تکذیب فشار واشنگتن به کابل درباره روابط ایران و افغانستان/ تهران رتبه نخست صادرات به کابل را دارد/ پیشرفت مذاکرات آب با صراحت و تفاهم
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۳۸۱۴۳۳
زیرک، گشادهرو و محافظهکار؛ شاید این کلمات، رساترین تعابیری باشند که بتوان از نصیر احمد نور، سفیر جمهوری اسلامی افغانستان در ایران داشت. بیش از پنج سالی است که مسئولیت سفارت افغانستان در تهران را برعهده دارد و در این مدت، از فعالترین دیپلماتهای ارشد بوده که با رسانهها هم رابطه خوبی داشته و گاه و بیگاه با رسانه ها به گفتوگو نشسته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاهد توسعه مناسبات میان تهران و کابل در دولت روحانی هستیم
ارزیابیتان از روابط ایران و افغانستان در دوره دولتداری حسن روحانی چیست؟
خوشبختانه روابط ایران و افغانستان در طول بیش از ۱۵ سال گذشته همیشه خوب، حسنه و رو به گسترش بوده است. این نوع از روابط در دولت آقای روحانی هم تداوم داشته و ما شاهد توسعه مناسبات میان تهران و کابل در این دوران چه در دولت اول و چه دولت دوم بودهایم.
روابط ایران و افغانستان با وضعیت مطلوب فاصله دارد
موانع توسعه روابط ایران و افغانستان قابل حل شدن هستند
بسیاری معتقد هستند که روابط ایران و افغانستان باید بیش از چیزی که اکنون شاهد آن هستیم، باشد. فکر میکنید مهمترین عاملی که در توسعه این مناسبات وجود دارد، چیست؟
در مقایسه با گذشته، روابط ایران و افغانستان بسیار خوب و گسترده است. این گستردگی را در همه حوزههای مناسبات دو کشور میتوان مشاهده کرد. البته هنوز میان وضعیت کنونی با وضعیت ایدهآل و مطلوب فاصله وجود دارد ولی از نقطه نظر اراده سیاسی رهبران دو کشور، من مانعی را مشاهده نمیکنم و اگر موانعی در راه توسعه روابط دو کشور وجود داشته باشد، با توجه به ظرفیتهایی که در عرصههای مختلف به ویژه حوزه اقتصادی وجود دارد، فکر نمیکنم قابل حل شدن نباشد. اگر کم و کاستی دیگری نیز در روابط میان دو کشور وجود دارد، این مسئله به عامل دیگری خارج از اراده و روابط دو کشور بستگی دارد.
تحریمها در توسعه روابط ایران و افغانستان در سالهای گذشته موثر بود
این عامل بیرونی چیست؟
تحریمها در مقطعی عامل موثری در این باره بوده است. با این حال، روابط تهران و کابل در زمان تحریم نیز حسنه بود اما با رفع تحریمها، دو کشور اراده توسعه روابط دو کشور را دارند.
توانستهایم روابط خود را با کشورهای مختلف مدیریت کنیم
در گفتوگویی با محمد محقق، معاون دوم رئیس اجرایی دولت وحدت ملی داشتم، ایشان امریکا را یک عامل جدی در عدم توسعه قابل توجه اعلام کردند. تا چه اندازه واشنگتن به ویژه در دورانی که دونالد ترامپ به ریاست جمهوری رسیده است، بر کابل فشار آورده تا روابطش را با تهران کاهش دهد؟
ما همواره به دوستان بینالمللی خود گفتهایم مسائل خود با کشورهای ثالث را در مناسبات بینالمللی افغانستان دخیل نسازند. در این مدت نیز توانستهایم روابط خود را با کشورهای مختلف مدیریت کنیم و نشان دادهایم که کشور مستقلی هستیم که از سیاستها و مناسبات کشورها با یکدیگر تاثیر نپذیرفتهایم. خوشبختانه دوستان بینالمللیمان نیز این موضع را درک کرده و به آن احترام گذاشتهاند.
در جنگ با گروههای تروریستی بینالمللی هستیم
بودجه افغانستان از کمکهای بیرونی تامین میشود
یعنی هیچ فشاری از سوی امریکا بر افغانستان وارد نشده تا روابطش را با ایران کاهش دهد؟
هیچ گونه فشاری وارد نشده و ما ندیدیم و اگر احیانا نتوانستهایم از ظرفیتهای موجود برای توسعه روابط با ایران استفاده کنیم، این مسئله به موضوعات خارج از اراده سیاسی رهبران دو کشور برمیگردد. افغانستان در مرحله گذار است و ما در یک جنگ تمام عیار با گروههای تروریستی بینالمللی هستیم و این موضوع بیشترین وقت ما را به خود معطوف داشته است. با این وجود، ما متوجه رشد، توسعه، پیشرفت و رفاه مردم خود نیز هستیم. یادمان باشد که افغانستان برخاسته از آوارههای جنگ است و هنوز نیز درگیر مبارزه با گروههای تروریستی بینالمللی است و از نقطه نظر مسائل مالی و اقتصادی، هنوز بر روی پای خود نایستاده و بودجه افغانستان به ویژه در عرصه مسائل توسعهای، از کمکهای بیرونی تامین میشود و از سوی دیگر، ممکن است این کمککنندگان شرایطی را برای افغانستان داشته باشند. به طور مثال ممکن است هنگامی که یک مناقصهای برای اجرای پروژهای برگزار شود، کشوری که آن پروژه را تامین مالی میکند برای دولت افغانستان این شرط را بگذارد که یک کشور بخصوص در آن مناقصه حق شرکت نداشته باشد. البته خوشبختانه شرکتهای ایرانی در افغانستان حضور دارند و پروژههای مختلفی از سوی آنها اجرا شده و در حال اجرا است.
ایران به خاطر تحریمها نتوانست کمک و سرمایهگذاری چندانی در افغانستان داشته باشد
اشاره کردید که بودجه توسعه افغانستان توسط کشورهای خارجی تامین میشود. سهم ایران در تامین آن بودجه چقدر است؟
ایران متاسفانه به دلیل تحریمها در سالهای اخیر سهمی در این رابطه نداشت ولی بعد از سقوط رژیم طالبان و برگزاری کنفرانس بینالمللی توکیو، ایران تعهداتی فراتر از ۶۰۰ میلیون دلار را متقبل شد که بخشی از آن بلاعوض بود و بخشی کمکهای اعتباری. بعد از آن، ایران به خاطر تحریمهایی که شد، نتوانست کمک و سرمایهگذاری چندانی در افغانستان داشته باشد.
سند جامع همکاریهای استراتژیک و بلندمدت یک سند ساده نیست
اراده دستیابی به توافق میان تهران و کابل وجود دارد
مسئله مهمی که در روابط تهران و افغانستان وجود دارد، گفتوگوها برای دستیابی به سند جامع همکاریهاست که به دنبال سفر آقای ظریف به کابل مطرح شد. در این ارتباط پنج کمیته تشکیل شدهاند اما سقف زمانی مذاکرات برای دستیابی به نتیجه شش ماه بود. اکنون بیش از هشت ماه از زمان دستیابی به آن توافق گذشته و فقط دو دور مذاکرات صورت گرفته است. چه مسئلهای منجر به طولانی شدن مذاکرات یا تاخیر آن شده است؟
سقف زمانی شش ماهه، یک سقف محدودکننده نبوده است. ترجیح داده میشد که در این مدت شرایط مهیا باشد. شما میدانید که سند جامع همکاریهای استراتژیک و بلندمدت که از نام آن پیدا است، یک سند ساده نیست. نشستهای متعدد، انجام بررسیهای کارشناسی و مذاکرات متعدد برای دستیابی به آن ضرورت دارند و این کاری نیست که در یک الی دو جلسه صورت بگیرد. خوشبختانه اراده دستیابی به توافق وجود دارد و کار شروع شده است. طرفین همچنین اعلام کردهاند که جلسات بین تهران و کابل، به صورت متناوب برگزار گردد. تاکنون دو جلسه برگزار شده که یک جلسه در تهران و یک جلسه هم در کابل بوده است. هر پنج کمیته نیز تشکیل جلسه دادهاند و اکنون نوبت برگزاری اجلاس در تهران است که کمیتههای مشترک نشست سوم خود را در تهران برگزار کنند و خوشبختانه کمیته آبها سومین اجلاس خود را در تاریخ ۱۷/۱۱/۱۳۹۶ در تهران موفقانه برگزار کرد. ما امیدوار هستیم که این جلسات با تفاهم و رضایت هر دو طرف پیش بروند و مواردی که مورد توافق قرار میگیرند، به صورت یک سند جامع بلندمدت در بیاید.
