استادهای دانشگاه را ما منزوی کردهایم چطور با یک استاد سرشناس همصحبت بشویم؟
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۳۶۱۰۲۶
یک وقتی شنیدم استادی مشهور با حسرت گفت «ای کاش دانشآموختگان با من درباره بیسبال صحبت میکردند». او حقیقتاً دوست دارد در گردهماییها با دانشگاهیان تازهکار ارتباط برقرار کند، اما آنها اغلب پیشنهاد دوستانه او را رد میکنند و در عوض سراسیمه و بیتاب، برای تحتتاثیر قراردادن او، درباره کار پژوهشی یا علمیشان پرچانگی میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دانشآموختگان بیتاب گاهی آنچنان در این اندیشه که استادی ممتاز میتواند برای حرفهشان سکوی پرتاب باشد غرق میشوند که فراموش میکنند نوع برخوردشان ممکن است آن استاد ممتاز را فراری دهد.
فرض کنید شما ارسطو هستید و در همایشی در مورد فلسفه حضور یافتهاید. در خیابان، معمولاً بدون اینکه کسی شما را بشناسد، دارید قدم میزنید (شما که مثل بیانسه۱ معروف نیستید). اما در همایش تخصصی رشتهای که شما یکی از پیشگامان آن هستید، دیگران شما را بجا میآورند و هر جا بروید چشمان آنها شما را دنبال میکند: در کافه هتل، آسانسور، دستشویی. [معمولاً اوضاع چنین است:] آدمهایی هستند که آنها را تابهحال ندیدهاید، اما ممکن است نظرات تندی درباره شما داشته باشند. بسیاری از شما بیمناکاند. برخی از شما خوششان نمیآید. اساتیدی که استخدام رسمی نیستند در این اندیشه که توصیهنامهای از جانب شما میتواند موقعیت کاریشان را متحول کند، با حرص و ولع به شما مینگرند.
نتیجه اینکه، تعاملات ناجور متعددی پیش خواهد آمد. پس اگر ارسطو باشید، ترجیح میدهید بیشتر با سایر فیلسوفان مشهور نشست و برخاست کنید. حتی شاید روحیهای معاشرتناپذیر را در خود پرورش دهید.
بسیاری از اساتید برجسته واقعاً تمایل دارند با دانشگاهیان آیندهدار ارتباط داشته باشند، اما هیچکدام دوست ندارند همیشه تحت نظر باشند یا بیش از اندازه از آنها تعریف و تمجید شود. اگر شما دانشآموختهای معمولی هستید که میخواهید با استادی معتبر صحبت کنید، لحظهای درنگ کنید و از خودتان بپرسید، «مقصود من از انجام این کار چیست؟» اگر پاسخ صادقانه شما این است که آن استاد به ترقی شغلی شما کمک کند، در رفتارتان تجدید نظر کنید. چنانکه در یادداشت پیشینم با عنوان «چاپلوسی را کنار بگذارید» نیز اشاره کردم، خودخواهی نقطه مقابل تعامل صحیح است. تعامل درست و موثر یعنی بهکاربردن ارتباطات انسانی در محافل علمی. اگر به استادی مشهور مینگرید و تنها چیزی که میبینید بلیط طلایی مضحکی در راه موفقیت شماست، آنگاه شما دنبالهرو نفس و نیازتان هستید، نه سخاوتتان. بدون شک، او منظور شما را حس خواهد کرد و [بر خلاف انتظارتان] از شما فاصله خواهد گرفت.
حال فرض کنید شما بهعنوان دانشآموخته فلسفه در کنفرانسی فلسفی حضور یافتهاید و ناگهان متوجه میشوید ارسطو کنار شما نشسته است. ممکن است زیادی ذوقزده شوید و تلاش کنید او را به حدی تحت تاثیر قرار دهید که ارتباطش را با شما حفظ کند و روزی توصیهنامهای برایتان بنویسد. حتی ممکن است این خیال را در سر بپرورانید که ارسطو شما را بهعنوان شاگرد خاص خود برگزیند و با حمایت و هدایت خود، شما را به قلههای رفیع علمی برساند. شاید بترسید، مرعوب شوید و حتی عصبانی شوید و پیش از اینکه او اراده کند نادیدهتان بگیرد، شما این کار را با او انجام دهید.
