Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شبستان»
2024-05-04@19:29:49 GMT

توزیع کتاب «آن بیست و سه نفر» در بازار نشر لبنان

تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۴۰۱۲۳۴

توزیع کتاب «آن بیست و سه نفر» در بازار نشر لبنان

خبرگزاری شبستان:ترجمه عربی کتاب «آن بیست و سه نفر» به کوشش جمعیت المعارف در لبنان منتشر و در بازار کتاب این کشور توزیع شد.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل، پایگاه خبری سوره مهر، کتاب «آن بیست‌ و‌ سه نفر» خاطرات خود نوشت احمد یوسف‌زاده، از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و نویسنده، از دوران اسارت 19 نوجوان کرمانی و چهار نوجوان دیگر است که در عملیات آزادسازی خرمشهر توسط ارتش بعث به اسارت درمی‌آیند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 نویسنده در این کتاب شرح هشت ماه ابتدایی اسارت و اتفاقاتی که برای این گروه 23 نفره افتاده از جمله ملاقات با صدام در کاخ ریاست جمهوری عراق را روایت کرده است. این اثر شرحی است کوتاه از رشادت‌های رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس.

جمعیت المعارف لبنان به تازگی ترجمه‌ عربی این اثر را با عنوان «أولئک الثلاثة والعشرون فتىً» در لبنان منتشر و کتاب را در بازار نشر این کشور توزیع کرده است.

 در برگردان عربی کتاب بخشی از تقریظ مقام معظم رهبری بر این اثر به عنوان معرف کتاب، ترجمه و عرضه شده است.

مقام معظم رهبری در تقریظی بر این اثر نوشته‌اند: در روزهای پایانی 93 و آغازین 94 با شیرینی این نوشته‌ شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین‌کام شدم و لحظه‌ها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم.

به این نویسنده‌ خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه‌ این زیبائی‌ها، پرداخته‌ سرپنجه‌ معجزه‌گر اوست درود می‌فرستم و جبهه‌ سپاس بر خاک می‌سایم.

یک بار دیگر کرمان را از دریچه‌ این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته‌ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.«

در بخشی از این کتاب آمده است:

پرده چهارم: یک دیدار مهم  

نویسنده در این قسمت شرح می‌دهد که از تلویزیون عراق آمدند و از آن‌ها فیلم گرفتند و صدام این فیلم‌ها را دیده است و تصمیم می‌گیرد که برای ظاهرسازی در مجامع جهانی اسرای کم سن و سال را آزاد کند. برای همین بیست و سه نفر از اسرای ایرانی که همگی کم سن و سال بودند جدا می‌شوند تا پس از دیدار با صدام به ایران بازگردانده شوند.

صبح روز ۱۶ اردیبهشت ماه، ابووقاص [رئیس زندان] آمد توی زندان و حرف‌های مهمی بین او و صالح رد و بدل شد. صالح آمد و مثل همیشه بلند گفت: «آقایون، خیلی سریع لباس بپوسید و آماده‌ بیرون رفتن باشید.»

 

ماشین ون سرکوچه به انتظار ایستاده بود. سوار شدیم؛ به سمتی نامعلوم. وارد منطقه‌ای شدیم که با سایر جاهای شهر بغداد تفاوت داشت. کمی که رفتیم ماشین مقابل در دیگری، شبیه دری که از آن گذشته بودیم، توقف کرد. وارد اتقا وسیعی شدیم. وارد ساختمانی شده بودیم شبیه آنچه به اسم «قصر» در کتاب‌ها خوانده بودم. برای ورود از یک گیت امنیتی عبور کردیم. در جایی دیگر بازدید بدنش شدیم و کمربندهایمان را به اجبار در آوردیم و گوشه‌ای گذاشتیم. لحظه‌ای بعد وارد سالن بزرگی شدیم که میز بیضی شکل بزرگی وسط آن دیده می‌شد.

به فاصله‌ چند متری اطراف میز، عده‌ زیادی افراد نظامی ورزیده و هیکلی حلقه زده بودند. خبرنگارها هم با دوربین‌های عکاسی و فیلم‌برداری گوشه‌ای ایستاده بودند. ابووقاص به سرعت خودش را رساند به صالح و چیزی به او گفت. صالح، متعجب، از جا بلند شد و به ما گفت: «می‌گه آقای سید رئیس الان میان. همه بلند بشید!» 

از پشت سر صدای پاکوبیدن نظامیان بلند شد و عکاس‌ها به سمت صداها هجوم بردند. از فاصله‌ دور دیدیم مردی با لباس نظامی دست دخترکی سفیدپوش را گرفته و دارد به سمت ما می‌آید.

دینا انگار روی سرمان خراب شد. ما در قصر صدام بودیم؛ مردی که شهرهایمان را موشک‌باران و به خاک کشورمان تجاوز کرده بود. او چشم در چشم ما در فاصله‌ چندمتری داشت لبخند می‌زد و ما هیچ‌کاری جز اینکه مثل همیشه گره در ابروان بیندازیم، که یعنی ما از حضور در کاخ رئیس جمهور عراق شادمان نیستیم.