جلسه سوم کمیتههای امنیتی و اقتصادی در اسفند ماه برگزار میشود
آیا تاریخ گفتوگوهای دور سوم مشخص شده است؟
رایزنیهایی برای تاریخ جلسات انجام شده است. از سویی، ضروری نیست جلسات همه کمیتهها در یک زمان برگزار شوند چون در هر کمیته، مقامات ارشد، مدیران و کارشناسان مختلفی حضور دارند که اعضای آن از ادارات مختلفی هستند و احیاناٌ اگر ما حضور هر پنج کمیته را مطرح کنیم، مشکل خواهد بود که زمانی مناسب برای هر دو طرف ایجاد کنیم. در نتیجه قرار بر این شد که هر یک از کمیتهها با یکدیگر هماهنگی و به طور آزادانه تاریخ جلسات را تعیین کنند. همانگونه که گفتم کمیته آب سومین جلسه خود را برگزار کرد و برای کمیتههای امنیتی و اقتصادی هم تاریخهایی پیشنهاد شد که ممکن است سومین جلسه این دو کمیته در ماه اسفند در تهران برگزار شود.
یکی از آن پنج کمیته، در ارتباط با مسئله آب است. در مصاحبهای که با آقای محقق داشتم، ایشان گفتند مسئله آب روابط دو کشور را مقداری به سردی کشانده است. روند مذاکرات مسئله آب به چه مرحلهای رسیده و طرفین به چه توافقاتی رسیدهاند؟
مذاکرات در هر پنج کمیته به شکل موفقیتآمیز و دوستانه پیش رفته است، بهخصوص در کمیته آب که در راس هر دو طرف خوشبختانه شخصیتهای بسیار فاضل و دانایی هستند و به شکل موفقیتآمیزی این جلسات را مدیریت کردهاند. از یک طرف، آقای عراقچی و از طرف دیگر هم آقای ضیایی هستند.
مذاکرات درباره آب با صراحت، شفافیت و تفاهم پیش رفته است
اشاره کردید که مذاکرات ادامه دارد اما خیلیها میگویند ادامه سدسازی و عدم دستیابی به نتیجه میتواند منجر به متشنج شدن روابط شود و مانعی باشد برای رسیدن به یک افق مطلوب در روابط. چه راهکاری برای مسئله آب وجود دارد؟ بهرحال مسئله هریرود و هیرمند بر مناسبات این دو کشور سایه انداخته است.
من این چنین فکر نمیکنم. باور دارم که مسئله آب موجب نزدیکی بیشتر روابط دو کشور خواهد شد. من در مسئله آب مشکلی را مشاهده نمیکنم. مشکل اساسی متاسفانه در تغییرات اقلیمی است. با گذشت پاییز، ما قطره بارانی ندیدیم. در اکثر روزهای فصل زمستان هم هوای زمستانی را نمیبینید، بلکه هوا بیشتر بهاری است. خداوند به ما کمک کند و این وضعیت تغییر کند. مشکل آب تنها مربوط به منطقه ما نیست. بلکه این مشکل جهان و منطقه و در هر کشور هم مربوط به مشکلات داخلی آن است. کاهش بارندگی و استفاده چند صد برابر از آب در مقایسه با چهل الی پنجاه سال گذشته در پروژههای شهری، صنعتی و کشاورزی به کمآبی دامن زده است. شما میدانید که کشورها در درون خود، وابسته به آبهای فرامرزی نیستند. ولی با آنهم مشکلات خود را دارند. مذاکرات و بحثها با صراحت، شفافیت و تفاهم پیش رفته است و تا جایی که بنده در جریان این مذاکرات هستم، پیشرفتها و توافقات خوبی صورت گرفته است. از طرف دیگر، جای تعجب نیست که گاهی این نوع مذاکرات زمان طولانی را به خود اختصاص دهند. مهم این است که به نتایجی دست یابیم که مورد رضایت طرفین باشد.
