Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش سرویس گوناگون جام نیـوز، این روزها به کمک روانشناسی رنگ ها می توانید به شناختی تقریبی از دیگران برسید و همچنین تأثیری دلخواه بر اطرافیان بگذارید. تمام رنگ ها دارای معانی و نشانه های خاصی هستند و شما با آگاهی از روانشناسی رنگ ها می توانید معانی آن ها را دریافت کنید. به کمک روانشناسی رنگ ها می توانید در پوشیدن لباس و چیدمان منزل انتخابی درست و آگاهانه داشته باشید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این مقاله با شرحی از روانشناسی رنگ به شما در شناخت رنگ ها کمک می کند:

 

روانشناسی رنگ قرمز

رنگ قرمز اثری فیزیولوژیکی بر ما دارد. فشار خون را تحریک و افزایش می دهد و بسیار موجب جلب توجه می شود. به دلیل هشدار دهنده بودنش از آن برای نشانه های توقف و چراغ راهنمایی استفاده می کنند.این رنگ جاذبه بسیار زیادی دارد و در چشم مردان، زنانی که لباس قرمز می پوشند گیراتر هستند.قرمز نشان دهنده قدرت، اشتیاق و عشق است و اگر زیاد از آن استفاده شود می تواند غرور و خشم را به همراه داشته باشد.

 

مطالعات نشان داده اند ورزشکارانی که قرمز می پوشند نسبت به ورزشکارانی که آبی می پوشند احتمال برد بیشتری دارند. زیرا قرمز با میزان توجهی که جلب می کند باعث می شود ورزشکار قرمز پوش از داور امتیاز بیشتری کسب کند.

 

آیا می دانستید که در روسیه کلمه قرمز به معنای زیبایی است؟

در فرهنگ شرقی، قرمز رنگ شادی است. اگر یک دوست آسیایی دارید، هدیه او را در کاغذ کادوی قرمز رنگ بپیچید.اگر می خواهید تمرکز را در یک مکالمه بالا ببرید، از رنگ قرمز استفاده کنید و در جلسه کاری تان لباس قرمز بپوشید. اگر درونگرا هستید و دوست دارید دیگران حتما از شما در جلسات نظرسنجی کنند لباس قرمز را فراموش نکنید.

 

همچنین رنگ قرمز می تواند پوست شما را سالم تر نشان دهد به خصوص اگر پوستی سفید دارید. اگر تمایل دارید که در جلسه ای بیشتر ناظر باشید و سخن نگویید از پوشیدن رنگ قرمز اجتناب کنید.

 

روانشناسی رنگ صورتی

رنگ صورتی رنگ گیراییست. این رنگ در اصل ته رنگی از رنگ قرمز دارد. (اگر به رنگ قرمز، رنگ سفید اضافه کنیم تبدیل به صورتی می شود.)به همین دلیل خصوصیات روانشناسانه آن به رنگ قرمز شباهت دارد. هرچه رنگ سفید آن بیشتر باشد همانند خصوصیات رنگ سفید، نرمی و خلوصش افزایش پیدا می کند. صورتی رنگی عاشقانه و گرم است.

 

همچنین رنگ صورتی بیشتر به عنوان یک رنگ زنانه دیده می شود. از کودکی رنگ صورتی را دخترانه و رنگ آبی را پسرانه تعریف می کنند.صورتی روشن در عین حال که آرامش می دهد، انرژی ظریفی به اشخاص منتقل می کند. درخشان بودن و گرمای رنگ صورتی نیز موجب افزایش فشار خون می شود.(درست همانند رنگ قرمز)

 

صورتی متمایل به رنگ مرجانی، خصوصیاتش به خصوصیات رنگ نارنجی شباهت دارد. بنابراین بسیار سرگرم کننده و شاداب است.رنگ صورتی روشن نشان دهنده دوستی و بازدارنده خشونت است.با این توصیفات رنگ صورتی رنگی بسیار جذاب برای پوشیدن است زیرا می تواند به راحتی دیگران را جذب کند و روی آنها تأثیر بگذارد.

