داغی که بر قلب شعر و ادب پارسی
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۴۳۴۸۴۲
"جمشید مظاهری درگذشت"، این خبر با همه کوتاهیاش برای آنان که سالهایی طولانی در محضر استاد بیبدیل شعر و ادب و تاریخ به سر کرده و از گنجینه گسترده دانش و اخلاق ستودهاش نکتهها آموخته بودند جانکاه و تاثربرانگیز بود.
به گزارش خبرنگار ایمنا، جمشید مظاهری از بزرگان ادب فارسی بود که تسلط بی بدیل و کاملی بر ادبیات فارسی و تاریخ، به ویژه تاریخ اصفهان داشت، او محضر بسیاری از دانشمندان متأخر معاصر، ادبیات کلاسیک را درک کرده و آثار برجسته جهان در حوزه شعر و ادبیات را به خوبی می شناخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنچه از این استاد نکته سنج و فرهیخته انسانی متعالی و ویژه ساخته بود، همان تصویری است که از او در ذهن شاگردان و اطرافیانش به یادگار مانده است و آنها که این روزها از کوچ ناگهانی استاد بسیار آزرده و دل شکسته هستند، هر یک به زبانی تاسف عمیق خود را اعلام کرده و به مرور خاطرات استادشان می پردازند.
مجید زهتاب، مدیر مجله دریچه که سال های بسیاری را در کنار استاد مظاهری تلمذ کرده و استاد نیز نسبت به او و نشریه "دریچه" توجه و عنایت ویژه ای داشته، در گفت و گو با خبرنگار ایمنا می گوید: استاد مظاهری از اساتید جامع الاطراف دانشگاه اصفهان بودند، به این معنا که غیر از ادبیات فارسی که رشته خاص خودشان بود، تسلط ویژه ای بر سایر رشته ها همچون تاریخ اصفهان شناسی و ... داشتند.
او در خصوص همکاری جمشید مظاهری با نشریه "دریچه" می گوید: استاد مظاهری از حدود ۱۰ سال قبل با نشریه دریچه همکاری داشتند، همیشه از راهنمایی های استاد استفاده می کردیم. البته استاد مظاهری خط مشی مجله را می پسندیدند و با ما رفاقتی هم داشتند.
زهتاب تاکید می کند: فکر می کنم اصفهان یکی از اساتید حقیقت، دانش و دانایی را از دست داد و کسی به این زودی به جای ایشان نمی آید. نوشته های استاد الگوی بسیار خوبی برای دانشجویان در زمینه کارهای پژوهشی است. او از مطالعه و بررسی هیچ نکته و منبعی در زمینه کاری اش فروگذار نمی کرد و به تمامی منابع ریز و درشت سر می زد و می خواند و بررسی می کرد.
او از آخرین کتاب ارزشمند جمشید مظاهری با نام "اصفهان" که آماده چاپ شده بود سخن گفته و می افزاید: این کتاب تکمیل شده و برای چاپ آماده بود، استاد به دنبال ناشری برای چاپ آن می گشت، به طور حتم اگر این کتاب منتشر شود، بهترین منبع برای اصفهان شناسی خواهد بود. این کتاب حاصل عمر استاد مظاهری بود.
سایر دوستان، شاگردان و اطرافیان جمشید مظاهری نیز تاسف عمیق خود را از کوچ استاد در قالب یادداشت و شعر در فضای مجازی منتشر کرده اند.
"ابراهیم سلیمی کوچی" نویسنده، عکاس و مدرس زبان فرانسه در دانشگاه اصفهان روز گذشته یادداشتی را درباره جمشید مظاهری در کانال تلگرامی اش منتشر کرد و در بخشی از آن چنین نوشت: "اینکه در این زمانۀ سرآسیمۀ پرهیاهو استادی باشد که آرام و قرارِ دلِ دانشجوهایش باشد و در عینِ حال، عقل و فکر و دغدغههای دانستن و پرسیدن و بهچالشکشیدنشان را هم نادیده نگیرد، کم موهبتی نیست. اینکه در میانِ آن همه آدم که مردم به احترام یا به تزویر و ترس، "استاد" صدایشان میکنند، کسی باشد که بتوانی بیهیچ ملاحظه و شائبهای "استاد" صدایش کنی و از استاد گفتنِ خودت دلشاد باشی، خوشبختی کمی نیست. جمشید مظاهری چنین بود."
