Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «افکارنيوز»
2024-05-04@21:25:58 GMT

داستان عجیب و غریب زورگیری اینترنتی

تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۴۶۸۷۲۸

ظهر هشتم اسفند سرنشین خودرو پرایدی خود را به مأمور راهنمایی و رانندگی در محدوده میدان صادقیه رساند و گفت: من وکیل دادگستری هستم، در حال رانندگی متوجه حرکات عجیب سرنشینان خودرو 405 شدم. در خودرو باز بود و من پاهای مردی را دیدم که از خودرو بیرون زده بود. سرنشینان پژو با او درگیر بودند و پس از اینکه به سختی او را داخل خودرو کشاندند و در خودرو را بستند راه افتادند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خواستم شماره پلاک را یادداشت کنم که دیدم مخدوش است.

با این گزارش، مأمور راهور بلافاصله وارد عمل شد و  با توجه به مشخصاتی که وکیل جوان داده بود، پژو پلاک مخدوش را شناسایی و پس از تعقیب و گریزی 20 دقیقه‌ای آن را متوقف کرد. سه سرنشین خودرو که برادر بودند دستگیر شده و تحت بازجویی قرار گرفتند. 

گزارش همزمان آدم‌ربایی

همزمان  با دستگیری سه برادر متهم، پسر جوانی به نام «عرشیا» با پلیس تماس گرفت و از ماجرای ربوده شدنش توسط سرنشینان پژویی در محدوده صادقیه خبر داد. با آغاز تحقیقات مشخص شد سه پسر دستگیر شده همان ربایندگان مرد جوان هستند.

آگهی پردردسر

به این ترتیب سه برادر آدم‌ربا و جوان ربوده شده روز گذشته به شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت منتقل شدند. «عرشیا» در گفت‌وگویی، درباره ماجرای ربوده شدنش گفت: خودرو پرشیایم را در سایت دیوار برای فروش گذاشته بودم که پسر جوانی با من تماس گرفت و برای بررسی خودرو با من در میدان صادقیه قرارگذاشت.

دو پسر جوان به محل قرار آمدند و بعد از دیدن خودرو قرار شد تا باهم به دفترخانه برویم. چون دفترخانه در محدوده طرح ترافیک بود خودرو را کنار خیابان پارک کردم و قرار شد با  تاکسی به دفترخانه برویم. ابتدا پرایدی توقف کرد که دو مرد جوان سوار نشدند، چند لحظه بعد خودرو پژویی مقابلمان نگه داشت و آنها مرا به زور داخل خودرو انداختند و سند و پول‌های همراهم را از من گرفتند.  من شروع به داد و بیداد کردم اما سه سرنشین خودرو بدون توجه به فریادهایم به راه افتادند.

آنها در داخل خودرو با مشت به سر و صورتم زدند و سپس در حالی که پاهایم از ماشین بیرون بود به راه افتادند. آنطور که گفته شده در همین  لحظات راننده خودرو عقبی که وکیل جوانی بود بسرعت موضوع را به پلیس خبر داد. پس از طی مسافتی پژو سواران مرا به داخل ماشین کشاندند و در را بستند و در همین حین متوجه شدند که پلیس در تعقیب شان است و به همین دلیل تعقیب و گریز آغاز شد. ربایندگان 20 دقیقه‌ای از دست مأموران فرار می‌کردند که در نهایت به داخل یک فرعی پیچیدند و مرا از ماشین به بیرون پرت کردند تا حداقل جرمشان زورگیری باشد نه آدم ربایی و بعد به فرار ادامه دادند. اما چند کیلومتر دورتر، مأموران کلانتری 135 آزادی  سر رسیدند و آنها را دستگیر کردند.

 

سناریوی متفاوت سه برادر

 

درحالی که پسر جوان ماجرای ربوده شدنش را اینگونه شرح می‌داد، سه متهم بازداشت شده ادعای دیگری کردند. یکی از آنها گفت: ما سه برادریم. برادرهایم تصمیم به خرید ماشین گرفتند و ما از سایت دیوار پژو سال 95 را دیدیم که خیلی تمیز است و قیمت آن زیر قیمت بازار و  حدود 34 میلیون تومان بود.

با شماره فروشنده تماس گرفتیم و قرار گذاشتیم. سه مرد جوان به سر قرار آمدند که یکی از آنها صافکار بود و دیگری فروشنده و یکی دیگر هم ارزیاب ماشین. آنقدر از ماشین تعریف کردند تا آن را خریدیم. فردای آن روز ماشین پژو پارس دیگری به قیمت 31 میلیون تومان در سایت دیدیم و برای خرید با صاحب ماشین قرار گذاشتیم.

درست مثل خودرو قبلی بود در حالی که حدود 4 میلیون تومان قیمتش زیر قیمت بازار بود و در این معامله هم یک گروه سه نفره آمده بودند. فکر می‌کردیم که معامله خوبی باشد اما وقتی برای پلاک زدن خودروها رفتیم، متوجه شدیم که خودروها چپی است. تازه آن موقع بود که متوجه شدیم با یک تیم فروش خودروهای چپی روبه‌روییم. به همان شماره تلفن‌ها زنگ زدیم اما شماره‌ها خاموش بود. به دنبال فروشنده‌های متقلب بودیم که آگهی دیگری درباره یک خودرو چپی دیدیم که قیمت این خودرو نیز زیر قیمت بازار بود.

