چرا روحانی از «رفراندوم» حرف زد؟
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۲۹۲۲۴۴
این که چرا روحانی در این مقطع زمانی از رفراندوم سخن میگوید جای تامل و درنگ دارد. آیا روحانی احساس میکند برای تحقق وعدههایی که به مردم داده دارای اختیارات کافی نیست یا این که در عرصه بینالمللی اتفاقات جدیدی ممکن است در حال رخ دادن باشد که ممکن است بازتاب آن در داخل کشور نمود بارزی داشته باشد؟ آفتابنیوز : «حسن روحانی در شرایطی از طرح «رفراندوم» سخن میگوید که میزان مطالبات از دولت وی بیش از گذشته شده و به نظر میرسد دولت در تحقق برخی از مطالبات بدنه اجتماعی حامی خود ناتوان شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آیتالله غرویان معتقد است: «از بیرون به دولت فشارهایی وارد میشود که در مسیر حرکت دولت اخلال به وجود میآورد. دولت به تنهایی نمیتواند مشکلات پیش روی کشور را حل کند. به همین دلیل نیز نهادها و دستگاههای دیگر نظام باید در حل مشکلات کشور به دولت کمک کنند. به عنوان مثال در شرایط کنونی در بین نهادهای حکومتی دیدگاههای متفاوتی درباره پرداخت یارانه به اقشار مختلف مردم وجود دارد. به همین دلیل نیز یکی از راههای پایان دادن به این اختلاف نظرها رفراندوم است که به واسطه آن مشخص میشود چه تعداد از مردم موافق پرداخت یارانه و چه تعداد مخالف هستند. با برگزاری رفراندوم تصمیمگیری برای مسئولان درباره یارانهها راحتتر میشود و دولت میتواند با اتکا به آرای مردم برای یارانهها برنامهریزی کند.»
در ادامه متن گفتوگو با محسن غرویان میخوانید.
چرا آقای روحانی در مقطع کنونی موضوع رفراندوم را در فضای سیاسی کشور مطرح کردند؟
هدف اصلی آقای روحانی از مطرح کردن موضوع رفراندوم این بود که نشان بدهد در مدیریت کشور و خدمت به مردم هیچ بنبستی وجود ندارد و قانون اساسی پیشبینیهای لازم را برای مقاطع حساس و تنگناها کرده است. اصول و مبانی انقلاب اسلامی مبتنی بر رأی مردم است. به همین دلیل نیز در مسائل کلان کشور و هنگامی که مسئولان کشور در یک موضوع یا موضوعاتی دچار اختلاف دیدگاه میشوند مردم میتوانند با شرکت در رفراندوم به این اختلافات پایان بدهند و زمینه حرکت و رشد جامعه را مهیا کنند. به عنوان مثال؛ اختلاف دیدگاهها درباره موضوع برجام همواره وجود داشته و در شرایط کنونی نیز وجود دارد. به همین دلیل نیز اگر این اختلافات تشدید شود میتوان سرنوشت برجام را به رفراندوم گذاشت تا مردم تکلیف آن را مشخص کنند. با این وجود موضوع رفراندوم باید یک موضوع کلان، ملی و استراتژیک برای کشور باشد و نمیتوان درباره هر موضوعی به رفراندوم رجوع کرد. دولت آقای روحانی نیز به عناون دولتی که مدعی گفتمان اعتدال است تلاش میکند با اتکا به خرد جمعی و عقلانیت مشکلات کشور را برطرف کند. بدون شک هر زمان که ما از خرد جمعی استفاده کردیم نتیجه مطلوبی کسب کردیم و در هر زمان که این اتفاق رخ نداده است ضرر و زیان دیدهایم.
