«کارگر» در انتظار «مصدق»
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۵۰۹۳۹۶
اعضای شورای شهر تهران می گویند موضوع نامگذاری یکی از خیابانهای تهران به نام نخست وزیر پیشین ایران در کمیسیون نامگذاری شورا نهایی شده است.
نظری، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر در گفت و گو با «شهروند»: مردم خیابان کارگر شمالی را برای تغییر نام به «مصدق» انتخاب کردند حسین ایمانی جاجرمی، جامعه شناس شهری در گفت و گو با «شهروند»: در نامگذاریها باید مشروعیت و پذیرش از سوی مردم لحاظ شود
تغییر نام خیابان کارگر شمالی به خیابان «محمد مصدق» - رهبر نهضت ملیشدن صنعت نفت - کلید خورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سهماه پیش، کاربران فضای مجازی و بهصورت مشخص، توییتر، در یک نظرسنجی شرکت کردند؛ نظرسنجی که در دو مرحله، یک بار از سوی حجت نظری، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران و یک بار از سوی محمدجواد حقشناس، رئیس این کمیسیون مطرح شد و تعداد زیادی از کاربران فضای مجازی را برای انتخاب خیابانی به اسم دکتر مصدق، به مشارکت طلبید. درنهایت هم مردم رأی دادند و خیابان کارگر شمالی یا همان امیرآباد شمالی را بهعنوان جدیترین گزینه برای تغییر نام به خیابان محمد مصدق، انتخاب کردند.
خیابان کارگر شمالی هم پیشنهاد خود کاربران فضای مجازی برای تغییر نام بود. حالا براساس آنچه حجت نظری، عضو کمیسیون فرهنگی- اجتماعی شورای شهر تهران و همچنین عضو کمیسیون نامگذاری شورا، اعلام کرده، خیابان موردنظر برای تغییر نام به «مصدق» مورد تأیید تمام اعضای کمیسیون نامگذاری شورای شهر بوده، این موضوع به هیأت رئیسه اعلام وصول شده و حالا کمیسیون منتظر است تا این مسأله در دستور کار صحن شورای شهر قرار گیرد و اعضای شورای شهر هم آن را به تصویب نهایی برسانند. نظری، معتقد است که این پیشنهاد با رأی بیشتر اعضای شورای شهر، به تأیید نهایی میرسد.
ماجرای نامگذاری معبری به نام «مصدق» نخستوزیر پیشین ایران، موضوع جدیدی نیست، پیش از این در شوراهای اول و سوم و حتی چهارم هم، این مسأله مطرح شده اما هر بار با در نظر گرفتن ملاحظاتی بینتیجه مانده است. پیش از این مجتبی شاکری که در شورای چهارم، رئیس نامگذاری شورای شهر، اعلام کرده بود که ممکن است با نامگذاری معبر یا مکانی به اسم دکتر مصدق اعتراض شود. از آن طرف اما غلامرضا انصاری نامگذاری نکردن خیابانی به اسم مصدق را اینگونه توجیه کرده بود: «خیابانی که در شأن دکتر مصدق باشد نداریم.» ابوالفضل قناعتی، عضو شورای شهر تهران اما گفته بود که ممنوعیتی برای نامگذاری خیابانی به اسم دکتر مصدق وجود ندارد.»
نامگذاری خیابانی در تهران به نام «دکتر محمد مصدق» بحثی همیشه جنجالی در دورههای مختلف شورای شهر تهران بوده است؛ طرحی که معمولا در آستانه روز ملی شدن صنعت نفت یا کودتای 28مرداد مطرح میشود، پررنگ میشود و دوباره به فراموشی سپرده میشود. هر چند که بهنظر میرسد اینبار موضوع جدیتر است.
*تغییر نام کارگر شمالی به «مصدق» امیدواریم
حجت نظری، بهعنوان یکی از اعضای کمیسیون نامگذاری شورای شهر تهران هم معتقد است که روند نامگذاری این خیابان جدی است؛ خیلی هم جدی است: «ما از دو سه ماه پیش، بحث نامگذاری معبری به نام دکتر مصدق را در کمیسیون مطرح کردیم، کمیسیون پنج عضو دارد و آنها حق رأی دارند، سه عضو آن، یکی من هستم، یکی آقای خلیل آبادی و دیگری آقای حق شناس. مسئول روابطعمومی شورای شهر و همچنین شهرداری تهران هم در این کمیسیون قرار دارند.
