Web Analytics Made Easy - Statcounter

رکنا: سهند خیرآبادی/ نمایش پیانیستولوژی به کارگردانی «محمد نیازی»، اثر برگزیده سی‌وششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر است که علاوه بر انتخاب به‌عنوان اثر برگزیده، موفق شد تندیس بهترین آهنگسازی، بهترین طراحی صحنه و عنوان تقدیر بهترین کارگردانی و بازیگری زن را از آن خود کرده و پرافتخارترین نمایش جشنواره سی‌وششم لقب گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این نمایش، مهسا غفوریان، مهدی ضیاءچمنی، مجتبی شفیعی و میلاد قنبری با همراهی محمد ندرتی، امیرعطا صفرلی، حانیه طیبی، امین مشکل‌گشا، مریم تقدیسی، میلاد طاهرعزیزی، میلاد ادیب، محمدصادق غلامیان، سحر دولت‌آبادی، نوید عباسی، سجاد خسروی بازی می‌کنند. همچنین دیگر عوامل نمایش عبارتند از: آهنگساز: میلاد قنبری، طراح صحنه: شهاب افتخاری، طراح گریم: امیرحسین غفاری، طراح لباس: زینب رشتی، طراح نور: محمد نیازی، ویدئو آرت: صادق طباطبایی، مدیرتولید: امیرمحمد فرمان، مدیر روابط‌عمومی: ندا کوهی.

برای تماشای این اثر نمایشی می‌توانید ساعت 18 هر شب به تماشاخانه ایرانشهر، سالن ناظرزاده‌کرمانی مراجعه بکنید.

***

چرا باید این نمایش را دید؟

اول/ ابتدا این‌که پیانیستولوژی نمایشی است که تا به حال تجربه آن را نداشته‌اید. برایِ دیدنِ یک اثرِ موزیکال، حواسِ شنواییِ شما باید بیش از حواسِ دیداری‌تان فعال باشد. این یک رسمِ دیرینه است اما هنگامِ دیدنِ پیانیستولوژی این‌گونه نیست. شما باید به دقت ببینید، و از همه مهم‌تر، باید عمیقاً فکر کنید.

دوم/ نُه هزار مخاطب! اجرای پیانیستولوژی، در مشهد بیش‌ از نُه هزار مخاطب داشته؛ نمایشی بدونِ بازیگرِ چهره،که مخاطب را برایِ دیدنِ «اثر» به سالن کشانده است، نه برایِ دیدنِ فردی خاص.

سوم/ این نمایش، اثری موزیکال است. در زمانه‌ای که گوش‌هایِ ما پُر شده‌اند از نُت‌هایِ فالش، قرار است تئاتری را ببینید با نُت‌هایِ ژوست. قرار است تئاتری را ببینید، با صداهایی تمرین شده.

چهارم/ فلسفه به زبانِ ساده. بسیاری از مطالبِ پیچیده‌ی فلسفی، در این تئاتر به زبانی ساده، عامه‌فهم و البته منتقدانه استفاده شده‌اند؛ مطالبی که هیچ‌گاه شاید در کتاب‌هایِ سختِ فلسفی نتوانید آنان را به این سادگی درک کنید. پیانیستولوژی، به شما امکانِ فهمِ فلسفه‌ای شیرین را می‌دهد.

پنجم/ بازی‌هایِ دقیق. بازی‌هایِ بازیگران بسیار چشم‌نواز است. نمی‌توانید از آنان چشم بردارید. همه‌ی آنها در راستایِ تئاتر بازی می‌کنند، نه خودنمایی‌هایِ مرسومِ بازیگران. قرار نیست نور فردی را بی‌دلیل نشان دهد و فردی را در نقطه‌ی کورِ صحنه بگذارد. قرار است همه‌ی بازیگران برایِ تئاتری خوب، خوب بازی کنند.

ششم/ خلاقیت در کارگردانی. انواع و اقسامِ تصاویرِ بدیع در این تئاتر دیده می‌شود. صحنه‌ها به سرعت تغییر می‌کنند و لحظه‌به‌لحظه آنان با وسواس کارگردانی شده‌اند. هیچ میزانسنِ اضافی‌ای در این تئاتر دیده نمی‌شود. همه میزانسن‌ها در راستایِ اثر هستند و همه قاب‌بندی‌ها با معیارِ خسته‌نشدنِ چشم چیده شده‌اند.

