زنم را بخاطر عشوه گری های المیرا کنار گذاشتم! / شوهر این زن اعدامی بود
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۶۰۶۵۷۷
حوادث رکنا: عشوه گری های المیرا من را از زنم جدا کرد.
روزی که عاشق عشوه گری های آن مار خوش خط و خال شدم هیچ گاه تصور نمی کردم که با این کار، همه زندگی ام را به نابودی می کشانم. آن روزها آن قدر دلباخته بودم که هیچ کس جز «المیرا» را نمی دیدم. حتی با وقاحت مقابل همسری که سال ها با فراز و نشیب های زندگی من ساخته بود، ایستادم و فریاد زدم «طلاقت می دهم!» اما روزی به خود آمدم که حادثه اسیدپاشی همه چیزم را از من گرفته بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرد جوان که چندین بار پس از اجرای نقشه های شوم همسر دومش، از مرگ نجات یافته و این بار همسر اولش قربانی اسیدپاشی شده است در حالی که از یک عشق پوشالی به شدت ابراز ندامت می کرد، در تشریح ماجرای زندگی اش گفت: سال 1380 با دختری صبور و همراه ازدواج کردم. اگرچه گاهی همانند زوج های دیگر مشکلات و اختلاف نظرهایی در زندگی مشترک ما وجود داشت اما همواره احساس خوشبختی می کردم. آن روزها همه وقت و انرژی ام را صرف رشد و پیشرفت کرده بودم به طوری که اوضاع مالی ام هر روز بهتر از دیروز می شد. دیگر همه چیز داشتم. از باغ و ویلا گرفته، تا خودروی خارجی گران قیمت و از همه مهم تر آبرو و اعتباری که در بازار Store به دست آورده بودم. اما 10 سال قبل وقتی نگاهم به نگاه زن جوانی گره خورد که همراه دوستانش برای گردش و تفریح به طرقبه آمده بودند، اولین برگ از دفتر قطور سقوط Fall در منجلاب بدبختی برایم ورق خورد. آن شب به دور از چشمان خانواده ام کارت نمایشگاهم را به او دادم و این گونه ارتباط ما با پیامک و تماس های تلفنی شروع شد. تا این که روزی مرا برای قلیان کشی به منزلش دعوت کرد. «المیرا» مدعی بود همسرش به اتهام حمل موادمخدر زیر حکم اعدام execution است اما نگفت که قبل از او نیز 2 بار دیگر ازدواج کرده است. آرام آرام چنان اسیر دلبری ها و عشوه گری های او شده بودم که دیگر جز او کسی را در زندگی ام نمی دیدم و بدون تفکر همه خواسته هایش را قبول می کردم. از رفتارهای خیابانی و پوشش نامناسبش رنج می بردم اما جرات اعتراض نداشتم تا این که 2 ماه بعد همسرش اعدام شد و من تصمیم به ازدواج با او گرفتم. آن لحظه همسر و فرزندم را از یاد برده بودم به طوری که رودرروی همسرم ایستادم و گفتم می خواهم طلاقت بدهم. وقتی «المیرا» را به همسرم معرفی کردم تازه فهمیدم آن ها همدیگر را می شناسند، بدین ترتیب هر دوی آن ها حاضر شدند در کنار هم زندگی کنند. اما طولی نکشید که ورشکست شدم و همه مال و اموالم را از دست دادم. آنجا بود که هر روز گوشه ای از ارتباطات و خلافکاری های المیرا برایم آشکار می شد. ولی به خاطر پسری که از او داشتم کاری از دستم ساخته نبود. همه فامیل از من به دلیل ازدواجم روی گردان بودند و من برای بدهکاری هایم خانه نشین شده بودم. در این میان مبلغی از فروش خودروی تصادفی «المیرا» را خرج کردم و همین بهانه ای شد تا او با کارهای زشتش مرا عذاب بدهد. دیگر بیشتر اوقات را در خانه حضور نداشت تا این که با جوان دیگری ارتباط برقرار کرد و او را نیز با عشوه گری هایش به دام انداخت و من روزی دلیل ماجراهای خطرناکی را که در زندگی ام رخ می داد فهمیدم که المیرا برای انتقام از من و با همدستی آن جوان نقشه اسیدپاشی به روی همسرم و دوستش را اجرا کرد، به طوری که چهره همسرم به طرز وحشتناکی سوخته است. اما ای کاش...
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۶۰۶۵۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستگیری ۲ قاتل اجارهای
سردار علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی پایتخت اظهار کرد: در بهمن سال گذشته، زن جوانی هراسان با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و به اپراتور گفت، جسد زن همسایه را به نام شهناز کشف کردم؛ لطفا برای کمک رسانی اقدام کنید.