ما در ابتدا پیشنهاد تغییر نام تونل آرش- اسفندیار را دادیم، این پیشنهاد چهار موافق داشت و یک مخالف. تصمیم گرفته شد تا این موضوع به نظرسنجی گذاشته شود، تا مردم هم در این ماجرا، مشارکت داشته باشند، به همین دلیل، من این موضوع را در توییتر مطرح کردم و کاربران مخالفت زیادی با نامگذاری تونل آرش – اسفندیار به اسم دکتر مصدق کردند.
مردم معتقد بودند که این تونل در شأن دکتر مصدق نیست و باید معبر یا مکان بهتری برای نامگذاری انتخاب شود. همان موقع از سوی کمیسیون نامگذاری شورا به من ماموریت داده شد تا با حساب کاربری خودم در توییتر، این موضوع را به نظرسنجی بگذارم. کاربران از میان چهار گزینه میتوانستند انتخاب کنند، یکی خیابان نفت بود، یکی تونل آرش – اسفندیار، یکی دیگر، بلوار کشاورز و آخری هم بزرگراه فتح بود.» او ادامه میدهد: «در این نظرسنجی، بلوار کشاورز و تونل آرش – اسفندیار به یک اندازه رأی آوردند اما هیچکدام ٥٠درصد رأی مردم را نیاوردند، بزرگراه فتح در جایگاه سوم قرار گرفت و خیابان نفت، رتبه چهارم را به دست آورد.
ما این موضوع را مجددا در کمیسیون مطرح کردیم، در این میان اما اتفاق دیگری افتاد و خود کاربران، پیشنهاد خیابان کارگر شمالی را برای تغییر نام دادند. ما این موضوع را در کمیسیون مطرح کردیم، به نظرسنجی گذاشتیم و مردم هم رأی موافق دادند.» به گفته نظری، قرار بر این شد تا خیابان کارگر، از میدان راه آهن تا میدان انقلاب به اسم کارگر بدون پسوند جنوبی باقی بماند و از میدان انقلاب تا اتوبان حکیم، به «مصدق» تغییر نام دهد. این موضوع با استقبال اعضای کمیسیون نامگذاری شورا مواجه شد. پنج رأی موافق آورد، به هیأت رئیسه شورای شهر، اعلام وصول شد و حالا باید در دستور کار صحن شورای شهر، قرار گیرد.
این عضو شورای شهر تهران به رأی آوردن این نامگذاری در شورای شهر، خوش بین است: «امیدوارم این نامگذاری رأی مثبت بیاورد تا در سالروز درگذشت مصدق یا ملی شدن صنعت نفت، این تغییر نام اتفاق بیفتد.» براساس اعلام نظری، این تغییر نام، در هفته جاری، به هیأت رئیسه شورای شهر تهران اعلام میشود: «پیشنهاد اولیه نامگذاری معبری به اسم دکتر مصدق، مدتهاست که مطرح شده و بارها در فضای مجازی این درخواست از سوی کاربران شده بود اما پیشنهاد مکتوب آن از سوی حجتالاسلام دعایی، مدیر مسئول موسسه اطلاعات صورت گرفت.»
حالا در صورتی که اعضای شورای شهر با این نامگذاری موافقت کنند، فرمانداری تهران و به صورت مشخص هیأت انطباق فرمانداری است که باید تصمیم نهایی را بگیرد؛ درست مانند تمام تصمیمها و مصوبههای شورای شهر تهران: «هیأت انطباق، موظف است که تمام مصوبات شورا را از نظر انطباق با قوانین کشور، مورد بررسی قرار دهد، اما تاکنون پیش نیامده که نامگذاری معابر با مخالفت این هیأت مواجه شود.»
با این حال به گفته این عضو کمیسیون نامگذاری شورای شهر، با اینکه چندین ماه است که این موضوع رسانهای شده، تاکنون مخالفتی با این موضوع نشده است. با این همه اما تغییر نام خیابان کارگر، انتقادهایی همراه داشته است. منتقدان اعلام میکنند که تغییر نام خیابان کارگر، تضعیف جایگاه کارگران است اما به گفته این عضو کمیسیون نامگذاری شورای شهر، خیابانی به اسم کارگر باقی میماند و تنها بخش شمالی آن تغییر نام میدهد.
