کلاغها باهوشتر از آن چیزی هستند که فکر میکنید
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۲۳۵۱۵۶
به گزارش پارس نیوز، در طول تاریخ، همیشه هوش این پرندگان انسانها را شگفت زده کرده است. هوش آنها آنقدر زیاد است که ممکن است باعث وحشت ما شود. اما مغز کلاغ تنها به اندازه انگشت انسان است پس چطور میتواند این قدر باهوش باشد؟
به اندازه یک بچه هفت ساله باهوش هستند
هرچند مغز کلاغ نسبت به مغز انسان بسیار کوچکتر است، اما آنچه اهمیت دارد نسبت اندازه مغز به اندازه بدن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنها چهره انسان را تشخیص میدهند
آیا میتوانید کلاغها را از هم تشخیص دهید؟ در این مورد کلاغ از ما باهوشتر است، چون میتواند صورت انسانهای مختلف را از هم تشخیص دهد. تیم تحقیقاتی «جان مازرلوف» کلاغها را اسیر کرده، آنها را علامت گذاری و سپس آزاد کردند. اعضای تیم ماسکهای مختلف به صورتشان زده بودند. بعد از آن کلاغها به افرادی که ماسک میزدند حمله و سر و صدا میکردند، اما تنها ماسکهایی که توسط افرادی که مزاحم آنها شده بودند پوشیده شده بود.
آنها درباره شما با هم حرف میزنند
اگر فکر میکنید دو کلاغ که شما را تماشا و قار قار میکنند درباره شما حرف میزنند، احتمالا درست فکر میکنید. چون در تحقیق مارزلوف حتی کلاغهایی که توسط دانشمندان گرفته نشده بودند هم به آنها حمله میکردند. اما کلاغها چطور مهاجمان خود را برای سایر کلاغها توصیف میکنند؟ ارتباط کلاغها هنوز درک نشده است. شاید شدت، ریتم و طول قارقارها اساس زبانشان را شکل دهد.
یادشان میماند که چه کردید
به نظر میرسد کلاغها میتوانند کینه خود را به فرزندانشان انتقال دهند، حتی نسل بعدی کلاغهایی که مورد آزار قرار گرفته بودند به دانشمندان ماسکزده حمله میکردند. یک مورد دیگر از حافظه کلاغها به اونتاریو مربوط میشود. حدود نیم میلیون کلاغ در مسیر مهاجرت خود در چاتام توقف کردند که تهدیدی برای محصولات کشاورزی این منطقه به حساب میآمدند. شهردار جنگ با کلاغها را اعلام و شکار آنها شروع شد. از آن زمان کلاغها هنگام عبور از چاتام آنقدر بالا پرواز میکنند که از تیراندازی در امان باشند.
آنها از ابزار استفاده و مسائل را حل میکنند
کلاغها هم مثل برخی حیوانات از ابزار استفاده میکنند. آنها علاوه بر استفاده از شاخهها به عنوان نیزه و قلاب، سیم را برای ساخت ابزار خم میکنند، حتی اگر قبلا هرگز با سیم مواجه نشده باشند. در یک مورد یک کلاغ تشنه یک سنگ را داخل ظرف آب انداخت تا سطح آب بالا بیاید و بتواند آب بخورد. دانشمندان آزمایش کرده اند تا ببینند آیا واقعا کلاغاین هوش را دارد. برای این کار یک جایزه شناور را در یک ظرف عمیق قرار دادند. کلاغها اشیای سنگین را داخل آب میانداختند تا جسم شناور به آنها برسد. آنها اشیایی که روی آب شناور میماند و هم چنین اشیای بزرگی که وارد محفظه نمیشدند را انتخاب نمیکردند. بچههای انسان حدود پنج تا هفت سالگی به این درک از جابجایی حجم میرسند.
کلاغها برای آینده برنامه میریزند
برنامه ریزی برای آینده فقط ویژگی انسانها نیست. بسیاری از حیوانات برای فصل سرما غذا انبار میکنند. کلاغها تنها به رویدادهای آینده فکر نمیکنند، بلکه به کلاغهای دیگر هم فکر میکنند. وقتی کلاغی غذا پیدا میکند به اطراف خود نگاه میکنند تا ببیند کسی او را دیده یا خیر. اگر حیوان دیگری او را ببیند، کلاغ وانمود میکند گنجش را پنهان میکند، اما در واقع آن را میان پرهایش پنهان کرده است. سپس پرواز میکند تا یک مخفیگاه تازه پیدا کند. اگر کلاغی ببیند که کلاغ دیگری مشغول پنهان کردن گنجش است، میداند که این یک بازی است و گول نمیخورد. در عوض کلاغ اول را تعقیب میکند تا مخفیگاه جدیدش را پیدا کند.