 

روانشناسی رنگ سفید

سفید رنگی فرازمینی و ملکوتی به رنگ ابر و برف و کف دریاست. به معنای تمیزی، تازگی و نو بودن است. رنگ سفید به دلیل همنشینی با برف و زمستان یادآور سرماست. یک کاغذ سفید و آماده نوشتن را تداعی می کند. رنگ سفید برای لباس عروس به این دلیل انتخاب شده است که پاکی و معصومیت را به همراه دارد.برای مرگ و کفن نیز به دلیل نشانه عروج و ملکوت رنگ سفید در میان شرقی ها انتخاب شده است.

 

این آمیختگی موجب خنثی کردن رنگ سفید شده و در روانشناسی رنگ ها به عنوان رنگی محافظه کار شناخته شده است.لباس سفید به خاطر تمیزی اش به عنوان لباس کار نیز در عرصه های مختلف انتخاب می شود. شما با یک لباس سفید نمی توانید تنبل باشید زیرا کوچکترین لکه و کثیفی در لباستان مشاهده خواهد شد.

 

روانشناسی رنگ زرد

رنگ زرد همانند یک روز آفتابی روشن رنگی بسیار شاد است. همانطور که درخشان ترین و روشن ترین رنگ در میان طیف های مختلف رنگ های بازیگوش و پرشور محسوب می شود.از آنجا که رنگ زرد بسیار جلب توجه می کند در تابلوها و نشانه های ترافیکی از آن بسیار استفاده می شود و همچنین خطر احتمالی را به ما گوشزد می کند. در طبیعت نیز هنگامی که با رنگ سیاه ترکیب می شود (مثل زنبور عسل) یک هشدار برای شکارچیان به حساب می آید.

 

رنگ زرد به خاطر نور شدیدی که دارد ممکن است در مدت زمان طولانی موجب خسته شدن چشم شود اگر بیش از حد به آن خیره شوید. اتاق هایی به رنگ زرد می توانند موجب گریه کردن کودکان و عصبی شدن بزرگترها شوند.رنگ زرد میزان تنفس را افزایش می دهد. بنابراین مانند رنگ قرمز موجب تحریک و افزایش اشتها خواهد شد. به همین دلیل در تابلوی رستوران ها از رنگ زرد به وفور استفاده می شود و باعث می شود شما به سرعت آرم رستوران را مشاهده کنید.

زرد و همچنین رنگ طلایی نشانه موفقیت است و به تقویت حافظه کمک می کند. نکته منفی آن این است که به بزهکاری نیز مربوط می شود.

 

روانشناسی رنگ آبی

سایه های تیره تر رنگ آبی مانند رنگ سرمه ای، محافظه کار، با ارزش و قابل اعتماد هستند. سایه های روشن تر رنگ آبی بیشتر سرگرم کننده و پر انرژی هستند. سایه های بسیار روشن رنگ آبی نیز نشانه آرامش، صلح و عدم خشونت می باشند.آبی در مقایسه با قرمز می تواند سرد و عاری از انرژی باشد.

 

روانشناسی رنگ بنفش

رنگ بنفش رنگی سرشار از مفاهیم و معانی است. در گذشته آن را به سلطنت مرتبط می کردند و پارچه هایی که به رنگ بنفش بودند بسیار غنی و قدرتمند به نظر می رسیدند. در ژاپن رنگ بنفش نماد ثروت و مقام به شمار می رود.این روزها رنگ بنفش نماد روحانیت است و با معنویت و خلوص نیت همراه می شود. رنگ بنفش از ترکیب قرمز و آبی تشکیل می شود. هرچه میزان رنگ قرمز آن بیشتر باشد، گرم تر و جذاب تر است و هرچه آبی آن بیشتر باشد، سردتر و آرام تر است.

 

بنفش رنگی خلاقانه است و چیزی نیست که به طور معمول در لباس های تجاری استفاده شود. اگر بیش از حد از آن استفاده کنید باعث می شود در نظر دیگران غیرعادی جلوه کنید.

۲۳% از زنان رنگ بنفش را رنگ مورد علاقه خود می دانند در صورتی که ۲۲% از مردان این رنگ را آخرین رنگ انتخابی خود می دانند. مرز باریکی میان عشق و تنفر از این رنگ وجود دارد.

 

روانشناسی رنگ سبز

سبز رنگ اطمینان و قوت قلب است. از آنجا که می دانیم سبزی های فراوانی روی زمین وجود دارند و رشد می کنند و غذا فراوان است پس نگرانی وجود ندارد.سبز واقعی نه سرد است و نه گرم زیرا از ترکیب آبی (سرد) و زرد (گرم) تشکیل می شود. این باعث می شود که بسیار متعادل و آرام باشد. اما رنگ سبز انواع مختلفی دارد و با نام های گوناگونی خوانده می شود. برعکس قرمز که ما طیف های مختلف آن را با همان رنگ قرمز می شناسیم.

 

اگر می خواهید احساس راحتی و آرامش کنید از رنگ سبز استفاده نمایید.این روزها رنگ سبز به معنای محیط زیست و بازیافت است. سبز رنگ رشد و فراوانی است. اگر زرد آن زیادتر باشد می تواند به معنای پوسیدگی و بیماری باشد. سبز روشن هم نماد تازگی است و موفقیت را تداعی می کند.

 

روانشناسی رنگ نارنجی

نارنجی رنگی است که بسیاری از افراد از آن به عنوان رنگ مورد علاقه خود یاد می کنند. گرما، لذت و شادی را نشان می دهد. سرگرم کننده و بازیگوش است و در تشویق شروع یک مکالمه بسیار موفق عمل می کند. نه تنها ارتباطات را تشویق می کند بلکه اشتها برانگیز نیز هست.این رنگ در کسب و کار خوب عمل می کند زیرا پیام اجتماعی بودن آن بی نظیر است.

 

اگر شما درون گرا و خجالتی هستید و نمی توانید در محیط های اجتماعی برخوردی راحت و صمیمی داشته باشید از رنگ نارنجی در لباس تان استفاده کنید زیرا بیش از حد مورد توجه قرار خواهید گرفت و دیگران به راحتی جذب گرما و جذابیت شما می شوند.نارنجی از ترکیب رنگ های زرد و قرمز تشکیل می شود و بنابراین بسیار گرم است. سعی کنید آن را با رنگ های سرد ترکیب نکنید.در محیط زندگی تان هم می توانید کمی از این رنگ استفاده کنید و حسابی از آن لذت ببرید.

 

روانشناسی رنگ سیاه و خاکستری تیره

بسیاری از معانی روانشناسی رنگ ها از طبیعت برداشت می شود و مفاهیمی جهانی دارد. سیاه و خاکستری تیره، شب و آسمان طوفانی را تداعی می کنند بنابراین ناامن و ترسناک به نظر می رسند. ما نمی توانیم در تاریکی ببینیم که از دور چه کسی به ما نزدیک می شود بنابراین چندان دوستانه نیست و مرموز به نظر می رسد. وقتی ابرهای تیره در آسمان دیده می شود بسیار تهدید کننده و وحشت انگیز به نظر می رسد.

