Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-05@07:27:00 GMT

عذاب وجدان از قتل پسر بیمار

تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۳۱۳۲۲۹

عذاب وجدان از قتل پسر بیمار

مرد میانسالی که به خاطر آزار و اذیت‌های پسرش وی را در جریان درگیری به قتل رسانده بود، در جلسه محاکمه حادثه را شرح داد.

به گزارش مشرق، تیرماه امسال، مأموران پلیس از قتل پسر جوانی در یکی از محله‌های مهرآباد باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به جوان ۲۱‌ساله‌ای به نام بابک بود که در جریان درگیری با پدرش بر اثر خفگی کشته شده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پدر ۴۷‌ساله بابک به نام محمد که مات زده در گوشه‌ای از اتاق نشسته بود به عنوان عامل قتل بازداشت شد. 

او در پلیس‌آگاهی با اقرار به جرمش با چشمانی اشک بار در خصوص انگیزه قتل گفت: «پسرم سال‌ها گرفتار بیماری روانی بود، اما این اواخر آزار و اذیت‌های او تمامی نداشت. روز حادثه که برای چندمین بار با هم درگیر شدیم در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و پسرم را ناخواسته کشتم.‌»

بعد از اقرارهای مرد میانسال، مادر مقتول در دادسرا گفت: از شوهرم شکایتی ندارم و اعلام رضایت کرد. بنابراین قرار منع تعقیب برای محمد صادر و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. 

در اولین جلسه رسیدگی به پرونده به ریاست قاضی زالی، متهم در دادگاه حاضر شد و در شرح ماجرا گفت: «پسرم سال‌ها از بیماری اعصاب و روان رنج می‌برد. او قبل از رفتن به خدمت سربازی مرا تحت فشار قرار داد تا غیر قانونی از کشور خارج شود اما هر طور بود او را راضی کردم و به او قول دادم بعد از سربازی خودم پیگیر کارهایش باشم و او را به خارج از کشور بفرستم.

او در همان دوران خدمت سربازی به خاطر اذیت و آزارهایش به درخواست فرمانده‌اش در بیمارستان روانی بستری شد، اما آنقدر مرا تحت فشار قرار داد تا به رضایت خودم او را مرخص کنم. بالاخره به هر سختی بود دو سال خدمتش تمام شد.‌»

متهم در ادامه گفت: «بعد از سربازی من و همسرم به خاطر قولی که به او داده بودیم همه تلاشمان را کردیم تا او را به خارج بفرستیم. من پیک موتوری بودم و درآمد چندانی نداشتم از طرفی پدرم فوت کرده بود و خرج مادرم با من بود، اما بابک این حرف‌ها را نمی‌فهمید و مرا درک نمی‌کرد.

مدام با ما درگیر بود که او را به خارج از کشور بفرستیم. همسرم طلاهایش را فروخت و مقداری از برادرش قرض کرد من هم با کسی صحبت کرده بودم تا دنبال کارهای بابک باشد، اما پسرم می‌گفت که شما دروغ می‌گویید. او به این بهانه هر روز با ما درگیر می‌شد و همسرم و دخترم را کتک می‌زد یا اثاثیه منزل را می‌شکست. تا جائیکه وقتی از سر کار برمی‌گشتم می‌دیدم همسرم و دخترم از ترس بابک در سرویس بهداشتی پنهان شده‌اند. این اواخر هم او یک قمه زیر تخت پنهان کرده بود و می‌ترسیدم با آن ما را بکشد.‌» 

متهم همانطور که اشک می‌ریخت در خصوص قتل گفت: «خیلی نگران همسرم بودم به همین دلیل یک‌ماه قبل از حادثه، او و دخترم را به خانه پدرش فرستادم تا خیالم راحت باشد. مادرم نیز در طبقه بالا زندگی می‌کرد. آن روز وقتی به خانه آمدم دیدم بابک دوباره دنبال بهانه است و تا به او حرفی زدم در یخچال را کوبید. به او گفتم برو طبقه بالا پیش مادربزرگ کمی آرام شوی. قبول نکرد و دوباره شروع به پرخاشگری کرد. آنجا بود که از عصبانیت با دستمالی که همیشه دور گردنم بود و عرقم را خشک می‌کردم دور گردن بابک پیچاندم و او را به زمین انداختم. یک آن بود که فهمیدم از نفس افتاده‌است. همان لحظه مادرم به خاطر سر و صدای ما زنگ در را زد و خواستم برگردد، اما با اصرار وارد خانه شد و با دیدن جسد بابک شروع به گریه و شیون کرد.‌»

در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد. 

منبع: روزنامه جوان

ارسال به تلگرام

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۳۱۳۲۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت اخراج یک روحانی از مسجد به خاطر توهین به مسئولان

تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 بازدید 13 حجت‌الاسلام هاشمی، سرپرست سابق اداره اوقاف غرب تهران در برنامه ای کاش گفت: «شخصی به ما گفت دین عوض شده یا شما عوض شده‌اید؟ در جایی امام جماعت بودم. چون به بعضی مسئولین توهین می‌کردم، گفتند دیگر نیا. نمازگزارها اعتراض کردند و گفتند فلانی باید برگردد. بعد گفتند بیا. نفوذ و جریان نفاق را باید جدی بگیریم. با کراوات که نفوذ نمی‌کنند. خاوری روی پیشانی‌اش جای داغ مُهر داشت.» اظهارات این روحانی را می‌بینید و می‌شنوید.

دیگر خبرها

  • اعترافات تکان‌دهنده همسرکُش‌ها / ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت
  • اعترافات تکان‌دهنده همسرکُش‌ها | ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت رخ داد + تصاویر قاتلان و صحنه‌های قتل
  • سگ ها به خاطر گربه یک ماشین را نابود کردند‌ (فیلم)
  • مراسم عزاداری امام جعفر صادق علیه السلام در لنگرود
  • خیزش دانشجویان آمریکا نشان‌دهنده بیداری وجدان‌های‌ جهانی است
  • کلاس‌های تخریبی دانش‌آموزان و معلمان را عذاب می‌دهد
  • حجازی: خارج از ایران بودم و به خاطر استقلال برگشتم
  • روایت اخراج یک روحانی از مسجد به خاطر توهین به مسئولان
  • یکی از ثمرات طوفان‌الاقصی بیداری وجدان‌های دانشجویان است
  • سود ۳.۶۰۰ میلیارد یوروی بدهی بابک زنجانی را بخشیدند؟