آیا آقای روحانی به دلیل این که از برخی اختیارات برای تحقق وعدههایی که به مردم داده برخوردار نیست تلاش میکند با طرح چنین موضوعاتی فضا را برای پیشبرد اهداف دولت فراهم کند؟
بله تا حدودی این اتفاق رخ داده است. البته آقای روحانی با استناد به قانون اساسی و ظرفیتهایی که در قانون اساسی وجود دارد چنین موضوعی را مطرح کردند. بدون شک قانون اساسی بهترین راه حل برای حل مشکلات کشور است. با این وجود باید این نکته را نیز در نظر گرفت که از بیرون به دولت فشارهایی وارد میشود که در مسیر حرکت دولت اخلال به وجود میآورد. دولت به تنهایی نمیتواند مشکلات پیش روی کشور را حل کند. به همین دلیل نیز نهادها و دستگاههای دیگر نظام باید در حل مشکلات کشور به دولت کمک کنند. به عنوان مثال در شرایط کنونی در بین نهادهای حکومتی دیدگاههای متفاوتی درباره پرداخت یارانه به اقشار مختلف مردم وجود دارد. به همین دلیل نیز یکی از راههای پایان دادن به این اختلاف نظرها رفراندوم است که به واسطه آن مشخص میشود چه تعداد از مردم موافق پرداخت یارانه و چه تعداد مخالف هستند. با برگزاری رفراندوم تصمیمگیری برای مسئولان درباره یارانهها راحتتر میشود و دولت میتواند با اتکا به آرای مردم برای یارانهها برنامهریزی کند.
آیا برخی نهادهای دیگر هم از این موضوع استقبال میکنند؟ دولت آقای روحانی برای از بین بردن موانع پیش روی برگزاری رفراندوم باید چه اقداماتی انجام بدهد؟
به صورت طبیعی برخی با رفراندوم مخالفت خواهند کرد. با این وجود باید موضع رفراندوم مشخص باشد. پس از این که آقای روحانی موضوع رفراندوم را مطرح کردند، برخی گفتند که این پیشنهاد برای نفی مبانی اصلی انقلاب است. این در حالی است که منظور آقای روحانی به هیچ عنوان این مسائل نبوده است. رفراندوم باید در زمینه برخی مسائل مانند برجام یا پرداخت یارانهها صورت بگیرد و ارتباطی به مسائل بدیهی جامعه ندارد. ما باید ظرفیت تصمیمگیریهای بزرگ را در جامعه به وجود بیاوریم و با سعه صدر بیشتری با مسائل برخورد کنیم. قانون اساسی راه حل رفراندوم را برای زمانی در نظر گرفته که مسئولان به دلیل برخی مسائل نتوانند درباره یک موضوع مهم به اجماع و اتفاق نظر برسند. در چنین شرایطی است که ارجاع به آرای مردم و برگزاری رفراندوم میتواند گرهگشا باشد و زمینه را برای گشودن گرهها از تصمیمگیریهای بزرگ کشور فراهم کند.
پس از طرح گفتوگوی ملی در فضای سیاسی کشور واکنشهای مختلفی نسبت به این موضوع به وجود آمد. آیا شرایط و ابزارهای گفتوگوی ملی به معنای واقعی در فضای سیاسی کشور وجود دارد؟
بدونشک زمینه گفتوگوی ملی توسط نخبگان جامعه مهیا خواهد شد و نخبگان جامعه هستند که با تحلیل و بررسی شرایط کشور، چالشها و فرصتهای پیش روی جامعه را برای افکار عمومی تشریح میکنند. از سوی دیگر صداوسیما نقش مهمی در این زمینه میتواند ایفا کند. صداوسیما با نزدیک کردن مواضع گروههای سیاسی به هم و ایجاد فرصت برای مفاهمه و گفتوگو نقش مهمی در تحقق گفتوگوی ملی خواهد داشت. رسانههای گروهی نیز همین وضعیت را دارند و با نشان دادن نقاط ضعف و قوت گروههای سیاسی میتوانند زمینه این گفتوگو را فراهم کنند. در دنیای امروز باید گفتوگو و تفاهم سیاسی را یاد بگیریم و در عمل نیز آن را اجرا کنیم. بدون شک مهمترین مانع برای نتیجه بخش بودن گفتوگوی ملی، انحصارطلبی است و ممکن است اجازه ندهد گفتوگوی ملی به معنای واقعی کلمه اتفاق بیفتد. اگر یک گروه یا جریان سیاسی خود را مطلق و بر حق ببیند و انتظار داشته باشد دیگر گروهها مطابق میل آنها رفتار کنند زمینه تحقق گفتوگوی ملی به وجود نخواهد آمد. این وضعیت درباره افراد نیز وجود دارد و افراد نباید بهصورت سیاه و سفید و مطلق به دنیای سیاست نگاه کنند. جمهوری اسلامی یک حکومت مبتنی بر مردمسالاری دینی است. یکی از مبانی اصلی مردمسالاری دینی نیز گفتوگو و مفاهمه گروهها و جریانهای سیاسی با یکدیگر است. مقام معظم رهبری بارها روی مردمسالاری دینی و استفاده از خرد جمعی تاکید کردهاند و خواستار اشاعه فرهنگ گفتوگو و احترام به حقوق دیگران شدهاند. در نتیجه تا زمانی که جریانهای سیاسی حاضر نباشند در چارچوب مردمسالاری دینی به گفتوگو و مفاهمه یا یکدیگر بپردازند نمیتوان به تحقق مردمسالاری دینی و گفتوگوی ملی امیدوار بود.