با خودمان گفتیم که آنها باید عضو همان باند باشند. با آنها قرار گذاشتیم و به محل رفتیم که با یکی از فروشندگان خودرو که همین پسر جوان بود مواجه شدیم. او با دیدن ما اقدام به فرار کرد و چندین بار هم زمین خورد. درنهایت سوار پرایدی شد و ما خودرو را تعقیب کردیم.

در بین راه، زمانی که دید نمی‌تواند از دست ما فرار کند در خودرو را باز کرد تا  خودش را به بیرون پرتاب کند. ما می‌خواستیم او را تحویل پلیس دهیم و اصلاً ماجرای آدم ربایی در کار نبوده است. ما پلاک خودرو را مخدوش کردیم تا بتوانیم وارد طرح ترافیک شویم و از طرفی دو نفری را که پسر جوان می‌گوید سندش را سرقت کرده‌اند نمی‌شناسیم و او دروغ می‌گوید.

درحالی که متهمان چنین اظهاراتی داشتند، مأموران در بازرسی از خودرو پژو 405، سوئیچ 5 خودرو دیگر را هم کشف کردند و با بررسی شماره پلاک خودروها مشخص شد که با آن خودروها چندین زورگیری صورت گرفته است.

بدین ترتیب بازپرس ایرد موسی از شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ویژه سرقت دستور ادامه تحقیقات از سه برادر دستگیر شده را صادر کرد تا واقعیت روشن شود.

 

منبع: افکارنيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۴۶۸۷۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم

همشهری آنلاین - بهاره خسروی : قصه ها و ترانه های و ماشین‌نوشته های تهران قدیم خط به خطش برای اهالی تهرانی که در گرد و غبار روزگار مویی سپید کرده‌اند پر از خاطره‌های فراموش نشدنی است.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

«محمود منیعی» تهران‌پژوه، درباره این موضوع توضیح می‌دهد: «با عجین شدن خودرو در زندگی روزمره مردم و جمع شدن بساط درشکه‌چی‌ها اغلب راننده‌ها برای جلب مشتری بیشتر و بازارگرمی سعی می‌کردند از ‌ترفندهای مختلفی استفاده کنند. قدیم‌ها خودروها فاقد پخش‌صوت یا رادیو بودند. به همین دلیل، اغلب راننده‌ها سعی می‌کردند با خوش‌وبش و نقل روایت‌های جالب به نحوی با مسافران ارتباط بگیرند تا اینکه به مرور زمان راننده‌ها یا شوفرهای خوش‌صدا شروع کردند به آوازخوانی در طول مسیر که در ماشین دودی هم انجام می‌شد.»

بنا بر این، خواندن تصنیف‌هایی کوچه‌بازاری مانند ترانه معروف ماشین مشدی ممدلی نه بوق نه صندلی و از قند و شکر ساخته‌ام جوجه خروس، آقایان یکی یه دونه خروس و... در هنگام سفر رواج پیدا کرد.

اما قصه ماشین‌نوشت ماجرای جالب‌تری دارد. مطالبی که اغلب برگرفته از دلمشغولی‌های روزمره صاحب خودرو بود. درباره فرهنگ ماشین‌نوشت‌ها «سیدجمال هادیان طبایی‌زواره» کتابی با عنوان «اتول‌نامه» نوشته است که در آن به موضوع همین ماشین‌نوشت‌ها و معروف‌ترین و پر مخاطب‌ترین آنها در میان راننده‌ها پرداخته شده است.

منیعی در این باره می‌گوید: «زیبایی بصری خودروها و اینکه پیام و اثری تلنگرآمیز برای ذهن مخاطب داشته باشد برای راننده‌های تهران قدیم بسیار مهم بود و به همین دلیل سعی می‌کردند وسیله نقیله‌شان را با بهترین شکل و نوشته‌ها تزیین کنند و به نحوی تو چشم شهر باشد؛ از جمله: عمرا اگر لنکه‌ام را پیدا کنی / خدایا هیچ جوانی را نامراد نکن/ مژده ‌ای دل که مسیحا نفسی می‌آید / سلام جیگر طلا / ناظم نظم جهانی کی می‌آیی / خدا کند که بیایی و..»

کد خبر 848729 برچسب‌ها هویت شهری تهران اتومبیلرانی

دیگر خبرها

  • قیمت پراید «عجیب» شد/ گرانی بی‌سابقه قیمت خودرو در بازار
  • (تصاویر) عجیب‌ترین خودرو‌های رزمی دوران جنگ جهانی دوم
  • دلیل عجیب و غریب تعطیلی یک تالار در خرم‌آباد
  • ظاهر عجیب و غریب پهپاد نظامی ساخت هند!
  • بلایی که یک ایرانی بر سر سوپر خودروی میلیون دلاری آورد! | فیلم
  • داستان عجیب بازیکن مورد علاقه استقلال
  • شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم
  • تفاوت عجیب قیمت خودرو در ایران و امارات
  • واکنش نشریۀ 29 ساله به حذف سریال «حشاشین» از شبکۀ نمایش خانگی/ علاقه ایرانیان به داستان حسن صباح تاریخی است؛ نسازی، می‌سازند(+ جلد)
  • سیگنال عجیب قیمت ارز به بازار خودرو/ پژوپارس چند قیمت خورد؟