Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رکنا»
2024-04-19@18:27:06 GMT

قاتل 2 زن تهرانی دیوانه نیست + عکس و فیلم

تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۶۸۲۳۸۳

قاتل 2 زن تهرانی دیوانه نیست + عکس و فیلم

‍‍‍‍‍‍

حوادث رکنا: قاتل 2 زن تهرانی دیوانه نیست.

قاتل همسر و مادر زن که پس از راهی کردن پدر زنش به بیمارستان ادعای دیوانگی می کرد که تیم 5 نفره کارشناسان پزشکی قانونی سلامت روحی و روانی وی را تایید کرد.

به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، ساعت 9:30 صبح 14 مرداد ماه امسال قاضی Judge دشتبان، بازپرس ویژه قتل Murder تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری 133 شهر زیبا از حادثه Incident خونینی در خانه‌ای حوالی بلوار تعاون در غرب پایتخت با خبر شد و لحظاتی بعد در محل حادثه که ساختمانی سه طبقه قدیمی در کوچه بن‌بست گلها بود، حاضر شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تیم جنایی در ورودی ساختمان با جسد غرق در خون زن 39 ساله‌ای به نام مهسا و در پذیرایی طبقه اول با جسد خونین زن 65 ساله‌ای به نام گوهر روبه‌رو شدند. کمی آنطرف‌تر از جسد زن میانسال مرد 40 ساله‌ای به نام اسماعیل در حالی که چاقوی خونین به دست داشت و روی مبل نشسته بود، بازداشت شد. نخستین بررسی‌ها حکایت از آن داشت اسماعیل دقایقی قبل همسر و مادر زنش را با چاقو به قتل رسانده و پدر زنش به نام داوود را نیز به شدت زخمی و راهی بیمارستان کرده است.

تحقیقات درباره این جنایت Crime آغاز شد و داماد خانواده به نام اسماعیل 40 ساله که در صحنه جنایت حضور داشت، صراحتاً به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و گفت که همسر و مادرزنش را به قتل رسانده است.

اسماعیل در در اعترافات ابتدایی مدعی شد به خاطر دخالت اعضای خانواده همسرش مرتکب این جنایت شده و در اظهاراتش به بازپرس گفت: شب قبل از قتل، همسرم به همراه اعضای خانواده‌اش به عروسی یکی از بستگانش رفت اما من به عروسی نرفتم؛ پس از پایان عروسی منتظر بازگشت همسرم به خانه بودم اما او نیامد و گفت که شب در منزل پدری اش می‌ماند؛ آن شب تنها در خانه ماندم تا اینکه صبح به خانه پدرزنم رفتم؛ ابتدا پسر پنج ساله‌ام را به خانه خواهرم بردم و پس از آن مجدداً به خانه پدرزنم بازگشتم؛ در درگیری، همسرم، مادرزنم و پدرزنم را با ضربات چاقو زدم و پس از دقایقی مأموران در محل حاضر شده و مرا دستگیر کردند.

مرد جوان ادعا کرد که مدتی است بیماری روحی و روانی و "اسکیزوفرنی" دارم و به خاطر همین بیماری یک هفته هم در بیمارستان بستری شدم، پزشک برای من دارو تجویز کرد اما داروها فایده‌ا‌ی نداشت، دو سال است شبها نمی‌خوابم و به همین دلیل همیشه عصبانی هستم، حتی قرص خواب هم بخورم، خوابم نمی‌برد.

بدین ترتیب بازپرس دشتبان از شعبه 10 دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا متهم برای بررسی صحت روحی و روانی توسط کارشناسان پزشکی قانونی معاینه شود که کارشناسان پزشکی قانونی پس از بررسی وضعیت روحی و روانی متهم اعلام کردند "وی هنگام ارتکاب جرم Crime فاقد جنون و سالم بوده است" اما متهم به نظریه پزشکی قانونی اعتراض کرد که مجدداً از سوی هیئت پنج نفره کارشناسان پزشکی قانونی معاینه شد و این بار نیز سالم بودن وی در زمان ارتکاب جرم به تأیید رسید.

بنا به این گزارش، متهم به زودی پس از صدور قرار جلب دادرسی و صدور کیفرخواست برای محاکمه به دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل می شود.

در ادامه صحبت های اسماعیل متهم این پرونده را بخوانید.

شغل؟

کارمند دولت بودم.

زندگی کارمندی چطور بود؟

شکر اما بعد از بیماریم زندگی برایم بی معنی شد.