طرح اولیه گفتوگوی ملی از طرف اصولگرایان مطرح شد. این در حالی است که در زمانی که اصولگرایان قدرت اجرایی کشور را در اختیار داشتند از چنین طرحهایی استقبال نمیکردند. آیا در شرایط کنونی که جریان اصولگرایی در موضع ضعف قرار گرفته طرح گفتوگوی ملی برای اصولگرایان یک رویکرد استراتژیک برای برونرفت از وضعیت موجود خواهد بود؟
ما باید بپذیریم که گفتوگو و مفاهمه ملی باید جایگزین تنازع و اختلافات شود. بدون شک تا زمانی که اختلاف و تنش وجود داشته باشد نمیتوان به گفتوگوی ملی بین جریانهای سیاسی به معنای واقعی کلمه امیدوار بود. اصولگرایان باید این سوال مهم را از خود بپرسند که در طول چهل سالی که از تاریخ انقلاب میگذرد از این همه دعوا، کینهتوزی و تنشآفرینی چه نتیجهای گرفتهاند؟ این وضعیت برای گروهها و احزاب سیاسی نیز وجود داشته است. گروهها و احزاب سیاسی نیز باید این سوال را از خود بپرسند که از این همه دعوا و کینهتوزی چه نتیجهای گرفتهاند. بدون شک اگر این دعواها و کینه توزیها تا۴۰۰ سال دیگر هم ادامه پیدا کند به یک نتیجه منطقی و معقول نخواهد رسید. خوشبختانه در شرایط کنونی گروهها و احزاب سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که با رویکرد ستیزهجویانه نمیتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند و به همین دلیل نیز به دنبال مفاهمه و گفتوگو یا دیگر گروههای سیاسی هستند. عقلای جریان اصولگرایی نیز با توجه به همین رویکرد طرح گفتوگوی ملی را مطرح کردند. بدون شک پیش شرط اصلی گفتوگوی ملی و بازی دموکراسی، گفتوگو و مفاهمه بین جریانهای سیاسی است. قرآن کریم نیز بارها مسلمانان را به مشورت و هماندیشی و مفاهمه در امور دعوت کرده است. نمیتوان شرایطی را در نظر گرفت که یک گروه سیاسی خود را محق بداند که بتواند برای دیگر جریانهای سیاسی تعیین تکلیف کند و به جای آنها تصمیم بگیرد. از سوی دیگر گفتوگوی ملی یکی از ابزارهای مهم درجهت انسجام وحدت ملی است، هر چه گروهها و جریانهای سیاسی بیشتر به هم نزدیک شوند وحدت ملی استحکام بیشتری پیدا میکند. حضرت امام و مقام معظم رهبری همواره به حفظ وحدت و یکپارچگی ملی بین گروهها و جریانهای سیاسی تاکید داشتهاند و یکی از اصول مردمسالاری دینی نیز حفظ وحدت در جامعه است.