وی افزود: با اعلام این خبر تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند و با جسد زن ۴۲ ساله در تختخوابش مواجه شدند. از زمان مرگ چند ساعتی میگذشت و علت مرگ خفگی اعلام شد. آثار خراش روی دست زن میانسال حکایت از درگیری او با قاتلش داشت. همچنین بررسیها نشان میداد که طلاهای مقتول نیز به سرقت رفته است.
این مقام انتظامی اظهار کرد: زن جوانی که کشف جسد را به پلیس گزارش داده بود در جریان تحقیقات ماجرا را اینطور توضیح داد، شهناز و همسرش همیشه با هم اختلاف داشتند و با وجود اینکه یکبار جدا شده بودند، اما به خاطر بچههایشان دوباره ازدواج کردند، آنها اغلب اوقات با هم دعوا و درگیری داشتند. شوهر شهناز که کارمند بانک است با من تماس گرفت و گفت بچههایش مدرسه هستند و هر چه به تلفن همسرش زنگ میزند، پاسخ نمیدهد. به همین دلیل نگران همسرش شده بود و از من خواست که به او سر بزنم. من هم خودم را به آپارتمان آنها رساندم چندین بار زنگ زدم، اما کسی در را باز نکرد. بعد در را هل دادم که باز شد وقتی وارد خانه شدم ناگهان در اتاق خواب جسدش را پیدا کردم.
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ متذکر شد: گرچه در بررسیهای اولیه به نظر میرسید که زن میانسال قربانی سرقت شده است، اما سالم بودن درهای ورودی خانه، حکایت از ورود قاتلی آشنا داشت. از سویی اختلافات زوج میانسال و تماس همسر مقتول با زن همسایه، احتمال جنایت خانوادگی را مطرح کرد.
وی افزود: با این فرضیه کارآگاهان به همسر مقتول شک کردند و در بازبینی دوربینهای مداربسته بانک محل کار همسر مقتول دریافتند وی روز حادثه سه بار بانک را ترک کرده و مدام تلفنی در حال صحبت و مکالمه بوده است.
این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: کارآگاهان در اقدامات اطلاعاتی متوجه شدند که نوید با ۲ مرد غریبه تلفنی صحبت میکرده و چند روز قبل از این جنایت به آنها برای انجام یک کار وعده پول داده است.
سردار گودرزی گفت: کارآگاهان خیلی زود نوید را بازداشت کردند؛ او در بازجوییها به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد، تمام داراییام را در اختیارم همسرم قرار داده بودم و حتی یک وام میلیونی برای شهناز گرفتم، اما او اقساطش را پرداخت نکرد و من مجبورم شدم اقساط وام را پرداخت کنم.شهناز حتی حاضر نمیشد اموالی که به نامش زده بودم را به من برگرداند. همین موارد باعث شد که اختلافات ما روز به روز بیشتر شود و با اینکه یکبار از هم جدا شده بودیم به خاطر بچههایم دوباره ازدواج کردیم ولی دیگر نمیتوانستم این وضعیت را تحمل کنم و از یک سال قبل، تصمیم به قتل همسرم گرفتم. برای قتل او سناریوهای زیادی طراحی کرده بودم. اول میخواستم که با خوراندن قرص او را به قتل برسانم، اما ترسیدم که لو بروم. بعد تصمیم گرفتم آدمکشی را برای این کار اجیر کنم. سه ماه قبل از قتل همسرم، موضوع را به یکی از دوستانم گفتم و او دو خلافکار را به من معرفی کرد. بعد از چندین جلسه به توافق رسیدیم و آدرس و کلید خانهام را به آنها دادم تا همسرم را به قتل برسانند. با آدمکشها در تماس بودم و بعد از دقایقی آنها به من اطلاع دادند که همسرم را با روسری خفه کرده و طلاهایش را که حدود ۵۰۰ میلیون تومان ارزش داشت سرقت کردهاند.
وی افزود: کارآگاهان پس از دریافت این اطلاعات مهم با اقدامات اطلاعاتی مخفیگاه ۲ قاتل را شناسایی کردند و پس از هماهنگیهای لازم با مرجع قضایی موفق به دستگیری آنها شدند که متهمان در تحقیقات ابتدایی به جرم خود مبنی بر قتل زن جوان در ازای دریافت پول اعتراف و عنوان کردند طلاهارا به کشور افغانستان برده و فروختهاند.
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ خاطرنشان کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی، متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند. عصر ۲۵ بهمن سال گذشته، زن جوانی هراسان با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و به اپراتور گفت، جسد زن همسایه را به نام شهناز کشف کردم؛ لطفا برای کمک رسانی اقدام کنید.
وی افزود: با اعلام این خبر تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند و با جسد زن ۴۲ ساله در تختخوابش مواجه شدند. از زمان مرگ چند ساعتی میگذشت و علت مرگ خفگی اعلام شد. آثار خراش روی دست زن میانسال حکایت از درگیری او با قاتلش داشت.
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی