من 4 شبانه روز اسیر 4 مرد خشن در خانه مخروبه بود!
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۴۳۹۹۰۱
حوادث رکنا: پسرک نوجوان که در تمام ساعت کلاسی صحنه های قهر و آشتی و بحث و دعوای همیشگی والدین را در ذهنش مرور می کرد بدون اجازه از مدرسه خارج شد و...
به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، ترس و اضطراب شهروندی که ضمن تماس با پلیس از ربوده شدن یک پسر نوجوان گزارش داد نشانگر عمق فاجعه ای بود که برای این کودک معصوم رخ داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علی همان دانش آموز ربوده شده ساعت اول کلاس را در حالی که دائم به بحث و مشاجره همیشگی پدر و مادر فکر می کرد با بی حوصلگی به پایان برد. وی که تمام تصویر ذهنی از والدینش فقط صحنه هایی از قهر و آشتی و بحث و دعوای آن ها بود حوصله سر و صدای دانش آموزن در حیاط مدرسه را هم نداشت و به همین سبب بلافاصله پس از شروع زنگ تفریح بدون اجازه از مدرسه خارج شد و به سمت مغازه روبروی مدرسه حرکت کرد غافل از اینکه این کار او رسیدن به نیت شوم دو نفر مرد غریبه ای که جلوی مدرسه منتظر وی بودند را آسان تر می کند.
لحظاتی بعد زمانی که وی قصد ورود مجدد به مدرسه را داشت در یک چشم به هم زدن دو نفر ناشناس از یک خودرو پیاده شده و با حمله به طرف علی اندام نحیف او را داخل صندوق ماشین جای داده و به سرعت محل را ترک کردند و این شروع ماجرای تلخی بود که برای این کودک معصوم رقم می خورد چراکه در ادامه با گزارش یک شهروند و حضور پلیس مشخص شد انگیزه آدم ربایی اختلاف حساب بر سر معامله ای کثیف بوده است.
کودک معصوم مبهوت از این اتفاق در ذهن خود زندگی تلخ با والدین همیشه مشکل دار خود را مجسم می ساخت و به این می اندیشید که قربانی کدام اشتباه شده و چه بلایی بر سرش خواهد آمد.
وی پس از انتقال به یک خانه مخروبه چهار شب را در اتاقکی تاریک با اندکی آب و غذا سپری کرد و در حالی که همواره به آرامی اشک می ریخت به چشمان همیشه اشکبار و نگران مادرش فکر می کرد و در این میان مادر علی و سایر بستگان نزدیک نیز از فراق فرزند معصومشان خواب و خوراک نداشتند.
این کودک در پی تلاش بی وقفه پلیس و شناسایی اولیه ربایندگان دوباره به مکانی دیگر منتقل شد اما همواره در تماس های تلفنی ربایندگان با خانواده اش در کنار صحبت ها و حرف های ناسزایی که رد و بدل می شد متوجه شد که بحث سر او، بحث سر پول و معامله ای کثیف است و ...
وی در نهایت در سایه پیجوئی دقیق پلیس و با مساعدت یک تعداد از ریش سفیدان موفق شد دوباره به آغوش خانواده بازگردد اما آیا تجربه حادثه Incident تلخ گروکشی که به سبب تجارت کثیف پدر برای وی رخ داده هیچگاه از ذهن او پاک خواهد شد و آیا در روند رشد و تربیت این کودک که با صحنه ها و حرف هایی نامناسب و خشن روبرو شده مجالی برای کسب آرامش روحی و تربیت پذیری صحیح خواهد بود؟
نکته آنکه در این موضوع و مواردی از این دست شاهد هستیم که فرزند یا فرزندان معصوم این قبیل خانواده ها هرچند به خودی خود قربانی کسب معاش ناصحیح والدین هستند اما در مواردی به این شکل نیز قربانی روابط و معاملات کثیف اطرافیان می شوند چراکه فعالیت در عرصه توزیع و حمل مواد مخدر Drugs علاوه بر خسارات و تبعات منفی فراوان بر سلامت فردی و اجتماعی افراد جامعه، تاثیرات مخربی بر بنیان خانواده و روح و روان فرزندان نیز خواهد داشت و بسیار تاسف بار خواهد بود که همین فرزندان پاک و معصوم روزی دنباله رو اعمال نادرست والدین خود نیز بشوند.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۴۳۹۹۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه زهره و نوشآفرین خانم و نخستین مدرسه دخترانه طرشت | مکتبخانههای طرشت را زنان مدیریت میکردند
همشهری آنلاین- سمیراباباجانپور: بچههای طرشت قبل از اینکه مدرسهدار شوند و پشت نیمکتهای چوبی بنشینند به مکتب میرفتند؛ مکتبخانه عالمخانم، عزراخانم، صغراخانمهایی که اتفاقا جاری هم بودند و رقیهخانم. مکتبخانههای روستای طرشت را زنان مدیریت میکردند و دختر و پسربچهها در آن درس قرآن و نماز میخواندند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
زهرا تیموری، متولد ۱۳۳۴، بانوی طرشتی، که سالها مدیریت مدرسه حسنیه و نوشآفرینخانم طرشت را بر عهده داشت میگوید: «بچههای طرشتی اول به مکتبخانه میرفتند تا اینکه بانو نوشآفرین نخستین مدرسه طرشت را درمقطع دبستان وقف کرد. این مدرسه دولتی بود و دختر و پسر آنجا درس میخواندند. یادم میآید والدینم اجازه رفتن به مدرسه نوشآفرینخانم را به من ندادند. البته بسیاری از دختران طرشت این اجازه را دریافت نکردند، چون این مدرسه اسلامی نبود. بعدها خالهام به نام «فرح زهره» یک مدرسه در خانهاش راهاندازی کرد و من و دیگر دخترانی که شرایطمان یکسان بود آنجا مشغول درس خواندن شدیم. کمی بعدتر زهرهخانم نخستین مدرسه ملی طرشت را که به جامعه تعلیمات اسلامی وابسته بود بعد از انقلاب راهاندازی کرد و اسمش را دبستان حسنیه گذاشت. زهرهخانم مدرسه راهنمایی را هم راهاندازی کرد. مدرسه حسنیه هنوز هم فعال است. بعد از انقلاب مدرسه نوشآفرینخانم به مدرسه شهید فرهاد حسینمردی تغییر نام داد. شهید فرهاد حسینمردی نخستین شهید مفقودالاثر طرشت بود. این مدرسه در دو نوبت دخترانه و پسرانه فعال بود که همچنان درهایش به روی دانشآموزان باز است.»
زهرا تیموری، از نخستین دانشآموزان مدرسه حسنیه طرشت، بعدها بهعنوان مدیر مدرسه به کار خود ادامه داد. او میگوید: «۱۶ سال در مدرسه حسنیه و ۴ سال نیز در مدرسه فرهاد حسینمردی مدیر مدرسه بودم. یادم میآید در مدرسه حسینمردی یا همان نوشآفرینخانم که یکی از واقفان بزرگ غرب تهران بود، وقتی پنجره مدرسه را باز کردم، پنجره به دلیل فرسودگی افتاد. از همان روز به فکر پیگیری نوسازی مدرسه افتادم و از اوقاف اعتبار گرفتم. در جوار مدرسه زمینی خالی بود که آن زمین هم وقف بود. خوشبختانه تلاشهایم نتیجه داد و آنجا دبیرستان حسنیه را ساختیم.»
کد خبر 846899 برچسبها هویت شهری همشهری محله