از جنگهای نیابتی و تروریستی نجات یابیم، ایران و پاکستان از مهاجران تخلیه میشوند
یکی از کمیتهها در ارتباط با مسئله مهاجرین است. صدها هزار مهاجر افغان در ایران بسر میبرند. برخی از آنها برمیگردند. خیلی از آنها غیرقانونی و حتی پاسپورت ندارند. آیا در ارتباط با مهاجرین تصمیمی گرفته شده است؟ در ارتباط با بازگشت مهاجران چه چشماندازی وجود دارد؟
یکی از کمیتههای پنج گانه، کمیته اتباع و امور مهاجرین است که در آنجا هم به توافقات خوبی رسیدهاند. یکی از توافقات تردد اتباع دو کشور به صورت قانونی است. با کمال اطمینان میتوانم بگویم که اگر امروز ما از مشکل جنگهای نیابتی و گروههای تروریستی اعزام شده به افغانستان نجات بیابیم، یقین دارم که در ظرف چند ماه، شهرهای ایران و پاکستان از مهاجرین تخلیه خواهند شد. همانگونه که ما قبل از این، دو بار شاهد این وضعیت بودهایم. بار اول، در زمان رهایی افغانستان از رژیم بهجا مانده از اشغال شوروی و دومین بار هم به دنبال سقوط رژیم طالبان که میلیونها نفر از اتباع افغانستان به کشور خود بازگشتند. زمانی که ناامنی و به تبع آن مشکلات اقتصادی باشد، طبیعی است که در هر نقطهای از جهان که باشد، مردم آن کشور به کشورهای همسایه خود مهاجرت میکنند. این وضعیت نزدیک به چهار دهه بوده است. ما امیدوار هستیم که همه کشورهای همسایه افغانستان و کشورهای منطقه و سایر کشورهای دیگر دست به دست هم بدهند و برای رسیدن به راهحل، مسیر کوتاهی را طی کنند و آن اینکه کشورهایی را که تروریستها را پناه و آموزش میدهند، تحت فشار واقعی قرار دهند. اگر با این کار مانع ورود تکفیریها و گروههای تروریستی چندین ملیتی به افغانستان شوند، بر این باور هستم که افغانستان در ارتباط با مسائل امنیتی در ظرف چند ماه بر اوضاع مسلط خواهد شد.
امیدواریم نیازی به ویزا برای رفت و آمد میان ایران و افغانستان وجود نداشته باشد
یکی از مسائلی که جهت جلوگیری از ورود غیرقانونی اتباع مطرح شده بحث دیوارکشی در مرزها است. آیا افغانستان با این پیشنهاد موافق است؟
در ارتباط با موضوع دیوارکشی، خیر. هدف این است که تردد در گذرگاههای مرزی صورت بگیرد. ما سه گذرگاه داریم. با توجه به مرز طولانی که بین دو کشور وجود دارد، شاید تصمیم گرفته شود که گذرگاههای دیگری هم در این خصوص به کار گرفته شوند. ما باید در منطقه به دنبال همگرایی باشیم. ما باید مرزها را باز نگاه داریم ولی به صورت کنترل شده و رفت و آمدها به صورت قانونمند باشند. این کار در شرف انجام است. ما امیدوار هستیم به مرحلهای برسیم که مانند برخی کشورهای دیگر اتباع دو کشور برای رفت و آمدهایشان نیاز به پاسپورت و ویزا نداشته باشند.
