Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «اقتصاد آنلاین»
2024-05-07@09:19:03 GMT

دختر تاجر ثروتمند اسیر عشق پوشالی

تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۶۱۴۴۷۰

دختر تاجر ثروتمند اسیر عشق پوشالی

مرگ ناگهانی تاجر ثروتمند و همسرش، فرزندان آنها را از گوشه و کنار دنیا به تهران کشاند تا درمراسم خاکسپاری و سوگواری حضور داشته باشند.

 اما پس از پایان مراسم سوگواری، یکی از دختران خانواده، عاشق جوانی شد که مسیر زندگی‌اش را به کلی تغییرداد و درنهایت او را به دادگاه خانواده کشاند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، وقتی عقربه‌های ساعت دیواری شعبه 264 دادگاه خانواده یازده صبح را نشان می‌دادند، نوبت رسیدگی به پرونده «نیکا» رسید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنگاه زن جوانی همراه خواهر کوچکترش وارد دادگاه شد. هردو لباس‌های ساده‌ای برتن داشته و آرام و متین بودند. قاضی «غلامرضا گل آور» پرونده زیر دستش را باز کرد و بعد از چند لحظه گفت:«دخترم، دادخواست طلاق ارائه کرده ای. اما چرا همسرت در دادگاه نیست؟»

 نیکا جواب داد: «در حال حاضر شوهرم پشت میله‌های زندان است. یعنی خودم زندانی‌اش کرده‌ام...»

 قاضی برای آنکه زن را به آرامش دعوت کند با لبخند گفت:«مگر چه کار کرده بود؟»

 زن روی صندلی‌اش جا به جا شد و گفت:«قصه‌اش دراز است. همه چیز از روزی شروع شد که پدر و مادرمان بر اثر نشت گاز فوت کردند...»

 نیکا به خواهرش نگاهی انداخت، بغض کرد و همان‌طورکه آه بلندی کشید گفت: «پدرمان تاجر بزرگی بود و مال و ثروت زیادی داشت. اما هر کدام از ما در یک کشور مشغول کار و تحصیل بودیم. من در هند تحصیل می‌کردم، یکی از خواهرانم در فرانسه و خواهر و برادر دیگرم در ایتالیا. یک شب که در تهران باد وطوفان شدیدی شده بود متأسفانه دودکش بخاری گازی خانه ویلایی‌مان را از جا کنده بود. دو روز بعد هم یکی ازبستگان نزدیک اجساد پدر و مادرمان را در خانه پیدا کرد. با اطلاع از مرگ پدر و مادرمان، همگی به ایران برگشتیم. همه فامیل و آشناها برای تسلیت و سرسلامتی آمدند و رفتند. اما پسر جوان یکی از فامیل‌های دور به هر بهانه‌ای کمک‌مان می‌کرد و خیلی زود به ما نزدیک شد. اسمش شهریار است. می‌گفت 15 سال مقیم امریکا بوده و دکترا دارد. خیلی خوش برخورد و شیک پوش بود و زبان چرب و نرمی هم داشت. در آن روزها که هم غمگین بودم و هم برای دانشگاه دلتنگی می‌کردم توانست با چرب زبانی‌هایش مرا به خودش جذب کند.

کارهای انحصار وراثت باعث شده بود ماه‌ها در تهران بمانم. مدتی از دوستی ما گذشت تا اینکه تصمیم گرفتم برگردم و به تحصیلاتم ادامه دهم. اما شهریار از من خواستگاری کرد. احساس می‌کردم نیازی به مال پدری‌ام ندارد و فقط به‌خاطر خودم ابراز علاقه می‌کند. هنوز سالگرد پدر و مادرم نرسیده بود که سر سفره عقد نشستیم و با مهریه یک سفر زیارتی نامش به‌عنوان همسر در شناسنامه‌ام ثبت شد.»

