رحلت آیت الله شاه آبادی
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۶۵۹۳۵۳
آيتالله نصرالله شاه آبادي عضو مجلس خبرگان رهبري و فرزند مرحوم محمدعلي شاه آبادي استاد امام خميني(ره) دار فاني را وداع گفت. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، به نقل از خبرگزاري صدا و سيما؛ اين عالم رباني پس طي مراحل درماني در بيمارستان بقيه الله تهران امروز به ديدار معبود شتافت.
نگاهي به سيره زندگي بيت معظم شاه آبادي:
يكي از رجال نامي علم و دانش كه به تهران مهاجرت كرد و با سكونت وي در آن شهر، يكي از بيوت اصيل علمي و اجتماعي تهران پديد آمد، مرحوم آيت الله حاج شيخ محمدجواد حسينآبادي اصفهاني است، كه سرسلسلة خاندان معظم « شاه آبادي» است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اين نوشته، نگاهي گذرا به زندگي حضرت مستطاب آيتالله آقاي حاج شيخ نصرالله شاه آبادي دارد؛ شخصيتي بزرگ كه يادگار آن دودمان كهن در دوران كنوني بوده و منشأ آثار بسيار در تهران، قم و مشهد مقدس بوده است.
نياي آيت الله نصرالله شاه آبادي، مرحوم آيتالله حاج شيخ محمدجواد مجتهد اصفهاني (م 1312 ق) ـ از شاگردان و مُجازين صاحب جواهر و صاحب ضوابط ـ و پدر بزرگوارش آيتالله حاج ميرزا محمد علي شاه آبادي (1292ـ 1369 ق) و برادرانش حضرات آيات: حاج شيخ محمدجواد، حاج شيخ حسين، حاج شيخ محمد، حاج شيخ نورالله، حاج شيخ روحالله، شهيد حاج شيخ مهدي، و آقايان حاج حسن و حاج عباس شاه آبادي بوده اند. با اين بيت شريف، دهها نفر از علماي بزرگ قم و تهران وابستگي سببي و نسبي دارند كه ذكر آنها خارج از حوصله اين مقال است.
مادرش، صبيّه محترمه فقيه و مجتهد متنفذ قم، مرحوم آيتالله حاج سيد صادق روحاني قمي (م 1338 ق)، و داييهايش حضرات آيات: حاج ميرزا محمود روحاني، حاج ميرزا ابوالحسن روحاني، حاج سيد فخرالدين روحاني، حاج سيد ابوالقاسم روحاني و حاجآقا احمد روحاني، و پسرداييهايش حضرات آيات: حاج سيد محمد و آقا سيد صادق روحاني (فرزندان حاج ميرزا محمود روحاني)، حاج سيد مهدي و حاج سيد هادي روحاني (فرزندان حاج ميرزا ابوالحسن روحاني)، حاج سيد محمدعلي و حاج سيد محمدمهدي روحاني (فرزندان حاج سيد ابوالقاسم روحاني) و پسرخالههايش حضرات آيات: حاج شيخ محسن حرمپناهي و حاج سيد مصطفي برقعي بودهاند. پدر بزرگوار اخوان [[[[ شاه ]]]] آبادي، مرحوم آيت الله آقاي حاج ميرزا محمدعلي [[[[ شاه ]]]] آبادي است. فقيهي بزرگ و عالمي سترگ كه با گذشت حدود 70 سال از وفاتش، آوازهاش در حوزههاي علمي شيعه طنينافكن است. آن مرحوم در تهران از درسهاي حضرات: آيتالله شيخ محمدحسن آشتياني، حكيم جلوه و ميرزا هاشم اشكوري و در نجف اشرف از دروس آيات عظام: آخوند خراساني، حاج ميرزا حسين خليلي و شيخالشريعه اصفهاني بهرههاي فراوان برد و به كمال فقاهت و اجتهاد نائل آمد. پس از فوت مرحوم آخوند، به سامراء رفت و به مدت يك سال از دروس آيتالله ميرزا محمدتقي شيرازي بهره بُرد و از ايشان به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمد.