خیابان کارگر شمالی، از میدان انقلاب تا بزرگراه حکیم، خیابان مهمی است، با میدان انقلاب شروع میشود؛ میدانی که یادآور ملی شدن صنعت نفت است و مصدقی که رهبری نهضت ملی شدن صنعت نفت است و با آن مقدمات انقلاب را فراهم کرد، بالاتر از آن، در چهارراه فاطمی، کارگر، محله جمشیدآباد قرار دارد، محلهای که بیشترین درگیریهای کودتای ٢٨ مرداد را به خود دید، چهارراهی بالاتر، بالاتر از خیابان جلال آلاحمد، کوی دانشگاه است و نشاندهنده ارتباط مصدق با دانشگاه است. اعضای کمیسیون نامگذاری شورای شهر، به تغییر نام این خیابان امید دارند.
*شروع و پایان ماجرا در فضای مجازی
موضوع نامگذاری خیابانی در تهران به نام «محمد مصدق» در شورای شهر پنجم و پس از آنکه اعضای این شورا آن را به فضای مجازی کشاندند، جدیتر شد. اول این «حجت نظری» بود که در حساب توییتریاش چند خیابان را برای انتخاب کاربران این شبکه اجتماعی به نظرسنجی گذاشت؛ تونل آرش – اسفندیار که پیش از این در کمیسیون نامگذاری شورا به این منظور مصوب شده بود، خیابان نفت، بزرگراه فتح و بلوار کشاورز.
بعد از آن اما «محمدجواد حق شناس»، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران در توییترش نوشت: «با سپاس از شما گرامیان درخصوص مشارکت انتخاب گزینه برتر برای نامیدن گذرگاهی به نام دکتر مصدق با حذف ٢گزینه آخر و افزودن گزینه جدید درخواست دارم رأی دلخواه را انتخاب کنید و دیگران را نیز به مشارکت بخوانید.
درصورت تغییر نام کارگرشمالی،کارگر جنوبی نیز به کارگر تغییر مییابد.» در نظرسنجی جدید نام بزرگراه فتح و خیابان نفت حذف و «کارگر شمالی» به گزینهها اضافه شد. حالا نتایج این نظرسنجی اینترنتی نشان میدهد که خیابان کارگر شمالی با ٤٧ درصد، بیشترین میزان رأی را آورده و بعد از آن بلوار کشاورز با ٢٧درصد و تونل نوساخت آرش – اسفندیار با ٢٦درصد در رتبههای بعدی قرار دارند.
موضوع نامگذاری خیابان کارگر به نام محمد مصدق اما در فضای مجازی هم مخالفانی دارد؛ مثلا «افشین حبیبزاده»، دیگرعضو شورای شهر تهران در اینباره در توییترش نوشته است: «باوجود استقبال شهرهای مختلف، پس از اولین پیام امام خمینی(ره) در روز کارگر،به نامگذاری یکی ازخیابانهای اصلی به نام کارگر، امروز پس از گذشت39سال از پیروزی انقلاب اسلامی برخی به فکرتغییر نام این خیابان در تهران و پاک کردن نام کارگر در سطح شهرند.»
بین دیگر کاربران شبکههای اجتماعی هم این مخالفت وجود دارد. «محمد» دراینباره نوشته است: «اگر نام فردی مانند مصدق به خاطر ملی کردن صنعت نفت، بدون توجه به هدفش از این کار و بقیه اکتهای زندگی سیاسیش میتونه روی خیابان کارگر بنشینه، دور نیست که این جماعت نام رضا پهلوی قلدر بیسواد رو هم به خاطر احداث راهآهن بگذارند روی میدون انقلاب.» «مهدی» هم نظرش را اینطور بیان کرده: «نمیگیم اسم مصدق نذارید، بذارید ولی حداقل چارتا خیابون جدید بسازید بعد اسم این مرحومرو بذارید روش.»
*در نامگذاریها باید مشروعیت و پذیرش از سوی مردم لحاظ شود
«حسین ایمانیجاجرمی»، جامعهشناس شهری اما معتقد است که برخی نامگذاریها از سوی مردم پذیرفته نخواهد شد، مگر اینکه از دل اتفاقات و خواست مردم صورت بگیرند. او در توضیح این موضوع به «شهروند» میگوید: «مسأله نامگذاری خیابانها متاثر از ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است.
