Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-19@04:38:22 GMT

میثاق با دانشگاه

تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۶۴۹۶۰۹

میثاق با دانشگاه

در این کتاب بررسی کرده‌ام که دانشگاه قبل از انقلاب با چه موانعی مواجه بوده است و کوشیدم همچون یک حقوقدان، جرم‌شناس‌ یا مامور پلیس که پس از وقوع یک واقعه آن را بازسازی می‌کند، مشکلات و موانع دانشگاه در مسیر توسعه را بازسازی کنم. مهسا رمضانی

ایران آنلاین / گروه اندیشه:

کتاب «دانشگاه، ارتباطات و توسعه‌ ملی در ایران» به کوشش دکتر هادی خانیکی و برگرفته از آراء دکتر مجید تهرانیان از سری کتاب‌هایی است که پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در راستای ترسیم چشم‌اندازهای پیش‌روی دانشگاه ایرانی در دستور کار خود قرار داده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مؤلف در این اثر می‌کوشد تا به بازاندیشی در مفهوم دانشگاه بپردازد
. در گپ‌وگفتی با دکتر خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، که در زمینه مباحث آموزش‌عالی دارای دیدگاه‌های قابل تأملی است، این اثر او را به بحث گذاشتیم که ماحصل آن از نظرتان می‌گذرد:

 

*جناب خانیکی، چه شد که به گردآوری آراء دکتر مجید تهرانیان تصمیم گرفتید؟ پروژه نگارش این اثر چگونه شکل گرفت؟

دغدغه من در این کتاب، برآمده از زیست سه‌گانه‌ای است که بین «دانشگاه»، «جامه‌ مدنی» و «سیاست» وجود دارد؛ هرکدام از این جهان-زیست‌ها به اجبار یا اختیار مرا به سوی دیگری سوق داده و وادارم می‌کند تا در مورد آن مفاهیم، موضوعات یا نهادهایی بیاندیشم که در فصل مشترک این عرصه‌ها و ساحت‌ها قرار می‌گیرند. طبیعتا، عرصه‌ «دانشگاه»، حرکت به سمت «سیاست»، عرصه سیاسی، کنشگری در عرصه‌ «مدنی» و فعالیت در حوزه‌ مدنی مجددا راه بازگشت به «دانشگاه» را هموار می‌کند.

در سال 1372 بعد از اینکه مدتی هم در وزارت ارشاد و هم در وزارت علوم بودم، از صحنه‌ رسمی قدرت کنار رفتم و به دانشگاه علامه‌طباطبایی بازگشتم. آن زمان، نشستی در مورد چند و چون آموزش‌عالی در ایران برگزار ‌شد و من مسئول اجرایی‌ این همایش بودم. از آن تاریخ به بعد به این فکر افتادم تا در خصوص «آموزش عالی در ایران» مطالعه‌ تاریخی انجام دهم که در عین حال، مواجهه آینده‌نگرانه با دانشگاه را نیز در درون خود داشته باشد.

در همان زمان، مرحوم دکتر مجید تهرانیان، یک دوره‌ آموزشی در مقطع دکترای ارتباطات در دانشگاه امام صادق(ع) داشت و در بحث توسعه ارتباطات که زمینه‌ مطالعاتی من نیز بود به تحقیق مشغول بود. او در پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه‌ ایران، پیرامون نقش نهادهایی همچون دانشگاه در فرآیند توسعه‌ ملی مطالعاتی را کلید زده بود. آشنایی حضوری من با ایشان باعث شد که با توجه به زمینه کاری‌مان، پژوهش مشترکی داشته باشیم در خصوص روندهای تحولی که نهاد دانشگاه در ایران معاصر سپری کرده است. تهرانیان، تجربه‌ قبل از انقلاب، و من تجربه‌ بعد از انقلاب را داشتم. از این رو، چکیده‌ مقاله‌ مشترکی نوشت و قرار شد، من آن را تکمیل کنم و در این سمینار ارائه کنیم. این کار به دلیل گرفتاری‌های اجرایی من، به تعویق افتاد و دکتر تهرانیان پس از چند ماه از ایران رفت. اما در فاصله‌ 72 تا 76 که دیگر جزء فعالان سیاسی نبودم، کوشیدم تا از حاشیه‌نشینی خود بهره‌ای ببرم و در نتیجه بر این سه حوزه متمرکز شدم. این مطالعه چیزی نزدیک به بیست سال به طول انجامید و هر بار به دلایلی به تأخیر افتاد.

