Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-05-06@16:24:41 GMT

ابهام در قتل يا خودكشي زن ميانسال

تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۵۶۹۰۶۲

پرونده زن ميانسال كه به طرز مرموزي از طبقه يازدهم برج مسكوني سقوط كرد و جان باخت در حال بررسي است. تحقيقات از شوهر وي كه به اتهام قتل در بازداشت به سر مي‌برد در جريان است.

به گزارش جوان، شامگاه دوشنبه 14‌اسفندماه امسال مأموران كلانتري‌137 نصر از مرگ مشكوك زن ميانسالي در حوالي خيابان ستارخان با خبر و براي بررسي راهي محل شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مأموران در محل حادثه كه حياط برج مسكوني بود با جسد زن ميانسالي به نام بيتا روبه‌رو شدند كه حكايت از اين داشت لحظاتي قبل به طرز مرموزي از طبقه يازدهم برج مسكوني به پايين سقوط كرده و جان باخته است.

با اعلام خبر مرگ مشكوك زن ميانسال، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران همراه تيمي از كارآگاهان پليس‌آگاهي در محل به تحقيق پرداختند.

نخستين بررسي‌ها نشان داد زن فوت شده همراه شوهر و دو فرزندش در طبقه يازدهم برج مسكوني زندگي مي‌كرده‌است.

در تحقيقات بعدي پسر‌20‌ساله زن فوت شده مدعي شد كه دقايقي قبل از سقوط مرگبار، پدر و مادرش با هم درگير شده‌اند كه در جريان آن پدرش سيلي به صورت مادرش زده است.

از سوي ديگر مشخص شد زن و شوهر ميانسال مدتي است با هم اختلاف دارند به طوري كه يك‌هفته قبل بيتا پس از درگيري با شوهرش به خانه پدرش رفته است.

همزمان با ادامه تحقيقات مأموران به دستور بازپرس جنايي شوهر 51 ساله بيتا را به عنوان مظنون به قتل بازداشت كردند.

صبح ديروز متهم براي ادامه تحقيقات به دادسراي امور جنايي منتقل شد. پدر بيتا هم در دادسرا حاضر شد و از دامادش به اتهام قتل عمد بيتا شكايت كرد.

متهم در بازجويي‌ها، درگيري در زمان حادثه را انكار كرد و مدعي شد همسرش خودش به زندگي‌اش پايان داده است.

وي در شرح ماجرا گفت: من مهندس هستم و در طبقه ششم محل زندگي‌ام دفتر كاري‌ام است و در كار مشاوره توليدات صنعتي فعاليت دارم. 21‌سال قبل با بيتا ازدواج كردم. همان سال اول ازدواجمان پسرم به نام بهنام كه بيماري ذهني دارد به‌دنيا آمد و الان 20 ساله است. ما همانند زن و شوهر‌هاي ديگر با هم اختلاف داشتيم، اما نه آنقدر كه باعث جدايي يا اتفاق خاصي شود. سه‌سال قبل پسر دومم به دنيا آمد. احساس مي‌كردم زندگي ما شيرين‌تر مي‌شود، اما همسرم زن عصبي بود كه هميشه بهانه مي‌گرفت. او هميشه گلايه داشت كه چرا بيشتر وقتم را براي كارم صرف مي‌كنم و كمتر به او و بچه‌ها توجه دارم.

روز حادثه يكي از بهترين روزهاي زندگي من بود، اما شامگاه آن روز همه چيز خراب و زندگي‌ام سياه و تاريك شد. ظهر روز دوشنبه همسرم براي من ناهار آورد. همراه بچه‌هايم و دو نفر از مهمان‌هايم ناهار خورديم تا اينكه ساعت‌15 بعد‌از‌ظهر همسرم از دفتر كارم به خانه‌مان رفت و گفت امشب زودتر به خانه بروم. پس از رفتن او براي من، مهمان آمد و تا ساعت‌20‌شب در دفتر كارم بودم. وقتي به خانه رفتم آنها شام خورده‌بودند. همسرم خيلي ناراحت بود از اينكه دير به خانه رفته بودم. داخل پذيرايي در حال خوردن شام بودم و دو فرزندم كنارم نشسته بودند و او مدام نق مي‌زد و مي‌گفت كه مرگ بهتر از اين زندگي است.

