نیلی:با قطعیت نمیتوانیم بگوییم در رفع فقر موفق بوده ایم/ نظام مالیاتی باید تغییر کند/ اعتماد عمومی دچار مشکل است
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۴۷۷۴۲۴
نشست «ارزیابی سیاستهای دولت پیرامون فقر» با سخنرانی مسعود نیلی، دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقتصادی، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
به گزارش جماران، نیلی سخن خود را با تاکید بر اینکه فقر یکی از معضلات بزرگ کشور است آغاز کرد و با اشاره به عوارض این پدیده برای کشور گفت: یکی از رنج آورترین معضلات در برخی از جوامع فقر است که اگر حل نشود، میتواند پیامدهای بزرگی را داشته باشد و هزینههای سنگینی را بر جوامع تحمیل کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی تاکید کرد: در مورد فقر، توزیع درآمد و عدالت اجتماعی، مباحث زیادی مطرح شده و مخصوصا در کشور ما که انقلاب اسلامی صورت گرفته، رفع فقر از شعارهای محوری آن بوده است.
نیلی در ادامه با اشاره به وضعیت فقر در ایران پس از انقلاب گفت: از اول انقلاب اسلامی تا دو دهه بعد از آن، این سؤال مطرح بوده است که از میان رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی کدام یک مهم تر است. همچنین تا کنون بهبود درآمد و رفع فقر از کلید واژههای مورد تاکید همه مقامات ارشد کشور و مسئولین بوده است و همگان رفع فقر و نابرابری را از وظایف خود دانسته اند، اما نمی توانیم با قطعیت از این سخن بگوییم که آیا در این راه موفق بوده ایم یا نه.
مشاور رئیس جمهور در امور اقتصادی با اشاره به عدم تبیین درست وضعیت و شاخصه ها افزود: فارغ از وضعیت شاخصهای مربوط به توزیع درآمد و رفع فقر در کشور، حتی در سطح مفاهیم هم به خوبی موضوع را تبیین نکردهایم و مباحثی که در این زمینه در کشور ما مطرح میشود از نظر من از دقت کافی برخوردار نیستند.
وی همچین با اشاره به اینکه چنین موضوعاتی علی رغم اهمیتی که داشتهاند در طول سالیان سال به صورت شعاری باقی ماندهاند، گفت: تا کنون ما به کرات شعار مبارزه با فقر و نابرابری داده ایم اما نمی توانیم از نتیجه ای قطعی در این زمینه سخن بگوییم.
نیلی افزود: بنده از این منظر وارد میشوم که ابتدا مفاهیم را توضیح داده و سپس به بیان راهکارهای رفع فقر در کشور بپردازم. باید تلاش کنیم تا 10 سال دیگر اعلام نکنیم که موفقیتی در زمینه رفع فقر کسب نکردهایم. معمولا دو کلید واژه «فقر» و «توزیع درآمد» با هم به کار برده میشوند اما این دو مفهوم که با هم به کار میروند، لزوما همحرکتی ندارند و ممکن است توزیع درآمد بهتر شده و فقر هم بیشتر شود یا برعکس و ممکن است نابرابری کمتر شده و فقر بیشتر شود؛ یعنی به طنز میتواند آن را «توزیع عادلانه فقر» نامید و فاصله قشر پردرآمد و کم درآمد بیشتر شود؛ بنابراین باید مسئله را عمیقتر بررسی کنیم.
مشاور اقتصادی رئیس جمهور در ادامه به توضیح مفهوم فقر از منظر اقتصادی پرداخت و گفت: فقر را اینگونه تعریف میکنیم که بخشی از جامعه در تامین نیازهای خود دچار مشکل هستند. گاهی فقر مطلق است؛ یعنی بخشی از جامعه در تامین نیازهای اولیه خود همانند کالری مورد نیاز دچار مشکل هستند.
نیلی در ادامه با تعریف فقط نسبی گفت: فقر نسبی هم شاخصی است که براساس آن، مستقل از اینکه درباره سوئیس یا فلان کشور عقب افتاده آفریقایی صحبت میکنیم، در همان کشورها هم افرادی هستند که درآمد کمتری دارند و مثلا 25 درصد پائین جامعه را به عنوان افرادی که دچار فقر نسبی هستند در نظر میگیریم.