 

دلیل آنکه رنگ سیاه در اغلب موارد در کسب و کار استفاده می شود این است که نماد قدرت مطلق است. این کاملاً واضح است که رنگ های تیره نسبت به رنگ های روشن جدی تر به نظر می رسند و قوی تر هستند. رنگ های روشن سرگرم کننده و دوستانه تر هستند.در نظر داشته باشید که چه زمانی باید سیاه بپوشید. اگر خجالتی هستید و در جمع احساس راحتی نمی کنید از پوشیدن رنگ سیاه اجتناب نمایید. در عوض یک رنگ روشن تر موجب می شود که دوستانه تر و صمیمی تر به نظر برسید و دیده شوید. محل کار که نیاز به قدرت نمایی بیشتری وجود دارد، مکان و فرصت مناسبی برای پوشیدن لباس های سیاه و خاکستری تیره محسوب می شود.

 

هفت گنج

2025

منبع: جام نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۶۸۶۲۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

‌قهوه، کافه و دودی که از سر بر نمی خیزد

عصر ایران ؛ احسان اقبال سعید - روزهای پایان هفته مجالیست تا آدم گامی بزند و راه های هزار بار رفته‌ی پیرامون خود را باز گز کند تا مگر در این روزهای دشواری معاش و تنگی عیش،  بار از خاطر بردارد و دمی به میل خود،بی میلی های طول هفته را فروبگذارد. در همین تامل و به امید کام و لب بر فنجان قهوه و نگاه بر رقعه ی کتاب عزم میدان انقلاب و مقابل دانشگاه نمودم.   در فاصله های اندک بساط کافه ها و نیز جوانان موی تافته و آراسته و نیز دل به لختی و گاه شلختگی(شاید هم کسب جمعیت از زلف پریش و سیمای درویش مآب خود می کردند) داده برپا  بود و هرکسی از ظن و نیز خمار خیال یا شب شراب پیشترش جایی گزیده و به کاری مشغول بود. در همان میان و از مقابل ویترین کتابفروشی نگاهم به جلد کتاب با عنوان "کافه های روشنفکری..."نگاشته ی احمد راسخی لنگرودی خیره ماند و خریدمش.     صندلی کافه و سیاحت کاغذ و عطر قهوه ....برایم نخست گروه جوانان و فنجان های پاپی قهوه و شیرقهوه که پر و خالی می شد و عکس های متنوع و پرشمار که از آن برداشته می شد محل تامل بود و نیز ابتلا و ابتکارات ایام جوانی و چنان که افتد و دانید هم... و البته صدای کوروش یغمایی که آرام می خواند "چی بخونم جوونیم رفته صدام رفته دیگه...گل یخ..."  و جوانی چه اکسیر و باده ایست که رگ مرده ی مرد نمکی غار همدان را چنان لبریز شور بودن می کند تا نوای دشتی فائز دشتستانی را هم به میل، طرب تفسیر کند...   میل به نوشیدن قهوه در جامعه ی ایرانی فزونی معناداری یافته است و پیشتر در نوشتاری در تارنمای عصر ایران زیر عنوان "بوی قهوه در دنیای ادبیات و سیاست ..." به آن پرداخته بودم  اما باز پرسش پیشین به سراغم آمد و ذهن بی لگام باز پرسید و خود پاسخ ترواید...نخست آنکه قهوه و مشتقاتش خوش منظرند و مدد ابزار جدید به گونه ای گاه شیر بر قهوه را می آرید که انسان نمی تواند سنگدل باشد و این تصویر هنری را بنوشد!   دیگر این که قهوه پیوندی با کاغذ و اندیشه یافته و درست یا خیالین اهل اندیشه و سخن را به قهوه نوشی و پاتوق نشینی شناخته ایم و برای انسان که همواره می خواهد بالا و الاتر از بودنش نمود داشته باشد تکرار رفتار آن کسان باشکوه می تواند لذت بخش باشد.   