لحظاتي بعد به اتاق خواب رفت كه صداي فرياد دلخراشش به گوشم رسيد. در اتاق خواب را باز كردم و ديدم پنجره باز است و او خودش را به پايين پرتاب كرده است.

متهم در پاسخ به سؤال قاضي كه فرزند بزرگ شما مدعي است همسرت را كتك زده‌اي گفت: من او را كتك نزدم و فرزند بزرگم مشكل ذهني دارد هر چند كه خيلي چيز‌ها را متوجه مي‌شود، اما نمي‌دانم چرا اين حرف و زده است.

پدر بيتا گفت: «دخترم با شوهرش مشكل داشت. بهنام درآمد خوبي نداشت و همين موضوع باعث اختلاف آنها شده بود. من چند بار به او كمك زيادي كردم، اما او قدر شناس نبود و همه‌اش با دخترم درگير مي‌شد.

يك‌هفته قبل او دخترم را به خانه ما در شهرستان آورد كه متوجه شدم با هم درگير شده‌اند. يك‌روز بعد دوباره برگشت و دخترم را با خودش برد و روبه‌روي من و همسرم او را تهديد به مرگ كرد. دخترم اصلاً جرئت اين كار را نداشت و من يقين دارم بهنام او را به پايين پرتاب كرده است و الان به جرم قتل عمد از او شكايت دارم.»

در پايان متهم براي ادامه تحقيقات و روشن شدن زواياي پنهان اين حادثه به دستور قاضي مدير روستا در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت.

منبع: تابناک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۵۶۹۰۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «اُمّ علاء»؛ روایت زندگی اُمُّ­الشهداء فخرالسادات طباطبایی اثر سمیه خردمند، روایت زنی است که هفت نفر از اعضای خانواده­اش به شهادت رسیدند. زنی که هجده فرزندش را در خانه‌­ای شصت­‌متری و وقفی بزرگ کرد.

خانه‌­ای که هر وقت پنجره­‌اش را باز می‌­کرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی علیه­‌السلام گره می­‌خورد و نسیم رأفت جناب ابوتراب وارد خانه و زندگی­شان می‌­شد.

فخرالسلادات یا همان «اُمّ علا»، مادر چهار شهید، همسر شهید، خواهر شهید و مادر همسر شهید است. پدر و مادر فخرالسادات در جوانی به بهانه­ تعلیم در حوزه­ علمیه‌ نجف، از تبریز به نجف اشرف هجرت می‌کنند و همان­جا ماندگار می‌شوند.

فخرالسادات در نجف به دنیا می‌­آید و در سن سیزده سالگی با آیت‌­الله سید حسن قبانچی که یکی از شاگردان ممتاز پدرش سید محمد جواد طباطبایی تبریزی بود ازدواج می‌­کند. آن­ها در خانه وقفی کوچکی در جوار حرم امیرالمؤمنین علیه‌­السلام زندگی­شان را با عشق آغاز می­‌کنند و حاصل این ازدواج می‌­شود هجده فرزند، نه پسر و نه دخترکه در دوران خفقانی که رژیم بعثی صدام در عراق ایجاد کرد، آن­ها را به سمت دروس حوزوی سوق داد. تعدادی از فرزندانش شاگرد آیت­ الله صدر بودند و دخترانش در مکتب بنت­‌الهدی صدر درس می­‌خواندند.

