شاه کلید تربیت یک نسل در دست مادران است
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۶۱۸۴۲۰
به گزارش ایکنا از همدان، محمد پورداوود مدیر کل اموزش و پرورش استان همدان، شنبه، 19 اسفند در همایش نقش زن و خانواده در تحقق حیات طیبه اظهار کرد: حضرت زهرا(س) شخصیت بسیار بزرگ و با عظمتی است.
وی با بیان اینکه ایمان و تقوای حضرت زهرا(س) در حد اعلی است افزود: فاطمه زهرا(س) سیدة نساء العالمین است، ایشان برترین بانوی عالم و خلقت از ابد تا ازل است، تقوا و زهد ایشان در ارتباط با خالق و دوری از تعلقات دنیا بر کسی پوشیده نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پورداوود اضافه کرد: سرکشی روزانه پیامبر(ص) به زهرا(س) و خانواده او به عنوان اهل بیت، شاهد عینی بر آیه شریفه « إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً؛ همانا خدا مىخواهد پلیدى را از شما اهل بیت بزداید و شما را از آثار آن به طور کامل پاک دارد» (احزاب/ آیه 33) تحت عنوان آیه تطهیر است.
مدیر کل آموزش و پرورش استان با بیان اینکه حضرت زهرا(س) شفیع شیعیان در روز قیامت خواهد بود ادامه داد: شیعه به معنای عمل به دستورات اهل بیت(ع) و دوری از آنچه این بزگواران انسان را از آن نهی کرده اند، است.
وی عنوان کرد: یکی دیگر از خصلتهای مهم حضرت فاطمه(س) ساده زیستی و اکتفا به ضروریات زندگی است به گونه ای که عواید باغ فدک به عنوان ارثیه زهرا(س) به یتیمان و مستضعفان بخشیده میشد.
پورداوود ابراز کرد: حضرت زهرا(س) دختر، همسر و مادری نمونه بود؛ پیامبر(ص) بارها ایشان را ام ابیها و فداها ابوها مورد خطاب قرار داده اند و خشنودی و خشم خود را در خشنودی و خشم فاطمه(ع) عنوان میکند، حضرت علی(ع) نیز در این باب میفرمایند: «هر زمان فاطمه را میبینم بوی بهشت را استشمام میکنم».
حضرت زهرا(س) دارای جایگاه علمی بابلایی بودند و به علم ماکان و ما یکون احاطه داشتند
مدیر کل آموزش و پرورش استان عنوان کرد: حجاب، عفاف و حضور اجتماعی و سیاسی حضرت زهرا(س) در اجتماع الگویی است کامل برای زنان و مردان عالم، ایشان از جایگاه علمی بالایی نیز برخوردار بود به گونهای که به علم ماکان و ما یکون احاطه داشتند.
وی بیان کرد: در مطالعه مکاتب بزرگ تربیتی و آراء تربیتی دانشمندان مسلمان به یک کلیدی اصلی و مهم در بحث تربیت دست مییابیم و آن چیزی نیست جز مادر، مادران نقش اصلی تربیت یک نسل را بر عهده دارد در این بین نقش پدر نیز مهم است اما در برابر مادر، در حکم سایه است.
پور داوود بیان کرد: پدران و مادران به سه دسته قابل تقسیم هستند، والدینی که تنها سخت گیر هستند، پدران و مادران سهل گیر و نوع سوم والدین پاسخ گو و تقاضامند که بی شک دسته اول و دوم راه به جایی نخواهند برد و برد با دسته سوم است.
مدیر کل آموزش و پرورش استان اظهار کرد: در امر تربیت نیز سه هدف مهم جزئی، واسطه ای و غایی قابل ذکر است که جهت نیل به حیات طیبه یا همان رضوان و قرب الی الله، باید به اهداف جزئی و واسطه ای خوب پرداخته شود.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۶۱۸۴۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد
این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلیهایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدتهای خود را در عملیات غرورآفرین الی بیتالمقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه در ادامه میآید ماحصل همکلامی ما با محترمالسادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.
بیقرار رفتن بود
سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم میکرد. خدمت سربازیاش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش میگوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک میکرد. همیشه نماز را اول وقت میخواند و من بلافاصله پشت سرش میایستادم. نمازهای جماعتمان را هیچگاه از یاد نمیبرم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی میکردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار میداد. جمعیت به پادگان نزدیک میشد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضیها میگفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما میکشاند.» چند روز بعد پادگانهای ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوبارهای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.
خبر تولد فاطمه
خدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش میگفتند: یکی از بچهها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی میخواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی میگذاشت. بعضیها از دور میگفتند:مبارکه! عدهای هم میپرسیدند:اسم دخترت را چی میگذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!
فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچهها میخواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات میمانم.
شهادت در بیت المقدس
همرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپارهای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای نالهای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. میدانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی میخواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه میگوید وقتی به شهادت رسید کوچکترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهرهاش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.
بدرقه با دعای خیر
قبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالیکه سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه میخواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمیبینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!
فاطمه و شهادت پدر
خیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیتالمقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه میکرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.
از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامهای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایتمدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیههایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی