Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-02@03:02:22 GMT

عکاسی موبایلی، جایی برای مطرح‌شدن دیدگاه هنرمند

تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۶۹۹۹۸۷

عکاسی موبایلی، جایی برای مطرح‌شدن دیدگاه هنرمند

از زمان پیدایش گوشی‌های تلفن هوشمند تا به الآن، کیفیت و وضوح عکس‌های ثبت‌شده به‌وسیله این گوشی‌ها، روزبه‌روز افزایش و بهبودیافته، به‌گونه‌ای که در چند سال اخیر، چندان تفاوتی میان کیفیت عکس ثبت‌شده با گوشی موبایل و عکس ثبت‌شده با دوربین‌های حرفه‌ای دیده نمی‌شود.

به گزارش ایمنا، از حدود سه سال پیش، شاهد ورود بخش عکاسی موبایلی به جشنواره‌های عکاسی مختلف یا حتی برگزاری نمایشگاه‌های متعدد مختص به عکس‌های موبایلی هستیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هم‌زمان با آغاز این تغییر، بحث‌های زیادی در میان جامعه عکاسی پیش‌آمده که در آن، ماهیت و هویت عکاس در دوره حاضر، به چالش کشیده شد. در سال‌های اخیر، تفاوت عکس‌های ثبت‌شده به‌وسیله موبایل با عکس‌های ثبت‌شده به‌وسیله دوربین، تنها در وجوه تکنیکالی همچون فضای رنگی، کیفیت عکس پس از چاپ و نیز امور حرفه‌ای چون عکاسی استودیویی مشهود می‌شود، ولی آیا هنر عکاسی نیز در چنین مسائلی خلاصه می‌شود؟ آیا تفاوت عکاس و غیرعکاس را تجهیزات و تکنیک بیان می‌کند؟

در عصر هنر معاصر، هنرمندان، دیگر در حال دست‌وپنجه نرم کردن با تجهیزات گران‌قیمت یا تکنیک‌های خاص نیستند، بلکه این تفاوت دید و نگاه هنرمند است که جایگاه وی را در دنیای هنر معاصر مشخص می‌کند و عکاسی نیز از این امر مستثنا نیست.

با گسترش جشنواره‌های عکس موبایلی در سال‌های اخیر، این‌گونه از عکاسی، آرام‌آرام جای خود را در میان شاخه‌های متفاوت عکاسی بازکرده و می‌توان گفت در حال حاضر، عکاسی موبایلی از سد نقدهای فلسفی در رابطه با هویت یک عکاس و همین‌طور انتقادات شدید از طرف بخشی از جامعه عکاسی گذشته و جایگاه خود را تثبیت کرده، به‌گونه‌ای که عکاسی موبایلی، دیگر نه به‌عنوان یک «شاخه عکاسی»، بلکه به‌عنوان «عکاسی» شناخته می‌شود و موبایل، هم‌سطح و در کنار دیگر مدیوم‌های ثبت عکس همچون دوربین‌های حرفه‌ای قرارگرفته است.

هم‌زمان با پیشرفت عکاسی موبایلی، نمایشگاه‌های متعددی در سطح جهان و ایران برگزارشده که عکس‌هایی را نمایش داده که به‌وسیله موبایل گرفته‌شده است. این‌گونه نمایشگاه‌ها و عکس‌های نمایش داده‌شده در آن‌ها، کاملاً زیر لایه‌ای از این حقیقت که مدیوم این عکس‌ها، موبایل بوده، پنهان می‌شدند. این شکل جداسازی آثار عکاسی موبایلی از دیگر آثار عکاسی، در نگاه اول، سریعاً، محدودیت‌های عکاسی موبایلی را به مخاطب یادآور می‌شود که این، خود سدی است برای عکاسی موبایلی تا نتواند هویت خود را نه به‌عنوان یک شاخه از عکاسی، بلکه به‌عنوان بخشی از اصل عکاسی به اثبات برساند، اما این امر در حال تغییر است.

