ماجراهاي غم انگيز از سگهاي وفادار
تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۴۰۱۹۳۲
خبرگزاري آريا - برترينها- ترجمه از الهام مظفري: سگها به عنوان بهترين دوست انسان شناخته ميشوند. برخي افراد گربهها را ترجيح ميدهند، اما اگر به دنبال حيوان خانگي باشيد که محبتش را به شما نشان دهد و به زنده و مرده شما اهميت دهد، سگ بهترين حيوان خانگي ميتواند باشد. وفاداري سگها آنقدر زياد است که حتي بعد از مرگ هم شما را فراموش نميکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شپ
در سال 1936 چوپاني در مونتانا بيمار شد و بايد هرچه زودتر به بيمارستان برده ميشد. سگش، شپ، او را تنها نگذاشت و دنبال مرد به بيمارستان رفت. در حالي که شپ پشت درهاي بيمارستان منتظر او بود، يک راهبه محلي به او غذا داد. متاسفانه چوپان مرد.
وقتي جسد او به ايستگاه قطار محلي بردند تا به خانه اش انتقال دهند شپ دنبال قطار رفت. کارکنان ايستگاه سگي را به ياد ميآورند که نالهکنان به دنبال قطاري که تابوت را حمل ميکرد ميدويد، ولي قطار با سرعت از اين سگ وفادار دور ميشد.
شپ پنج سال در همان ايستگاه ماند. هر قطاري که ميرسيد (حدود چهار قطار در روز) به دقت همه کساني که پياده ميشدند را بررسي ميکرد تا صاحبش را پيدا کند. شپ به خاطر شب زندهداري طولاني خود مشهور شد و کارکنان ايستگاه به او غذا ميدادند. وقتي پير شد، شنوايي خود را از دست داد و نميتوانست صداي نزديک شدن قطار را بشنود. به همين دليل زير قطار ماند و کشته شد. اکنون مجسمه برنزي شپ در فورت بنتون نصب شده تا يادآور انتظار و وفاداري او براي کسي باشد که هرگز بازنگشت.
کاپيتان
وقتي مانوئل گازمن در سال 2006 درگذشت، سگ محبوب او، کاپيتان از خانه ناپديد شد. تا يک هفته هيچکس نميدانست سگ کجاست تا اينکه او را کنار قبر صاحبش پيدا کردند. خانواده مانوئل هرگز کاپيتان را به آنجا نبرده بودند و معلوم نيست که او چطور قبر مانوئل را پيدا کرده است. آنها چند بار سعي کردند کاپيتان را به خانه ببرند، اما او فرار کرد و دوباره پيش قبر صاحبش برگشت. گاهي کاپيتان قبر را ترک ميکند و به خانه آنها ميرود، اما هميشه شبها برمي گردد و کنار قبر مانوئل ميخوابد. تا به امروز مانوئل هرروز تا غروب اطراف قبر پرسه ميزند، ولي از ساعت 6 کنار قبر ميخوابد.
گلرت
در قرن سيزدهم، شاهزاده ليولين سگ وفاداري به نام گلرت داشت. يک روز وقتي شاهزاده شيپور شکار خود را به صدا درآورد، همه سگها به جز گلرت آمدند و شاهزاده با آنها به شکار رفت. به محض بازگشت شاهزاده، گلرت با خوشحالي به سمت او دويد، اما پوشيده از خون بود.
ليولين فورا ياد پسر کوچکش افتاد که او را در خانه تنها گذاشته بود. کاخ به هم ريخته بود. گهواره کودک شکسته بود و خون همه جاي اتاق پاشيده بود. شاهزاده بي معطلي شمشير خود را درآورد و گلرت را کشت. بعد از آن بود که صداي گريه پسرش را شنيد. او زير گهواره بود و پشت او يک گرگ مرده افتاده بود. در واقع گلرت جان کودک را نجات داده بود و گرگ خطرناکي که به او حمله کرده بود را کشته بود. شاهزاده به سگ قهرمانش افتخار کرد و مراسم خاکسپاري عمومي برايش برگزار کرد. داستان مشابهي هم در فرانسه وجود دارد. در اين داستان، سگ جان کودک را از مار نجات داده بود.
