اصفهان|چگونه چارسو نصفجهان نام نقاشی به خود گرفت
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۳۵۸۱۹۵
چارسوق اصفهان زمانی گنبدی نقاشیشده در خود داشت که بعد از تعریض این خیایان دیگر اثری از آن در میان نیست تنها نام چهارراه نقاشی را با یادگار حفظ کرده است. ۰۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۵:۲۶ استانها اصفهان نظرات
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، خیابانهای اصفهان و محلههای آن هر کدام نامی با خود دارند که اگر در مورد آن تحقیق کنیم به نکات جالبی از وجه نامگذاری آن برمیخوریم؛ نامهایی که هر کدام در دل خود داستانها و روایتهایی دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از آنها "چهار راه نقاشی اصفهان" است که در سال 81 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. اینکه چرا نام این چهار راه نقاشی است و دلیل این نامگذاری چه بوده سوالی است که پیدا کردن جواب آن سبب شد به کارشناسان تاریخ و میراث فرهنگی مراجعه کنیم.
چهارسوقی که شد "چارسو"!
البته نام اصلی آن در قدیم چهار راه نبوده بلکه چهار سوق بوده، درواقع اصل این کلمه چهارسوق ست که از دو جزء "چهار" (عدد ترتیبی) فارسی و "سوق" عربی به مفهوم بازار ترکیب شده است و در تلفظ محلی کلمه چهار سایش یافته و حرف "ق" از کلمه سوق نیز ساقط گشته و "چارسو" گفته میشود.
چارسو میدانی است که چهاربازار، یعنی محل کسب و کار و خرید و فروش به آن میدان متّصل میشود. این میادین معمولاً سقفی گنبدی دارد. اما 4 بازار متّصل به آن، خیلی طولانی نیست و وسعت چندانی ندارد.
در اصفهان نیز از اینگونه چارسوها در بازار به وفور یافت میشود، اغلب چارسوها در خیابانای اصلی شهر قربانی مدرنیته خیابانکشی و وسعت آن شده و یا تخریب شدهاند یا اینکه تنها نامی از آنها باقی مانده است.
مردمی که در این خیابان زندگی میکردند اطلاعی از وجه نامگذاری این خیابان نداشتند، حتی با بوجود اینکه از پیشکسوتان و افراد قدیمی این محل نیز موضوع را جویا شدیم اما آگاهی درستی در مورد این چهار راه نداشتند.
اگر چه به گفته کارشناسان در قدیم تصاویر زیبایی بر روی کاشیهای مرغوب این چهار راه نقاشی شده بوده که در آن عکس سلاطین و پهلوانان معروف به تصویر کشیده بوده است. میگویند این چهارسو چندین بار مرمّت شده است و از آنجا که رکنالملک نایبالحکومه اصفهان آن را مرمّت نموده به نام چهارسوی رکنالملک نیز شهرت دارد.
از علیرضا جعفری زند کارشناس میراث فرهنگی مسئله را جویا شدیم، وی به تسنیم گفت: این محل چهارسوی گنبد داری بوده به نام "چهارسو نقاشی" که در تعریض این خیابان تخریب میشود روی این چهار سو گنبدی بوده که نقاشیهای زیبایی داشته است اما الان اثری از آن نیست.
وی افزود: به نظر میرسد تصاویر نقاشیهایی از شاهنامه بوده در واقع جنگهای شاهنامهای در آنجا به تصویر کشیده شده بوده است.
کارشناس میراث فرهنگی بیان کرد: دقیقا نمیدانیم این چارسو مربوط به چه زمانی است زیرا اثری از آن نمانده بعضیهای میگویند چارسو مربوط به دوره قاجار بوده؛ بعضیها معتقدند سقف چهار سو مربوط به دوره صفویه است که پس از آن در دوره قاجار نقاشی شده است.
وی تصریح کرد: در هر صورت در سفرنامه های شاردن هیچ اشارهای به نقاشیهای اینجا نشده است پس ممکن این گونه برداشت کنیم که پس از آن دوران این نقاشیها ایجاد شده است.