سپس به تهران باز آمد و در مدت 17 سال اقامت در آن، به اقامة جماعت (در مسجد جامع) و تأليف و تدريس و تربيت شاگردان و مبارزه با رضاخان پرداخت و در سال 1347 ق. به قم آمد و به تدريس علوم عقلي و نقلي و عرفان و فلسفه پرداخت و شاگردان نامآوري را همچون امام خميني، ميرزا هاشم آملي، سيد كاظم شريعتمداري، حاجآقا روحالله كمالوند خرمآبادي، آخوند ملاعلي همداني، ميرزا خليل كمرهاي، ميرزا حسن يزدي، سيد حسين قاضي تبريزي، شيخ راضي تبريزي، سيد رضا بهاءالديني، سيد سجاد علوي گرگاني، سيد شهابالدين مرعشي نجفي، سيد علي بهشتي بابِلي پرورش داد.
وي در سال 1354 ق، به تهران بازگشت و به فعاليتهاي ديني و علمي و سياسي خود پرداخت. او در مسجد جامع (شبستان [[[[ شاه ]]]] آبادي) به اقامه جماعت و گفتن تفسير و عقائد، و در منزل به تدريس خارج فقه و اصول و فلسفه و عرفان و مبارزه با رضاخان اشتغال داشت. از شاگردان تهران وي حضرات استادان آقايان: حاج شيخ محمد ثقفي، دكتر ابوالقاسم گرجي، حاج شيخ عبدالكريم حق شناس، آميرزا كريم روشن هستند.
سخن دربارة آن شخصيت عظيم الهي بسيار است (كه آيتآلله حاجآقا نصرالله [[[[ شاه ]]]] آبادي در خاطرات خويش بهتفصيل بدان پرداخته است).
وي در سوم صفر 1369 ق. (مطابق 3 آذر 1328 ش) درگذشت و در مقبره ابوالفتوح رازي در حرم حضرت عبدالعظيم (عليهالسلام) به خاك سپرده شد و مجالس بزرگداشت وي تا چهلم ايشان ادامه يافت.
آيت الله [[[[ شاه ]]]] آبادي ، در روز 28 شعبان المعظم 1350 ق. (برابر با جمعه 17 ديماه 1310 ش)، در شهر قم به دنيا آمد و اكنون (دي ماه 1396 ش)، 86 سال از عمر مباركش ميگذرد. وي دوران كودكي را در قم گذراند و در مكتبخانه، دروس نخستين را فرا گرفت و دو جزء قرآن (اجزاء 29 و 30) و سورههاي ياسين، واقعه، الرحمن و ذاريات را حفظ نمود. در سال 1315 ش، همراه پدر بزرگوارش راهي تهران شد و در مكتبخانه شيخ عبدالرحيم، نصاب و بوستان و گلستان را آموخت و پس از آن، در دبستان توفيق، دوره ششساله دبستان را پشت سر نهاد. وي از كودكي و نوجواني، تحت تأثير انفاس قدسيه پدرش و تربيتيافتة مكتب عرفاني و معنوي او بود.
در 12 سالگي (1322 ش)، به تحصيل علوم ديني روي آورد و همراه برادرش حاج آقا نورالله، نزد اساتيد مدرسه مروي، ادبيات و سطوح و فلسفه را آموخت و در كنار تحصيل، دروس پيشين را به عدهاي تدريس كرد.
استادان آيت الله شاه آبادي در دورههاي مختلف تحصيلياش عبارتند از:
آيات و حجج اسلام؛
1ـ حاجآقا مصطفي مسجد جامعي (شرح امثله)
2ـ سيد صدرالدين رضوي قمي (سيوطي)
3ـ حاج ميرزا ابوالحسن شعراني (مطول و بخشي از شرح منظومه)
4ـ حاج سيد محمدعلي لواساني (مطول)
5ـ حاج شيخ حسن ظهيرالديني (معالم)
6ـ حاج شيخ حسين كني (شرح لمعه)
7ـ حاج سيد حسن احمدي علونآبادي (رسائل)
8ـ حاج ميرزا ابوالفضل نجمآبادي (مكاسب)
9ـ حاج ميرزا هدايتالله وحيد گلپايگاني (مكاسب)
10ـ حاج شيخ عباس تهراني (كفايه)
11ـ ميرزا مهدي آشتياني (اسفار)
12ـ حاج سيد كاظم عصار (شرح منظومه و بخشي از اسفار)
البته او در اين سالها ملازم هميشگي پدرش در نمازها و خطابهها و سخنرانيهايش بود و در همان سالها، وجودش به مواعظ پدر عجين و گِل وجودش از خميرماية وي سرشته شد.