کابل مخالف دیوارکشی در مرزهای ایران و افغانستان نیست
آیا از صحبتهای شما میتوانم این استنباط را داشته باشم که کابل با مرز کشی بین ایران و افغانستان مخالف است؟
موضوع مخالفت نیست. ما در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت نمیکنیم و به این فکر هم نیستیم که این دیوارکشی منجر به جدایی هر دو کشور شود. این موضوع به خاطر مقتضیات امنیتی است که مطرح شده است. منظور مانع شدن در عبور و مرور اتباع دو کشور نیست بلکه بحث در باب مبارزه با مواد مخدر و مافیای آن است زیرا قاچاقچیان مواد مخدر مانند گروههای تکفیری به کسی رحم نمیکنند.
از تلاش ایران در ایجاد صلح برای افغانستان استقبال میکنیم
مذاکرات صلح، چندین ماه است که متوقف شده است. برخی پیشنهاد دادهاند روند مذاکرات از روند چهار جانبه گستردهتر شده و کشورهای منطقه مانند ایران، هند و حتی روسیه وارد این مذاکرات شوند. تا چه میزان با ورود ایران در روند مذاکرات صلح موافقید. آیا گفتوگو و تصمیمگیری در این مورد انجام شده است؟
افغانستان سالها است که به دنبال مذاکره برای دستیابی به صلح است اما مشکل از سوی گروههای مقابل است و آنها هستند که ارادهای را در این ارتباط از خود نشان ندادهاند. افغانستان از هر کشوری که بتواند زمینه مساعدی را برای ایجاد صلح چه در سطوح دوجانبه یا چه در سطوح چند جانبه فراهم کند، استقبال خواهد کرد. بنابراین ما از تلاش کشور برادر جمهوری اسلامی ایران در ایجاد صلح برای کشورمان در سطوح دوجانبه یا چند جانبه استقبال میکنیم.
اگر ایران مواضع پاکستان در قبال جنگ و صلح در افغانستان را تغییر دهد، بیسابقه است
افعانستان پاکستان را متهم به حمایت از طالبان میکند. آیا به نظر شما تهران این توان را دارد در گفتوگویی که با اسلامآباد خواهد داشت، بتواند پاکستان را مجاب کند طالبان را بر سر میز مذاکره بیاورد و در روند صلح تسریع ایجاد شود؟
خوشبختانه ما احساس میکنیم که منطقه به سوی یک اجماع در مقابله با گروههای تروریستی پیش میرود. چون این گروهها همه منطقه و افغانستان را مورد تهدید قرار میدهند و افغانستان به طور روزانه در این ارتباط قربانی میدهد. و این نه تنها در دفاع از خود، بلکه به صورت نیابتی از کشورهای همسایه و کشورهای منطقه هم دفاع میکند. تا جایی که به پاکستان مربوط میشود، تاکنون هیچ کشوری نتوانسته یا نخواسته است در مواضع پاکستان در قبال جنگ و صلح در افغانستان تغییر به وجود بیاورد. اگر ایران این توانمندی را داشته باشد، ما خوشحال میشویم که یک چنین عمل بیسابقهای را انجام دهد.
مقامهای امنیتی ایران و افغانستان همیشه در تماس و رایزنی با یکدیگر هستند
یکی، دو سال است که داعش وارد افغانستان شده و در شرق افغانستان نقشآفرینی می کند. ایران در همکاری که با سوریه و عراق داشت، همکاری خوبی در ارتباط با مبارزه علیه تروریسم داعش داشته است. آیا درخواستی از تهران برای تبادل تجربیات و همکاری در مبارزه با داعش صورت گرفته است؟
خوشبختانه مقامهای ذیربط امنیتی در دو کشور همیشه در تماس و رایزنی با یکدیگر هستند و در این ارتباط تبادل اطلاعات دارند. افغانستان همیشه از همکاری کشور برادر جمهوری اسلامی ایران و بهرهمندی از تجربیات سودمندی که در این عرصه دارند، استقبال کرده است.