مثلا در پاریس خیابان استالین یا لنینگراد وجود دارد که نشان از یک تجربه مشترک است. در کشور ما بخش از این نامگذاریها جنبه اجتماعی دارد و بخشی هم نظر قدرتمندان و سیاستمداران است؛ جالب است آنهایی که از دل اتفاقات تاریخی و خواستم ردم بیرون میآید، ماندگار میشوند و جای خود را باز میکنند.» او به برخی نامگذاریها که هیچگاه از سوی مردم پذیرفته نشدند هم، اشاره میکند: «مثلا الان در مشهد مردم همچنان تقیآباد و ملکآباد را استفاده میکنند و حتی من نامهای جدید را هم خاطرم نیست و بسیاری از مردم حتی اسم جدید را نمیدانند.
بعضی اسمها را البته تغییر دادیم که با استقبال روبهرو شدند و امروز کسی شهیاد نمیگوید و میدان آزادی جا افتاده است، چون برخاسته از خواست مردم و حوادث اجتماعی بوده است. پس در این نامگذاریها باید این موارد مدنظر قرار بگیرد. در تهران خیابانهایی به اسامی مختلف از شیخفضلالله تا کریمخان زند و آیتالله کاشانی وجود دارد اما مصدق تاکنون جایی نداشته است. به نظر من این اتفاق باید بیفتد و الان دیر هم شده است.»
این جامعهشناس در انتقاد به این شیوه نامگذاریها در شورای شهر هم میگوید: «من انتقادی به این کار شورا دارم. یک وقت است ظرفیت ایجاد میشود و امکانات دستگاهی که در آن کار میکنیم را توسعه میدهیم و یک حالت دیگر هم نامگذاریهای احساسی بدون درنظرگرفتن نظر مردم و پشتوانه مردمی است. زمانی ما باید یک خواسته را مدنظر قرار دهیم که درخواست پشت آن باشد، مثلا 10هزار امضا.
بهعنوان مثال، نزدیک دانشگاه تهران کوچهای به نام بهنام وجود داشت و اسم آن را حدود دوسال پیش به «دکتر علیاکبر فرهنگی» تغییر دادند؛ فردی دانشگاهی که احترام آن محفوظ است، ولی اهالی کوچه با آن مخالف بودند و همان روز این اسم برداشته شد. الان همان کوچه دو اسم دارد و نوشتند؛ علیاکبر فرهنگی (بهنام). اگر از مردم این کوچه نظرخواهی میشد، قطعا چنین مشکلی ایجاد نمیشد.»
ایمانیجاجرمی معتقد است که شورای شهر و کمیته نامگذاری باید مکانیزمی در این زمینه طراحی کند: «بحث این است که باید یک مکانیزم تعریف شود و براساس آن نامگذاریها پیش روند. باید دست از تصمیمات احساسی و آنی برداشته شود. مردم زندگی خود را براساس یک انضباط شهری تنظیم میکنند و همین تغییر نیایش به آیتالله هاشمی مشکلاتی برای مردم ایجاد کرده است. زمانی که ما بحث از دموکراسی شهری میکنیم، بد نیست در بعضی موارد به آرای عمومی مراجعه شود و الان با درنظرگرفتن امکانات موجود مثل اینترنت، میتوانیم به راحتی نظر مردم را لحاظ کنیم. تصمیمات ما باید مشروعیت و پذیرش داشته باشند و مردم آنها را قبول کنند و اگر این موارد رعایت نشود، باز هم به تقابل رسمی و مردمی میرسیم؛ یعنی یک خیابان به صورت رسمی نامی دارد و مردم هم آن را با نام مدنظر خود میشناسند.»
او توضیح میدهد که نامگذاری کنونی خیابانهای تهران مختص به یک جریان فکری خاص نیست و برهمین اساس جمعبندی میکند که مصدق هم باید نامی در این شهر داشته باشد: «نامگذاری اسمهای خیابان در تهران بسیار بامزه است. مثلا هم شیخ فضلالله داریم و هم ستارخان، درحالی که این دو، دو جریان فکری متفاوت بودند. اگر این دیدگاههای متفاوت جایی در نامگذاری شهری دارند، پس نام مصدق هم باید زودتر از اینها وارد میشد، البته با یک مکانیزم درست و با درنظرگرفتن خواست و دیدگاه مردم.»
روزنامه شهروند
تهرام/9353
انتهای پیام
منبع: جماران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۵۰۹۳۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیفیت و بیتوجهی: دست اندازی در جاده پیشرفت راهسازی ایران
سال ۱۸۵۲ بود که بشر برای نخستینبار در خیابانهای شهر پاریس آسفالت ریخت. از آن به بعد، این فناوری نفتی محبوبتر شد و با رشد صنعت خودرو، ضرورت پیدا کرد. کشوری در جهان نیست که خیابان آسفالت نداشته باشد.