در برابر همه این وسوسهها مقاومت کنید. در عوض، چیزی ساده و صادقانه بگویید، «من فلانی هستم، دانشجوی دکتری فلسفه در بهمان دانشگاه، و آثار شما در اندیشیدن به متافیزیک به من کمک کرده است». تنها در صورتی این را بگویید که حقیقت داشته باشد. اگر کار شما ارتباط نزدیکی با آثار او دارد، بدون زیادهروی، توضیحات بیشتری ارائه دهید.
اما اگر هرگز به آثار ارسطو استناد یا رجوع نکردهاید، میتوانید بگویید «سلام استاد ارسطو، مایلم خودم را به شما معرفی کنم، من فلانی هستم، دانشجوی دکترای فلسفه در دانشگاه بهمان». این نوع احوالپرسی سبب میشود شان و منزلت ارسطو بدون چاپلوسی حفظ شود و در عین حال رفتاری اصیل و پسندیده است.
حالا دیگر توپ در زمین ارسطوست، ممکن است شما را از سر خود باز کند. شاید آدم احمقی باشد، شاید پنج دقیقه پیشتر کسی موی دماغ او شده و اصرار داشته تا لطفی در حقش انجام دهد. اگر او رفتاری دوستانه با شما ندارد، به دل نگیرید. بیخیالش شوید.
اما اگر ارسطو پاسخ بدهد «از ملاقات شما خوشوقتم» و لبخند بزند، آنگاه چه باید کرد؟ ممکن است او پیشقدم شود و درباره کار پژوهشیتان از شما بپرسد. در این صورت، باید خلاصه و مختصر صحبت کنید؛ نه بلندبلند وراجی کنید و نه تحت فشار این باشید که سخن پرآبوتابی بر زبان بیاورید. کمی درباره شواهد، فرضیه مقدماتی و پرسشی که بیش از بقیه شما را برمیانگیزاند با او صحبت کنید. همین میتواند سرآغاز گفتوگو باشد. اما چنانچه این اتفاق نیفتاد، اینجا فهرستی از ترفندها پیش روی ماست که حاوی پنج روش مطمئن و آزمودهشده است.
پرسشی بیخطر مطرح کنید. دو سوال هست که اساتید دانشگاهی همیشه و همهجا از یکدیگر میپرسند:
• در حال حاضر درباره چه موضوعی مطالعه میکنید؟
• این ترم چه درسهایی تدریس میکنید؟
پرسشِ نخست یک واحد ساده مکالمه در دانشگاه است، معادل خوبی برای «حال شما چطور است». به این دلیل زیاد مورد استفاده قرار میگیرد که، برای آشناشدن با دیگر اساتید، شیوهای بسیار موثر است. پرسیدن این سوال از استاد از این جهت مناسب است که کار دردستانجام اساساً به چاپ نرسیده است، بنابراین نخواندن آن نشان از بیتوجهی شما نیست.
پرسش دوم نیز رایج است و متعاقباً پرسشهای متداول دیگری را در پی خواهد داشت. اگر ارسطو بگوید که مثلاً کتاب کلید فلسفه۲ را تدریس میکند، میتوانید ساختار و محتوای درسی تکالیف نوشتاری و تجاربش را با دانشجویان از او جویا شوید.
این پرسشها سادهاند و آغاز موثری برای مکالمه هستند. مهمتر از همه اینکه احتمالاً چیزهای زیادی از این پاسخها خواهید فهمید. ارسطو نیز به پرسشهای بیخطر نیاز دارد، پس او نیز ممکن است همین سوالات را از شما بپرسد. این پرسشها فرصتهایی را برای سخاوت متقابل فراهم میآورد.