آيت الله [[[[ شاه ]]]] آبادي اين دروس را با عدهاي از فضلا مباحثه مينمود كه عبارتند از: آقايان آيات و حجج اسلام: حاجآقا نورالله [[[[ شاه ]]]] آبادي، آقا عطاء انصاري، شيخ مرتضي انصاري امين، شيخ محمد بهاري همداني، شيخ محمدجواد مناقبي و شيخ يحيي نوري.
وي پس از اتمام سطوح عاليه، در سال 1327 ش. رهسپار حوزه علميه قم شد و چند ماهي در دروس آيات عظام: محمدحسين بروجردي، سيد محمد حجت كوهكمري، حاج سيد محمدتقي خوانساري و مرحوم حاج شيخ عباسعلي [[[[ شاه ]]]] رودي شركت جُست، اما به خواست پدرش به تهران بازگشت و چند ماهي در دروس پدر شركت كرد، تا با وفات ايشان در سال 1328 ش، مجدداً به قم باز آمد و در دروس استادان معظم فوق، شركت جُست.
ويدل در گروِ نجف اشرف داشت و ديدة اميدش به سوي نجف بود، لذا در سال 1330 ش. (1370 ق) رهسپار نجف شد و در مدرسة بزرگِ آخوند سكونت گزيد و خيارات مكاسب را نزد آيتالله سيد علي بهشتي و كفايه را مجدداً نزد آيتالله سيد محمد روحاني آموخت و پس از آن به دروس خارج فقه و اصول آيتالله خويي حاضر شد و بدان دل بست و بيش از 19 سال، در دروس تفسير و فقه و اصول معظمله حاضر شد و بهرههاي فراوان برگرفت و سخت مورد توجه و علاقه ايشان قرار گرفت (و اين از اجازات مرحوم آقا به وي نمايان است) و علاوه بر آن به دروس آيات عظام: آقاي شيخ حسين حلي و سيد عبدالهادي شيرازي حاضر شد و مباني علمياش را استوار ساخت و پس از ورود امام خميني به نجف در سال 1344 ش. به درس معظمله نيز حاضر شد و مورد توجه بسيار ايشان هم قرار گرفت.
وي اين دروس را با حضرات آيات: سيد عزالدين بحرالعلوم، سيد علاءالدين بحرالعلوم، شيخ عباس عباسنژاد و شيخ حميد مقدسي تبريزي، سيد محمدباقر مصطفوي كاشاني، سيد محمد نوري، سيد حسينعلي نبوي، سيد ابراهيم حجازي طبسي، شيخ محمدرضا جعفري و شيخ حسين معماريان (محقق) مباحثه مي كرد. نيز يك بحث فقه (مكاسب) با آيتالله حاج شيخ حسين راستي كاشاني و يك بحث اصول هم با مرحوم آيتالله سيد مرتضي نجومي كرمان [[[[ شاه ]]]] ي داشت.