چرا برخی از اصولگرایان در شرایط کنونی از رویکردهای اصلاحطلبی استفاده میکنند و از بسیاری از مواضع گذشته خود به سمت گفتمان اصلاحات عدول کردهاند؟
دنیای سیاست یک دنیای سیال و پویا است و حالت سکون و ایستا ندارد. این وضعیت برای انسانها نیز وجود دارد و انسانها نیز به صورت دائم در حال تحول و تکاپو هستند و حالت سکون ندارند. نمیتوان فرض کرد که افکار و اندیشههای یک نفر در طول چهل سال گذشته هیچ تفاوتی نکرده، بلکه اندیشهها و دیدگاههای انسانها همواره در حال تکاپو و نو شدن بوده است. در شرایط کنونی نیز حوادث گوناگون و اتفاقات مختلفی که در سالهای اخیر رخ داده، سبب شده در دیدگاههای اصولگرایان تعدیل به وجود بیاید. اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند که برای جذب اعتماد و رأی مردم باید از برخی رویکردهای خود در گذشته عدول کنند و رویکرد جدیدی در پیش بگیرند. به همین دلیل نیز باید تغییر در جریان اصولگرایی را اتفاقی مثبت برای این جریان در نظر گرفت. از سوی دیگر برخی از اصلاحطلبان نیز در برخی مقاطع مواضع اصولگرایانه اتخاذ کردهاند که این مساله نشاندهنده سیالیت و پویابودن فضای سیاسی است.
دیدگاه شما درباره ماجرای موسوم به دختران خیابان انقلاب چیست؟
بنده به این مساله به عنوان یک مساله فرهنگی نگاه میکنم و معتقدم راهحل این مساله نیز باید از راههای فرهنگی و فکری پیدا شود. نوع اعتراض و پاسخ به این اعتراض باید در فضای مدنی و فرهنگی جامعه صورت بگیرد و هر گونه برخورد چکشی و سلبی با این موضوع دقیق نیست و پیامدهایی به همراه خواهد داشت. بدون شک بروز این گونه اعتراضات در اماکن عمومی ریشههای سیاسی و فرهنگی دارد و باید از ریشه معالجه شود و با درمانهای کوتاه مدت و مقطعی نمیتوان به نتیجه مطلوب دست پیدا کرد. متاسفانه ما هنوز در زمینه کارهای فرهنگی و فکری در جامعه با مشکل جدی مواجه هستیم و هنوز نتوانستهایم یک دیالوگ منطقی با نسل جدید درباره دغدغههای آنها برقرار کنیم. هنگامی که ما هنوز نتوانستیم برای جوانان جاذبههای فکری و فرهنگی ایجاد کنیم شرایط به شکلی به پیش میرود که جوان نسبت به وضعیت موجود معترض میشود. این در حالی است که برخی تلاش میکنند با روشهای سخت و خشونت بار با این اعتراضات برخورد کنند که نتیجه عکس به همراه خواهد داشت. بدون شک باید با جوانان به زبان نرم و منطقی سخن گفت و از هرگونه برخورد تند و سلبی اجتناب کرد.»
منبع: روزنامه آرمان
منبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۲۹۲۲۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دولت روحانی چگونه سفره مردم را کوچک کرد؟
دولت یازدهم و دوازدهم به ریاست حسن روحانی سفره مردم را کوچک کردند و دهه ۹۰ را به علت ناکارآمدیها و ترک فعلهای بیشمار با میانگین رشد اقتصادی ۰.۶درصد به پایان رساندند.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه ایران در گزارشی در اینباره نوشت: دهه ۹۰ به علت ناکارآمدیها و ترک فعلهای بیشمار دولت موسوم به تدبیر و امید از رشد اقتصادی محروم شد و میانگین رشد اقتصادی ۰.۶درصد به ثبت رسید. جهشهای شدید نرخ ارز و تورمهای مستمر بالا و تحقق تورم ۶۰درصدی، عدم تأمین واکسن در دوره کرونا، تشدید بیکاری در کشور، افت سرمایهگذاری خارجی، رشد فزاینده حجم نقدینگی و ثبت نرخ رشد نقدینگی ۴۰درصدی، تورم عدم ساخت مسکن و جهشهای قیمتی بخش ساختمان در دوره روحانی و کاهش درآمد سرانه ایرانیان در این دوره زمانی تنها لیست کوتاهی از خسارتهای دولت حسن روحانی است که این روزها وی از آنها به عنوان هدایایی برای دولت سیزدهم یاد میکند(!) وضعیت دولت تحویل داده شده توسط روحانی در سال ۱۴۰۰ در مقایسه با وضعیت پایان دولت دهم در سال ۹۲ نشان میدهد که روحانی میراثی از مجموعهای از ناکارآمدیها را برجای گذاشته است. در دولت احمدینژاد تورم ۳۸درصد، نرخ رشد نقدینگی ۲۹درصد و میانگین رشد اقتصادی ۲.۰۵درصدی تجربه شد که در مقایسه با وضعیت تحویل دولت روحانی به دولت سیزدهم، بهمراتب وضعیت بهتری بوده است. همچنین به لحاظ نابرابری، دولت روحانی کشور را در وضعیت نامطلوبی قرار داد؛ ضریبجینی به عنوان شاخصی برای سنجش نابرابری در دولت روحانی و عدم اتخاذ سیاستهای حمایتی از اقشار کمدرآمد روندی صعودی را طی کرد. در حالی که در دولت احمدینژاد به دلیل اجرای سیاست هدفمندی یارانهها شاخص نابرابری بهشدت در کشور کاهش یافت و توزیع درآمد نیز نسبتاً بهبود یافت.