کوچی در بخش دیگری از یادداشتش نوشت: جمشید مظاهری در معلّمیِ ادبیات، هنرمندی چیرهدست و هوشیار بود. انضباط ذهنی، قدرتِ تحلیل و تفسیر و برخورداری از نگاه انتقادی عمیقی که بهعنوانِ مزدِ سالها غور و تبحّر در ادب و تاریخ و فرهنگِ ایران و سرزمین مادریاش- اصفهان بهچنگ آورده بود، از او معلّمی خلّاق، تیزبین و پُرهیمنه ساخته بود. معلّمی که برای لحظهای از پرسشانگیزی و تشویقِ روحیۀ جستجوگری غافل نبود و به همینخاطر، شیفتگی واقعی و شیداگونهای که به گفتگو و هم صحبتیِ دیدگاههای متفاوت داشت، خیلی زود به مخاطب سرایت میکرد و تجربهای دلنشین و خواستنی رقم میزد. تجربهای که سراسر درسِ احترام، دیگرپذیری و رواداری بود.
"عبدالرضا موسوی طبری" از محققان و شاعران برجسته روزگارمان نیز با سرودن شعری در بیان تاریخ فوت جمشید مظاهری، احساس خود را به رحلت این اندیشمند برجسته نشان داد.
ماده تاریخ وفات استاد جمشید مظاهری (بردالله مضجعه):
فلک امروز گفت با پیری/ کیستی ای رهیده از دامم؟
گفت جمشیدم و مظاهری ام/ وه چه شیرین شد از اجل کامم
رستم از این سرا و دلشادم/ جستم از این جهان و آرامم
خواست تاریخ آرمیدن، گفت/ (سایه ام )کم شد از سر نامم
"ابوالقاسم سری" از ادبا، شعرا و نویسندگان توانا و نویسنده آثاری همچون "دین و دولت در ایران"، "تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار" و "بر افتادن صفویان و برآمدن محمود افغان" نیز شعر بلندی را در وصف جمشید مظاهری سروده است که بخشی از ابیات ابتدایی آن بدین شرح است:
جمشید سروشیار ما رفت / دیشب وی ازین دیار ما رفت
تنها و ملول بود و بیمار / جمشید سروشیار ما رفت
در ملک سخن بزرگمردی / از صحنه روزگار ما رفت
از بهمن ماه هیجده روز / از هستی نابهکار ما رفت
در سال هزار و سیصد و شش/ از بعد نود قرار ما رفت
او رفت و رهید از بد دهر / اما ادب از کنار ما رفت
مردی سره بود و بیقرین بود/ سرمایه افتخار ما رفت
دیشب دیدم که ابر بگریست / آنگاه که دوستدار ما رفت
شاگردان جمشید مظاهری اما که سال ها در محضر او تلمذ کردند، به ذکر خاطراتی از سال های دانشجویی و کلاس درس او پرداختند. افسانه دهکامه از شاگران جمشید مظاهری در دانشگاه بوده و در یادداشتی چنین نوشته است:
"انگار همین دیروز بود... با اشتیاق به سمت دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه اصفهان میرفتم...کلاس خاقانی داشتم...با دکتر مظاهری. دکتر مظاهری عزیز...دکتر سرساعت میرسیدند، اکثر مواقع هم با همان رنوی قهوهایرنگشان میآمدند که ما خیلی دوستش داشتیم و میان آن همه ماشین مدلبالای اساتید دیگر واقعا متمایز بود...
همیشه چند نفر دور استاد حلقه زده بودند و ایشان را تا کلاس مشایعت میکردند. سوال داشتند و استاد هم با خوشرویی و باحوصله به همه پاسخ درخور میدادند. به کلاس که وارد میشدند باذوق از جا بلند میشدیم (نه با زور و اجبار و نه بهخاطر اینکه اگر بلند نشویم استاد بدش میآید و با ما لج میشود). پیش پای دکتر مظاهری با افتخار و باکمال میل از جا بلند میشدیم....فقط جلوی ایشان بلند نمیشدیم...ما به احترام تاریخ، فرهنگ، علم و ادبیات یک سرزمین از جا برمیخیزیدیم...
استاد از همان ابتدا لبخند میزد...درس را شروع میکردند: قصیدهٔ ترسائیهٔ خاقانی....کتاب را در دست میگرفتند و شروع میکردند. اصلا برایشان مهم نبود آن روز چقدر درس میدهند. همیشه کیفیت از کمیت مهمتر بود. گاهی حتی دو ساعت فقط راجع به یک بیت صحبت میکردند. کلمهای را توضیح میدادند. همهٔ اطلاعات را از بر میگفتند. مدام از منابع مختلف شاهد میآوردند و همه هم از حافظه. ما هم به هیجان میآمدیم. گاهی میان بحث هم شوخی میکردند و آنقدر شوخیها رندانه بود که همگی از خنده ریسه میرفتند. تنها کلاسی بود که آرزو نمیکردیم زودتر تمام شود.