هفتم/ متنِ نقادانه. تیغِ تیزِ نقد در تار و پودِ نمایشنامه حضور دارد. نویسنده با تکیه بر قرونِ وسطی، دست بر زمانه‌ای گذاشته که تازیانه جبر به کمرِ انسان‌ها فرود می‌آمده. قرونِ وسطی، یکی از هیجان‌انگیزترین زمانه‌هایِ تاریخی برایِ بررسیِ زمانه امروز است، و در نهایت، پیانیستولوژی را باید دید، چون برگزیده جشنواره فجر است. باید دید چون تعدادِ زیادی جوان‌هایِ مشهدی، برایِ بیانِ عقایدشان، زحمت‌هایِ فراوان کشیده‌اند و باید دید، چون رسالتِ تئاتر را حفظ کرده است.

چرا نباید این نمایش را دید؟

اول/ صدایِ بد. تکیه تئاترِ پیانیستولوژی بر پایه‌ی «صدا» استوار است. این تئاتر در سالنِ ناظرزاده‌ی کرمانیِ مجموعه‌ی ایران‌شهر رویِ صحنه است و قابلیتِ صدایِ سالنِ ذکر شده،کفافِ صدایی دل‌پذیر را نمی‌دهد. احتمالن کمی گوش‌هایِ شما برایِ فهمِ دقیق اشعار آزار ببیند.

دوم/ دقت به چندجا. شاید اگر تماشاگری باشید که قدرتِ تفکیکِ قوا یا بهتر است بگوییم، حال و حوصله دقتِ همه‌جانبه را نداشته باشید، پیانیستولوژی به شما پیشنهاد نمی‌شود. برایِ دیدنِ این اثر، هم باید خیلی فهمید، هم خیلی شنید و هم خیلی دید. این کمی از قاب بیرون نمی‌زند؟!

سوم/ اثر هم‌چنان تمیز نیست. در سالنِ اصلیِ تئاترشهر، این اجرا بسیار بی‌نظیر بود اما با کوچک‌ترشدنِ سالن،کارگردانیِ آن در هم فشرده شده است. این تمیز نبودن،کمی تویِ ذوق می‌زند.

چهارم/ موسیقیِ سنگینِ قرونِ وسطی. این اثر تندیسِ موسیقی را در جشنواره‌ی فجر از آن خود کرده اما برایِ اهلِ فن‌اش. موسیقی‌هایِ ساخته شده، دارایِ هارمونی‌هایِ بسیار سنگینی هستند که گاهی گوشِ بی‌سلاح را برایِ شنیدن‌اش گنگ می‌کند، و در پایان، نباید پیانیستولوژی را دید، زیرا می‌توان اجراهایِ دیگری را به جایِ آن دید. این فقط یک شوخی نبود.

منبع: رکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۳۳۷۱۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دلش برای «آسید کاظم» پر می‌کشید

دلش تنگ شده بود برای دنیای آسید کاظم، برای آن همه عاطفه‌ای که در آن دوران جریان داشت، برای مردی که برای کبوترش گریه می‌کرد ...

محمود استادمحمد دلش برای همه این چیزها پر می‌کشید.

به گزارش ایسنا، حالا سال‌هاست که محمود استادمحمد مهمان قطعه هنرمندان بهشت زهراست ولی «آسید کاظم» او همچنان به زندگی خود ادامه می‌دهد. در این سال‌ها چند بار کارگردان‌های جوان تئاتر این نمایشنامه را به صحنه برده‌اند و فردا (شنبه ۸ اردیبهشت ماه)  هم قرار است قاسم زارع آن را در تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه‌خوانی کند.

این برنامه، بهانه‌ای شد برای ما که کمی به سال‌های دورتر برگردیم و با مرور خاطرات گذشته، بخشی از دلتنگی‌های خود را برای تئاتری که داشتیم، برطرف کنیم.