با موقعیتهای جدید سازگار میشوند
کلاغها با زندگی در دنیای انسانها سازگار میشوند. آنها نگاه میکنند ما چه میکنیم و از ما یاد میگیرند. دیده شده که کلاغها دانههای آجیل را روی خط عابر پیاده میاندازند تا اتومبیلها از رویشان عبور کرده و آنها را باز کنند. حتی آنها چراغ راهنما را نگاه میکنند و وقتی چراغ عابر پیاده سبز شد برای برداشتن مغزی که انداخته بودند میروند. همین موضوع به تنهایی نشان میدهد که کلاغها از بسیاری از عابرین پیاده باهوشتر هستند. کلاغها برنامه رستورانها و روزهای جمع آوری زباله را به یاد میآورند تا بتوانند به موقع سراغ آشغالها بروند و در آن بگردند. کلاغها شباهتها را میفهمند
کلاغها مفاهیم انتزاعی مثل مقایسه و شباهت را درک میکنند. یک تیم تحقیقاتی در مسکو به کلاغها آموزش دادند اشیایی که از نظر رنگ، شکل یا تعداد شبیه بودند را با هم تطابق دهند. سپس پرندهها آزمایش شدند تا ببینند میتوانند اشیایی که همان رابطه را با هم دارند را تطابق دهند یا خیر، و مشاهده کردند کلاغها این مفاهیم را درک میکنند.
آنها میتوانند باهوشتر از حیوانات خانگی باشند
گربهها و سگها میتوانند مسائل نسبتا پیچیده را حل کنند، اما نمیتوانند ابزار بسازند و از آن استفاده کنند. در این مورد میتوانید بگویید که کلاغها از سگها و گربهها باهوشتر هستند. اگر حیوان خانگی شما طوطی باشد به اندازه کلاغ باهوش است. با این حال هوش موضوعی پیچیده و اندازه گیری آن دشوار است. طوطیها نوک خمیدهای دارند بنابراین استفاده از ابزار برایشان سختتر است. هم چنین سگها از ابزار استفاده نمیکنند، اما با انسانها همکاری میکنند تا نیازهایشان را برطرف کنند. گربهها بشر را به جایی رساندند که آنها را پرستش کنند. کدام گونه از نظر شما باهوشتر است؟ از نظر دانشمندان مدرن غیرممکن است که یک آزمون هوش را در مورد گونههای مختلف اجرا کنیم، چون مهارت یک حیوان در حل مسئله، حافظه و آگاهی به شکل بدن، محل سکونت و مغز او بستگی دارد. با این حال حتی با استانداردهایی که برای اندازه گیری هوش انسان استفاده میشود، کلاغها بسیار باهوش هستند.
منبع: پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۲۳۵۱۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۷ چیزی که فقط افرادی که در خانواده ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می کنند
نحوه بزرگ شدن شما تا بزرگسالی، چه خوب و چه بد، بر رفتارتان تأثیر می گذارد.
تجربیات مخرب اولیه زندگی زخم های عاطفی ماندگاری از خود به جای می گذارند.
آنها اغلب روابط شما را به گونه ای تحت تاثیر خود قرار می دهند که درک آن دشوار است.
به گزارش روزیاتو، در ادامه به بررسی ۷ چیز در زندگی می پردازیم که طبق اصول روانشناسی، افرادی که در خانواده ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می کنند.
۱) زندگی در تنش مداومبزرگ شدن در یک خانواده سمی می تواند به معنای زندگی در یک تنش دائمی باشد. هرگز نمی دانید که درگیری بعدی چه زمانی رخ خواهد داد.
روانشناسان خاطرنشان می کنند که اعضای سمی خانواده ممکن است معتاد به درگیری های مداوم باشند.
در نتیجه، آنها از نظر احساسی بیش از حد واکنش نشان داده و در جمع یا در فضای خصوصی عصبانیتشان را نشان می دهند.
بزرگ شدن در چنین محیط ناآرامی مانند حرکت در میدان مین بوده که در آن هر قدم مملو از خطر است.
از لحظهای که از خواب بیدار میشوید، تا زمانی که به رختخواب میروید، یک حس تنش وجود دارد؛ مانند طوفانی که در حال وقوع است.
شما در چنین شرایطی مجبور هستید که همیشه رفتارها و سخنان خود را بررسی کنید و هرگز نمی دانید که یک نظر ظاهراً بی ضرر چه زمانی طوفانی را برمی انگیزد.
این حالت حتی پس از مستقل شدن به سختی از بین می رود.
۲) احساس می کنید که در افت و خیز احساسی هستیداعضای سمی خانواده همیشه در آستانه انفجار نیستند.
گاهی اوقات، آنها آرام، دوستداشتنی و خوب به نظر می رسند. درست پیش از اینکه بدون هیچ هشداری وارد حالت سمی خود شوند.