بحث را به سمت مسائل تخصصی سوق دهید. ما، اساتید دانشگاه، عاشق صحبتکردن درباره کارمان هستیم. جذابتر از آن گفتوگو درباره شیوه انجام کار است. برخی روشهای گردآوری اطلاعات، ذخیره، مدیریت و استفاده از آنها ما را شیفته خود کردهاند، تا با بهکارگیری آنها تولید دانش کنیم. گفتوگوی پرشوری میتواند درباره این فرایند صورت گیرد. محبوبترین پرسش من از انسانشناسان و دانشمندان علوم اجتماعی کیفی این است: چگونه کتابی را میخوانید؟
همین پرسش را امتحان کنید و ببینید که چه مکالمه داغی را برمیانگیزاند. پرسشهای دیگری نیز هستند که میتوانید بهعنوان پرسش تکمیلی یا جداگانه آنها را به کار برید:
• شیوه یادداشتبرداریتان از کتاب چگونه است؟ آیا روش خاصی برای متمایزکردن حاشیهنگاری، از یادداشتهای دیگر دارید؟ روش شما برای تفکیک یادداشتبرداری از منابع دستاول و دستدوم چیست؟
• یادداشتهایتان را چگونه منظم و دستهبندی میکنید؟ برای اینکه این یادداشتها راحتتر قابل جستوجو باشند و سریعتر به آنها دسترسی پیدا کنید، چه روشی دارید؟
این پرسشهای مربوط به نگارش نیز عالی هستند:
• آیا روال معینی برای نوشتن دارید؟
• به نظر شما الگوی نگارش در رشته ما چه کسی است؟ از سبک نگارش چه کسی الهام میگیرید؟
این پرسشها را با لحن «بیا داشتههایمان را با هم در میان بگذاریم» عرضه کنید، نه لحن «من تقاضا دارم از همین الان مربی و راهنمای من باشید».
شما به این دلیل نمیپرسید که به توصیه نیاز دارید؛ میپرسید چون حقیقتاً درباره کار اساتید دیگر کنجکاوید.
درباره مباحث روز علمی و دانشگاهی صحبت کنید. شما و ارسطو عضو جامعه علمی مشترکی هستید و هر دو مشخصاً بخشی از محفل دانشگاهیان هستید. این اشتراکات خوراک گفتوگو را فراهم میآورند:
• نظر شما درباره فلان کتابی که اخیراً چاپ شده و سر و صدای زیادی در رشتهتان به پا کرده است چیست؟
• موضع شما نسبتبه [مبحث جنجالی روز رشتهتان] چیست؟
• قطعاً ارسطو در ابراز نظرات خود به یک غریبه محتاط خواهد بود. تا جایی که او میداند، شما میخواهید نظر فیالبداهه او را بپرسید و آن را بهعنوان قضاوت نهایی او توئیت کنید. هر چه استادی مشهورتر باشد، احتمالاً در گذشته بیشتر در معرض این گونه سوءاستفادهها قرار گرفته است. میتوانید برای اینکه حرارت گفتوگو را پایین بیاورید، از ارسطو خواهش کنید موضع خودش را درباره موضوعات بحثانگیز بیان نکند و، بهجای آن، مشاهداتش را از دانشگاه خودش ابراز کند.
• رویکرد موسسه شما نسبتبه فلان رویداد اخیر چیست؟
• چه تغییری در طول این سالها در دانشجویانتان مشاهده کردهاید؟
معمولی باشید. انسانها، ازجمله اساتید، اغلب از صحبتکردن درباره موسیقی، هنر، ادبیات، تلویزیون، فیلم و سینما، تئاتر، مد، کودکان، حیوانات خانگی، غذا، ورزش، مسافرت و سیاست لذت میبرند. این پرسشها را مدنظر داشته باشید:
• این روزها چه کتابی در اوقات فراعت میخوانید؟
• آیا طرفدار فلان تیم ورزشی شهرتان هستید؟
• و پرسشی همیشه حاضر و آماده: اصالتاً اهل کجا هستید؟
هشدار: تنها درباره آن دسته از علائق و موضوعات عمومی صحبت کنید که واقعاً به آنها دلبسته هستید (اگر اصلاً به گربهها اهمیت نمیدهید، اجباری به صحبتکردن درباره آنها نیست). عقل سلیم در این مواقع بسیار به کار میآید: دعواهای پیشپاافتاده سیاسی را برای گفتوگو انتخاب نکنید یا به ارسطو نگویید که برنامه تلویزیونی محبوبش آشغال است.