محمود استادمحمد که نامش با نمایشنامه «آسید کاظم» گره خورده است، در گفتگویی که به مناسبت برگزاری بزگداشتش در سی و یکمین جشنواره تئاتر فجر با ایسنا داشت، درباره نمایشنامه «آسید کاظم» که خودش هم آن را بسیار دوست می‌داشت، گفته بود : «آسید کاظم» را خیلی دوست دارم، خودم هم به عنوان یک فرهنگ عتیق به آن نگاه می‌کنم. چند وقت پیش که محمد رحمانیان آن را نمایش‌نامه‌خوانی کرد، یک اجرایش را دیدم. محمد نه تنها زبان مردم را خوب می‌شناسد، ادبیات را هم خوب می‌شناسد اما وقتی بازیگران محمد، متن را اجرا می‌کردند احساس کردم که این متن نسبت به این بازیگران چقدر عتیق است! چقدر زبان این نمایش، دنیا آدم‌های این نمایش در فرهنگ سپری شده معاصر قرار گرفته است. من دنیای «آسیدکاظم» را خیلی دوست دارم، گاهی حسرت این دنیا را می‌خورم که چقدر محترم بود، چقدرعاطفی و چقدر ریشه‌دار بود. از اینکه یک انسان بنشیند برای کبوترش گریه کند، حسی به من دست می‌دهد که نمی‌توانم بگویم زیباست چیزی فرای زیبایی است.»

او که در ۲۰ سالگی این نمایشنامه را نوشته بود، درباره حال و هوای جوانان هم‌دوره خودش چنین گفته بود: «فکرش را بکن، مونولوگ «آدم از روزی که تو خشت می‌یاد تا روزی که رو خشت بیفته، بدبخته...»، ما کجا بودیم و یک جوان ۲۰ ساله چگونه به زندگی نگاه می‌کرد!»

ما اما شگفت‌زده شده بودیم که او چگونه در نخستین روزهای جوانی خود چنین نمایشنامه‌ای نوشته و او در پاسخ به حیرت‌زدگی ما گفته بود: «متن را در ۲۰ سالگی نوشتم. در ۲۰ سالگی خیلی کارهایم را کرده بودم. قبل از ۲۰ سالگی دو نمایش کارگردانی کرده بودم. آن وقت‌ها ریتم‌ ما تند بود. حکم زمانه بود. فقط من نبودم. بیضایی در چند سالگی «نمایش در ایران» را نوشت. اینکه یک نفر زیر ۲۰ سالگی نگاه تاریخی داشته باشد، خیلی مهم است چون نوشتن تا نوشتن با نگاه تاریخی دو مساله است. عباس نعلبندیان هم زیر ۲۰ سالگی چند اثرش را نوشته بود.»

حالا و با تغییرات هر روزه‌ای که تئاتر ما داشته است، نمایشنامه «آسید کاظم» هم واقعا گویی از عهد عتیق می‌آید و اما همچنان بخشی از بدنه تئاتر ما دلتنگ جهانی است که این نمایشنامه روایت می‌کرد. شاید به دلیل همین دلتنگی است که قاسم زارع هم تصمیم به خوانش این نمایشنامه گرفته. او قرار است با همراهی مسعود کرامتی، قاسم زارع، بهرام‌ ابراهیمی، فرهاد بشارتی، بهرام درخشان، علی عطایی‌حور، حسن شفیعی، دانیال ابراهیمی، آیدا قدرتی ساعت ۲۰ فردا، در هشتمین روز ماه اردیبهشت این نمایشنامه را در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه خوانی کند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • نمایش موزیکال شازده کوچولو
  • لیلا بلوکات با «خارشتر» به صحنه تئاتر می‌آید
  • اجرای آثار جشنواره تئاتر ایثار در شهر‌های استان گلستان
  • پرهام خاکزاد با «بیرون پشت در» به تئاترشهر می‌آید
  • «بیرون پشت در» را در تئاتر شهر ببینید!
  • شازده کوچولو به روایت عکس
  • نمایش و نقد فیلم‌تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» در سینماتک خانه هنرمندان
  • نمایش موزیکال (شازده کوچولو)
  • پای «توقف اتانازی» به رادیو نمایش باز شد
  • دلش برای «آسید کاظم» پر می‌کشید