وی افزود: با این تعاریف، فقر نسبی همیشه و در همه کشورهای دنیا وجود دارد اما وضعیت فقر مطلق در کشورهای مختلف، متفاوت است. طبقهبندی دیگر در زمینه فقر اینگونه است که به فقر درآمدی و فقر چند بُعدی تقسیم میشود. فقر درآمدی به معنای کمبود درآمد در مقابل تامین استانداردهای زندگی است اما فقر چند بُعدی به میزان توانمندسازی به لحاظ آموزش، بهداشت و درمان، مسکن و..... در جامعه اشاره دارد.
وی تاکید کرد: اگر در کشوری، سرمایهگذاری بسیار زیادی بر روی آموزش یا بهداشت و درمان صورت گرفته باشد، در این شرایط است که میتوانیم بگوئیم وضعیت درآمدی آن کشور مساعد نیست اما فقر چندبعدی در وضعیت مساعدی قرار دارد.
این کارشناس مسائل اقتصادی اظهار کرد: با هرکدام از این روشها که وضعیت فقر در جامعه را شناسایی کنیم و روشن شود که گروههای فقیر ما چه کسانی هستند و آیا این فقرا در بین جوانان، بازنشستگان، شاغلان، بیکاران، بازنشستگان یا .... هستند باید برنامه خاصی را برای مقابله با آن تدوین کنیم و باید تحقیقات لازم را انجام دهیم تا به نتیجه برسیم.
این استاد دانشگاه همچنین تاکید کرد: پاسخ این سؤال بسیار مهم است؛ مثلا اگر فرض کنیم نتیجه حاصل شده این است که اکثر فقرا از بین شاغلان هستند، در این شرایط باید بررسی کنیم که چرا افزایش اشتغال، باعث کاهش فقر نمیشود. بعد از این موارد به بررسی ویژگیهای فقرا و ثروتمندان در جامعه میپردازیم. از جمله مواردی که در این زمینه میتوان استفاده کرد این است که قشر فقیر جامعه، مثلا دهک اول، چه شرایطی دارند و آیا همگی بیکار، بازنشسته، شاغل و یا.. هستند. این نتایج بسیار ارزشمند است.
دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقتصادی عنوان کرد: ما در کشورمان 24 میلیون خانوار و 3 میلیون بیکار داریم . حدود 35 تا 38 درصد دهکهای فقیر جامعه ما را افراد شاغل تشکیل میدهند. این موضوع، مشاهده و نتیجهای آموزنده برای ما است؛ بنابرین نتیجه میگیریم که برای رفع فقر، علاوه بر اینکه باید برای بیکاران، شغل ایجاد کنیم، باید درآمد شاغلان را هم افزایش دهیم و بعد به فکر بازنشستگان باشیم. با چنین اقدامی، از دعواهایی که ممکن است بر سر این موضوع وجود داشته باشد خلاص میشویم.
وی ادامه داد: یکی از مشکلاتی که در اقتصاد ما وجود دارد این است که بنگاههای کشور ما، ابتدا کوچک نبودهاند که بعد بزرگ شده باشند بلکه از اول بزرگ بودهاند؛ در حالیکه در همه کشورهای پیشرفته دنیا، بنگاههای بزرگ، ابتدا یک کارگاه کوچک بودهاند و سپس بزرگ شدهاند و شغل زیادی هم ایجاد کردهاند. مسئله دیگر این است که در ایران بین بنگاههای مختلف اقتصادی، ارتباط برقرار نیست و کسی هم که در این بنگاهها شغل پیدا میکند، در مسیر بهبود موقعیت شغلی و بهبود درآمدی قرار نمیگیرد.
این استاد اقتصاد عنوان کرد: با این سخنانی که تاکنون بیان کردم، این نتیجه حاصل میشود که اگر بزرگترین فقرای ما در مرحله اول، شاغلان، سپس بیکاران و در نهایت افراد معلول و ناتوان هستند، دولت برای رفع مشکل دسته اول باید درآمدها را افزایش داده و برای دسته دوم نیز شغل ایجاد کند. همچنین لازم است که برای افراد معلول و ناتوان در کشورمان، بستههای حمایتی در نظر گرفته شود.