زورخانهای که الهام بخش نقاشیها شد
جعفری زند با اشاره به نوع معماری چارسوها اظهار داشت: اگر چه چارسوها طرح و تزئیناتی خاص داشتهاند که اغلب آنها آجر کاری بوده اما اینجا تنها چارسویی بوده که سقف آن نقاشی داشته ،ظاهرا در قدیم نزدیک اینجا زورخانهای بوده که به آنجا منتهی شدهشاید این نقاشیهای به دلیل وجود زورخانهای بوده که هماکنون اثری از آن نیست. در هر صورت باز نمیتوانیم در این مورد اظهار نظر قطعی کنیم.
وی خاطرنشان کرد: هنوز هم در برخی از نقاط اصفهان چارسو وجود دارد در بازار اصلی اصفهان چندین چارسو داریم، روبرو امامزده اسماعیل چارسویی با گنبدی بزرگی است؛ اگر چه اغلب چارسوهای اصفهان پس از حمله افغان خراب شدند و به مرور زمان سقف آنها با حلبی پوشیده شد ولی از بین آنها هنوز هم تعدادی جان سالم به دربردهاند.
چهارسوقهایی که هنوز زندهاند
آقا کریم یک اصفهای اصیل و موی سپید است و از چهارسوقهای اصفهان میگوید: با اینکه چهارسوهای زیاد در اصفهان تخریب شده اما هنوز تعدادی از آنها وجود دارند مانند: چهارسو شاه نزدیک میدان نقش جهان بین بازار قنادها و مدرسه ملاعبدالله، چهارسو مخلص نزدیک چهارسو شاه، چهارسوی شیرازیها در خیابان طالقانی، چهارسو کوچک نزدیک همین محله، چهارسو علیقلی آقا، چهارسو مقصود، چهارسوی دروازهنو ، چهارسوی نمکی است.
وی افزود: در قدیم که من کودک بودم پدربزگهایم برایم تعریغ میکردند که اغلب این چهارسوقها کاروانسراهای بزرگی داشته و هر کدام نیز چاههای آب فراوان اما به مرور زمان این کاروانسراها تخریب شدند و به خانهها مسکونی تبدیل شدهاند.
با اینکه همه چیز جدید شده اما هنوز چهارسوقها اصالت خود را حفظ کردهاند، قدم زدن در چهارسوقها در عصر دنیای به ظاهر مدرنیته ما را به همان دوران قدیم صفویه و قاجاری میبرد که روزگاری برای چهار راههای خود سقفی میساختند، آن موقع هر چیزی چارچوب خود را داشت، قائده داشت، اصول داشت، مانند الان همه چیزی بیقائده نبود.
گزارش از نگین فروغی
انتهای پیام/ ع
R41346/P1361/S6,51/CT7منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۳۵۸۱۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از هنرآفرینی هنرمندان نصفجهان در قطب عاشقی عالم، «کعبه»
اصفهان از گذشته تا کنون، زادگاه هنرمندان زیادی است که با ذوق و خلاقیت، توانستهاند در مسیر عقاید و آرمانهای خود زیباییهای زیادی پدید آوردند؛ آثاری که هر چقدر از خلق آنها بگذرد، باز هم تازه است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، هنر، ارزشمندتر از طلاست و هنرمندان، کیمیاگرانیاند که به خوبی میتوانند با خلاقیت و ابتکار خود، آثاری پدید آوردند که آوازهاش در سراسر دنیا بپیچد؛ اصفهان نیز بهعنوان مهد فرهنگ و هنر، در دل خود فرزندانی پرورش داده که میراث دار فرهنگ، این سرمایه بزرگ ملی شدند؛ چه مرد باشند و چه زن؛ چه هنرمندانی که از نسلهای قدیم هستند و امروز، تجربیاتشان، توشه راه ماست و چه هنرمندان جوانتر که تلاش میکنند با حفظ اصالت و سنت، هنر را به دیدگان هدیه کنند.