انسان فصل تمایز خودش با دیگر جانداران وجمادات را در توان عقل ورزیدن و تدوام آن عقل در اندیشه و گفتار می داند و برای همین است که در برابر انسان نادان یا بی قانون متجاسر گاه او را حیوان خطاب می کند یا گرگ و در شکل لطیف ترش طرف را خر می نامد...   دقت کنید وجه مشترک حیوان ، گرگ و خر در بی عقلی و یکسر غریزه بودن است و مخاطب این صفات در حقیقت متهم  ، تحقیر و تخفیف می شود چون عقل ندارد و یکسره غریزه است چون گرگ  و اهلی نشده و یا بی خرد است و عادت می کند و مسیر رفته را بی اراده هزار بار می رود و اراده ی برآمده از اندیشه ندارد، پس خر است!   دیدن فنجان قهوه در دستان سارتر و ساعدی و نیز در کنار الن دلون و دیگران انگیزه مضاعفی می دهد تا بخواهیم با تکرار فعل سرآمدان و شهره گان در سایه سار اندیشه و زیبایی بیارامیم و نمود با شکوه تری داشته باشیم. در صفحات مجازی هنرپیشگان و شهرگان هم عکس های متنوعی از فنجان های لبریز و سرریز قهوه دیده ایم که با جمله ای فلسفی یا راهگشا همراه گشته اند و این انگیزه را برای تکرارا رفتار چند برابر می کند...   کافه اما در شکل مدرن اش مکانی برای دیدن و نشستن است فارغ از بنیاد و ماهیت جمعگاه‌های(پاتوق‌ها) پیشتر که یا مکانی برای سوگ و سرور بودند و در آن حزن و بهجت اغراق شده و شرکت یا تمارض به روال جمع مانع از بروز و ظهور علایق شخصی می شد و تنها سوگوار و همدرد یا کف زن و دست افشانی چو دیگران بودی و جای نشستنت، نخستین جایی که خالی بود و تو انتخاب و اعتنایی نداشتی...در جمعگاه یا پاتوق های سنتی حسب فرهنگ بزرگ سالار،بزرگ ایل یا محله متکلم وحده است و دیگران در حکم گوش رایگان یا تحسین کننده و نه بیش از آن.....   کافه را اما انتخاب می کنی، معاشر و مقابلت را به میل می نشانی و دیوار و صحن کافه از دنیای بیرون و نگاه های پرسشگر منتزع ات می کند تا بی پیرایه خودت باشی و با اختیار در میانه ی زیست پرجبرت بگویی و بشنوی...تصاویر معمولا چشم نوار در کنار معماری دلنواز و ادروات عتیقه ی قدیمی به گاه ازدواج با نوا و غنایی از جنس آرامش و عشق  تو را در دریایی از نوستالژی دوران خوش بسرشده در ناکجاابادی می برد و رنج امروز را با خیال دیروز سر و به سر می کنی و می توانی بشنوی و بخوانی....   کتاب آقای راسخی لنگرودی را تورق می کنم و چه خوب از تاریخ کافه نشینی در دارلخلافه  و اهل قلم رفته و آمده در آن حکایت نموده است. در قلم ایشان اما باز دریغاگویی برای گذشته‌ی از دست شده ای رژه می رود که در کافه های ساده و بی تزئین قلمی زده می شد و نقد و نظری و امروز کافه کتاب ها را در بی هویتی و تجاری شدن دانسته است..   اما نکته این است که خیال انسان هماره از رنج بی درمان و رقابت بی پایان و گاه ناعادلانه و غریزی امروز به گلستان عدن دیروز پناه  می برد و همه چیز را درخشان تر می بیند و دریغایی با دودی از میان لبان نازک حوالت اسمان بی بنیاد می کند.   گذشته مرحمی از جنس تریاق بی خطر است که آدم را آرام و رام می کند و چه خوب!این صنعت فروش گذشته در چهارچوب روایتهای امروزین از روزگار رفته و رفو شده و تا اکنون و نیز بازسازی ادوات تزئینی آن ایام این روزها را قابل تحمل تر می کند...   