در اين زمان بود كه علامه شيخ آقابزرگ تهراني در نقباء البشر، او را جزء فضلاي نجف برشمرده است. [1]تدريس
وي ، در كنار تحصيل به تدريس سطوح عاليه (شرح لمعه، رسائل، مكاسب و كفايه) و شرح منظومه و اسفار پرداخت و گروه بسياري از فضلا را پرورش داد. وي، گاه روزانه ده درس را تدريس مينمود و از بام تا شام، به تحصيل و تدريس و مباحثه اشتغال داشت و شبهاي پنجشنبه نيز از آنان امتحان ميگرفت. در سال 1349 ش، به دعوت مرحوم حجت السلام والمسلمين آقاي حاج ميرزا مهدي پويا - روحاني برجسته و مشهور كراچي - رهسپار پاكستان شد و مورد استقبال فراوان روحانيان و تجار و شيعيان پاكستان قرار گرفت و همراه با حجج اسلام آقايان: حاج شيخ علي اسلامي، حاج شيخ محمد سلطاني، حاج سيد محمد مختاري سبزواري به تأسيس مدرسه علميه و تربيت طلاب پرداخت، اما با گذشت 3 ماه و نيم از توقفش به علت ابتلاء به بيماري مالاريا، به تهران بازگشت (تا دورة درمان را سپري سازد)، اما با ممنوعالخروجي خويش مواجه گشت (كه تا سال 1357 ادامه يافت) و مراجعت به پاكستان و نجف اشرف منتفي شد.
آيت الله [[[[ شاه ]]]] آبادي در مهرماه سال 1349 ـ پس از گذشت سه ماه از توقفش در پاكستان ـ به تهران بازگشت و در مسجد لاريجاني - در خيابان پامنار - به اقامة جماعت و خدمات ديني اشتغال ورزيد. كارها و فعاليتهاي پيگير و مداوم ايشان باعث گرايش نسل جوان گريزان از مسجد، به نماز و منبر و مسجد شد.
ويبه تمام خانههاي آن محله سركشي كرد و از تمام خانوادهها دلجويي و احوالپرسي نمود و با مردم آن كوچهها و به ويژه با جوانان ارتباط برقرار نمود و با اخلاق خوش و بيان ملاطفتآميزش، جوانان را از قهوهخانهها و پاي ميز قمار، به مسجد آورد و از آنها نسلي مؤمن و متدين ساخت، آنان را به مشهد مقدس برد و از آنان مرداني اهل نماز شب و مسجد و منبر پديد آورد. براي آنان كلاسهاي معارف ديني برگزار كرد و به علت كمبودِ جا، «مجمع ديني جامعه الامام القائم المنتظر» را براي دختران و پسران تأسيس نمود و به جز آن، جلسات سيار هفتگي در هيآت مذهبي (علي بن ابيطالب، سيّدالشهدا و علياكبري) برگزار ميكرد. واحد سرپرستي ايتام، رسيدگي به مستمندان و نيازمندان و بيوهزنان، تأسيس صندوقهاي قرضالحسنه (المهدي و امام جواد) در قم و تهران و مشهد، درمانگاه امام جواد (سلاماللهعليه) در خيابان اميركبير، درمانگاه جوادالائمه (سلاماللهعليه) در 5 طبقه در خيابان كليني، درمانگاه امام جواد (سلاماللهعليه) در خيابان جامي، درمانگاه امام جواد (سلاماللهعليه) در مشهد مقدس، توسعه و بازسازي كامل مسجد لاريجاني بخشي از كارهاي خدماتي و اجتماعي اوست.
او در طول 30 سال (1349 - 1379) با تلاش و كوشش بسيار در راستاي خدمت به مردم گام برداشته است. چه بسيار خانوادههاي ايتام و نيازمندان كه توسط وي سرپرستي و چه بسيار جوانان كه به وسيلة او تشكيل زندگي داده و بر سرِكار رفتهاند. او در فكر مردم است و هزاران نامه در جهت رفع نيازهاي مردم به مقامات مسئول مملكتي نوشته و مينويسد. از بام تا شام در خانهاش باز و مردم و نيازمندان بدو مراجعه نموده و رفع نياز مي كنند.
وي در طول مبارزات روحانيت و علماي تهران عليه رژيم [[[[ شاه ]]]] ، حضور فعال و در تمام راهپيماييها و تظاهرات شركت داشت و در جريان درگذشت مرحوم حاجآقا مصطفي خميني (آبان 1356) دومين مجلس ختم را برگزار نمود و از شخصيت امام خميني و حاجآقا مصطفي با حضور هزاران نفر تجليل به عمل آمد. امضاي او در ذيل اعلاميههاي علماي تهران عليه رژيم و سردمداري معظمله در راهپيماييها ديده ميشد و براي ديدار با امام رهسپار نوفللوشاتو شد. وي جزء علماي متحصن در دانشگاه و مستقبلان از امام در فرودگاه بود.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، كميته هفت انقلاب را در مسجد خويش تشكيل داد و محافظت از اموال و امنيت مردم را برعهده گرفت. همچنين به حكم امام خميني، مسئول دادگاه مبارزه با رباخواري شد و خدمات فرواني كرد.
با آغاز جنگ تحميلي و دفاع مقدس، فعاليتهاي ايشان در جهت تقويت جبهههاي نبرد و كمكرساني به رزمندگان اسلام اوج گرفت و مكرر به جبههها سفر ميكرد و دهها كاميون از كمكهاي مردمي را در ميان نيروهاي اسلام توزيع ميكرد و اين فعاليتها در طول هشت سال دفاع مقدس ادامه يافت و اينهمه در كنار فعاليتهاي ديني (اقامه جماعت) و علمي (تدريس سطوح عاليه) و اجتماعي او بود.
در سال 1379 ش. (69 سالگي) و در پيِ سالها فعاليتهاي مستمر و مداوم، دچار دردِ كمر شد و در بستر بيماري خوابيد، اما اين استراحت سرآغاز مهاجرت به زادگاهش (شهر مقدس قم) و شروع مجدد فعاليتهاي وي در اين شهر بود. او در اين سالها به اقامه جماعت در مسجد حاج سيد صادق (خيابان چهارمردان، كوي گذر قلعه) - كه امام جماعتش برادر خانم و پسردايياش آيتالله حاج سيد مهدي روحاني در همان سال به رحمت خدا رفته بود - و تدريس خارج فقه و اصول و تأسيس صندوق قرضالحسنه امام جواد (سلاماللهعليه) و برگزاري مراسمات مختلف در مسجد و رسيدگي به امور مستمندان و نيازمندان و احياي موقوفات مسجد و مدرسه ميپردازد. در اين سالها معظمله زمين كنار مسجد حاج سيد صادق را جهت توسعه فضاي مسجد، برگزاري مراسمات، كمك به مستمندان و تاسيس كتابخانه خريداري نمودند كه هماكنون اين بنا در حال تكميل است.
در سال 1394 بود كه به درخواست مكرر مردم تهران، نامزد پنجمين دورة مجلس خبرگان و رهبري گرديد و با انتخاب مردم، به عضويت آن درآمد. اكنون فرزند برومندش حجتالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدعلي [[[[ شاه ]]]] آبادي جانشين وي در مسجد پامنار (تهران) و فرزند ديگرش حجتالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدرضا [[[[ شاه ]]]] آبادي نائب وي در اقامه جماعت در مسجد حاج سيد صادق است.
وي داراي اجازات متعدد اجتهاد (از حضرات آيات عظام: سيد ابوالقاسم خويي - محشّي به تصديق امام خميني، آيتالله گلپايگاني و آيتالله مرعشي نجفي - و سيد محمدصادق روحاني) و روايي (از حضرات آيات: شيخ آقا بزرگ تهراني، سيد شهابالدين مرعشي نجفي و شيخ محمود سامرائي) و امور حسبيه ميباشد. وي مي گويد :
در ديدارهايي كه جهت خداحافظي براي سفر پاكستان، از امام خميني و آيتالله خويي داشتم، هر دو بزرگوار لطف كردند و اجازه امور حسبيه براي حقير نوشتند و وقتي هم به پاكستان رفتم، آيتالله خويي نامهاي خطاب به اهالي پاكستان نوشتند و من را به عنوان وكيل خود معرفي كردند. چند روزي قبل از اين ديدار هم مرحوم آيتالله خويي تصديق اجتهادي به من دادند. يادم هست ايشان در كوفه بودند و اجازه اجتهاد را براي من نوشتند، سپس مرحوم امام و آقاي گلپايگاني و آقاي نجفي مرعشي، در حاشيهاش نوشتند. حال اين اجازه مفقود شد يا بردند، من نميدانم. اما اين مطالب ناراحتي ندارد. زيرا اگر سوادي داشته باشيم، پيش خودمان است و اگر نداشته باشيم، صد تا اجازه اجتهاد هم تأثيري در زيادي علممان ندارد. البته بعدها وقتي در تهران ساكن بودم، يك اجازه اجتهادي هم آيتالله آقاي سيد صادق روحاني، مرحمت فرمودند كه اين موجود است.