رضا بدرالسماء یکی از هنرمندان بهنام نگارگری است که آوازه او فراتر از مرزها نیز پیچیده است که درباره یکی از تجارب متفاوت خود حین نگارگری اظهار میکند: در نزدیکت رین مکان به خانه خدا در حال طراحی بودم و این سعادتی برای من بود؛ نکته جالب اینکه وقتی چشمم به موج جمعیت که دور کعبه حرکت میکرد افتاد، دیدم که این گردش در آنجا به کل گردش عالم برمیگردد و احساس کردم که نگارگری هم از همین گردش دورانی به در خانه خدا اقتباس شده، در واقع در همه عالم و سلولها اینگونه است و همه به دور مبدایی است که از آن جدا شدند، حرکت میکنند تا به آن نزدیک شوند که همان از کثرت به وحدت رسیدن است.
وی ادامه میدهد: اثر «سرآغاز» همان خانه کعبه است که طواف حجاج، دور آن را با نقوش نقاشی ایرانی داریم؛ در واقع از نزدیک دیدم که هنرمندان چطور توانستند هنر نگارگری را خلق کنند و و دیدم که اقتباس آنها از گردش همین جاست.
عیدی بزرگی نصیب من شداین نگارگر اصفهانی همچنین درباره تجربه متفاوت خود در ابتدای سال خاطر نشان میکند: میخواستم سال را کنار شهدا آغاز کنم و همانجا عیدی خود را گرفتم؛ وقتی از تلویزیونهای نصب شده، پیام نوروزی رهبر انقلاب پخش میشد، اثر خود با نام «یا مقلب القلوب» را کنار ایشان دیدم و واقعاً حس خوبی داشتم؛ عیدی بزرگی نصیب ما شد که افتخار بزرگی بود، ما بارها به واسطه آثاری مثل شهدای منا که در راستای انقلاب، خلق شده چند باری خدمت رهبر انقلاب رسیدیم و ایشان هم هنر را دوست دارند و تاکید دارند با زبان هنر، انقلاب را بیشتر معرفی کنیم و مظلومیت فداییان اسلام از صدر اسلام و رشادتهایی که تا کنون داشتند را با هنر نشان دهیم.
آمنه بدرالسماء، از دیگر هنرمندان اصفهانی و فرزند رضا بدرالسماء اظهار میکند: علاقه زیادی به هنر داشتم با این حال زندگی من در کنار پدرم بی تأثیر نبوده زیرا غیر از تربیت پدرانه، مرا با دنیای هنر آشنا کرد؛ همچنین مادرم پشتوانه بزرگی برای من بود و بیش از اندازه تشویقم میکرد، همچنین مشکلات را طوری مدیریت میکرد تا پدرم در آرامش بتواند به کار خود برسد.
وی میافزاید: اخلاق هنرمندان باید بسیار لطیف، مهربان و پر از عشق باشد و معمولاً احساس خود را با اثر خود بیان میکنند؛ افتخار داشتم در کنار پدرم باشم و ایشان اینقدر بزرگمنشانه از اصالت و سنتهای ایرانی بودن، فرهنگ و اصفهان برای من گفتند که از بچگی، زیست هنرمندانه داشتیم.
این هنرمند ادامه میدهد: پدر خیلی علاقه داشتند که باید رسالت خود را به نوعی تمام کنیم و به من میگفتند که به عنوان یک بانوی هنرمند، باید فضای ذهنی خود در حالی که سنتها را حفظ میکنی، به تصویر بکشی، در عین حال با مخاطبی که همسن یا متعلق به نسل بعد از تو است ارتباط برقرار کنی.
مکتبی شایستهتر از اصفهان نیستاحمد مراتب، پیشکسوت آواز نیز در خصوص پیشینه موسیقی در اصفهان اظهار میکند: مکتب آواز اصفهان و شیوه یا سبک، هرکدام معانی و ترجمان خود را دارد و بسیار زمان میخواهد تا دربارهاش صحبت کنیم اما اگر قرار باشد روزی درباره آن حرف بزنیم، مکتبی شایستهتر از اصفهان نیست.
وی ادامه میدهد: اصفهان از دیرباز حرفی برای گفتن داشته و مفاخر بزرگی را به عرصه موسیقی ایران و خارج از ایران معرفی کردهاست؛ از زمان سید رحیم اصفهانی و شاگردان ایشان، مرحوم سید حسین ساعتساز، مرحوم حاج اصفهانی که استاد من هم بودند و که هرکدام ستاره درخشانی در فرهنگ و هنر و آواز اصفهان به حساب میآیند.