هدف من در کتاب، صرفا گردآوری آراء دکتر تهرانیان در مورد دانشگاه، نخبگان و ارتباطات نبود؛ چراکه به قدر کفایت آراء دکتر تهرانیان در این موارد مطرح شده است، هدف من بیشتر بازاندیشی در رویکردهای دهه‌50 به سه ساحت «دانشگاه»، «ارتباطات» و «توسعه» است.

معتقدم، نوع نگاه دکتر تهرانیان با گفتمان غالب زمانه‌‌اش متفاوت است؛ یعنی، اگر در آن زمانه وجه پر رنگ توسعه «اقتصاد» و ابعاد مادی آن بود، تهرانیان در کنار آن به ابعاد معنوی توسعه یا به عبارت دیگر به «فرهنگ توسعه» هم توجه داشت. اهمیت این نگاه و پیگیری‌های پژوهشکده‌ مطالعات فرهنگی اجتماعی، من را وادار کرد تا به تدوین آراء ایشان بپردازم. در نتیجه، این کار، تنها گردآوری آراء دکتر تهرانیان نیست؛ بلکه بازآرایی و بازخوانی یک تجربه بعد از چهل سال است که امکان مقایسه‌ای را فراهم می‌کند تا بپرسیم آیا این حکایت به پایان رسیده است یا همچنان باقی است.

 *آیا حکایت همچنان باقی است؟

بله. معتقدم بعضی از مسائل مزمن و نقاط ضعف جامعه‌ ما در مسیر‌ توسعه، در فرآیند مدرنیزاسیون و حتی دموکراتیزاسیون باقی مانده است، به همین دلیل در فصل چهارم این کتاب بررسی کردم که دانشگاه قبل از انقلاب با چه موانعی مواجه بوده است و کوشیدم همچون یک حقوقدان، جرم‌شناس‌ یا مأمور پلیس که پس از وقوع یک واقعه آن را بازسازی می‌کند، مشکلات و موانع دانشگاه در مسیر توسعه را بازسازی کنم.

*در اظهارنظرهایتان در مورد دانشگاه، مکررا از نسبت سه ساحت یا سه ضلع با دانشگاه سخن گفته‌اید، این اضلاع چیست و به اعتقاد شما چطور با هم در تعامل قرار میگیرند؟

یکی از آن سه ضلع، خود نهاد «دانشگاه» است. وقتی از دانشگاه در ایران سخن به میان می‌آید، همواره عمارت یا به تعبیری فیزیک دانشگاه مدنظر است. این در حالی است که دانشگاه فراتر از یک ساختمان و اجزای آن (استاد، دانشجو، درس و...) است. وقتی که از دانشگاه صحبت می‌کنیم باید توجه کنیم که چقدر این نهاد جاندار و چقدر بی‌جان است؟ چقدر برج عاج است؟ چقدر با جامعه‌ خود پیوند دارد؟ سخت‌افزار یا به عبارتی فیزیک دانشگاه، تنها بخشی از نهاد دانشگاه است و ابعاد دیگر آن را نیز باید مد نظر داشت.

نهاد یا ساحت دوم «فرهنگ» است. اینکه دانشگاه قرار است که در چه بستری قرار بگیرد؛ به عبارت دیگر، این بذر در کدام زمین کاشته می‌شود و با کدام نهاد پیوند می‌خورد.

ضلع سوم «سیاست» است؛ یعنی دانشگاه در چه نسبتی با قدرت قرار می‌گیرد و متقابلا چه نگاهی هم از سوی جامعه‌ مدنی نسبت به آن وجود دارد. این سه را اگر در ارتباط با هم قرار بدهیم می‌بینیم که نمی‌توانیم دانشگاه را صرفاً از منظر آکادمیک یا تخصصی ببینیم. یا صرفا از منظر سیاست به آن بنگریم، یا صرفا از منظر فرهنگ و تمدن با آن مواجه شویم. این سه افق، یا این سه زمینه را باید با همدیگر تلاقی دهیم تا بتوانیم به دانشگاه و مطالعه‌ دانشگاه و توسعه‌ علمی برسیم.