از سیگار گفتم و حجم دودی که به آسمان می رفت دود از سر نگارنده بلند نمود. این که جوانان و دیگران چگونه از پی فنجان های قهوه بی خست سیگاری روانه ی لب نموده و فیلترهای بی جان را برای تقاص دود بر جان نشسته زیر پا و بر سنگفرش قصاص نموده، لگد کوب می کنند.   در این فکرم انسان با این که می داند سیگار بلای جانش است چرا می کشد و خویش را می کشد؟ شاید باور ندارد مرگ همین نزدیکیست و رنج جسمی چگونه می تواند تاب او از میان بردارد و دل و جانش را ریش کند...انسان شاید گاه دلش می خواهد خیامی بیاندیشد و لحظه ی اکنون را دریابد و از فردای خس خس سینه یادی نکند که فردا نیامده و هیج کس‌اش نمی داند....   کف فنجان تصویر ناصرالدین شاه با آن سبیل آخته و ادامه‌دار حک شده است و احتمالا دارم قهوه از سبیل شاه می نوشم...همین تصویر با یادی از قهوه قجری سوالی در ذهنم می افکند که چرا ناصرالدین شاه و اطرافیان او برای برداشتن امیرنظام(میرزا تقی خان) در باغ فین کاشان مراسم قهوه قجری به جای نیاوردند و رگ امیر را گشودند؟ نمی شد تا بی خونریزی و با رنج کمتر آن مرد نشسته در فین کاشان را بی جان کرد؟   انگار آمر و عامل هر دو می خواستند تا در تاریخ بماند که  جان در کف سلطان صاحبقران است حتی اگر امیرنظامش باشی و خونت بر زمین ریخته خواهد شد تا عبرتی شود تلخ و البته تسکینی برای همه کینه داران امیر...   در سریال ولایت عشق ساخته آقای فخیم زاده صحنه ای هست که در آن چهار تن در گرمابه با دشنه های نهان کمین کرده اند تا جان فضل بن سهل را به فرمان خلیفه یا با بی اعتنایی او بستاندد...فضل(با بازی درخشان اکبر زنجانپور) می داند وفریاد می کند بیایید و در لذت کشتن من سهیم شوید... وانگار عامل و آمر هردو خواستند تا در لذت و عبرت خون امیر سهیم باشند و ننگ بدنامی  اش را هم در جان بکشند...   مراسم قهوه قجری احتمالا نمی توانست این چنین لذت افشرده ای تولید کند....مرور زمان مفاهیم و اجسام و حتی مناسک را از معنا تهی کرده گاه به تفنن، خلافآمد و یا تجارت تبدیل می کند..حکایت همین تصویر ناصرالدین شاه است و قهوه تلخ در فنجان و سیگارهایی که دود می شوند و دودی از مخیله و مفکره برنمی انگیزند و زندگی به روال خویش برقرار است و میان همین روزنها و لحظات در حال فنا باید به حیات خوش معنا بخشید که "نادر و اسکندی پیدا نخواهد شذ و امید را باید بر قاب دیوار آویز نمود. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: بوی قهوه در دنیای ادبیات و سیاست و هنر/ بی‌شکر همون همیشگی!

دیگر خبرها

  • حق ویزیت خدمات روانشناسی و مشاوره اعلام شد
  • جنگ ستارگان انریکه و ژاوی در بارسلون/ مادرید‌ی ها به لانه زنبور‌ها قدم می‌گذارند
  • تعرفه خدمات روانشناسی و مشاوره اعلام شد
  • تعرفه خدمات روانشناسی و مشاوره سال ۱۴۰۳ اعلام شد
  • آیا خودشیفته‌ها موفق‌ترند؟!
  • ۱۰ نکته درباره روانشناسی پول!
  • سپاهیان نمی‌گذارند خون انسان‌های بی‌گناه پایمال شود
  • شکل گیری اعتماد‌به‌نفس از دوران کودکی
  • ‌قهوه، کافه و دودی که از سر بر نمی خیزد
  • اختلال دوقطبی چیست؟