بیتوجهی دولت روحانی به اصلاح اساسی ساختارهای اقتصاد باعث شد، کاهش تصنعی تورم با جرقه بازگشت تحریمهای آمریکا از بین رفته و دولت روحانی را رکورددار بزرگترین تورم دو دهه اخیر کند و باعث کوچک شدن سفرههای مردم شود.
در یک دهه گذشته تشکیل سرمایه و تولید ناخالص داخلی کشور با رشدهای پایین و بعضاً منفی روبهرو بوده است. نتایج عدم ثبات در شرایط اقتصاد کلان به دلیل ناکارآمدی و بیبرنامگی دولت گذشته در کاهش سرمایهگذاری و تولید و همچنین ترغیب فعالان اقتصادی به فعالیتهای سفتهبازانه در دهه ۹۰ قابل مشاهده است. بر اساس آمارهای بانک مرکزی، متوسط نرخ رشد یک دهه اخیر تشکیل سرمایه ثابت ناخالص کل، ماشینآلات و ساختمان طی دوره ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ بهترتیب معادل ۶.۹-، ۹.۱- و ۵.۲- درصد بوده است. البته بر اساس آمار بانک مرکزی سال ۱۴۰۱ میزان سرمایهگذاری یا همان تشکیل سرمایه ثابت ناخالص با رشد ۶.۷درصدی، رکورد این شاخص را زده است. موردی که روحانی همواره سعی داشت بر آن تأکید کند، بلد بودن زبان دنیا و نوید ارتباطات اقتصادی- سیاسی با جهان بود، اما فارغ از کارنامه سیاسی که مشخص شد بلد بودن زبان دنیا، تنها بلوف بود، دولت در این زمینه در حوزه اقتصاد رفوزه شد. شاهد این مدعا هم میزان سرمایهگذاری خارجی به روایت بانک مرکزی است. با آنکه میزان سرمایهگذاری خارجی در سالهای ۹۰ و ۹۱ در اوج تحریمهای نفتی و هستهای بیش از ۴میلیارد دلار در سال بود اما پس از برجام روندی نزولی به خود گرفت به طوری که سال ۹۵ به ۳میلیارد و ۲۲۳میلیون دلار و سال ۹۶ به ۲میلیارد و ۴۳۰میلیون دلار رسید. این عدد سال ۹۶ به رقم ناامیدکننده یکمیلیارد دلار هم رسید.
شاخص درآمد ملی سرانه، یکی از مهمترین مؤلفههایی است که برای نشان دادن وضعیت اقتصادی یک کشور به کار میرود و بهبود این شاخص بیانگر وضعیت مناسب خانوارها، بنگاههای اقتصادی و بخشهای مختلف است. درآمد سرانه در یک دهه اخیر از ۹.۲میلیون تومان در سال ۹۰ به ازای هر نفر در سال ۹۸ به ۸/۴ میلیون تومان (به قیمت ثابت سال ۹۰) کاهش یافته است. این یعنی درآمد مردم در یک دهه اخیر نهتنها افزایش نداشته که کاهش هم یافته است. مرکز آمار در حالی این ارقام را اعلام کرده که اصلیترین دلیل این بحران، تورم فزاینده سالهای اخیر بوده است.