صدام نشست روی صندلی. دختر کوچکش هم کنارش نشست. در حالی که هنوز لبخند می‌زد، با گفتن «اهلاً و سهلاً» صحبت‌هایش را شروع کرد.

اول از شروع جنگ میان دو کشور ایران و عراق اظهار تاسف کرد و بعد ژست صلح طلبی گرفت و گفت: «امروز ما خواستار صلح هستیم و گروه‌هایی از سازمان ملل هم دارند تلاش می‌کنند. اما رژیم ایران حاضر نیست تن به صلح بدهد!»

او سپس رو به ما گفت: «همه‌ بچه‌های دنیا بچه‌های ما هستند. رژیم ایران نباید شما را در این سن و سال به جبهه می‌فرستاد که کشته بشوید. جای شما در میدان جنگ نیست. شما الان باید در مدرسه باشید و درستان را بخوانید.»

[در اینجا صدام ابتدا می‌گوید که قصد دارد این بیست و سه نفر را به ایران بازرداند و بعد از آن هم با یک یک آن‌ها در مورد اینکه اهل کدام شهر ایران هستند و شغل پدرشان چیست، صحبت می‌کند. بعد از آن دختر کوچک صدام به همه آن جمع نفری یک شاخه گل می‌دهد و با درخواست صدام قرار می‌شود که آن بیست و سه نفر برای گرفتن عکس یادگاری با صدام در کنار او جمع شوند!

عکس گرفتن با صدام حسین بیش از حد برایمان سخت و نفرت‌آور بود. اما ما اسیر بودیم و چاره‌ای جز انجام دادن فرمان نداشتیم. با اکراه جمع شدیم پشت صندلی صدام. حال بدی داشتم. نمی‌خواستم در عکس دیده بشوم. سرم را پایین گرفتم. 

همه چیز برای گرفتن یک عکس یادگاری مهیا بود. اما این عکس چیزی کم داشت؛ لبخندی که روی لب‌های ما باشد و فضای عکس را کاملا عاطفی کند. صدام زیرکانه، برای عوض کردن چهره‌ درهم رفته‌ ما دست به کار شد. از ما پرسید: «کدام یک از شما می‌تواند یک جوک تعریف کند؟» هیچکس پاسخی نداد. صدام گفت: «پس هلا برای شما یک جوک می‌گوید.» اما هلا لحظه‌ای کوتاه سرش را از روی کاغذ نقاشی‌اش برداشت و کودکانه گفت: «نُچ»

نقشه صدام برای خنداندن ما نگرفت. اما لحن کودکانه‌ هلا جوری بود که ما خنده‌مان گرفت و عکاس‌ها از لبخند ناخواسته‌ دو سه نفر از بچه‌های ما به موقع استفاده کردند.

جلسه تمام شد. صدام رفت و ما به زندان بغداد برگشتیم.

پایان پیام/37

منبع: شبستان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۴۰۱۲۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سامانه بازار کتاب تا انتهای نمایشگاه سی‌وپنجم موقتا غیرفعال است

به گزارش خبرگزاری مهر، سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیز مانند دوره‌های سی‌وسوم و سی‌وچهارم در دو بخش حضوری و مجازی برگزار می‌شود.

فعالیت بخش مجازی نمایشگاه از طریق زیرساخت‌های «سامانه بازار کتاب» صورت می‌گیرد. بنابراین به دلیل انتقال فعالیت این سامانه به سامانه «نمایشگاه بین المللی کتاب تهران» خرید از این سامانه تا یکشنبه ۳۰ اردیبهشت موقتاً غیرفعال است.

سی‌وپنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت در مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار می‌شود.

کد خبر 6095682 الناز رحمت نژاد

دیگر خبرها

  • کتاب من امام صادق (ع) را دوست دارم روانه بازار نشر شد
  • توصیه تاریخی پادشاه عربستان به صدام حسین درباره جنگ با ایرانی‌ها (فیلم)
  • توزیع محموله‌های بزرگ وارفارین در بازار
  • (ویدئو) توصیه تاریخی پادشاه عربستان به صدام حسین درباره جنگ با ایرانی‌ها
  • سامانه بازار کتاب تا پایان نمایشگاه سی‌وپنجم غیرفعال است
  • سامانه بازار کتاب تا انتهای نمایشگاه سی‌وپنجم موقتا غیرفعال است
  • سامانه بازار کتاب تا انتهای نمایشگاه کتاب موقتا غیرفعال است
  • توصیه تاریخی پادشاه عربستان به صدام حسین درباره ایرانی‌ها
  • «دیکتاتوری با اخلاق سگی» به نمایشگاه کتاب می‌آید
  • توزیع ۳.۸ میلیون شیر رایگان در مدارس چهارمحال و بختیاری