جمعه این هفته، شاهد افتتاح نمایشگاه عکس موبایلی «انسان معاصر» در گالری گمان بودیم. نمایشگاهی که باوجود موبایلی بودن، هاله همیشگی محدودیت‌های عکاسی موبایلی را به دوش نمی‌کشید. باوجود این‌که عکس‌ها به‌وسیله گوشی موبایل ثبت‌شده بودند و با این‌که سایز چاپ عکس‌ها بزرگ نبود، کادرها و موضوع نمایشگاه، به ذهن مخاطب، اجازه انحراف به سمت این محدودیت‌ها را نمی‌داد.

در گپ دوستانه‌ای که مهدی ناظری، دبیر اجرایی نمایشگاه، با خبرنگار ایمنا داشت، دراین‌باره این‌گونه توضیح داد: به‌عنوان کسی که چندین سال است عکاسی کرده‌ام، نمی‌توانستم موبایل و عکاسی موبایلی را قبول کنم، ولی با گذشت زمان و افزایش قدرت دوربین‌های موبایل و پیشرفت عکاسی موبایلی، مجاب شدم که حتی خودم هم یک گوشی با قابلیت عکس‌برداری با کیفیت بالا تهیه کنم.

مهدی ناظری در رابطه با هدف برگزاری این نمایشگاه این‌گونه اظهار داشت: قصد داشتیم در قالب یک نمایشگاه عکس، فضای مطرح‌شدن را برای جوانان این عرصه فراهم کنیم و به آن‌ها این فرصت را بدهیم که بتوانند از سایه بزرگی که شهرت عکاسان باتجربه بر آن‌ها افکنده، فرار کنند.

او ادامه داد: برای این امر، فیلترهای متفاوتی را برای قبول کردن عکس در نمایشگاه قراردادیم. اولین امر مهم در برگزاری این نمایشگاه، این بود که برای شرکت‌کننده هزینه‌ای در برنداشت و این، باعث می‌شد همه جوانان بتوانند در این فراخوان شرکت کنند. از شرایط شرکت در این فراخوان، سن کمتر از سی سال، ثبت عکس به‌وسیله موبایل، ثبت به‌صورت سیاه‌وسفید و به‌صورت کادر مستطیل افقی بود. هرکدام از این محدودیت‌ها باعث فیلتر شدن بخشی از عکاسان می‌شود تا عکاسان جوان و مستعد از عکاسان باتجربه و مردم عادی که به‌وسیله تلفن همراه عکس می‌گیرند، جدا شوند.

تفاوت دیگری که این نمایشگاه را شایان تأمل می‌سازد، موضوع مطرح‌شده در این نمایشگاه و ارتباط عکس‌های ارسالی آن با این موضوع است. آنچه موضوع «انسان معاصر» را موضوعی متفاوت می‌سازد، این حقیقت است که انسان معاصر برای هر شخص، معنی متفاوتی دارد و این معنی متفاوت، یعنی عکس‌هایی با سبک و فضاهای متفاوت. 40 عکس راه‌یافته به این نمایشگاه، در گروه‌بندی‌های متفاوتی براساس سبک‌های خیابانی، فرم، مینیمال، کانسپچوال و مفهوم‌گرایانه روی دیوار گالری گمان چیده شده‌اند.

در ظاهر، شاید این تنوع سبک‌ها، یکپارچگی را نمایشگاه گرفته باشد، ولی با نگاهی عمیق‌تر می‌توان به نقطه اشتراک تمامی این آثار، یعنی «انسان معاصر» پی برد. گروه‌بندی و چیدمان سبک‌محور آثار، به ذهن مخاطب این فرصت را می‌دهد که پس از درک سبک آثار به لایه موضوعی اثر نیز نفوذ کند و انسان معاصر را دریابد، درصورتی‌که اگر این آثار گروه‌بندی نمی‌شد، ذهن در میان فضاهای متفاوت آثار گم می‌شد و نمی‌توانست به لایه‌های بعدی آثار دسترسی پیدا کند.