افغانستان میتواند نقطهای برای همکاری باشد
بسیاری معتقد هستند که عربستان به دنبال ایجاد جنگهای نیابتی و کاهش نفوذ ایران در برخی از کشورهای منطقه است. مثال آن را حضور در سوریه و حتی افغانستان میزنند. آیا ما شاهد جنگهای نیابتی تهران و ریاض در افغانستان هستیم؟ شما عنوان کردید که باید مانع از فعالیت کشورهایی شد که تروریستها را پرورش میدهند. آیا با عربستان در این باره صحبت شده است؟
افغانستان بسیار خوشحال میشود که میان کشورهای برادر و اسلامی، احترام، تفاهم، همکاری متقابل، دوستی و هم دگرپذیری باشد. در این راه اگر کاری از دست افغانستان ساخته باشد، کابل آماده است. اما در عین حال به همه کشورها اعلام کردهایم که مسائل و منازعات خودشان را به افغانستان انتقال ندهند. افغانستان میتواند نقطهای برای همکاری باشد و جایی برای نزاع بر سر منافع و مصالح آنها نیست. اگر کشوری با افغانستان دوست باشد، یکی از مصادیق دوستی این است که افغانستان محلی برای جنگهای نیابتی و تصفیه حسابهای آنها نباشد.
ایران رتبه نخست صادرات به افغانستان را دارد
سطح همکاری اقتصادی دو کشور ایران و افغانستان در چه سطحی است؟
خیلی عالی است. بر اساس آماری که در سال ۱۳۹۵ اعلام شد، ایران در صادرات به افغانستان در رتبه اول کشورهای صادرکننده قرار داشته است. در پایان امسال هم شاید آن روند ادامه داشته باشد. این نشانه خیلی خوبی است که ایران بعد از دهها سال میتواند جایگاه پاکستان را در دست بگیرد و مقام اول صادرات به افغانستان را داشته باشد.
صادرات افغانستان به ایران یا از مسیر ایران، به مرز پنجاه میلیون دلار هم نمیرسد
آیا برنامهای وجود دارد که به جای صادرات کالا از سوی ایران، در افغانستان سرمایهگذاری صورت بگیرد؟ بدین معنا که کابل مشوقهایی را برای سرمایهگذاران ایرانی در نظر بگیرد؟
ما به دوستان عرض کردیم که این فرصت غنیمت شمرده شود. برای اینکه این روند ادامه و تقویت شود، باید مواردی مدنظر گرفته شود از جمله اینکه تجارت و منافع به شکل دوسویه باشد، نه آن گونه که فعلاٌ وجود دارد. مثلاٌ صادرات ایران به افغانستان سالانه به دو و نیم الی سه میلیارد دلار میرسد، در حالی که صادرات افغانستان به ایران یا از مسیر ایران، به مرز پنجاه میلیون دلار هم نمیرسد. این وضعیت باید تغییر یابد. ما باید از طریق سرمایهگذاری یا به نحوی دیگر این فاصله بالانس را کم کنیم. از سوی دیگر، کالاهایی که به افغانستان صادر میشوند، کالاهای با کیفیت باشند. در تعاملی که با تجار انجام میدهیم، این مسائل همراه با شفافیت در نظر گرفته شود چون افغانستان یک بازار رقابتی است و ماندگار طرفهایی خواهند بود که دنبال سود دوسویه و عرضه کالاهای با کیفیت باشند.
منظور اعمال مشوقهایی است که در جهت تسهیل سرمایهگذاریها صورت گیرد.
کسانی که مایل به سرمایهگذاری باشند، میتوانند به افغانستان سفری داشته باشند، بهخصوص اینکه بخش خصوصی در افغانستان خیلی فعال است. مشارکت با بخش خصوصی و ادارات ذیربط در افغانستان، زمینههای عظیمی را در عرصههای مختلف افغانستان فراهم میآورد.