این پیشکسوت آواز خاطر نشان میکند: الان هم اساتید زیادی در اصفهان داریم که جزو برجستهترین استادان ایران هستند و در رشتهها گوناگون، چه آواز و چه ساز، فعالند؛ امیدواریم شایستگی این را داشته باشند که جا پای بزرگان بگذارند و عظمتی که اصفهان در فرهنگ و هنر، مخصوصاً موسیقی داشته است، حفظ و به آیندگان بسپارند.
تاج سر آواز ایرانمراتب با بیان اینکه اخلاقمداری برای یک هنرمند، بسیار مهم است، میگوید: استاد تاج، یکی از نوادر اساتیدی است که شخصیت اخلاقیاش با وجود اینکه پهلوان آواز بود، زبانزد بود؛ همین بود که شاگردان را به سوی خود جذب میکرد، از ۱۲ سالگی و مدت ۱۸ سال حتی در سفر، در رکاب او بودم و از حضورش استفاده کردم؛ اخلاق، منش و انسانیت او بزرگترین شایستگی او بود.
وی ادامه میدهد: بارها گفتهام که تاج، تاج سر آواز ایران بود اما بابت این تاج، از کسی باج نگرفت و هیچ تفاخری نداشت؛ من حتی یک غیبت از او نشنیدم و همه شاگردان شیفته اخلاق او بودند؛ اخلاق نیک با همه مردم، مسئله مهمی برای کسانی است که میخواهند در عرصه هنر ماندگار شوند.
پیشکسوت آواز خاطر نشان میکند: حدود ۲۰ سال قبل، در راستای آوازهای آئینی، تلاشهای زیادی صورت گرفت تا اذان و دعاها با لحن موسیقی ایرانی ادا شود، زیرا در قدیم افرادی که اذان گوش میکردند رادیو نداشتند که بخواهند از لحن عرب استفاده کنند و آقایان دماوندی، تاج از جمله افرادی هستند که در این عرصه صحبت کردند، همچنین سید جواد ذبیحی که دعاها و ادعیه را با آوازهای ایرانی خواند و این والاترین خدمت ایشان بود.
اذان گفتن در کعبه، به سبک شیعیانمراتب با اشاره به اینکه سال ۱۳۵۴ و عید غدیر، در حال خواندن اشعاری در حضور چندی از علما و اصفهانیها که مقابل خانه کلبه و ناودان طلا دور هم جمع میشدند بودم، ادامه میدهد: آن شب امام موسی صدر، مهمان شاه عربستان بود و در عین طواف صدای من را شنید، فردای آن روز از ایشان دعوت کردیم که به هتل ما بیاید و موقع رفتن گفت که فردا، تمام سلاطین و پادشاهان اسلامی وارد خانه کعبه میشوند و خانه خدا با گلاب قمصر اصفهان عطرآگین میشود، میخواهم صحبت کنم بر بام کعبه اذان بگویید؛ خلاصه که مسئولین، موافقت کردند و بعد از برنامهها از جمله قرائت قرآن توسط عبدالباسط، علی رغم تاکید بر ادامه اذان تا «اشهد ان محمد رسول الله»، به طریقه شیعیان و با «اشهد ان علیا ولی الله» اذان گفتم و این بالاترین افتخار من در تمام عمرم بود؛ جالب اینجاست که با توجه به شرایط عربستان، حتی یک نفر هم به این کار من اعتراض نکرد و این از عنایات الهی بود.
وی در پایان میگوید: امیدوارم نام اصفهان همانطور که شایسته است به عنوان یک کلان شهر و حتی جهان شهر، به افتخار و بزرگی برده شود.
به گزارش ایمنا، تکریم و معرفی هنرمندان، مخصوصاً دیار هنرخیز اصفهان، وظیفه همه ماست؛ هنرمندانی که در هر شرایطی، ذوق و هنر خود را حفظ و تلاش کردند تا به بهترین شکل ممکن، آن را به مردم هدیه کنند و این دیار کم ندارد از این بزرگمردان عرصه فرهنگ و هنر…
کد خبر 748629