نیلی ادامه داد: مسئله بعدی که به آن اشاره میکنم درباره توزیع درآمد است. درباره توزیع درآمد این مسئله مهم است که چه نسبتی بین فقیر و غنی در یک کشور وجود دارد و آیا لازم است این نسبت بهبود پیدا کند یا خیر. نکته لازم به ذکر در مورد ایران این است که اگر دهکهای اول تا دهم درآمدی را از کمترین به بیشترین مرتب کنیم، فاصله تقریبا 14 به 1 بین دهک اول و دهک دهم وجود دارد و این نسبت برای کشور ما بسیار زیاد است.
مشاور اقتصادی رئیس جمهور با اشاره به اهمیت اصلاح نظام مالیاتی کشور اظهار کرد: نظام مالیاتی ما باید به سمت مالیات بازتوزیعی حرکت کند؛ یعنی مالیات اقشار پر درآمد را افزایش داده و بین اقشار کم درآمد توزیع کنیم اما آنچه در مورد آن در زمینه سیاستگذاری دارای نقص هستیم این است که نه نظام مالیاتی ما ثروتمندان را میشناسد که از آنها مالیات بگیرد و نه نظام حمایتی ما فقرا را میشناسد که به آنها کمک کند و این ایراد بزرگی است.
وی تاکید کرد: با چنین وضعیتی، خطاهای ما فراگیر میشود و مثلا اگر میخواهیم یارانه پرداخت کنیم، توزیع یارانه بین کسی که 2 میلیون تومان درآمد دارد با کسی که 2 میلیون و دویست هزار تومان درآمد دارد سخت خواهد شد؛ بنابراین معیار مشخصی نداریم، چراکه هنوز ثروتمندان و فقرا را نشناختهایم.
نیلی در ادامه به بیان راهکارهای خود برای کاهش فقر در جامعه پرداخت و گفت: اگر از قشر پردرآمد جامعه، مالیات لازم گرفته شده و به قشر فقیر جامعه داده شود، تبدیل به یک بودجه بازتوزیعی میشود و اگر اینکار صورت گیرد در جهت احیای سرمایه اجتماعی در جامعه هم مؤثر خواهد بود.
این استاد دانشگاه در پایان تاکید کرد: اکنون جامعه ما از منظر اعتماد عمومی به تصمیم گیرندگان دچار مشکل است و اعتماد چندانی به آنان ندارد و تحقق عدالت اجتماعی میتواند این نگاه مردم به تصمیم گیرندگان را ترمیم کند.
انتهای پیام
منبع: جماران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۴۷۷۴۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پزشکی به شرط کسب درآمد!
«گرایش به پزشکی در حال رنگ باختن است. باید نگران آینده پزشکی باشیم.» این جملهای است که ایرج فاضل، رئیس جامعه جراحان ایران میگوید. الان در برخی رشتههای مهم و حیاتی مثل جراحی عروق، جراحی کودکان، حتی یک داوطلب برای تحصیل نداریم. انگیزهای نیز برای ورود به رشتههای پر زحمت و طولانیمدت وجود ندارد، ولی برعکس در رشتههایی مانند جراحی پلاستیک و امثال آن داوطلبان فراوانی وجود دارد.
به گزارش ایسنا، زهرا چیذری در یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: دومین و آخرین روز نوبت دوم کنکور ۱۴۰۳ با شرکت بیش از نیم میلیون داوطلب در گروه آزمایشی علوم تجربی برگزار شد تا پرونده کنکور امسال بسته شود. نکته قابل تأمل اینکه در همین روزها و در شرایطی که گروه علوم تجربی با بیش از ۵۰۱ هزار داوطلب بیشترین تعداد داوطلب را در کنکور ۱۴۰۳ به خودش اختصاص داده و همچنان پرمتقاضیترین گروه در میان گروههای آموزشی آزمون ورودی دانشگاهها به شمار میرود، رئیس سازمان نظام پزشکی یکبار دیگر از خالی ماندن ظرفیتهای پزشکی در رشتههای قلب و عروق ابراز نگرانی کرد. نامعادله پر متقاضیترین گرایش در کنکور ورودی به دانشگاه و خالی ماندن صندلیها در تحصیلات تکمیلی و آزمون دستیاری پزشکی در کنار انصراف چیزی نزدیک به نیمی از پزشکان عمومی از طبابت و روی آوردن به مشاغل دیگر موضوعی است که ریشهیابی آن میتواند راهحل آن را در دسترستر کند.