در دوران نخست وزیری حسن البکر پسرش عزّالدین و برادرش عمادالدین که هر دو از شاگردان نخبهی آیت ­الله صدر بودند دستگیر و روانهی زندان شدند. حسن البکر که از خود اختیاری نداشت، با نظر صدام اعدام این دو روحانی بزرگوار را صادر کرد. این برای اولین ­بار بود که در نجف خون روحانیت ریخته می‌شد. چند روز قبل از اعدام، ام علاء با پسر و برادرش ملاقات می­‌کند و به آنها وعدهی بهشت و دیدار با امام حسین (ع) را می­دهد.

بعد از شهادت سه فرزندش، ام علاء همراه همسرش ابو علاء به دستور صدام روانه­ زندان شد. به دلیل فعالیت‌­های سیاسی دیگر پسرانش در ایران علیه رژیم صدام، این زن و شوهر مبارز و صبور یک سال­ ونیم در زندان حزب بعث به سر می‌بردند. درواقع رژیم بعث قصد داشت با این شیوه دیگر پسران وی را به دام بیندازد که مؤفق نشد.

ام علاء در طول زندگی متحمل رنج‌­ها و سختی‌­های زیادی شد. ولی هیچ‌­گاه خم به ابرو نیاورد و همچنان در آرزوی سرنگونی رژیم بعث به سر می‌برد. ام علاء زنی به شدت صبور، مؤمن، با اخلاق و متواضع بود که در طول زندگیش همیشه به اقوام رسیدگی و از آنها دلجویی می­‌کرد. در بین خویشاوندان برای هر کس مشکلی پیش می­‌آمد او اولین نفر بود که برای حل مشکلش قدم برمی­داشت.

او ده سال آخر زندگیش را در حالی که دست و پای چپش در دوران اسارت از کار افتاده بود و هیچ خبری از سرنوشت همسرش ابو علاء نداشت، به ایران هجرت کرد. در ایران ساکن قم شد و تمام کار‌های شخصی­‌اش را با توجه به شرایط جسمانی که داشت خودش انجام می‌­داد.

همیشه در طول عمرش فرزندانش را به پشتیبانی از حضرت امام خمینی (ره) و پیروی از ایشان توصیه می‌­کرد. به آن­ها می‌­گفت: اگر همه­ی شما هم فدای اسلام شوید ناراحت نمی­‌شوم؛ بلکه افتخار می­‌کنم و بدانید خون فرزندان من رنگین‌­تر از خون فرزندان اباعبدالله نیست.

در بخشی از کتاب «اُمّ علاء» آمده است: نشست روبه‌روی مامه و هر دو با هم گریه می‌کردند و روضه می‌خواندند. پدر با گریه گفت: «علویه! حالا مثل ام‌البنین چهار پسر فدا کردی.»

شاید می‌خواست با این کلمات، دل مادر داغ‌دیده‌ام را آرام کند.

مامه دستی به صورتش کشید و میان هق‌هق گریه‌هایش گفت: «من کجا، ام‌البنین کجا ابوعلاء؟ ام‌البنین تمام فرزندانش را تقدیم کرد؛ اما من هنوز چند پسر دیگر هم دارم.»

انتشارات شهید کاظمی در نظر دارد با امضای نویسنده و نگین دُرّ نجف، چاپ اول این کتاب را به مخاطبان ارائه دهد.

این کتاب در ۲۵۵ صفحه در قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.

علاقه‌مندان برای مشاهده و تهیه این کتاب می‌توانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام عدد ۲۲ به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ابهام بزرگ بایرن برای بازی مرگ و زندگی برنابئو
  • بازگشت محکوم به مرگ از پای چوبه دار
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • نمایش «وضوح ناقص» در خانه عکاسان جوان
  • سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد
  • کتاب «ادب زندگی» منتشر شد
  • سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد/ همدستی خیانت‌آمیز زن جوان با مرد همکار
  • کتاب «ادب زندگی» روانه بازار نشر شد
  • قتل زن میانسال در دعوای مادر و دختری | دختر جوان تا یک‌قدمی چوبه دار رفت
  • سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد | همدستی خیانت‌آمیز زن جوان با مرد همکار