بیماری ؟

حمله عصبی بهم دست می داد و چندباری هم برای درمان اقدام کردم حتی پرونده های پزشکیم هم موجود است.

از آشنایی با همسرت بگو؟

من در دانشگاه قبول شدم و آنجا با همسرم آشنا شدم با وجود اینکه خانواده خودم و همسرم با این ازدواج مخالف بودند با یک مهریه سنگین مهسا با من ازدواج کرد.

وبعد؟

با هر بدبختی بود توانستم دیگر داماد سرخانه نباشم و یک خانه اجاره کنم، من در دو شیفت کار می کردم تا بتوانم خانه بخرم، چند سال کار کردم و با هم توانستیم خانه بخریم که نصف خانه را به نام مهسا زدم حتی خودرو خودم را هم به نام او زدم، با وجود اینکه من نمی خواستم بچه دارشم مهسا اسرار به این کار داشت و سال 91 آرین پسرم به دنیا آمد.

پسرت را چند روز است ندیدی؟

( در حال گریه ) یک هفته ای می شود.

درگیری های شما و همسرت از کی شروع شد؟

اختلافات فرهنگی و طبقاتی ما ازهمان اوایل زندگی ما را آزار می داد ولی هرطوری که بود مشکل را حل می کردیم، اوج مشکل من و همسر یک سال آخر زندگی مان شدت گرفت.

اختلافات شما با خانواده همسرت کی شروع شد؟

2 سال از زندگی مشترکمان می گذشت که پدرزنم با همسایه شان درگیر شد و مهسا از من خواست با خانه پدرشان برویم، من در آن درگیری صدمه دیدم و سه روز در خانه افتادم در آن سه روز خانواده همسرم از من یک احوالپرسی هم نکردند از آنجا بود که کم کم با خانواده همسرم قطع رابطه کردم.

بیشترین ناراحتی من از آنجای شروع شد که فهمیدم همسرم خانه خرید و سندش را در یکی از بانک ها گذاشته بود و بعد از این ماجرا همسرم برای ادامه تحصیل به دانشگاه رفت در صورتی که به او گفته بودم اگر بچه دار شویم نباید ادامه تحصیل بدهی، آرین که به دنیا آمد من شیفت شب کار می کردم و روزها آرین را نگهداری می کردم و این خیلی سخت بود.

از روز جنایت بگو؟

شب حادثه همسرم داشت می رفت عروسی که دیدم لباسش پوشیده نیست به او گفتم داری میروی پاریس که او جوابم را داد و گفت بله دارم می رم پاریس، آن شب خانواده ام در خانه ام مهمان بودند و به من جلوی آنها توهین شد، آن شب خوابم نبرد و تا صبح فکر و خیال کردم. صبح رفتم خانه پدرزنم و پسرم را به خانه خودمان بردم، از خانه یک چاقو برداشتم و به قصد درگیری به خانه پدرزنم رفت، هنگامی که داخل خانه شدم پدرزنم می خواست سرکار برود که از او خواستم چند لحظه صبر کند تا با هم صحبت کنیم. به همسرم گفتم من از این وضع خسته شدم که او گفت ایرادی ندارد از هم جدا می شویم حتی پدرزن و مادرزنم از تصمیم همسرم حمایت کردند، دیگر نفهمیدم چه شد با پا یک ضربه به پدرزنم زدم که روی زمین افتاد و یک ضربه چاقو به سینه اش زدم. مادرزنم فریاد کشید که چند ضربه هم به او زدم در این هنگام زنم به سمت بالکن رفت و از همسایه ها کمک خواست به سمت او رفتم و با ضربات چاقو وی را از پای درآوردم. تصمیم خودم را گرفته بودم و با قصد کشتن Killing همسرم به خانه پدرزنم رفته بودم. همسایه ها هرچه از من می خواستند در را باز کنم این کار را نکردم که تلفنم زنگ خورد مادرم از من پرسید چه خبر است که فقط به او گفتم جان تو و جان آرین، چند دقیقه ای گذشت وقتی که دیدم آنها کشته شدن در را باز کردم و خودم را تحویل پلیس Police دادم.

پدرزنت کجا بود؟

او برای آوردن کمک از آنجا توانسته بود فرار Escape کند.