ماجرای خالی ماندن برخی از رشتههای پزشکی در دوره دستیاری و نگرانی از آینده پزشکی کشور موضوعی است که مدتهاست به دغدغهای جدی تبدیل شدهاست. در حالی که در چنین روزهایی میتوان به عینه شاهد سر و دست شکستن دانشآموزان و والدین آنها برای شرکت در کنکور تجربی و ورود به رشته پزشکی است، اما پس از ورود به دانشگاه و فارغالتحصیلی از این رشته و برای ادامه تحصیل در دوره تخصص به یکباره همه چیز تغییر میکند. این سر و دست شکستنها اگرچه برای رشتههای پولسازی همچون جراحی پلاستیک و ترمیمی ادامه دارد، اما رشتههای پرریسکتر مانند کودکان، قلب یا بیهوشی جزو رشتههایی هستند که اقبالی به آنها نیست و چند سالی میشود صندلیهای این رشتهها خالی میماند. ماجرا به گونهای پیش رفته که کمکم این نگرانی به شکل جدیتر مطرح میشود که قرار است آینده پزشکی کشورمان به کجا برسد؟!
وقتی همه نگرانند
«گرایش به پزشکی در حال رنگ باختن است. باید نگران آینده پزشکی باشیم.» این جملهای است که ایرج فاضل، رئیس جامعه جراحان ایران میگوید. الان در برخی رشتههای مهم و حیاتی مثل جراحی عروق، جراحی کودکان، حتی یک داوطلب برای تحصیل نداریم. انگیزهای نیز برای ورود به رشتههای پر زحمت و طولانیمدت وجود ندارد، ولی برعکس در رشتههایی مانند جراحی پلاستیک و امثال آن داوطلبان فراوانی وجود دارد.
رئیس جامعه جراحان ایران با بیان اینکه باید شرایط تشویقکننده باشد تا انگیزه کافی با امکانات تشویقی برای ورود پزشکان به رشتههای تخصصی پر زحمت و طولانیمدت برقرار شود، میافزاید: «باید برای افرادی که بخش عمدهای از عمر خود را صرف تحصیل یک دوره تخصصی دشوار و طولانی میکنند، انگیزههای قوی ایجاد کرد؛ وقتی وضعیت معیشتی و زندگی نسل فعلی پزشکان مطلوب باشد، این یک انگیزه خوب و اثرگذار برای جذب و ماندگاری پزشکان جوان خواهد بود. باید سیاستگذاریها طوری برنامهریزی شود تا جامعه از این بابت صدمه نبیند.»
خالی ماندن مجدد صندلیهای تخصص قلب
محمد رئیسزاده، رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران هم در سخنرانیاش در کنگره مشترک قلب و عروق ایران از خالی ماندن ظرفیتهای پزشکی در رشتههای قلب و عروق ابراز نگرانی کرد.
به گفته رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران به رغم وجود ۱۰۰ هزار پزشک عمومی در کشور، ظرفیت برخی رشتههای تخصصی در حد زیر ۴۰ درصد پر میشود. امسال در رشته مهم جراحی قلب و عروق حدود ۳۰ درصد ظرفیت تربیت نیروی جراح قلب در کشور پر شد، در جراحی قلب اطفال اوضاع به مراتب نگرانکنندهتر است، در جراحی عروق تقریباً به عدد صفر نزدیک شدهایم، در رشته بیهوشی ۲۰ درصد، در رشته اطفال ۳۶ درصد، در طب اورژانس زیر ۵ درصد ظرفیتها پر شدهاست.