واقيا
در قرن هفدهم در هند، «چاتراپاتي شيواجي» جنگجوي شجاعي بود که جنگيد و پادشاه امپراتوري مراتا شد. گرچه از شيواجي با عنوان قهرمان ملي گرايي هندي ياد ميشود، اما افسانههايي وجود دارد که او همه کارهايش را به تنهايي انجام نداده است. سگ او، واقيا سالها در کنارش بوده است.
بعد از درگذشت شيواجي، مراسم سنتي براي سوزاندن جسد او برگذار شد. وقتي هيزمها را روشن کردند، سگ طاقت نياورد و داخل شعلهها پريد و مرد. وقتي يادبودي براي شيواجي ساخته شد، يک يادبود هم براي سگ وفادارش برپا شد. يادبود واقيا تا سال 2012 براي بيشتر مردم محلي بسيار محبوب بود. اما برخي افراد اعتراض کردند. آنها معتقد بودند اين مجسمه توهين به شيواجي است. آنها جمع شدند و مجسمه واقيا را پايين کشيدند و در دره انداختند. هفتاد و سه نفر دستگير شدند ولي يادبود واقيا ديگر هرگز بازسازي نشد.
فيدو
فيدو به معناي «وفاداري» نام يک سگ ايتاليايي و يکي از معدود سگهايي است که در طول حياتش شناخته شد و يک مجسمه برنزي هم به افتخارش برپا شد. فيدو زندگي خود را به عنوان يک سگ ولگرد در خيابانها آغاز کرد تا اينکه کارلو سورياني در سال 1941 سرپرستي او را به عهده گرفت.
نام فيدو به درستي براي او انتخاب شده بود. او همه جاي همراه سورياني بود. هر روز فيدو تا ايستگاه اتوبوس همراه سورياني ميرفت و سپس منتظر ميماند تا از سرکار بازگردد. همه چيز تا دسامبر 1943 خوب بود تا اينکه حمله بمبگذاري سورياني را در کارخانه کشت. فيدو منتظر اتوبوس عصر بود، اما صاحبش هرگز برنگشت و فيدو به خانه رفت. اما تا 14 سال هر شب همان ساعت به ايستگاه اتوبوس ميرفت و منتظر بازگشت سورياني ميماند. به افتخار وفاداري اين سگ، شهر به او مدال طلا داد، يک مجسمه برايش ساخت و از پرداخت ماليات معاف کرد.
سگ دست آموز ماري، ملکه اسکاتلند
ماري، ملکه اسکاتلند، زندگي آشفتهاي داشت. 6 روزه بود که پدرش درگذشت و 9 ماه پس از آن تاجگذاري کرد. سپس به فرانسه رفت و وقتي به اسکاتلند بازگشت تاج و تختش را از دست داد. او در فرار به انگلستان، توسط ملکه اليزابت اول دستگير شد، چون کاتوليک بودن ماري براي اليزابت تهديد به شمار ميرفت.
يکي از چيزهاي ثابت در زندگي ماري مجموعهاي از سگهاي کوچک دست آموز بود که در فرانسه به دست آورده بود. در سالهاي طولاني اسارتش، با سگ هايش صحبت ميکرد تا از تنهايي درآيد. در نهايت، ملکه اليزابت حکم مرگ ماري را امضا کرد، زيرا توطنههايي بود که ماري را به جاي اليزابت بر تخت سلطنت بنشانند.
وقتي او را براي اعدام بردند، هيچکس متوجه نشد که ماري تنها نيست. يکي از سگ هايش زير دامن او پنهان شده بود. وقتي سر ماري را قطع کردند، دامنش حرکت کرد و سگ کوچکي از آن بيرون آمد. سگ کوچک که خون آلود شده بود بين سر قطع شده و بدن ماري رفت و به سختي توانستند او را جدا کردند و در نهايت آنقدر گرسنگي کشيد تا مرد.