شما از زندگی خسته شده بودید، چرا خودتان را نکشتید؟

نمی دانم، اما من قبلا با برق سه فاز اقدام به خودکشی کرده بودم ولی حالا برای مردن آماده هستم نه الان من از بهمن ماه سال گذشته از وقتی که بیماری افسردگی مبتلا شده بودم فکر می کردم هرلحظه در حال مردن هستم و خودم را مرده فرض می کردم، همیشه در این فکر بودم اگر خودم را بکشم زنم با مرد دیگری ازدواج می کند و پسرم با نا پدری بزرگ می شود و این عذابم می داد.

اعتیاد داری؟

خیر، درست است چهره ام مثل آدم های معتاد Addicted ها است ولی هیچ وقت مواد مصرف نکردم.

قرصم مصرف می کردی؟

بله از زمانی که خودکشی کردم همسرم مرا به بیمارستان برد، دکتر از من خواست چند روزی بستری باشم و چند نوع قرص برای من تجویز کرد که 2 ماهی است قرص ها را نمی خورم به خاطر اینکه دیگر اثری نداشت.

خانواده ات برای چی مخالف ازدواج شما بودند؟

از طرفی می خواستند من در روستا بمانم و می گفتند اگر می خواهی ازدواج کنی با دختر فامیل مان ازدواج من که وضع مالی شان خوب است.

خواهر و برادر داری؟

2 تا خواهر دارم و یک برادر که همه شان در شهر خودمان زندگی می کنند.

دلیل اینکه فکر می کنی مبتلا به بیماری افسردگی شدید هستی، چیست؟

نمی دانم فکر می کنم در غذام موادمخدری یا چیزی ریختند تا بیمار شوم.

فکر می کنی چه کسی این کار را کرده باشد؟!

همسرم یا همکارانم.

میزان تحصیلات؟

لیسانس.

چرا از همسرت جدا نشدی به جای اینکه او را به قتل برسانی؟

همسرم به من می گفت سه دنگ دیگر خانه را به نام من بزن بعد از آن جدا می شویم از طرفی من فقط فکر مرگ بودم و نمی توانستم فکر زندگی جدید باشم.

فکر می کنی چه سرنوشتی در انتظار تو است؟

اعدام، خودمم هم این را می خواهم و دنبال این نیستم که بخشیده شوم.

حرف آخر؟

دوست دارم زندگی پسرم مثل من نباشد و در آرامش زندگی کند، اتفاقی که من در تمام عمرم دنبالش بودم ولی نصیبم نشد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

منبع: رکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۶۸۲۳۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طناب دار بر گردن عامل جنایت برج سپید | توقف حکم ۲ قاتل و یک متجاوز در لحظه آخر

همشهری آنلاین - حوادث: قاتلی که سحرگاه حکم قصاصش اجرا شد، ۴ سال قبل دست به جنایتی هولناک زد و جان ۳ نفر را گرفت. قربانیان زن و شوهری جوان و دختر ۶ ساله شان بودند که با ضربات چاقو در طبقه هفتم برج سپید در غرب تهران به قتل رسیده بودند.

وقتی تیم جنایی در محل حادثه حاضر شد، یکی از همسایه‌ها مهم‌ترین سرنخ پرونده را در اختیارشان قرار داد. او دیده بود که یکی از آشنایان مقتولان به نام کامران که وی نیز ساکن طبقه هفتم برج است، با یکی از قربانیان (پدر خانواده) درگیر شده و با ضربات چاقو او را از پا درآورد. حتی سرایدار ساختمان نیز به ماموران گفت که کامران پس از جنایت سراغ او رفته و با این ادعا که در طبقه هفتم مقدار خون مرغ و گوشت ریخته از او خواسته بود که به آنجا برود و خون‌ها را پاک کند.

با این اطلاعات، کامران به عنوان تنها مظنون جنایت تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه ساعاتی بعد وقتی به محل جنایت برگشته بود، دستگیر شد. او در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و مدعی شد حسادت دلیل اصلی قتل‌عام خانواده پسرخاله‌اش بوده است ...

متهم به قتل که متولد سال ۶۲ بود و هیچ سابقه کیفری در پرونده اش نداشت در تمام مراحل بازجویی گریه می کرد و می گفت عذاب وجدان دارد. وی خواسته اش این بود که هرچه زودتر قصاصش کنند چرا که تحمل این عذاب وجدان را ندارد. وی ادامه داد: او پسرخاله ام بود. مانند برادر بودیم. ما با هم رفیق بودیم. با هم کار می کردیم، واقعا در آن لحظه خودم نبودم. حسادت از خیلی وقت قبل درونم ریشه دوانده بود و رهایم نمی کرد.

متهم ادامه داد: دو سال با کمک هم برج را که زمینش ارثیه مادریمان بود ساختیم و هیچ مشکلی با یکدیگر نداشتیم. اما او وضع مالی‌اش از من بهتر بود چون پس از مرگ مادرش ارثیه زیادی به او رسیده بود. باغ، ویلا و ماشین داشت. چندین ملک داشت که اجاره زیادی از مستاجران آن می گرفت. خیلی راحت پول خرج می کرد به طوریکه چند روز قبل متوجه شدم یک تلویزیون ۶۰ میلیونی خریده است. اراده می کرد هرچه می خواست می خرید و وضعیت زندگی او باعث شده بود که حسادتم روز به روز نسبت بیشتر شود. به خصوص اینکه همسرم هم مدام به من سرکوفت می زد و وضعیت زندگی او را به رخ من می‌کشید.

البته من هم خانه و ماشین خارجی دارم اما او چندین برابر من داشت. به تازگی می‌گفت قصد دارد خانه ای لوکس در جردن و یک خودروی لکسوس بخرد. این را که شنیدم دیگر از خود بی‌خود شده بودم و روز حادثه دست به جنایتی هولناک زدم. وی درباره روز حادثه گفت: آن روز قرار بود با پسرخاله ام برویم محضر چون کار اداری داشتیم. رفتم مقابل در و با دست دو تقه زدم به در. پسر خاله ام در را باز کرد و دوباره موضوع خرید خانه لوکس در جردن و خرید لکسوس را مطرح کرد. از خود بی خود شدم ودیگر کنترلی بر کارهایم نداشتم. در زمان خیلی کوتاه و در حد اینکه او کفش را پوشید و دکمه آسانسور را زد چاقو را از کیفم بیرون آوردم. به او ضرباتی زدم و هلش دادم داخل خانه. ناگهان چشمم افتاد به دختر کوچولوی او. دخترش گریه می‌کرد و من اصلا متوجه نبودم چه کار می‌کنم و هنوز هم نمی‌دانم چطور جان او را گرفتم. همان لحظه همسر پسرخاله ام از خواب بیدار شد و از اتاق بیرون آمد. در راهروی اتاق خواب ها او را کشتم و بعد فرار کردم.

این مرد پس از محاکمه در دادگاه به قصاص محکوم شد و حکم به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید. سپس پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای حکم فراهم شود. نام این مرد جنایتکار در فهرستان اعدامی های روز چهارشنبه بیست و نهم فروردین ماه قرار گرفت. او سحرگاه دیروز با پای لرزان پای چوبه دار رفت. درحالیکه گریه می کرد از اولیای دم خواست تا او را ببخشند اما آنها اصرار بر اجرای حکم داشتند. در نهایت طناب دار بر گردن مرد جنایتکار قرار گرفت و او قصاص شد تا پرونده اتهامی اش برای همیشه بسته شود.

اشک شوق

دومین مردی که سحرگاه دیروز در زندان قزل حصار پای چوبه دار رفت، ‌ یکی از روزهای اردیبهشت سال ۹۴ زنی ۴۳ ساله به نام مریم را به قتل رسانده بود. او اما در واپسین لحظات توانست از اولیای دم مهلت بگیرد و از پای چوبه دار به زندان برگردد.

این مرد به خاطر اینکه زن مورد علاقه اش به درخواست ازدواج وی، جواب منفی داده بود دست به جنایت زد و به قتل اعتراف کرد. وی در بازجویی ها چنین گفته بود: در روز اول اردیبهشت ماه به مقابل خانه مریم رفتم و منتظر ماندم تا او از خانه خارج شود. تصمیم داشتم تا بار دیگر پیشنهاد خود را مطرح کنم. زمانیکه مریم از خانه خارج شد با خواهش از او خواستم تا سوار ماشین من شود و او نیز به ناچار و برای آنکه کسی متوجه موضوع نشود، سوار شد. در بین راه به او گفتم که عاشقش هستم و دلم می خواهد هرچه زودتر با من ازدواج کند. او اما با لحن تندی جوابم را داد و گفت پاسخش منفی است. در حالیکه بسیار عصبانی شده بودم، کنترل خودم را از دست دادم و با روسری، ‌مریم را خفه کردم.

متهم ادامه داد: زمانیکه به خود آمدم متوجه شدم که مریم جان باخته است. خیلی ترسیده بودم به همین دلیل جسد وی را به ویلای خود در منطقه فشم برده و در گوشه ی حیاط، دفنش کردم.