چابهار آینده درخشانی دارد
پروژه چابهار در مناسبات اقتصادی تا چه میزانی میتواند کمک کند؟
پروژه چابهار یکی از پروژههای بسیار مهم منطقهای است و آرام آرام در حال راهاندازی است. پیشبینی میشود که این بندر به عنوان یک پایه و اساس منطقهمحور مطرح شود. در ارتباط با این پروژه نه تنها سه کشور ایران، هند و افغانستان موافقتنامه دارند، بلکه در مجموع سایر کشورهای منطقه همانند کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز، جنوب روسیه و همچنین کشورهای حاشیه خلیج فارس را هم از این طریق میتواند ارتباط بدهد. این پروژه آیندهای درخشان دارد. به امید اینکه تجارت و ترانزیت را میان سه کشور و سایر کشورهای منطقه توسعه دهد.
ایران و هند نقش اساسی را در اجرای فاز یک بندر چابهار برعهده دارند
آیا در حال حاضر تمامی تعهدات و توافقاتی که صورت گرفته افغانستان در فاز یک چابهار انجام داده است؟
در این ارتباط بخش خصوصی افغانستان خیلی فعال است. در حال حاضر در آنجا دهها شرکت مشغول به کار هستند و سرمایهگذاری قابل توجهی را انجام دادهاند. نقش اساسی در اجرای این پروژه، زیرساختها و تاسیسات آن را در حال حاضر ایران و هند برعهده دارند. فکر میکنم که آرام آرام این بندر به سمتی خواهد رفت که سرمایهگذاری کشورهای دیگر را نیز از منطقه و فرامنطقه به خود جلب نماید.
گفتوگو: محمدابراهیم ترقینژاد
منبع: ایلنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۳۸۱۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
به گزارش جماران، با گذشت چند روز از پاسخ نظامی مستقیم جمهوری اسلامی ایران به حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق، تحلیل ها درباره تاثیرات این حمله بر معادله های منطقه ای و فرامنطقه ای جنبه های وسیع تر و متفاوت تری را زیر ذره بین برده است. فارن افرز در تحلیلی در این باره می نویسد: زمانی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل شلیک کرد، اردن به دفع حمله کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از رژیم اسرائیل کمک کردهاند، تلاشهایی که آنها بعداً آن را رد کردند. با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. محور این تحلیل ها این بود که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد کل ارتش رژیم اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است». مؤسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتاً محدود به تأسیسات نظامی در ایران، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست، ادعا کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند». او نوشت: «به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ آرام خود، منافع متحدانش در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن را که همگی در دفع حمله ایران به اسرائیل کمک کردند، در نظر گرفته بود.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم برای اسرائیل» است، تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد مشتاقانه و خوش بینانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئناً، با توجه به ماهیت بیسابقه حملات نظامی در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است.
حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 ابراهیم را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و سیاست او نسبت به غزه، ناامید شده بودند. تلاش وزرای راست افراطی او برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ، مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که این مواضع تغییر کرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالاً پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور فلسطین بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ورودی ایرانی را متوقف کنند و مستقیماً حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کرده است.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی از مشارکت خود با عنوان حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن «بالاتر از همه ملاحظات» قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریباً به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط خود با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند. آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده برای آنها تامین می کند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه داده است.
با این حال، در همین زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از توافق هسته ای که ایالات متحده و سایر قدرت های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. ( این گزاره ها ادعای نویسندگان گزارش است و تهران دست داشتن در این حملات را تکذیب کرده است.) پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران نیز به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایران ، تلاش برای نزدیکی است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهاداتی را برای خروج از این وضعیت پیشنهاد دادهاند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری تلفنی تماس گرفت.
در ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالاً تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالاً حتی بیشتر تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالاً با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم دارد.
بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی را دارند. اما کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بهویژه، به وضوح محاسبه کردهاند که آغاز گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالاً از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت اسرائیل در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی می کند. با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر رابطه اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. آنها همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهند شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر است که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چند منطقه ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل ها را بسوزانند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. دقیقاً به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتگوی منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملاً فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیراً در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالاً ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.