سردرد در کودکان + علل
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۳۵۷۶۴۴
خبرگزاري آريا -
سردرد به تنهايي يک علامت و نشانه بيماري هاي متعدد است
خوب است بدانيد کودکان هم مانند بزرگ ترها سردرد مي شوند و سردرد يکي از مشکلات متداول آن هاست. البته شيوع آن در کودکي به اندازه دوران بزرگسالي نيست اما کيفيت زندگي کودک را تحت تاثير قرار مي دهد و بر اشتها و خواب وي تاثير منفي مي گذارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علل سردرد
سردرد به تنهايي يک علامت و نشانه بيماري هاي متعدد است. کودکان از زماني که قدرت تکلم پيدا مي کنند ممکن است عنوان کنند که دچار سردرد شده اند. در سنين پايين تر نيز از طريق برخي علايم مثل بيقراري، بي خوابي يا بي اشتهايي مي توان به سردرد مشکوک شد. بنابراين يک کودک 2 ساله هم ممکن است سردرد بگيرد و آن را اظهار کند.
دکتر حسن باقري مي گويد: بروز سردرد علل بسيار متفاوتي دارد. گاه ممکن است ناشي از سينوس هاي فک و پيشاني و عفوني شدن آن ها باشد. در سنين پايين اين سينوس ها هنوز به خوبي تشکيل نشده است ولي در سنين 8 -7 سالگي التهاب سينوس ها سردردهاي آزاردهنده را به کودک تحميل مي کند.
همچنين بيماري هاي عصبي- عضلاني ممکن است به سردرد در کودکان منجر شود. حتي ميگرن در سنين پايين هم گزارش مي شود و بچه ها هم ممکن است به اين عارضه مبتلا شوند. گاهي مشکلاتي که در سيستم عصبي به وجود مي آيد مانند توده، آبسه، ضايعات و صدماتي که باعث خونريزي مي شود به سردرد مي انجامد که در بعضي از اين موارد کودک دچار تهوع و استفراغ هم مي شود.به گفته دکتر باقري بيماري هاي متابوليک هم گاهي باعث سردرد مي شود اين دسته از سردردها به دليل بيماري ها و اختلالاتي که در ديگر سيستم هاي بدن رخ مي دهد، به وجود مي آيد.
در موارد بسياري ابتلاي کودکان به سردرد به دليل سابقه فاميلي است
سردردهاي حاد و مزمن
به طور کلي سردردها به 2 دسته حاد و مزمن تقسيم مي شود. سردردهاي حاد به طور ناگهاني اتفاق مي افتد و کودکي که سردرد نداشته است به يکباره دچار سردرد شديد مي شود. اين دسته از سردردها بايد به طور اورژانسي مورد بررسي قرار بگيرد تا علت آن شناخته شود. دسته ديگري از سردردها، مزمن است و کودک مدت هاست از سردرد شکايت مي کند. بررسي اين دسته از سردردها متفاوت است و با گرفتن شرح حال و در نظر گرفتن يک سري نکات، علت سردرد مشخص مي شود. گاهي کودک به علت مشق نوشتن به صورت درازکشيده به سردرد مبتلا مي شود. آويزان ماندن سر در اين حالت باعث کم خوني و خستگي عضلاني مي شود و کودک در ناحيه پيشاني احساس سردرد مي کند. در چنين شرايطي کودک صبح ها سردرد ندارد و در طول روز که هنگام انجام تکاليف است، سردرد خفيف دارد. اما اواخر روز سردرد شروع و شب ها تشديد مي شود. گاهي اختلالات بينايي در کودک به سردرد منجر مي شود. کودکاني که ضعف بينايي يا بيماري آستيگماتيسم دارند، مدت ها قبل از مراجعه به چشم پزشک از سردرد شکايت مي کنند. اين کودکان به سردردهاي مزمن دچار مي شوند. در بيشتر موارد صبح ها سردرد ندارند اما در طول روز که عضلات چشم مجبور است کره چشم را براي ديد بهتر تغيير شکل دهد، اين امر باعث بروز خستگي چشم و سردرد در کودک مي شود.
شايع ترين علل سردرد
اين متخصص مغز و اعصاب کودکان با اشاره به اين که بيشتر کودکان دبستاني که از سردرد شکايت مي کنند، به علت انجام تکاليف به حالت درازکشيده به سردرد مبتلا مي شوند، گفت: اين نوع سردرد بسيار شايع و به سردرد (positional) معروف است. در واقع علت آن خسته شدن عضلات گردن و سر است. بهترين راه اين است که بچه ها را عادت دهيم تکاليف خود را روي ميز انجام دهند تا دچار اين نوع سردرد نشوند. گاهي بچه ها به حالت دراز کشيده تلويزيون نگاه مي کنند و ساعت ها در حالتي که فشار زيادي به عضلات گردن مي آيد، فيلم مي بينند. اين دسته از بچه ها هم در معرض سردرد هستند. گاهي نشستن پاي رايانه و انجام بازي هاي رايانه اي در ساعات متمادي به سردرد منجر مي شود که با تصحيح وضعيت نشستن و محدود کردن انجام بازي براي بچه ها قابل رفع است.
يکي ديگر از سردردهاي شايع در ميان کودکان به Tension headache معروف است که ناشي از فشارهاي عصبي، تنش، اضطراب، ترس و خشم است.
اگر کودک پس از يک تنش يا فشار عصبي اظهار سردرد کرد، نبايد آن را دست کم گرفت. بهتر است تلاش کنيم که استرس موجود را رفع و محيط را آرام کنيم. به او زمان براي استراحت بدهيم که بهتر است در يک مکان تاريک باشد و از او بخواهيم آرام بگيرد.