راسوارپ
وقتي گراهام ناتال از پياده روي در کوههاي ولز بازنگشت، دوستانش اعلان خطر کردند. ژانويه 1990 و هوا به شدت بد بود. گروههاي جستجو يک هفته مشغول جستجو بودند، اما نتوانستند هيچ نشاني از ناتال يا سگش راسوارپ پيدا کنند. در نهايت جستجو به پايان رسيد. يازده هفته بعد يک نفر جسد ناتال را کنار يک جويبار پيدا کرد. راسوارپ ضعيف و گرسنه در کنار او بود. يازده هفته در برف و باران در کنار صاحبش مانده بود و آنقدر ضعيف شده بود که بايد تا پايين کوه حملش ميکردند. او آنقدر زنده ماند که در مراسم خاکسپاري ناتال شرکت کند، اما کمي بعد مرد. در سال 2009 يک مجسمه برنزي از راسوارپ رونمايي شد.
کستيا
در شهر روسي تولياتي، سگي ديده شد که يک روز کامل کنار يک جاده شلوغ منتظر بود. عليرغم تلاش مردم محلي براي پيدا کردن يک خانه جديد براي سگ، او هميشه به همان نقطه کنار جاده بازمي گشت. بعد از بررسي متوجه شدند که سگ گذشته غم انگيزي داشته است.
او در محل يک تصادف منتظر بوده است. يک دختربچه در اين تصادف کشته شده و پدرش هم از شدت جراحات وارده در بيمارستان مرده است و اين سگ تنها بازمانده آن تصادف وحشتناک است. به افتخار وفاداري سگ به صاحبش، مردم او را کستيا ناميدند که به معناي وفادار است. کستيا هفت سال همان جا منتظر بازگشت خانواده اش ماند. تا اينکه او را در مراتع کنار جاده مرده پيدا کردند. مردم براي او سوگواري کردند و يک مجسمه يادبود برايش ساخته شد. امروزه عروس و دامادهاي جوان بيني مجسمه را ميمالند به اميد اينکه همسرشان به اندازه کستيا به خانواده وفادار باشد.
هاچيکو
هيدسابورو پروفسور ژاپني بود که يک سگ آکيتاي کمياب ميخواست و در نهايت يکي پيدا کرد و نام او را هاچيکو گذاشت. آنها خيلي زود تبديل به دوستان جدايي ناپذيري شدند. هر روز هاچيکو با پروفسور به ايستگاه قطار ميرفت سپس عصر بازميگشت و منتظر صاحبش ميماند. يک سال بعد پروفسور ناگهان هنگام سخنراني مرد. هاچيکو در ايستگاه منتظر صاحبش بود. خيلي زود مردم متوجه اين سگ وفادار شدند و برايش غذا ميآوردند. داستان هاچيکو پخش شده و وفاداريش در ژاپن تحسين شد. مجسمه او در سال 1934 رونمايي شد.
بابي
جان گري، پليس ادينبورگي بوده که سگ تريري به نام بابي داشته است. وقتي گري ميميرد، در گريفريارز کرکيارد دفن ميشود. اما عليرغم تلاشهاي فراوان، نميتوانند بابي را از صاحبش جدا کنند. بعد از 14 سال بابي ميميرد و او را نزديک صاحبش دفن ميکنند و روي سنگ قبرش مينويسند: «بابي در 14 ژانويه 1872 در سن 16 سالگي درگذشت. وفاداري و فداکاري او براي همه ما درس است.»
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۴۰۱۹۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده خروج ضمانتنامه ۸۰ میلیاردی از باشگاه استقلال؛ پای معاون سابق در میان است!
در روزهایی که باشگاه استقلال قرارداد خود را با حامی مالی اسبق خود به صورت یکطرفه فسخ کرده بود ضمانتنامه ۸۰ میلیارد ریالی این باشگاه بدون مجوز هیات مدیره باشگاه به حامی مالی بازگردانده میشود.
