Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-02@02:25:17 GMT

تداوم پیچیده گی های بحران سوریه

تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۳۸۹۹۶۶

تداوم پیچیده گی های بحران سوریه

عملیات اشغال عفرین و اهداف راهبردی حاصل از آن، در ‌واقع ورود ترکیه به ماجراجویی ادامه داری است که پایان نزدیکی نمی توان برای آن متصور شد. ترکیه به عفرین نیامده است که برود. ۰۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۲ رسانه ها خواندنی برگزیده نظرات

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،دیپلماسی ایرانی نوشت: صلح از سوریه  دور و سایه جنگ بر آسمان آن کم وبیش سنگینی می کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دیگر نه سوریه خط مقدم جبهه مقاومت در برابر اسرائیل است و نه آنکارا نگران ادعای تعلق هاتای به دمشق است. فارغ از آن ترکیه در سایه ناامنی در عراق و جنگ در سوریه، با اتمام پروژه گاپ، عملاً شریان حیاتی این دو کشور را در دستان خود قرار خواهد داد.

پیچیده گی ها و آینده بحران سوریه کماکان در پرده ابهام است. سوریه دیگر هیچ گاه به وضعیت قبل از بحران باز نخواهد گشت. همه طرف های درگیر در سوریه  بدنبال سهمی برای خویشند و تضاد ناشی از این سهم خواهی خود عامل مهم تداوم بحران در این کشور است. شاید تمرکز و تلاش برای عدم تبدیل جنگ نیابتی منطقه ای و فرامنطقه ای به جهنم جنگ مستقیم، خود دستاوردی بزرگ برای منطقه و از آن مهمتر مردم سوریه باشد. کردها، علویان و اهل تسنن آن قدر از هم فاصله گرفته اند که حکومت متمرکز برای سوریه تبدیل به یک رؤیا شده و اگر سوریه تجزیه نشده و در قالب یک دولت فدرالی بماند، خود می تواند یک پیروزی تلقی شود. هرچند که سهم خواهی این سه عنصر قومی و مذهبی از قدرت و جغرافیای سوریه، خود بزرگترین چالش آینده این کشور خواهد بود.

و اما عفرین و عملیات شاخه زیتون در حالی وارد دومین ماه خود شده که آنکارا اعلام کرده است که نیروهای اعزامی دمشق به عفرین نیز مورد هدف ترکیه خواهند بود. این سخن و اقدام طرف های درگیر در بحران سوریه به تنهایی تبلور لایه های پیچیده و چند وجهی بحران در سوریه است. اگر جبهه مقاومت با سوریه می تواند به عمق استراتژیک دسترسی یابد، ترکیه نیز با دست یافتن به دیوار حایل به مرزهای نسبتاً امن و از همه مهمتر به موقعیت برتر ژئوپلتیک می تواند دست یابد. کردها با اتصال کانتون ها بدنبال اتصال به مدیترانه اند و روس ها بطور جدی با سوریه به خاورمیانه بازگشته اند اما این بازگشت فقط برای سوریه نیست و اهدافی فراتری را تعقیب می کند. واشنگتن علیرغم آنکه آنکارا را متحد خود می نامد، در عین حال به  کردها  نیز به عنوان جانشینی برای این متحد عاصی خود می نگرد. هنوز بحران سوریه و معادلات آن در مرحله گذر است و تا رسیدن به مرحله آرامش و تقسیم غنایم زمان زیادی باقی مانده است.

اگر آنکارا با حمله به عفرین از فرصت سوچی و آستانه بهره می گیرد تا معادلات را بنفع خویش برهم بزند، اسد و متحدین آن نیز در  غوطه شرقی بدنبال تغییر معادلاتند. شاید پس از عملیات عفرین و غوطه شرقی، از مناطق کاهش تنش و نتایج مذاکرات آستانه و سوچی تنها سایه ای باقی مانده و تحولات میدانی دوباره بیش از مذاکرات سیاسی، نقطه تعیین کننده معادلات برای بازیگران سوریه شود.

در میان هیاهو و اخبار میدانی بحران سوریه، توجه داشته باشید که اردوغان با روحانی تماس گرفته و اطلاع رسانی در مورد عملیات شاخه زیتون را هماهنگی با ایران عنوان کرده و با زیرکی عملاً ایران را در بن بست مواضع روشن قرار می دهد. این بازی اردوغان در داخل نیز مهمترین حزب مخالف اردوغان یعنی حزب جمهورخواه خلق را نیز در موضع انفعالی قرار داده و قلیچ داراوغلو، رهبر این حزب علیرغم مخالف بودن با سیاست های اردوغان، عملیات عفرین را هر چند محدود، تائید کرده است. این در حالی است که تجاوز ترکیه به عفرین هم بر آینده سوریه و هم بر موقعیت ژئوپلتیک ایران و هم بر موقعیت حزب قلیچ دار اوغلو و انتخابات پیش رو در ترکیه، تأثیرات عمیق خواهد گذاشت.