 نیکا لحظه‌ای سکوت کرد، با پشت ناخنش نم اشک چشم‌هایش را گرفت و ادامه داد: «البته ناگفته نماند که بدبختی من هم از همان روز شروع شد. اصرار می‌کرد که تا زمان گرفتن اجازه اقامت امریکا، در خانه پدری‌ام زندگی کنیم، اما خیلی زود فهمیدم که نه تنها در امریکا خانه و زندگی ندارد بلکه با مدرک دیپلم در رستوران‌های لس آنجلس ظرفشویی کرده است. وقتی هم به او اعتراض کردم وگفتم که همه چیز را درباره‌اش می‌دانم دعوا راه انداخت و کتکم زد. وقتی به پلیس شکایت کردم فهمیدم سابقه دار هم هست و قبلاً به جرم حمل اسلحه، خرید و فروش مواد روانگردان و جعل عنوان به زندان افتاده است. حتی در امریکا هم خلافکاری کرده و از آنجا اخراج شده بود. دیگر نمی‌توانستم تحملش کنم. بدجوری رو دست خورده بودم. به‌همین خاطر وقتی از شهریار خواستم طلاق بگیرم 200 میلیون تومان پول درخواست کرد. من هم عصبانی شدم و از خانه پدرم بیرونش انداختم. همان موقع بود که فهمیدم باردارم. او هم علیه من پرونده‌سازی کرد و تهمت رابطه نامشروع به من زد. اما با آزمایش «دی ان ای» ثابت شد که از خودش باردار هستم. به‌هر‌حال به‌خاطر بچه سعی کردم کوتاه بیایم، اما در خانه حبسم کرد و با سرقت مدارک و اسناد ملکی‌ام فرار کرد. وقتی که ماجرا را به فامیل‌ها اطلاع دادم معلوم شد چند تخته فرش نفیس و کتاب‌های نسخ خطی تاریخی را دزدیده است. بعد از آن خواهر کوچک‌ترم به کمکم آمد و توانستیم با هزار بدبختی پیدایش کنیم. وقتی دستگیر شد همه چیزهایی را که سرقت کرده بود ، پیدا کردند و به زندان افتاد. حالا چند ماه است که همدیگر را ندیده‌ایم و او هم کاری برای جبران گذشته نکرده است. در این یک سال که از ازدواجمان گذشته جز تلخی و رنج و کلاهبرداری چیزی از این آدم ندیده‌ام» و...قاضی دستی بر چانه خود کشید و رو به زن جوان گفت:« ان‌شاءالله که خیر است... شما باید برای تکمیل پرونده دو داور معرفی کنید که رأی و نظر آنها به دادگاه ارائه شود و سپس در مورد خواسته شما تصمیم خواهم گرفت.»آنگاه از نیکا خواست تا زیر برگه اظهاراتش را امضا کند. زن جوان برگه‌ها را امضا کرد و قبل از اینکه از دادگاه خارج شود، قاضی پرسید:« راستی، شما که خانم عاقل و تحصیلکرده‌ای هستید، چطور شد قبل از ازدواج تحقیق کافی نکردید؟»

 نیکا جواب داد:« با اینکه 15 سال از من بزرگتر بود، اما حرف‌های عاشقانه قشنگی می‌زد و فکر می‌کردم واقعاً دوستم دارد، اما افسوس که فریب خوردم، چراکه عشقی در کار نبود. همه‌اش خیال بود.» این جمله‌ها را گفت و با خواهرش از دادگاه بیرون رفتند.

منبع: اقتصاد آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۶۱۴۴۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قاضی دهقانی: میزبانی از اعضای گروهک منافقین جرم محسوب می‌شود

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، امروز سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری و وزیری نماینده دادستان در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) به صورت علنی آغاز شد.

دیگر خبرها

  • قاضی دهقانی: میزبانی از اعضای گروهک منافقین جرم محسوب می‌شود
  • 50 روز دربدری نیکا شاکرمی در خرم آباد !
  • پارسا پیروزفر و اخاذی از زنان ثروتمند ؛ سکانسی که پربازدید شد | ببینید
  • نیکا قربانی چه کسانی شد؟
  • کفتارهای سیاسی بر سر جنازه یک دختر نوجوان | بی‌اخلاقی رسانه‌های بیگانه درباره نیکا شاکرمی
  • آتش در خانواده نیکا شاکرمی
  • ۱۵ سال کشته‌سازی؛ «ترانه»‌ای که به «نیکا» ختم شد
  • ۱۵سال کشته‌سازی؛ «ترانه»ای که به «نیکا» ختم شد+ عکس و فیلم
  • وقتی هم‌میهن اجازه ندارد مستقل از رسانه‌های MI۶ و موساد باشد
  • لشکرکشی وسط اتوبان تیم امنیتی دونالد ترامپ برای اسکورت به دادگاه | فیلم