آيتالله خويي در بخشي از اجازه امور حسبيه خويش، كه متضمن اجتهاد معظمله نيز هست، مينويسد:
و بعد جناب مستطاب، ملاذ الانام، عماد العلماء الاعلام، زبدة الفضلاء الكرام، حجة السلام آقاي حاج شيخ نصرالله [[[[ شاه ]]]] آبادي دامت بركاته، كه مدتي از عمر شريف خود را در حوزه مقدسه علميه نجف اشرف، علي مشرّفها آلاف التحية والثناء، در تحصيل علوم دينيه و معارف الهيه صرف نموده و ابحاث فقهيه واصوليه اينجانب را حاضر شده و بحمدالله داراي مراتب ساميه و مدارج عاليه از فضل و كمال گرديدهاند و برحسب استجازهاي كه نمودهاند از قبل اينجانب در تصدي جميع امور حسبيه كه منوط به اذن و اجازه حاكم شرع است، ماذون و مجاز ميباشد... و سزاوار است مؤمنين نعمت وجود معظمله را مغتنم شمرده، از محضر مباركشان استفاده نموده و در تجليل و تبجيل و احترام ايشان حتيالمقدور كوتاهي ننمايند...
غرّه ربيعالثاني 1390 هـ، ابوالقاسم الموسوي الخويي
آيت الله [[[[ شاه ]]]] آباديداراي نوشته هاي فراوان از تقريرات دروس استادانش بهويژه آيتالله خويي است. اما آنچه از او به چاپ رسيده، مناسك حج (مطابق با فتواي ايشان) و خاطرات زندگياش است. او در اين خاطرات خواندنياش از دوران كودكي و نوجواني و خاندان و استادان و وضع اجتماعي نجف و عراق و حكومتها و مراجع تقليد آن زمان و دوران رژيم [[[[ شاه ]]]] و وقايع انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي سخن گفته و بهراستي انسان از اينهمه حافظه و نكات ريز و درشت تاريخ، كه در سينه وي به يادگار مانده در شگفت ميماند (اين خاطرات با همت و كوشش و پيگيري نوادهاش، جناب حجت الاسلام آقاي سيد حسين كشفي، به سرانجام رسيده است. او با طرح پرسشها، جدش را به سخن درآورده و اطلاعات اوست كه معظمله را به طرح خاطرات واميدارد).
ويدر سال 1373 ق. (1333 ش)، با دختر دايي خويش، خانم سيده زهرا روحاني، صبيه مرحوم آيتالله حاج سيد ابوالحسن روحاني (خواهر آيات معظم: حاج سيد مهدي و حاج سيد هادي روحاني) وصلت نمود. آن مرحومه نواده پسري آيتالله حاج سيد صادق قمي و نواده دختري آيتالله حاج سيد فخرالدين قمي (از نوادگان دختري ميرزاي قمي) و آينه تمامنماي اخلاق و رفتار و ديانت نياكان خود بود كه پس از شركت در مجلس عزاي امام حسين (سلاماللهعليه) در اول محرم 1439 ق. (31 شهريور 1396 ش) دچار سانحه دلخراش تصادف گرديد و به اجداد طاهرانش پيوست.
وي بانويي با فضل و كمال و اهل مطالعه (در تاريخ اسلام و تراجم و احوالات علما) بود. هر روز زيارت عاشورا با صد لعن و سلام و دعاي علقمه و قرآن و ادعيه روزانه را ميخواند و بسيار مهماندار و سفرهدار و خوشمجلس و خوشاخلاق بود.