وی با بیان اینکه مهاجرت شغلی و جغرافیایی هشدارها را به صدا در آورده است، افزود: «بیتوجهی مفرط به اقتصاد سلامت و کاهش سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی، به ادامه خدمات در بخش دولتی و خصوصی آسیبهای جدی وارد کردهاست.»
از نگاه رئیسزاده دلیل این کماقبالی به رشتههای پزشکی عدم اجرای قوانین بالادستی از جمله اجرای سیاستهای کلی سلامت ابلاغی رهبری، عدم به روزرسانی قوانین قدیمی مثل طرح ضریب K، مداخلات غیرتخصصی خلاف قانون، وضعیت نیروی انسانی حوزه سلامت و زنجیره تربیت نیروی متخصص در نظام سلامت کشور را از هم گسسته است.
پزشکی به شرط درآمد
تا اینجای کار به نظر میرسد ماجرای کم اقبالی به پزشکی در برخی از رشتههای تخصصی خلاصه شود. به طور خاص رشتههایی که چندان پردرآمد نیستند. درست شبیه رشته اطفال یا بیهوشی و حتی رشته قلب. ماجرا به قدری جدی است که گزارشهایی از روی آوردن برخی متخصصان قلب به تزریق ژل و بوتاکس حکایت دارد! ماجرایی که اثبات میکند یکی از اصلیترین دلایل کماقبالی به برخی رشتههای تحصیلی مسائل مالی و آلودهشدن دامن پاک طبابت به انگیزههای مالی است، به گونهای که این ماجرا توانسته آموزش پزشکی را هم تحتتأثیر قرار دهد.
حکایت کماقبالی به پزشکی و طبابت، اما به تخصص خلاصه نمیشود و پزشکان عمومی یعنی همان گروهی که برای دکتر شدن در سالهای کنکور سر و دست میشکاندند و تمام هم و غمشان را برای قبولشدن در کنکور گذاشتهاند.
آنطور که بابک پورقلیچ، پزشک عمومی و رئیس دفتر تهران انجمن پزشکان عمومی بر اساس آمار سازمان نظام پزشکی، بیش از ۹۵ هزار پزشک عمومی در کشور داریم که ۴۰ تا ۴۵ هزار نفر از آنها مشغول طبابت هستند و بقیه یا دیگر طبابت نمیکنند و همانطور که گفتم، به مشاغل دیگر رو آوردهاند یا خیلی از آنها هم از کشور مهاجرت کردهاند.
از نگاه وی پزشک عمومی در کشورهای دیگر جایگاه والایی دارد و مردم جایگاه او را قبول دارند. در ایران، اما تعریف نشده که پزشک عمومی چه کاره است.
به همین خاطر هم در ایران - بهخصوص در شهرهای بزرگ - اگر فردی بیمار شود، در بسیاری از موارد برای ویزیت نزد پزشک عمومی نمیرود و مستقیم سراغ متخصص و فوقتخصص میرود. در حالی که طبق سیستم ارجاع، شما اول باید نزد پزشک عمومی بروید و او تشخیص دهد که لازم است پیش متخصص بروید یا نه؟
چرخه معیوب
شاید اگر پزشک خانواده و نظام ارجاع اجرایی میشد، بخشی از این چالشها در کشورمان حلشده و بهتر میشد نظام سلامت را مدیریت کرد. بدین معنا که مردم در سطح اول به پزشکان عمومی مراجعه میکردند و در سطوح بعدی با واقعیشدن یا همان افزایش تعرفهها فقط کسانی راهی مطب متخصصان میشدند که واقعاً به درمانهای تخصصی نیاز دارند و از همه مهمتر بیمهها هم پای کار میآمدند. این چرخه، اما معیوب است. به همین خاطر هم خانوادهها با تصور پولسازی و آیندهدار بودن و منزلت اجتماعی پزشکان اصرار دارند فرزندانشان در رشتههای پزشکی درس بخوانند و همچنان کنکور تجربی پرمتقاضیترین رشته کنکور است. رشتهای پر متقاضی که شاید همیشه آن درآمد رؤیایی مدنظر بچهها و خانوادهها را نداشته باشد!
انتهای پیام