کلاس که تمام میشد بهناچار بلند میشدیم. نزد استاد میرفتیم تا «خدا قوتی» بگوییم. میخندیدند و آن سوال همیشگی را از من میپرسیدند: «چطورین شما؟ چکار میکنید؟» و من هم سرم را پایین میانداختم که نگویم «هیچکاری نکردهام استاد. هیچکاری برای ادبیات شهرم نکردهام...«
کیف قهوهای رنگ قدیمیشان را برمیداشتند و به سمت رنو میرفتند. دوباره دانشجوها دور ایشان جمع میشدند و از هر دری میپرسیدند...نگاهشان میکردم که دور و دورتر میشدند.
حالا از آن روزهای خوش سالها گذشته است. همین چند وقت پیش بود که دیدمشان..هنوز خنده را بر لب داشتند. دوباره پرسیدند «چکار میکنی شما؟» سرم را انداختم پایین...«هنوز هم کاری نکردهام« حالا اصفهان این مرد بزرگ را از دست داده است...آیا این شهر دوباره مردی چون او را به چشم خود خواهد دید؟"
رضوان وطن خواه نیز نوشته است:
"استاد مظاهریِ (سروشیار) بزرگ فقط، آموزگار، اصفهانشناس، نسخهپژوه و ادیبِ چیرهدست نبود، که فاضل و فرزانهای گرانقدر بود، سرد و گرم روزگار چشیده، گویی این مرد هزارسال زندگی کرده بود. استاد جامعالاطراف و دانشمند بود و اشرافِ کامل بر ادبیات داشت به نحوی که اگر دربارۀ موضوعی از او پرسش می کردی، ناممکن بود پرسشت را بیپاسخ بگذارد. همیشه در پاسخِ هر پرسشی چندین کتاب و مقاله و منبع معرفی می کرد.
همین چندی پیش از او دربارۀ موضوع رسالهام که انتخاب کرده بودم، پرسیدم، (موضوعی که برخی استادان تهران میگفتند عالی است و جای کار دارد و غیره... ) هنوز موضوعم را کاملاً برای استاد تحلیل نکرده بودم که با همان لحنِ گرم و صمیمی اش گفت: "این موضوع که فلان جا کار شده!"
همین خاطره بس تا دانسته شود فرهنگ و ادبِ ایران زمین از چه دانشی مردِ بزرگ و فرهیختهای محروم و یتیم ماند! صدای استاد نازنینم، آن مهربانی و داناییِ مجسم هنوز در گوشم است: "صبحگاهی سرِ خونابِ جگر بگشایید/ ژالۀ صبحدم از نرگس تر بگشایید... " وه که استاد چه زیبا و با احساس این قصیده خاقانی را در کلاس درس می خواند، گام برمی داشت و سر تکان می داد... استاد جانِ نازنینم رفتی و داغت را بر دل روزگار گذاشتی! اما بدان که در وجودِ شاگردانی که به جان پروردی، آیینه وار تکرار شده ای! ... یادت مانا و راهت پر رهرو باد! چنین باد! ایدون باد!"
به گزارش ایمنا، جمشید مظاهری، نویسنده، پژوهشگر، ادیب و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان روز _پنجشنبه_ 19 بهمن ماه در اثر بیماری کلیوی و قلبی درگذشت. مراسم تدفین این اصفهان شناس برجسته امروز 20 بهمن ماه در آرامستان باغ رضوان برگزار شد. همچنین مجلس ترحیم وی روز _یکشنبه 22 بهمن ماه- در مسجد پاچنار اصفهان برگزار می شود.
منبع: ایمنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۴۳۴۸۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رونمایی از سند مجموعه جهانی تخت جمشید
مدیر پایگاه جهانی تخت جمشید در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما مرکز فارس، با بیان این که در این سند محدوده ۱۴۶ هکتاری مجموعه تخت جمشید تعیین شده است، افزود: بخشهای شهر باستانی پارسه در زمان هخامنشیان در این سند مشخص شده است و از این پس ورود به این حریم باید مطابق با قوانین باشد.
عسکری ادامه داد: صدور سند برای مجموعه جهانی تخت جمشید، سبب افزایش اعتبار جهانی این مجموعه میشود و در مراودات حقوقی بین المللی ایران و دیگر کشورهای بسیار موثر خواهد بود.
مدیر پایگاه جهانی تخت جمشید گفت: ایجاد حریم برای مجموعههای باستانی سبب حفاظت بیشتر از این مجموعهها میشود.
مجموعه جهانی تخت جمشید از سال ۵۱۸ پیش از میلاد به مدت ۱۸۰ سال طول کشید، بنایی که ۲۸ ملت دنیای باستان با دریافت دستمزد و مدیریت ایرانیان، آن را به پا کردند.
مجموعه تخت جمشید یا همان پارسه ۱۰ کاخ دارد و در مدت ۲۰۰ سال در شمال شهر فعلی مرودشت آباد بوده است.