به گزارش پدال، هر بار که از خانه خود بیرون میآییم، آسفالت یکی از اولین تصاویری است که آن را میبینیم؛ هرچند که کمتر به چشم میآید. بنابراین میتوان با اطمینان گفت که نقشی اساسی در زندگی ما دارند.
متاسفانه با وجود اینکه کشور ما یکی از اصلیترین و بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان به شمار میرود، در فراهمآوری آسفالت باکیفیت برای شهروندانش مشکل دارد. پس در این مقاله بر آن شدیم که نگاهی به این مسئله داشته باشیم که اصلا آسفالت خوب چگونه است؟ چه پیشنیازهایی برای تولید آن وجود دارد؟ سپس به مشکلات اصلی راهسازی شهری و بینشهری نگاهی میاندازیم.
در انتها هم به پاسخ شهرداریها به معضل سرعت یعنی دستاندازها ادای احترام خواهیم کرد. اما پیش از هر چیزی، شایسته است نگاهی مختصر به نحوه تولید آسفالت داشته باشیم.
آسفالت چگونه تولید میشود؟ابتدا سنگدانههای سرد مانند شن و ماسه به خشککن منتقل میشوند. سنگدانههای خشکشده با استفاده از صفحه ارتعاشی در اندازههای مختلف دستهبندی میشوند و به ترکیب قیر و مواد فیلر میرسند تا ذخیرهسازی شوند.
واحد کنترل کیفیت، استاندارد آنها را بررسی میکند. در این فرایند از آسفالت بازیافتی هم استفاده میشود که میزان آن باید درحد طبیعی باشد وگرنه افزایش آن باعث کاهش کیفیت آسفالت خواهد شد.
چه آسفالتی «خوب» است؟شاید برای مصرفکننده، صافترین و تیرهترین و خطکشیشدهترین شکل آسفالت بهترین آن باشد اما پیش از تبدیل کردن خیابان به پیست مسابقه باید به نکاتی توجه شود.
کیفیت بالای قیر، دانهبندی مناسب سنگدانه در مرحله تولید، مقاومت فشاری مناسب و استفاده درست از گیلسونایت، زیرسازی درست، سطح روان آسفالتکاری، مقاومت کششی خوب، مقاومت در برابر ترکخوردگی و قیمت مناسب از جمله ویژگیهای اصلی یک آسفالت درخور هستند. با در نظر داشتن این فاکتورها، بهتر میتوان به خیابانها و جادههای داخلی نگاه کرد و آنها را ارزیابی کرد.
چرا آسفالت خوب مهم است؟نهایتا چه راه خاکی باشد و چه آسفالت، خودروهای ما آن را میپیمایند. اما در پذیرش این واقعیت نهچندان خوشایند دو فاکتور مهم وجود دارد: نخست آنکه بهعنوان شهروندان این سرزمین باید بدانیم که لایق خدمات شهری درست و مناسب هستیم.
هرچند این کلیشه در سراسر جهان وجود دارد که «مردم باید حقشان را از مدیران، طلب کنند» اما هیچگاه نباید این مسئله باعث شود تا جایگاه خود را فراموش کنیم. هدف اصلی ایجاد یک سازمان خدماترسانی است نه بهانهتراشی!
دوم آنکه بهرهمندی از آسفالت مناسب میتواند تاثیر بهسزایی روی سلامت خودروهای ما داشته باشد. بخش بزرگی از خودروهای بازار داخلی بیکیفیت هستند. شرایط اقتصادی مشتری ایرانی را مجاب کرده تا به پایینترین سطح امکانات مانند سیستم تهویه و بالابر برقی شیشه بسنده کند (هرچند این مورد هم تا چندی پیش بهعنوان آپشن معرفی میشد).
پس اگر خودروی بیکیفیت را در خیابان یا جاده بیکیفیت قرار دهید، نتیجه آن چیزی جز افزایش استهلاک خودرو، ناراحتی سرنشینان و افزایش دردسرهای سازمانها نیست.
تصور کنید یک خیابان مهم و پرتردد در شهر ۶۰ هزار نفری «الف»، کیفیت مناسبی دارد، بهاندازه کافی بزرگ است و بهجای دستاندازهای بیامان، از خطکشی درست و سیستم ترافیکی هوشمندانه استفاده میکند و صدالبته مانند سطح کره ماه، مملو از چاله نیست.