پس از اعتراف این مرد، ماموران راهی ویلا شدند و جسد مریم را از دل خاک بیرون کشیدند. از سوی دیگر عامل جنایت به قصاص محکوم شد و با قطعی شدن رای پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارجاع شد. قاتل این پرونده، سحرگاه دیروز پای چوبه دار رفت اما با التماس و گریه از اولیای دم خواست تا او را ببخشند. طناب دار بر گردن وی آویخته شد و در آن لحظه های آخر قاتل نیز برای نجات جانش التماس می کرد. از سوی دیگر تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران در زندان مستقر شده بودند و آخرین تلاش های خود را در آن لحظات می کردند تا اینکه اولیای دم دلشان به رحم آمد و حکم را اجرا نکردند. آنها به قاتل مهلت دادند و او درحالیکه اشک شوق می ریخت از پای چوبه دار به زندان برگشت.

سومین محکومی که پیش از طلوع خورشید روز چهارشنبه، پای چوبه دار رفت و موفق شد در واپسین لحظات از اولیای دم مهلت بگیرد و به زندان برگردد، دوازدهم آبان سال ۹۶ جان زنی جوان را گرفت. ماجرا از این قرار بود که آن روز گزارش ناپدید شدن زنی جوان به پلیس پایتخت اعلام شد. وی قرار بود به مسافرت برود و حتی چمدانش را هم جمع کرده بود اما به طرز عجیبی ناپدید شده بود. در ادامه تحقیقات مشخص شد که این زن با مردی به نام رسول در ارتباط بوده است. قرار بود با رسول به سفر برود که این مرد به عنوان مظنون بازداشت شد. وی در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت: مقتول سعیده نام داشت و از آشنایانم بوو. من به او پول قرض داده بودم اما سعیده برای برگردان این پول امروز و فردا می کرد. روز حادثه می خواستیم با هم به مسافرت برویم اما در بین راه به خاطر پول با هم درگیر شدیم. از شدت عصبانیت، ‌ او را خفه کردم و جسدش را در شهریار انداختم.

این مرد جنایتکار صبح دیروز درحالیکه طناب دار بر گردنش بود، با التماس توانست از اولیای دم مهلت بگیرد و درحالیکه اشک شوق می ریخت به زندان برگشت.

اما آخرین مردی که سحرگاه دیروز پای چوبه دار رفت و حکمش متوقف شد، ‌پرونده اش با ۳ قاتل دیگر تفاوت داشت. هرچند او هم در آخر اشک شوق ریخت از اینکه فرصت زندگی دوباره یافته است. او به جرم تجاوز به عنف به اعدام محکوم شده بود. وی سال ۹۴ زنی را به عنوان مسافر سوار ماشینش کرد اما به گفته خودش وسوسه های شیطانی به سراغش آمد و با تهدید به زن جوان تجاوز کرد. وی پس از دستگیری و محاکمه در دادگاه کیفری به اعدام محکوم شد و حکمش به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید. وی تا قبل از این، دو مرتبه نامش در لیست اعدام قرار گرفته بود اما یکبار توبه نامه نوشت و بار دیگر درخواست اعاده دادرسی کرد که موجب توقف حکم اعدامش شد. درحالیکه دیروز برای سومین بار پای چوبه دار می رفت، بار دیگر با توقف حکمش مواجه شد چرا که چند روز قبل درخواست اعاده دادرسی کرده بوده بود و به این ترتیب اعدام نشد تا پرونده اش بار دیگر مورد بررسی های بیشتر قرار بگیرد.

کد خبر 845273 برچسب‌ها دادگاه سارق - سرقت اعدام قتل - قاتل

دیگر خبرها

  • جزئیات تازه از جنایت در برج ۲۰ طبقه کوهک | قتل مرد ثروتمند با ۳۷ ضربه چاقو
  • طناب دار بر گردن عامل جنایت برج سپید | توقف حکم ۲ قاتل و یک متجاوز در لحظه آخر
  • دستگیری ۲ قاتل اجاره‌ای در تهران و زنی که با موتور مواد می‌فروخت
  • حق حضانت فرزند، اهرم فشار والدین
  • نگاهی به افعی تهران و قاتلان سریالی
  • از بوی بد دهان تا چای سرد
  • باخت زندگی تاوان یک اعتماد
  • دستگیری ۲ قاتل اجاره‌ای 
  • دستگیری ۲ قاتل اجاره‌ای در تهران
  • دستگیری قاتلان اجاره‌ای