورد حل و فصل مناقشه اوکراین وجود ندارد، زیرا هیچ یک از سیاستمداران در اوکراین یا غرب آماده گفتگوی جدی نیستند، بلکه فقط در حال "بازی" و تقلید از ژست گفتگو در قالب کنفرانس سوئیس هستند و فرمت کپنهاگ کاملاً به بنبست کشیده شد. به گفته او، غرب در تلاش است «با قلاب یا کلاهبرداری» حداکثر تعداد کشورهای در حال توسعه را به «گردهمایی» در سوئیس بکشاند.
وزیر خارجه تاکید کرد که کشورهای غربی از وضعیت اسفناک ارتش اوکراین در جبهه نبرد آگاه هستند و مجبورند به این فکر کنند که چگونه از روسیه شکست نخورند. به گفته وی، نمایندگان کشورهای مختلف دیگر در مورد لزوم تحمیل شکست بر روسیه صحبت نمیکنند، بلکه به یافتن اطمینان از اینکه خودشان متحمل آن نشوند فکر میکنند.
لاوروف همچنین با ابراز تاسف از اینکه ۸۰ سال پس از پیروزی در جنگ جهانی دوم، ایدئولوژی فاشیسم دوباره در تعدادی از کشورهای اروپایی، به ویژه در اوکراین، "سر خود را بالا برده"، گفت: جامعه جهانی باید یکبار دیگر برای مقابله با فاشیسم متحد شود.
منبع: تسنیم