به گزارش مشرق، در روزهایی که احمد مددی مدیریت باشگاه استقلال را بر عهده داشت قراردادی را با یکی از شرکتهای فعال در زمینه وب منعقد کردکه این قرارداد به مدت سه سال اعتبار داشت؛ اما مصطفی آجورلو پس از استعفای احمد مددی این قرارداد را به صورت یکطرفه فسخ کرد.
این ماجرا به کمیته راهبری، نظارت و حَکَمیت وزارت ورزش و جوانان ارائه شد. جلسهای میان طرفین برگزار شد، جلسهای که نماینده باشگاه استقلال در آن حضور پیدا کرد اما نماینده های وب در این جلسه حضور پیدا نکرد. آنها با ارسال نمابری اعلام کردند مدیرعامل شرکتهایوب در مسافرت خارج از کشور هستند و قادر به شرکت در جلسه نیستند.
کمیته حَکَمیت وزارت ورزش جلسه دیگری برای روز شنبه ۲۴ مهر ساعت ۱۰ صبح تعیین وقت کرد که این بار هر دو طرف شرکت کردند؛ جلسهای که بیش از دو ساعت طول کشید،
طرفین مطالب خود را مطرح کردند که منجر به تفاهم نشد و قرار بر صدور گواهی و حکم کمیته راهبری، نظارت و حَکَمیت وزارت ورزش و جوانان شد که ۴۸ ساعت بعد، یعنی امروز دوشنبه گواهی حکم مبنی بر تایید نظر شرکت فرهنگی ورزشی استقلال ایران در خصوص بر عدم ایفای تعهدات قراردادی توسط شرکت داده گستر عصر نوین که مجوز فسخ یکطرفه است، به نشانی باشگاه ابلاغ شد.
طرفین مطالب خود را مطرح کردند که متاسفانه منجر به تفاهم نشد و قرار بر صدور گواهی و حکم کمیته راهبری، نظارت و حَکَمیت وزارت ورزش و جوانان شد. چهل و هشت ساعت بعد حکمی را صادر کرد که این حکم حکایت از این داشت که باشگاه استقلال مجوز به فسخ یکطرفه بوده است.
سرپرست فعلی مدیرعاملی باشگاه استقلال که در آن روزها معاون فرهنگی باشگاه استقلال بود نقش پرررنگی در فسخ این ماجرا داشت و اثبات کرد که حامی مالی استقلال به تعهدات خود طبق مفاد قرارداد عمل نکرده است و آبیپوشان حق داشتند ضمانتنامه تعهد پرداخت ۸۰ میلیارد ریالی را که این شرکت در اختیار باشگاه قرار داده بود تا درصورت عدم انجام تعهدات ،توسط باشگاه به بانک ارایه شود وصول کند.
این ماجرا ادامه پیدا کرد تا زمانی که سمیعی از استقلال جدا میشود و پس از مدتی که دوباره در نقش هیات مدیره به جمع این تیم باز میگردد سراغ ضمانتنامه مالی را از معاونت مالی وقت استقلال میگیرد. این ماجرا به هیات مدیره باشگاه استقلال کشیده و مشخص میشود این ضمانتنامه ۸۰ میلیارد ریالی بدون مجوز هیات مدیره به حامی مالی وقت استقلال بازگردانده شده است، مدیران ارشد استقلال از این موضوع انتقاد کردند و اعتقاد داشتند نباید چنین کاری از سوی معاون مالی سابق استقلال صورت میگرفت!
اتفاق عجیب اینکه چند هفته پیش حامی مالی پیشین استقلال که در حال حاضر مالک باشگاه هوادار است چک ۵۰ میلیارد ریالی آبیها را که بابت صدور رضایت محمدرضا خالدآبادی در اختیارشان گذاشته بود را برگشت میزند و حساب استقلال مسدود میشود.
منبع: ایرنا