فرزندان آيت الله [[[[ شاه ]]]] آباديعبارتند از:
1 – حجتالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدعلي [[[[ شاه ]]]] آبادي (متولد: 1339 ش. كه اكنون از فضلاي تهران و امام جماعت مسجد آيت الله [[[[ شاه ]]]] آبادي در پامنار (ظهرها) و مسجدالائمه در فرمانيه (صبح و شب) و مدرس مدرسه ايلچي است. وي داماد مرحوم آيتالله حاج سيد مهدي روحاني است).
2 – حجتالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدرضا [[[[ شاه ]]]] آبادي (استاد سطوح عاليه حوزه علميه قم و امام جماعت مسجد حاج سيد صادق قم)
3 – حجتالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدكاظم (مقداد) [[[[ شاه ]]]] آبادي (استاد حوزه علميه قم و مدير مدرسه علميه امام صادق (سلاماللهعليه) و مدير بنياد ملي شمسان)
4 – آقاي جواد [[[[ شاه ]]]] آبادي (شاغل در مشهد مقدس)
5 - متعلقه حجتالاسلام والمسلمين آقاي حاج سيد محمد كشفي (استاد حوزه علميه قم و از خطباي تهران)
6 - متعلقه آقاي مهندس حاج سيد محمد روحاني (مشاور اسبق وزير جهاد سازندگي)
7- متعلقه آقاي دكتر عبدالرضا رحيمي (عضو هئيت علمي دانشگاه اميركبير)
8 - متعلقه حجت الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ مجتبي جعفري اراكي (استاد حوزه و دانشگاه و مبلغ ديني در عرصه بين الملل)
9ـ متعلقه حجتالاسلام والمسلمين آقاي حاج شيخ محمدرضا اشرفي [[[[ شاه ]]]] رودي (وكيل مراجع عظام)
10ـ متعلقه حجت الاسلام و المسلمين آقاي حاج سيد محمدحسين يثربي كاشاني (استاد سطوح عالي حوزه علميه قم)
و چند نفر از نوادگان پسري و دختري معظمله در سلك روحانيت به سر ميبرند و به تبليغ دين و تحصيل و تدريس علوم ديني اشتغال دارند.
دانلود
منبع: شبکه خبر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irinn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبکه خبر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۶۵۹۳۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکسیناسیون ۵ هزار حجاج گلستانی در حال انجام است
به گزارش خبرنگار مهر، قاسم غریب آبادی عصر پنجشنبه در جمع خبرنگاران با اشاره به پایان یافتن معاینات پیش از اعزام تمامی حجاج گفت: واکسیناسیون حجاج از روزهای گذشته آغاز شده و تا ۳۱ اردیبهشت به مدت یکماه ادامه دارد.
مدیرعامل جمعیت هلالاحمر گلستان گفت: واکسیناسیون در راستای ایمن سازی زائران اعزامی نسبت به بیماری مننژیت انجام میشود، به دلیل اینکه بیماری مننژیت در مناطق پرتراکم احتمال شیوع بیشتری دارد تزریق آن در سفرهای زیارتی توصیه میشود.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: تزریق این واکسن علاوه بر جلوگیری از بیمار شدن حجاج، از انتقال بیماری به اعضای خانواده و اطرافیان حتی پس از بازگشت نیز جلوگیری کرده و تا پنج سال در بدن فرد ایمنی ایجاد میکند.
غریب آبادی با اشاره به اینکه مهلت تزریق این واکسن تا ۱۵ روز قبل از اعزام بوده، اظهار کرد: این واکسن عموماً بدون عوارض بوده و به احتمال بسیار نادر ممکن است زائران درد، قرمزی، سوزش در محل تزریق و خستگی و تب خفیف را تا دو روز پس از تزریق تجربه کنند.
وی افزود: برنامه ریزی استان، واکسیناسیون ۵ هزار و ۱۱۵ زائر است، به منظور دسترسی آسان حجاج، واکسیناسیون در ۱۰ شهرستان استان و در محل کاروانهای گرگان، علی آباد کتول، گنبدکاووس، بندرگز، آق قلا، بندرترکمن، گمیشان، سیمین شهر، کلاله و مراوهتپه صورت میپذیرد.
کد خبر 6088714