در مواردي اگر درد شديد است بهتر است با خوراندن مسکن به کودک درد را برطرف کنيم. بنابراين بي اعتنايي به سردرد کودک در هيچ موردي قابل توجيه نيست.
سابقه فاميلي
در موارد بسياري ابتلاي کودکان به سردرد به دليل سابقه فاميلي است. به اين ترتيب گرفتن شرح حال بيمار و دانستن سابقه فاميلي خانواده کمک بسياري به شناسايي علت سردرد مي کند. اگر يکي از والدين سابقه سردرد يا ميگرن داشته باشد، احتمال ابتلا به ميگرن در کودک 3 تا 4 درصد است اما اگر پدر و مادر هر دو سابقه ميگرن داشته باشند، احتمال بروز ميگرن در کودک به 10 درصد افزايش پيدا مي کند.
درباره سردردهاي مربوط به سيستم فوقاني تنفسي هم بايد گفت که ژنتيک نقش مهمي دارد و کدهاي ژنتيکي که کودک به ارث برده است در ابتلاي وي به اين دسته از سردردها نقش دارد. گاهي تخليه نشدن ترشحات داخل سينوس ها باعث بروز سردردهاي مزمن در کودک مي شود که درمان هاي خاص خود را دارد.
بيماري هاي عصبي- عضلاني ممکن است به سردرد در کودکان منجر شود
ضربه به سر
طي مراحل رشد و تکامل کودک ممکن است ضربه اي به سر وي وارد شود. براي بيشتر والدين اين سوال پيش مي آيد که آيا اين ضربات ممکن است به سردرد منجر شود. وي در پاسخ به اين سوال چنين مي گويد: اگر ضربه به قدري شديد باشد که باعث بروز ضايعه در جمجمه شود، ممکن است به سردرد و ديگر علايم منجر شود. اما ضربه هاي عادي که زياد اتفاق مي افتد معمولا به تنهايي باعث سردرد مزمن نمي شود زيرا ساختار سيستم داخل جمجمه به نحوي است که بسياري از اين ضربه ها را خنثي مي کند. مغز و سيستم عصبي در مايعي تحت عنوان مايع مغزي- نخاعي قرار دارد و ضرباتي که به سر وارد مي شود توسط مکانيسم هاي موجود در ساختار سيستم عصبي خنثي مي شود.بيشتر سردردها توسط متخصص اطفال قابل تشخيص و درمان است و در ديگر موارد مشاوره و مراجعه به متخصص مغز و اعصاب کودک ضروري است.
در مجموع بايد اظهار سردرد از سوي کودک را جدي گرفت و ريشه يابي کرد. بسياري از سردردها با يک سري اقدامات ساده قابل حل است و کافي است طرز نشستن کودک پاي تلويزيون يا هنگام انجام تکاليف اصلاح شود تا سردرد بهبود پيدا کند. گاهي معاينه چشم و تشخيص ضعف بينايي کودک يا آستيگماتيسم وي به رفع سردرد کمک مي کند. اگر در مراجعه به پزشک و پس از اصلاح اين رفتارها، سردرد ادامه پيدا کرد، بهتر است علت سردرد مورد بررسي پزشک متخصص قرار گيرد.
منبع: خراسان
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۳۵۷۶۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودک شو» : تلاش بودجهسوز برای استمرار یک تجربهی تمامشده
«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربهی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کمحاشیهی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربهی مجریگری در مسابقهی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبهی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصلهای قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.
حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!
«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.
به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربهی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندانگیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن به این تجربهی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.
در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایهی باقیمانده از فصل چهارم به بعد مسابقهی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکتکننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامهای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.
چنین مسابقههایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایدهها بسیار پیشپاافتاده و اجرای آنها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرینزبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کردهاند، نشان از سادهانگاری و سهلپنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامهی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.
برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامههایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکتکنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربهای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.
ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپهچالههای اجرای خود را با قربانصدقه رفتن کودکان جبران می کند.
به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.
البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیهی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفینیا به واسطهی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.
جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایدهها و گفتارهای از پیش تعیین و نوشتهشده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونهای حاضرجوابی، بداههپردازی و شوخطبعی غریزی باشد.
در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه با تم خاص(در اینجا کودکانه) یک شخصیتپردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفینیا علیرغم سابقهی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقهی کودکمحور را سهل و ساده فرض کردهاند.
بیانصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژهی شکستخورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطهی ایدهی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامههای موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحهی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.
معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دستکم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبهی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.
برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقهی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکههای بزرگ دنیا، دارای یک ایدهی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروفترین برنامهها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.
یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقهی «Genius Junior» صحنهای برای معرفی و جلوهگری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقهی بسیار جذاب و هیجانآور به تصویر کشیده می شود.
شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایدههای ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقهی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیهسازی شده در محیطهایی چون جنگل به سنجش می گذارد.
در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهرهگیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانههای معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آنها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.
ملاحظه می شود که انواع ایدههای مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علیرغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایدهی منسجمکننده و خلاقیتسازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازیهای طراحیشده بدیع و سرگرمکننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربهی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکتکننده رقم زده می شود.
ظاهرا تلاشی بیوقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجههای عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیمهای برنامهسازی(دقیقتر: برنامه پر کُن)، با بسیطترین ایدهها، تکراریترین شیوهها و البته کشدارترین زمانها تلف شود. این سطح از کیفیتستیزی برنامهسازان از یک سو، و نظارتگریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامهسازی در شبکههای سیما دارد.