پیام پوتین به تهران: میتوانید به من اعتماد کنید / ورق در خاورمیانه برمی گردد
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۵۲۴۱۶۴
خرداد:نشریه نیویورکر نوشت: طی ماه گذشته، جان کری، وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده، به طور خصوصی با وزیر خارجه ایران، جواد ظریف، در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ، دیدار کرد.
به گزارش خرداد به نقل از انتخاب، بر اساس اعتقاد نویسنده این گزارش رابین رایت، این زوج دیپلماتیک، بارها و بارها و به عبارتی دقیق تر بیش از هر دو دیپلمات دیگری در جریان مذاکرات توافق هسته ای با یکدیگر ملاقات های آشکار و نهان داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه این دیدار خصوصی نبود و دو دیپلمات، در جریان کنفرانس مونیخ یکدیگر را ملاقات کردند، اما این موضوع ممکن است واکنش و حواشی خاصی را در واشنگتن و تهران ایجاد کند.کری بی سر و صدا از ایرانی ها خواسته است که معامله هسته ای را رها نکنند یا شرایط معاهده را نقض نکند. هر چند که اداره معاهده فعلا در دستان ترامپ قرار دارد .
رایت در ادامه این مقاله می نویسد: چند روز بعد به خاطر برگزاری کنفرانس رسمی باشگاه والدای به مسکو رفتم. در جریان این رویداد برجسته برفی، ظریف و همتای روسی او لاوروف روی صندلی های چرمی سفید در کنار یکدیگر نشسته بودند. هر 2 آن ها به طور جدی و دقیق با دیپلمات ها و متخصصین از 30 کشور جهان گفتگو می کردند و پس از ارائه سوالات، نوبت به بحث ها و مذاکرات 2جانبه رسید. ظریف در میان اظهارات خود گفت: «موقعیت های ایران و روسیه در بسیاری از مسائل منطقه ای بسیار نزدیک است.»
اما چگونه در عرض یک سال گذشته روابط روسیه و ایران تا این حد رشد کرده و تبدیل به یک معادله جدید شده است؟
تصمیم دونالد ترامپ برای مبارزه با توافق هسته ای سال 2015 ایران را می توان موضوعی دانست که هزینه های ژئواستراتژیک سنگینی برای ایالات متحده به بار آورده است. در سایه رفتارهای ترامپ روابط ایران و روسیه در بخش های نظامی، سیاسی و اقتصادی، نزدیک تر شده وبه یک همکاری استراتژیگ رو به رشد تبدیل شده است.
ولادیمیر پوتین تلاشی بی وقفه برای احیای قدرت افسانه ای روسیه را در دستور کار خود قرار داده و در این میان ایران برای روسیه حکم یک بازیکن مهم را ایفا می کند. درست از زمان به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در سال 2017 ایران و روسیه وجوه اشتراک متعددی را ارائه کردند. این موضوع وقتی بیش از گذشته برجسته شد که تلاش های گسترده واشنگتن برای نفوذ در خاورمیانه مطرح شد.
به اعتقاد یکی از همکاران سابق مرکز هاروارد بلفر؛ تا 2 سال پیش، این ایالات متحده بود که مسائل منطقه ای را حتی برای رفتار ایران طراحی می کرد، اما اکنون با گذشت زمان اکنون روسیه است که به بازیگران منطقه ای خط می دهد. در واقع در دوره ای که ایالات متحده دچار سردرگمی منطقه ای بود، روسیه به سرعت خلاء قدرت را پر کرد.
اما پیوندهای عمیق بین ایران و روسیه زمانی رخ داد که پوتین در ماه نوامبر برای مذاکره با رهبر ایران آیت الله سیدعلی خامنه ای و رئیس جمهور این کشور، حسن روحانی به ایران سفر کرد. به گفته رسانه های ایران، آیت الله خامنه ای به پوتین گفت: «همکاری ما می تواند آمریکا را منزوی کند.»
پوتین نیز در مقابل، همکاری مشترک روسیه و ایران را «بسیار سازنده» خواند. پوتین و رهبر ایران بیش از یک ساعت که زمانی نسبتا غیرمعمول بود با یکدیگر گفتگو کردند. این گفتگو به صورت 2 نفری و تنها با حضور مترجمان انجام شد . مهم ترین بخش سخنان پوتین پس از این جلسه را می توان این جمله دانست: «من به ایران خیانت نخواهم کرد.»
این گفتگو ها درست 3 هفته پس از آن رخ داد که دونالد ترامپ اعلام کرد قصد ندارد بار دیگر متن معاهده هسته ای را تایید کند. این در حالی است که هر 90 روز یکبار، مهلت امضای این توافق نامه به سر می رسد.
در واقع پیام پوتین به تهران این بود که شما می توانید به من اعتماد کنید و من با آمریکایی ها همکاری نمیکنم.
در ماه های گذشته همکاری های نظامی میان ایران و روسیه افزایش یافته است.
تصمیم ترامپ می تواند یک گام برای دور شدن از توافقی باشد که کری و ظریف در کنار 6 قدرت جهانی برای به ثمر رسیدن آن تلاش کرده اند. ترامپ صراحتا در یکی از سخنرانی های خود گفت: ما در مسیری که نتیجه آن از پیش مشخص است قرار نمی گیریم ؛ هرج و مرج بیشتر، خشونت بیشتر و در نهایت شکست توافق هسته ای ایران.
پس از توافق هسته ای پوتین نگرانی همکاری هسته ای ایران و آمریکا بود و منافعی در این کار داشت که با اتفاقات سوریه همزمان شد. از آن زمان اوضاع تغییر کرده و روسیه به یکی از مهمترین کشورهای همکاری کننده با ایران تبدیل شده و حتی اخیرا قطعنامه ضدایرانی شئورای امنیت درباره یمن را هم وتو کرد. برچسب ها: پوتین ، ایران ، تهران
منبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۵۲۴۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563