مسلماً ایران و ... با ظهور دولت کردی و یا اقلیم دیگری در منطقه مخالف است و این پاشنه آشیلی است که اردوغان هم در داخل و هم در خارج با استفاده از آن  توانسته است اهداف استراتژیک خود را تعقیب کند. اهدافی که تضعیف موقعیت کردها فقط بخشی از آن بوده و بخش عمده آن حذف و یا تعضیف موقعیت ایران و ... است. تجزیه سوریه و یا ظهور کردهای سوری در قالب یک اقلیم کردی برای ایران خطر دور و برای ترکیه خطر نزدیک است. آنکارا به بهانه ارتباطات کردهای سوری با کردهای این کشور و خطرات مترتب از این ارتباط بر امنیت ملی این کشور، تجاوز و اشغال بخش مهمی از خاک سوریه را توجیه کرده و جهان نظاره گر آن مانده است. این در حالی است که امنیت هر کشور بیش از آنکه حاصل معادلات بیرونی باشد، محصول تدبیر درونی است. کردها اگر در ترکیه جایگاه شهروند درجه یک داشتند، شاید دیگر دلیل کمتری برای ادامه واگرایی با آنکارا می داشتند. ترکیه و بسیاری از رهبران آن علیرغم گذشت نزدیک به یک صد سال از فروپاشی عثمانی، هنوز نتوانسته اند در شیوه کشورداری خود  را از میراث و خوی نظامی گرای عثمانی جدا کنند. روانشناسی رفتاری اردوغان و ملاحظات مترتب بر رویکرد قلدرمآبانه اردوغان در سیاست داخلی و خارجی  تبلور این میراث داری است. ترکیه چه در دروان سکولارها که قبرس را اشغال کرد و چه در دروان به اصطلاح اسلام گراها هیچ گاه از منش نظامی گرایی جدا نشده و در تنظیم روابط خود در ارتباط با همسایگان بیش از زبان دیپلماسی، از زبان زور و نظامی استفاده کرده است.

 خلاصه آنکه عملیات اشغال عفرین و اهداف راهبردی حاصل از آن، در واقع  ورود ترکیه به ماجراجویی ادامه داری است که پایان نزدیکی نمی توان برای آن متصور شد. ترکیه به عفرین نیامده است که برود. ورود ترکیه به خاک سوریه برای ماندن است، همان گونه که در قبرس مانده است. در حالی که ترکیه در بخش های اشغالی سوریه خواهد ماند، برخی در ایران دلخوش به آن هستند که  ترکیه متحد راهبردی ما در سوریه شده، اما ترکیه با تجاوز به سوریه، آمده است تا ما را بزند. مورد حمله قرار دادن نیروهای منسوب به حزب الله و نیروهای اعزامی دمشق از جمله علایم این تحول است.

نکته مهم این که با وجود فراز و نشیب های بحران سوریه در عرصه های میدانی و مذاکرات مختلف، ترکیه همچنان خواهان سوریه بدون اسد و ایران خواهان ادامه قدرت اسد است. بن بست حذف و یا بقای اسد، تا ابد دوام نخواهد داشت. واقعیت های جمعیتی در سوریه، در کنار ملاحظات منطقه ای و بین المللی نسبت به ایران و ترکیه بیش از ماندن اسد، رفتن او را در آینده نشان می دهد. با توجه به این مهم، داشتن راهبرد جایگزین و نحوه مواجهه  با دمشق بدون اسد، برای ایران، عین عقلانیت و تدبیر خواهد بود.

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

R30411/P30411/S9,1299,1300/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۳۸۹۹۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده

فروزان آصف نخعی: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد: تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی‌گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش‌گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم‌های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.» او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»
جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است. زیرا در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی‌ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.» او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.» فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.» ناکامی های سه تجربه بزرگ این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.» او سپس گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را عصبی‌تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، ایجاد شده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.» فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار چالش جدی شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار ابرچالش‌های های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.» دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت‌برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.» این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.» چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟ فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با ابرچالش ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت چالشی کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.» او افزود: «تصور من این است تا زمانی که میان جامعه و حکومت توازن قوا برقرار نشود، احتمالا جناحی در حکومت مایل است کماکان از ابزار زور استفاده کند. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت مورد نظر جناح مذکور، برای حاکمیت به صرفه نباشد. در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.» شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم به این سادگی ها، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم.». فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟ به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.» او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.» این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.» سناریوهای آینده فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد: سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .و ... سناریوی دوم: ایجاد ناآرامی ها، و یک درگیری دیگر . سنارویوی سوم: عدم توانمندی حاکمیت در تامین هزینه های حرکت های فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد. طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود و تدبیری کارگشا برای مهار آن اندیشیده نشود، سرعت تغییرات افزایش می‌یابد.» بیشتر بخوانید: حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901723

دیگر خبرها

  • تداوم فعالیت سامانه بارشی تا نیمه اردیبهشت
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • جنایات رژیم اسرائیل تحولات سوریه را دچار خدشه کرده است
  • گفت‌وگوی نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه با «خاجی»
  • مخالفان سوریه: موضع ترکیه در قبال ما ثابت است
  • مسائل مرزی میان دو کشور ایران و ترکیه بررسی شد
  • بررسی مسائل مرزی میان دو کشور ایران و ترکیه در مرز‌های شمال استان آذربایجان غربی 
  • ارتش ترکیه نیروی کمکی به شمال سوریه اعزام کرد
  • ناتوانی ترکیه در مهار درگیری گروه‌های تروریستی در شمال سوریه
  • ناتوانی ترکیه در مهار درگیری گروه های تروریستی در شمال سوریه