دیدگاه محوری، موضوعی است که باعث جداسازی هنر معاصر از هنر نسل‌های پیش شده است. در عکاسی معاصر، دیگر در وهله اول، کادرهای تمیز و حرفه‌ای ازلحاظ بصری و تکنیک عکاس نیست که موردتوجه قرار می‌گیرد، بلکه دیدگاه، بیان و فضاسازی عکاس است که عکس معاصر را می‌سازد و تکنیک، اهمیت کمتری می‌یابد. با توجه به این امر که تفاوت مدیوم گوشی موبایل با دیگر مدیوم‌های عکاسی، همچون دوربین‌های حرفه‌ای اکثراً در وجوه تکنیکال است، عکاسی موبایل درزمینه عکاسی معاصر، هیچ‌گونه کاستی در مقایسه با عکس‌های تولیدی با مدیوم‌های دیگر و به‌اصطلاح حرفه‌ای‌تر ندارد.

امید افلاکی، از اعضای هیئت انتخاب آثار نمایشگاه در گفتگو با خبرنگار ایمنا گفت: آنچه برای ما در انتخاب عکس‌ها مهم بود، دیدگاه خاص هنرمند نسبت به موضوع مطرح‌شده بود، به‌طوری‌که حتی گاه نیم ساعت بر سر یک عکس بحث می‌کردیم تا در رابطه با آن تصمیم‌گیری کنیم.

وی افزود: امروزه در عکاسی درگیر دید و نگاه هستیم و هر کس می‌تواند دید خود را با تمرین و مطالعه گسترش دهد. اگر مطالعه زیاد باشد و تمرین به حد کافی نباشد، شخص تبدیل به منتقد می‌شود و اگر مطالعه به‌قدر کافی نباشد، عکاس ناگزیر در کارش به بن‌بست می‌خورد.

در میان نمایشگاه‌های عکسی که امروزه در اصفهان در حال برگزاری است، روزبه‌روز شاهد افزایش تعداد نمایشگاه‌های ایده‌محور هستیم. باوجود این‌که چنین نمایشگاه‌هایی، مخاطب خاص‌تری دارند، ولی با روند رو به رشد این‌گونه نمایشگاه‌ها، سطح فرهنگی عکاسی اصفهان به هنر معاصر نزدیک‌تر می‌شود.

منبع: ایمنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۶۹۹۹۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فیلسوفان بزرگ دربارۀ «ورزش» چه می‌گویند؟

 امروزه ورزش بیش از هر زمان دیگری محبوب شده است. ما در دورۀ معاصر شاهد افزایش علاقه مردم به مراقبت از بدن بوده‌ایم و این علاقه را به وضوح در رسانه‌های اجتماعی می‌بینیم. اما به هر حال این توجه به سلامت جسمانی موضوع جدیدی نیست. 

به گزارش فرادید، یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های آن بازی‌های المپیک است که نخستین بار در یونان باستان باب شد. جالب است که بدانید لقب «افلاطون» به معنای «چهارشانه» (دارای شانه‌های پهن) را به دلیل هیکل بزرگ و قدرت فیزیکی قابل‌توجه افلاطون به او داده‌ بودند (نام اصلی او آریستوکلس بود).

بنابراین با توجه به این سابقۀ طولانی که ورزش در فرهنگ بشری دارد، می‌توانیم بپرسیم که در تاریخ فلسفه، فیلسوفان و مکاتب فلسفی مختلف با موضوع ورزش چگونه برخورد کرده‌اند؟ 

1. افلاطون و ورزش در «جمهور»

سر افلاطون، اواسط قرن سوم میلادی، امپراتوری روم

یونان باستان تمدنی است که اغلب با پایه‌گذاری بسیاری از اشکال ورزشی شناخته شده است. وقتی مردم به یونان فکر می‌کنند، به یاد مسابقات فشرده المپیک یا سربازان اسپارت و زیبایی پیکر باشکوه مجسمه‌های آن‌ها می‌افتند. 