تردد خودروها در این مسیرها سروصدای کمتری در کابین ایجاد میکند. خطکشیها هم میتوانند به حرکت مردم نظم بیشتری بدهند تا حرکت ترافیک روانتر باشد. در نتیجه، آرامش راننده و سرنشینانش بیشتر حفظ میشود که خود، روی کیفیت رانندگی و کاهش تصادفات تاثیری مثبتی خواهند گذاشت.
علاوهبر آن، شهر ظاهر مرتبتری میگیرد و سطح رضایت عمومی از زندگی در آنجا افزایش پیدا میکند. اگر خیابانهای شهرهای زیبا یک فاکتور مشترک با یکدیگر داشته باشند، آن آسفالت و خیابانکشی مناسب است.
از دید نگارنده، در زمینه زیبایی شهری، پس از آسفالت و ساختمانهای مرتب، خودروها اهمیت پیدا میکنند. من هم دوست دارم با خرید یک دستگاه پورشه ماکان به زیبایی شهرم کمک کنم اما همانطور که در مقالات دیگر اشاره کردهام، گاراژ خانهام برای آن جا ندارد!
آیا مشکل خیابانها و جادههای ما اینقدر جدی است؟بیشک پاسخ این سوال، یک «بله» بهوسعت ایران است. پیشتر در مقالهای جداگانه به نبود آیندهنگری در طراحی شهری اشاره کرده بودیم که میتوانید آن را از بخش مقالات مرتبط (ابتدای مطلب) مشاهده کنید. کیفیت پایین زیرسازی یکی از اصلیترین معضلات راهسازی ایران است. مسئولان راهداری و شهرداریها بهگونهای در انجام پروژهها «صرفهجویی» میکنند که انگار اگر یک پروژه با کیفیت «عالی» به اتمام برسد، آن مسئول را تبعید خواهند کرد.
سازمانهای ما برای حفظ سرمایه و جبران کمبود بودجههایشان از کیفیت خدمات کم میکنند اما دریغ از آنکه همین انتخاب باعث خرج و نگرانی بیشتر برای مردم و خود سازمان مربوطه میشود. نمونه آن هم در مناطق مسکونی و جادههای بینشهری کم نیست.
اگر شما هم یک مسیر را روزانه طی کنید، با چالهها و خرابیهای آن آشنا میشوید. برای اینکه از وضعیت جاده سایر نقاط کشور هم با خبر باشید، کافی است یکبار بلیط هواپیما تهیه نکنید و با پژو یا سمندهای زرد خطی از شهر «الف» به «ب» بروید.
کوهی به نام سرعتگیرنمیدانم چه کسی، چگونه و در نتیجه چه اتفاقی استفاده از دستانداز در خیابانها و بهویژه، جادههای کشور مناسب و «عقلانی» دانسته است؟ از زمانی که بهعنوان یک کودک دوچرخهسواری یاد گرفتم، با دستانداز سر کوچه مواجه شدم.
به یاد دارم که به من میگفتند وجود آنها برای کاهش سرعت مردم و موتورسواران ضروری است. تا اینکه با خودرو در جادههای شمال کشور، از خراسانشمالی تا گیلان، سفر کردم و با دستاندازهای بیشمار روبهرو شدم.
دستاندازهایی که اگر با سرعت قانونی جاده از آنها عبور کنید، حتما اتفاقی ناگوار برای شما یا خودروتان رخ خواهد داد. بیشک شماری از آنها هم فاقد تابلوی هشدار هستند که خود احتمال عبور نامناسب از روی دستانداز را افزایش میدهد.
برایم سوال است که چگونه مردم کشورهای دیگر از تاجیکستان گرفته تا ایالاتمتحده به اندازه ما به دستانداز نیاز ندارند؟ یعنی ما موتورهای بیشتری داریم؟ با توجه به جمعیت کشور آمریکا این مورد بعید است. آیا خودروهایمان سریعتر هستند؟ گمان نمیکنم چون حتی مردم تاجیکستان هم به انواع مرسدسبنز و بنتلی دسترسی دارند پس قطعا سریعتر نیستیم.
آیا رانندگی پرخاشگرانهای داریم؟ پس چرا مسئولان توانمندتری برای «مدیریت درست» رفتارهای ترافیکی روی کار نمیآیند؟ دوست دارم این مطلب را با همان سوالی که آغاز کردم خاتمه دهم: چرا کشور نفتخیز ایران، همچنان از مسیرهای بیکیفیت رنج میبرد؟ چرا از دست سرعتگیرها راحت نمیشویم؟
کانال عصر ایران در تلگرام