این دقیقاً همان چیزی است که باعث می شود احساس کنید که انگار در یک ترن هوایی احساسی هستید.
درست زمانی که فکر می کنید در امانید، یک طغیان شما را به قلمروی دلواپسی پرتاب می کند.
این تغییرات سریع خلق و خو باعث ایجاد حس بی ثباتی می شوند.
بچههایی که در چنین شرایطی بزرگ میشوند و نمیدانند که چه چیزی انتظارشان را می کشد، ممکن است دچار اضطراب شده و دائماً خود را برای حمله عاطفی بعدی آماده کنند.
۳) مراقبت از دیگرانکودکان در خانوادههای سمی ممکن است خود را در نقش هایی بیابند که معمولاً برای بزرگسالان تعریف شده اند؛ مانند نقش مراقب.
این امر آنها را وادار می کند که خیلی سریع بزرگ شوند و کودکی و معصومیت آنها را می رباید.
بر اساس اصول روانشناسی، اگر مجبور باشید از همان ابتدا نقش مراقب را بازی کنید، این احتمال وجود دارد که هویت خود را با انجام کارهایی برای دیگران پیوند دهید.
در حالی که کمک کردن خوب است، با داشتن چنین ذهنیتی این کار را بیش از حد و بدون تعیین مرزهای سالم و توجه به نیازهای خود انجام می دهید.
در این صورت، عزت نفس شما آسیب می بیند. به خصوص اگر این باور را داشته باشید که تنها در صورتی شایسته عشق و احترام هستید که بتوانید به دیگران کمک کنید.
۴) عزت نفس پایینافرادی که در خانواده های سمی بزرگ شده اند، اغلب در دوره بزرگسالی با عزت نفس پایین دست و پنجه نرم می کنند.
اگر در دوران کودکی خود مجبور بودید که با انتقادات بی وقفه کنار بیایید، همان افرادی که باید به شما عشق بیقید و شرط میدادند، باعث شدند که احساس بی ارزشی کنید.
هنگامی که متقاعد شدید بی ارزش هستید، از بین بردن این باور دشوار است.
حتی در موقعیت هایی که به طور عینی موفق هستید، ممکن است دچار احساس بی کفایتی و شرم شوید.
بنابراین، اهداف بزرگ تری را برای خود تعیین کرده و اگر نتوانستید به آنها دست یابید، خودتان را سرزنش می کنید.
۵) کمالگراییفرزندان خانواده های سمی می توانند دچار کمالگرایی شوند.
شاید پدر و مادرتان اشتباهات شما را به عنوان یک نقص، به جای بخشی از زندگی عادی تلقی میکردند.
بنابراین، ممکن است این رفتار باعث شده باشد که شما در دوره بزرگسالی فکر کنید که باید از اشتباهات به هر قیمتی اجتناب کرد و تلاش برای کمالگرایی یک هنجار است؛ نه یک استثنا.
تمایل به کمالگرایی همچنین می تواند ناشی از نیاز به کسب تایید یا اجتناب از انتقاد در یک محیط خانوادگی سمی باشد که در درازمدت باعث استرس مزمن و نارضایتی از زندگی خواهد شد.
۶) سرکوب احساساتمحیطهای سرکوبکننده عاطفی در دوران کودکی، بیان آشکار احساسات را برای افراد چالشبرانگیز می کنند.
روانشناسان خاطرنشان کرده اند که سرکوب احساسات یک راهبرد معمول مقابله ای است که توسط اعضای خانواده های سمی استفاده می شود.
کودکان در چنین خانواده هایی این باور را دارند که ابراز احساسات می تواند منجر به نادیده گرفته شدن یا حتی خشونت و شرمندگی شود.
بنابراین آنها احساسات خود را سرکوب می کنند که باعث می شود ایجاد روابط عمیق در دوره بزرگسالی چالشبرانگیزتر شود.
اگر نتوانید به طرف مقابل بگویید که واقعاً چه احساسی دارید، چگونه می توانید به او نزدیک شوید؟
۷) مکانیسم های مقابله ای ناسالمبزرگ شدن در یک شرایط سمی میتواند باعث شود مکانیسمهای مقابلهای دیگری در شما شکل گیرند:
کنارهگیری از تعاملات اجتماعی به عنوان راهی برای محافظت از خود در برابر رنج های عاطفی بیشتر سوء مصرف مواد مخدر یا الکل برای از بین بردن درد عاطفی یا مقابله با استرس انجام رفتارهای خودآزاری در تلاش برای مقابله با احساسات طاقتفرسا یا به دست آوردن حس کنترل صرف زمان بیش از حد در شبکه های اجتماعی یا خیالبافی به عنوان وسیله ای برای فرار از واقعیت های زندگی ناکارآمد خانوادگی کانال عصر ایران در تلگرام