افلاطون شاید بارزترین نمونه‌ی رابطه بین فلسفه و ورزش باشد. این فیلسوف که در اصل هم‌نام پدربزرگش آریستوکلس (Aristocles) بود، با نام مستعار افلاطون به معنای «چهارشانه» جاودانه شد، چون هیکل بزرگ و مهارتی عالی در کشتی داشت؛ یکی از مهم‌ترین ورزش‌های یونان باستان! 

بخش‌های کلیدی فلسفه افلاطون را در رسالۀ «جمهور» او پیدا می‌کنید. افلاطون در جمهور، برای جامعه ایده‌آل طرحی ارائه می‌کند. این فیلسوف معتقد بود تربیت بدنی بخشی ضروری از آموزش شهروندان است، نه تنها به این دلیل که افراد دارای آمادگی جسمانی سالم‌تر و در نتیجه دارایی‌های ارزشمندتری برای جامعه هستند، بلکه به این دلیل که این تمرینات فواید بسیار دیگری دارد، مانند ترویج رقابت‌های سالم و کار گروهی بین شهروندان از طریق ورزش. ورزش به مردم می‌آموزد نظم و انضباط و خویشتن‌داری داشته باشند و همچنین نیروی نظامی توانمندی بسازند.

برای افلاطون تربیت جسم فقط برای تربیت جسم نبود بلکه مقصود اصلی آن تربیت روح بود. افلاطون اعتقاد داشت که یک بدن قوی و کامل می‌تواند فضیلت‌هایی روحی مثل شجاعت را در فرد تقویت کند.

اگر درک کنیم فرض اساسی نظریه مثل این است که اشیاء در جهان ما بازتولید ناقص صورت‌های ملکوتی و کامل خود هستند، به راحتی می‌توانیم بفهمیم چگونه فلسفه افلاطون را به قلمروی ورزش ربط دهیم.

طبق این نظریه، هر شکلی از تمرین بدنی، خواه یک ورزش رقابتی و خواه ورزش کردن برای داشتن بدنی زیبا، قرین ایده‌آل خود را در قلمرو مثل دارد. ما از طریق ثبات و سخت‌کوشی، اگرچه هرگز به کمال نمی‌رسیم، اما می‌توانیم به صورت ایده‌آل نزدیک‌تر شویم. بدن ما و نحوه حرکت آن از این قاعده مستثنی نیست: ما همیشه باید بهترین نسخه از خودمان باشیم!

2. فضیلت ارسطو از طریق تعادل

ارسطو با نیم‌تنه هومر، رامبراند، ۱۶۵۳

عاقلانه نیست از فلسفه یونان باستان بدون ذکر ارسطو یاد کنیم. ارسطو در مقام شاگرد و گاهی منتقد افلاطون، فیلسوف دیگری است که افکارش هنوز در فرهنگ بشری تاثیرگذار هستند. یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای او مفهوم فضیلت از طریق «تعادل» یا «حد وسط» است، به این معنا که ما هرگز نباید در زندگی افراط و تفریط کنیم، بلکه باید به دنبال یک حد وسط باشیم. 

به گفته ارسطو، هدف طبیعی ما در مقام انسان دستیابی به وضعیتی بالاتر از رفاه است که فیلسوف آن را «سعادت» eudaimonia نامیده است. چنین حالتی تنها از راه داشتن یک زندگی بافضیلت حاصل می‌شود و اگر ما تعادل را فضیلت بدانیم، نمی‌توانیم بدون توجه به بسیاری از جنبه‌ها که فرد را به تعادل می‌رساند از جمله ورزش، به طور کامل به فضیلت دست یابیم. 

از دیدگاه ارسطو، اگر بخواهیم زندگی کاملی داشته باشیم، باید بین فعالیت‌های فکری، معنوی و جسمانی تعادل برقرار کنیم. میان هر دیدگاه فلسفی درباره تمرینات بدنی، رویکرد ارسطویی یکی از سودمندترین رویکردها برای ماست تا بدون نیاز به اقدامات افراطی، خودسازی را پرورش دهیم. ما نباید عالمان کم‌تحرک و قلدرهای بی‌خرد باشیم و برای رسیدن به اهداف خود نباید از روش‌های افراطی استفاده کنیم. 