درباره همایش صحبت کنید. چیزی مشترک بین شما وجود دارد: هر دو در مجلس مشابهی حضور یافتهاید. میتوانید نظرش را درباره سخنرانی اصلی بپرسید یا اینکه کدام ارائه توجهش را جلب کرده است. حتی میتوانید پرسشهایی ساده و معمولی درباره پروازش یا رستورانهای محلی مطرح کنید.
ممکن است گپ خودمانیْ سطحی به نظر برسد. اما اینطور نیست. هنگامی که شما و ارسطو در مورد ساندویچ حرف میزنید، فضای دوستانهای ایجاد میکنید که پشتیبان مکالمات بعدی خواهد بود. گپ خودمانی اذعان به این مسئله است که هر دو شما در آن لحظه بهعنوان اعضای یک جامعه حضور دارید و همایشی که در آن شرکت کردهاید برایتان اهمیت دارد.
خداحافظی کردن. احتمال دارد زمانی که احساس کردید گفتوگویتان رو به پایان است، وسوسه شوید و چیزی از آن استاد مشهور تقاضا کنید: وقت ملاقاتی برای نوشیدن قهوه و ادامه گفتوگو، اظهارنظر درباره چکیده پایاننامهتان یا شاید هم از او بخواهید که شما را به یکی از اساتید همتراز خودش معرفی کند. در برابر این وسوسه نیز مقاومت کنید. هیچ چیزی از او نخواهید. تکرار میکنم: هیچ چیزی.
اما، اگر استاد مشهور فرصتی را برای تماس بعدی به شما پیشنهاد داد، بپذیرید. چنانچه ارسطو گفت، «هفته بعد از طریق ایمیل به من یادآوری کن تا اطلاعات مربوط به فلان و بهمان را برایت ارسال کنم» این کار را انجام دهید. در صورتی که گفت «اگر به دانشگاه ما آمدی، به من اطلاع بده»، کمرو نباشید و فراموش نکنید. همچنین اگر ارسطو گفت «میتوانید رونوشتی از مقالهتان در کنفرانس را برایم ارسال کنید؟» پاسخ مثبت دهید.
با او دست بدهید و بگویید «ملاقات با شما باعث افتخار من بود. بیصبرانه منتظرم دوباره بر سر راه یکدیگر قرار بگیریم». و این اتفاق خواهد افتاد، زیرا هر دو شما عضو یک جامعه علمی هستید و حالا ارتباطی نیز بین شما برقرار شده است.
پینوشتها:
* این مطلب در تاریخ ۵ جولای ۲۰۱۷ با عنوان «How to Talk to Famous Professors» در وبسایت کرونیکل آو هایر اجوکیشن منتشر شده است و وبسایت ترجمان در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۹۶ این مطلب را با عنوان «چطور با یک استاد سرشناس همصحبت بشویم؟» ترجمه و منتشر کرده است.
** رابین برنشتاین (Robin Bernstein) استاد تاریخ آمریکا، آفریقا و سیاهپوستان آمریکا در دانشگاه هاروارد است. یکی از دغدغههای اصلی او حوزه زنان و جنسیت است. بیگناهی نژادی: ماجرای کودکان آمریکا از بردگی تا حقوق شهروندی (Racial Innocence: Performing American Childhood from Slavery to Civil Rights) یکی از کتابهای پرفروش و مهم اوست.
[۱] Beyoncé: خواننده مشهور آمریکایی است [مترجم].
[۲] Philosophy 101: From Plato and Socrates to Ethics and Metaphysic
این کتاب با عنوان کلید فلسفه به زبان فارسی ترجمه شده است [مترجم].
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۳۶۱۰۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خدشهدار شدن استقلال دانشگاه؛ «دخالتها در دانشگاه زیاد شده است»
دبیر کانون صنفی استادان دانشگاه گفت: «متاسفانه دخالتهای دولت در دانشگاه زیاد شده است، حتی اختیارات وزارت علوم کاهش پیدا کرده طوریکه بهنظر میرسد این وزارت کشور است که به دانشگاه دستور میدهد. مثلاً همین محدودیتهای ایجاد شده و مسائل امنیتی که بر دانشگاهها حاکم شده از طرف وزارت کشور و شورای امنیت کشور است، در این وضعیت میشود گفت وزارت علوم هیچ نقشی ندارد.»