*در مقدمه کتاب اشاره کردید که «دانشگاه همیشه برای ما یک مسأله‌ تاریخی بوده است.» چرا دانشگاه به «مسأله» بدل شده است؟

 

وقتی از کج‌کارکردی دانشگاه صحبت می‌کنم، نمی‌خواهم همه‌ مشکلات کشور در حوزه توسعه را به دانشگاه نسبت دهم و همه بار تقصیر را بر آن سوار کنم. اتفاقا کتاب، نقدی به همین تلقی است؛ در دهه پنجاه، بالا رفتن قیمت نفت پس از تحریم اعراب و اسرائیل، همزمان شد با اوج بلندپروازی‌های حکومت شاه برای تبدیل شدن به قدرت پنجم جهان، در این بحبوحه، مطالعه‌ تطبیقی ایران و ژاپن به این بهانه انجام گرفت و تلاش بر این بود تا به زودی ایران را به ژاپن در غرب آسیا تبدیل کنند. اما در این فضا، دکتر تهرانیان «بحران دانشگاه» را مطرح می‌کند و معتقد است که دانشگاه نمی‌تواند پاسخگوی همه این خواسته‌ها باشد و مشخصا علت بحران دانشگاه را «به اجبار سیاسی کردن» آن یا «به اجبار غیرسیاسی کردن» آن می‌داند.

بنابراین، در یک نظام سیاسی دیگر که با نظام سیاسی بعد از انقلاب، تفاوت‌های کیفی دارد، باز، دانشگاه نمی‌تواند به عنوان یک نهاد مدرن در پیشبرد تجدد عامرانه‌ای که مدنظر حکومت هم بوده، موفق شود. چرا که این بذر جدید در زمین کهن نتوانسته رشد کند.

بالاخره دانشگاه اقتضائاتی دارد. این اقتضائات را باید «حاکمیت»، «جامعه دانشگاهی» و «جامعه‌ مدنی» بپذیرد. اگر این اقتضائات نباشد، دانشگاه به جای «نهاد توسعه علمی» به «کارخانه‌ مدرک‌سازی» بدل می‌شود. این در حالی است که نهاد توسعه‌ علمی باید هم‌پیوند با توسعه‌ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... باشد.

مگر می‌شود جامعه‌ای آزاد نباشد و دانشگاه در آن رشد کند. مگر می‌شود دانشگاه رشد کند و آزادی در آن رشد نکند، همین نسبت دانشگاه با عدالت و دموکراسی و... هم قابل تطبیق است. به این معنا می‌توان گفت فقدان یا ضعف نظریه در مورد دانشگاه و نسبت آن با توسعه‌ملی، یک مسأله‌ تاریخی است.

*«دانشگاه» و «رسانه»‌ هر دو به عنوان نهاد تمدنی در یک جامعه شناخته می‌شوند. این دو با یکدیگر چه ربط و نسبتی دارند؟

 هم رسانه‌ها یک نهاد تمدنی جدید هستند، هم دانشگاه؛ اما این امر به این معنا نیست که رسانه می‌تواند جای دانشگاه را بگیرد. هر چند امروزه هستند صاحب‌نظرانی که ارتباطات جمعی، فضای مجازی و شبکه‌ها را جایگزین نهاد آموزش یا پژوهش می‌دانند.

واقعیت این است که دانشگاه یک نهاد واسط فرهنگی است که یک نقش سیاسی هم ایفا می‌کند؛ نقش سیاسی آن به معنای سیاست‌زدگی دانشگاه نیست. بلکه به این معنا است که باعث رشد عقلانیت، رقابت، مشارکت، فرآیند اجتماع‌پذیری، تربیت شهروندی و... می‌شود.

دانشگاه خود، یک نهاد ارتباطی جدید است. به یک معنا، حتی فراتر از رسانه است. یک نهاد گفت‌وگویی است. اگر دانشگاه ایفای نقش کند ساحت‌های مختلف علمی، فلسفی، نظری، تجربی با یکدیگر تلاقی پیدا می‌کنند؛ به عبارت دیگر، نهاد واسطی است که در غیاب یا ضعف بسیاری از نهادهای دیگر می‌تواند خلاء آنها را پر کند. به این معنا است که می‌گویم بین «ارتباطات» و «دانشگاه» ربط و نسبتی هم وجود دارد.

*مخاطبان اصلی این اثر را چه طیفی می‌دانید؟

مخاطب این کتاب، عام‌تر از جامعه دانشگاهی است، چون من اساسا بین دانشگاه و غیر دانشگاه تفاوت چندانی قائل نیستم. بویژه با توسعه‌ کمّی‌ که آموزش عالی در کشور ما پیدا کرده است، دانشگاه برای طیف گسترده‌ای بدل به مسأله شده است. از طرفی دیگر، توسعه نیز از جمله دغدغه‌های عام جامعه ایرانی است. بنابراین هر کس که به توسعه به عنوان یک مسأله می‌نگرد، می‌تواند مخاطب این کتاب باشد.

سوتیتر:

*در این کتاب بررسی کرده‌ام که دانشگاه قبل از انقلاب با چه موانعی مواجه بوده است و کوشیدم همچون یک حقوقدان، جرم‌شناس‌ یا مامور پلیس که پس از وقوع یک واقعه آن را بازسازی می‌کند، مشکلات و موانع دانشگاه در مسیر توسعه را بازسازی کنم.

*دکتر تهرانیان «بحران دانشگاه» را مطرح می‌کند و علت آن را «به اجبار سیاسی کردن» یا «به اجبار غیرسیاسی» کردن دانشگاه می‌داند.

 

*دانشگاه اقتضائاتی دارد. این اقتضائات را باید «حاکمیت»، «جامعه دانشگاهی» و «جامعه‌ مدنی» بپذیرد. اگر این اقتضائات نباشد، دانشگاه به جای «نهاد توسعه علمی» به «کارخانه‌ مدرک‌سازی» بدل می‌شود این در حالی است که نهاد توسعه‌ علمی باید هم‌پیوند با توسعه‌ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... باشد.

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۶۴۹۶۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تایید انتخاب 10 رئیس دانشگاه‌ و مرکز آموزشی و تحقیقاتی کشور

به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، پنجاه و نهمین جلسه کمیته انتخاب روسای دانشگاه‌های کشور، به ریاست حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و با حضور دکتر محمدعلی زلفی گل وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، دکتر بهرام عین‌اللهی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، حجت‌الاسلام و المسلمین رستمی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و دکتر محمد رضا مخبر دزفولی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در محل دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد.   حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در حاشیه جلسه کمیته انتخاب رؤسای دانشگاه‌های کشور، در خصوص مصوبات این جلسه اظهار داشت: در جلسه امروز کمیته 10 رئیس دانشگاه‌ و مرکز آموزشی و تحقیقاتی کشور انتخاب شدند.   وی ادامه داد: بر اساس رأی اعضای کمیته، دکتر ولی‌اله خوش‌طینت به‌عنوان رئیس دانشگاه پیام نور استان اردبیل، دکتر رضا رستمی به‌عنوان رئیس دانشگاه پیام نور استان کرمانشاه، دکتر محمد چمکوری به‌عنوان رئیس دانشگاه پیام نور استان بوشهر، دکتر رجب اکبر زاده به‌عنوان رئیس دانشگاه پیام نور استان قم، دکتر آباد بهادری منفرد به‌عنوان رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی شاهرود، دکتر حسین دین‌محمدی به‌عنوان رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی زنجان، دکتر منصور نیک‌پناه به‌عنوان رئیس مجتمع آموزش عالی سراوان، دکتر یاسر اسماعیلیان به‌عنوان رئیس مجتمع آموزش عالی گناباد، دکتر حامد سروش به‌عنوان رئیس مرکز آموزش عالی محلات و دکتر محمد جواد محمودی به‌عنوان رئیس مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور انتخاب شدند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • همایش بزرگداشت دکتر زهرا شجاعی 13 اردیبهشت در قم برگزار می شود
  • بازگشت چند کتاب کمیاب به کتابخانه تربیت تبریز
  • «وقف رضوی» راهکاری برای تحقق شعار سال 1403
  • دیدار رئیس و معاونین دانشگاه آزاد اسلامی با دکتر ولایتی
  • انتشار کتاب قرارداد‌های ناقل معدوم در فقه امامیه، حقوق ایران و فرانسه
  • تایید انتخاب 10 رئیس دانشگاه‌ و مرکز آموزشی و تحقیقاتی کشور
  • انتشار کتاب «قرارداد‌های ناقل معدوم در فقه امامیه، حقوق ایران و فرانسه» در چهارمحال وبختیاری
  • طرح‌های توسعه، راهبرد حیاتی برای بقا و پیشرفت
  • سرپرست دانشگاه گیلان منصوب شد
  • ارائه خدمات رایگان به بیماران هموفیلی در مشهد