به گزارش خبرآنلاین، دانشگاه حال و روز خوبی ندارد، استادان دانشگاه هم همینطور، موضوع اخراج اساتید مرداد ماه سال گذشته بود که در رسانهها دست به دست شد، هر روز یک استاد اعلام میکرد که یا از دانشگاه اخراج شده یا اینکه با او قطع همکاری کردهاند، مسئلهای که تا آخرین روزهای سال ۱۴۰۲ هم ادامه داشت و منجر به برگزاری مناظره میان رئیس دانشگاه تهران و استادان اخراجی از این دانشگاه شد.
حالا کارن ابرینیا، دبیر کانون صنفی استادان دانشگاه میگوید: «سال ۱۴۰۲ برای دانشگاه سال خوبی نبود و برای اساتید انواع و اقسام محدودیتها و محرومیتها ایجاد شد. این محدودیتها شامل حدود ۲۰۰ استاد دانشگاه شده است و نزدیک به ۲۵ استاد از دانشگاه اخراج شدند.»
متن کامل گفتوگو با دبیر کانون صنفی استادان دانشگاه در ادامه آمده است.
وضعیت استادان دانشگاه را در سال ۱۴۰۲ چهطور بررسی میکنید؟
سال ۱۴۰۲ برای دانشگاه سال خوبی نبود و برای اساتید انواع و اقسام محدودیتها و محرومیتها ایجاد شد.
چه محدودیتهایی برای استادان ایجاد شد؟
انواع مختلف دارد، این محدودیتها شامل استادانی شد که در واکنش به حوادث سال ۱۴۰۱ بیانیه امضا کردند یا اعلام موضع کردند، مثلاً با تبدیل وضعیت آنها از حالت پیمانی به رسمیآزمایشی و بعد وضعیت رسمی موافقت نکردند یا مراحل تغییر وضعیت آنها را متوقف کردند. یا در موردی دیگر برای ترفیع سالانه استادان مشکل ایجاد کردند، یا ارتقا برخی استادان از دانشیاری به استادی را متوقف کردند. در این میان برخی استادان اخراج شدند و برخی دیگر هم علیرغم اینکه اخراج نشدند اما حقوق آنها قطع شد.
چه تعداد استاد از دانشگاهها اخراج شدند؟
انواع محدودیتها شامل حدود ۲۰۰ استاد دانشگاه شده است و نزدیک به ۲۵ استاد از دانشگاه اخراج شدند.
همه این محدودیتها به دلیل اعلام موضع درباره حوادث سال ۱۴۰۱ بود؟
بله، اما برخی هم بهخاطر فعالیت صنفی در کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران بود، برخی دانشگاهها با فعالیت صنفی استادان مخالفت کردند درصورتیکه این کانون از وزارت کشور مجوز فعالیت دارد.
این محدودیتها چه آسیبی به نهاد دانشگاه وارد میکند؟
دانشگاه نهاد علم است و باید مستقل باشد، علم باید آزادی و استقلال داشته باشد، مثلاً اعضای هیات علمی بتوانند درباره مسائل علمی و دانشگاه خودشان تصمیم بگیرند و اینکه چگونه محیط علمی را اداره کنند. بنابراین آسیب جدی آن حذف استقلال از دانشگاه است.
بهطور مشخص استقلال دانشگاه چهطور نقض شده است؟
متاسفانه دخالتهای دولت در دانشگاه زیاد شده است، حتی اختیارات وزارت علوم کاهش پیدا کرده طوریکه بهنظر میرسد این وزارت کشور است که به دانشگاه دستور میدهد. مثلاً همین محدودیتهای ایجاد شده و مسائل امنیتی که بر دانشگاهها حاکم شده از طرف وزارت کشور و شورای امنیت کشور است، در این وضعیت میشود گفت وزارت علوم هیچ نقشی ندارد. فراتر از وزارت کشور نهادهای متعددی داریم که درباره دانشگاه تصمیمگیری میکنند و نقش وزارت علوم بسیار کمرنگ شده است.
نظرتان درباره ایده مهاجرت و مهاجرت استادان و دانشجویان چیست؟
اقداماتی که گفتم جوانان را نا امید میکند، آنهم استادان جوانی که با علاقه به کشورشان برگشتند و عضو هیات علمی شدند، درحالیکه میتوانستند در خارج از کشور بمانند.
این گروه در ایران با محدودیت و امر و نهی مواجه شدند، حتی برخی دانشگاهها به استادان گفتند کسانیکه درباره حوادث سال ۱۴۰۱ بیانهای امضا کردند اگر میخواهند بهکارشان ادامه دهند باید توبه نامه امضا کنند و اظهار پشیمانی کنند، در این شرایط استاد جوان نا امید میشود آنهم در وضعیتی که درآمد مناسب ندارد، با حقوقی که به یک استادیار میدهند نمیتواند یک خانه در تهران اجاره کند؛ درآمد استادان دانشگاه در ایران حتی قابل مقایسه با درآمد استادان در کشورهای همسایه نیست، خوب معلوم است اگر استادی در ایران محدودیتهای زیادی دارد و درآمد کافی هم ندارد بهفکر مهاجرت میافتد، آنهم نه به کشورهای اروپایی و آمریکا بلکه بههمین کشورهای اطراف ایران. برای انجام کار علمی شما نباید دغدغه و پریشانی داشته باشید درحالیکه دغدغه وضعیت اقتصادی و معیشتی، وضعیت دانشگاه و فرهنگ، وضعیت سیاست همگی بر روی دوش استاد دانشگاه افتاده است.
بهنظرتان دانشگاهیان چقدر باید در مسائل سیاسی ورود کنند؟
اتفاقا من هم موافق نیستم دانشگاه سیاسی شود، اما به این معنی نیست که نسبت به همه مسائل بیتفاوت باشد. در خارج از ایران هم همه استادان غیر سیاسی هستند اما در همین جریان فلسطین و اسرائیل خیلیهایشان اظهار نظر کردند و از منظر حقوق بشر گفتند اقدامات اسرائیل جنایت است، حتی بههمین دلیل یکی از استادان مجبور به استعفا شد. نباید به استاد دانشگاه گفت تو حق اظهار نظر نداری، اگر گمان میکنند با امر و نهی بیشتر میتوانند اوضاع را کنترل کنند باید گفت اینطور نیست، با این اقدامات نارضایتیها بیشتر میشود و کمک میکند تا تعهد افراد به نظام کمتر شود.
با نشانههایی که دریافت میکنید وضعیت دانشگاه در آینده چهطور خواهد بود؟
من شخصاً به نهاد دانشگاه امیدوار هستم و گمان میکنم بالاخره دانشگاه با عملکرد خودش میتواند موجب اصلاح در جامعه شود. ما شاهد هستیم وقتی دانشجو و استاد یک مدتی در محیط دانشگاه قرار میگیرند آن آزاد اندیشی و افکار مستقل خودشان را پیدا میکنند و به فرهنگ غنی کشورشان متکی میشوند طوریکه دیگر حاضر نیستند هر ایدهای را بپذیرند.
اصولاً دانشگاه جایی هست که نقد میکند و با پشتوانه علمی هر حرفی را به سادگی نمیپذیرد، با این ایده من به دانشگاه امیدوار هستم، اگرچه این روزها استقلال دانشگاه خدشهدار شده اما در دراز مدت نمیشود دانشگاه را تحت سیطره قرار داد و آزادی آن را گرفت، اتفاقاً مردم ما به دانشگاه از هرجای دیگری بیشتر امید دارند. متاسفانه این روزها رویکرد کارشناسی، تخصصی و علمی کنار گذاشته شده اما بالاخره مجبور خواهند شد این رویکرد ضد کارشناسی را اصلاح کنند و به کار تخصصی روی بیاورند، به همین دلیل دانشگاه در آینده نقش موثرتری در کشور دارد.