این یک پیام بسیار مهم با توجه به وضعیت کنونی صنعت تناسب اندام است که در آن، فراتر رفتن از محدودیت‌های طبیعی بدن انسان به امری عادی تبدیل شده است. این امر مردم را به مصرف مقادیر زیادی سم سوق داده تا به اندام بی‌عیب و نقص یا عملکرد عالی دست یابند، غافل از این که با این رویکردهای افراطی آسیب‌های دائمی به بدنشان وارد می‌کنند و دچار اختلالات روانی بسیاری خواهند شد. 

3. سنکا و تاب‌آوری رواقی

مرگ سنکا، پیتر پل روبنس، حدود ۱۶۱۴

در طول دوره گذار بین اوج یونان باستان و آغاز سلطه جهانی امپراتوری روم، اسکندر مقدونی مسئول انتشار فرهنگ و فلسفه یونان و همچنین گنجاندن عناصری برای دیگر فرهنگ‌های سرزمین‌های تحت سلطه حاکم بود. آن دوره زمانی اکنون به عنوان دوره یونانی‌مآبی یا هلنیستی شناخته می‌شود. 

دوره هلنیستی با آشفتگی‌های زیاد ناشی از تغییرات ناگهانی سیاسی و فرهنگی که بر عموم جمعیت اعمال شده بود، همراه بود. فلسفه رواقی در واکنش به آن واقعیت آشوب‌زا، متولد شد و یک جهان‌بینی را ترویج کرد که مبتنی بر خودکنترلی، انعطاف‌پذیری و توانایی غلبه بر سختی‌ها به کمک قدرت ذهنی بود. 

سنکا، فیلسوف رواقی، مانند ارسطو معتقد بود تعادل و میانه‌روی برای خودسازی ضروری است. به گفته او، ما باید به دنبال ایجاد سطحی از رشد فیزیکی باشیم، زیرا ذهن سالم در بدن سالم است، اما در این کار، هرگز نباید وسواس به خرج داد. 

با این حال، ارزش واقعی تمرینات بدنی از دیدگاه سنکا، توسعه خویشتن‌داری، انضباط و استقامت بود. اینها ستون‌های فلسفه رواقی هستند. یک فرد سرسخت برای رویارویی با ناملایمات دنیای اطرافش آمادگی دارد و تمرینات ورزشی راهی عالی برای قوی‌تر شدن فرد، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی است. 

4. دیدگاه آرتور شوپنهاور: ورزش به عنوان راه گریز

پرتره آرتور شوپنهاور اثر یوهان شفر، ۱۸۵۹

آرتور شوپنهاور فیلسوفی است که نظراتش اغلب با نوعی بدبینی عمیق مرتبط است، چرا که از دیدگاه او، زندگی چرخه‌ی بی‌پایانی از رنج و کسالت است؛ رنج و ناامیدی از طلب چیزهایی که نمی‌توانیم داشته باشیم و کسالت از به دست آوردن آنچه قبلاً می‌خواستیم. 

شوپنهاور ارزش داشتن بدن سالم را در بسیاری از مواقع در مورد رفاه عمومی افراد و حتی به عنوان گریزی موقت از رنج هستی تشخیص می‌دهد، اما فلسفه او می‌تواند تا حدودی به معنای انتقاد از تمرینات بدنی تفسیر شود. 

یکی از مرتبط‌ترین الهامات شوپنهاور هنگام توسعه نظام فلسفی‌اش، بودیسم بود، به‌ویژه، دیدگاه انکار تعقیب امیال. بنابراین، می‌توانیم اینطور تفسیر کنیم که دیدگاه نویسنده تا حد زیادی مخالف سطوح رقابتی تمرینات بدنی است، زیرا تمایلات ما برای داشتن بدن زیبا یا برتری در یک ورزش خاص در نهایت چیزی جز رنج بیشتر نیست. 

وقتی بخواهیم چنین موضوع گسترده‌ای را در حوزه‌ی گسترده‌تری به نام فلسفه، تجزیه و تحلیل کنیم، مهم است دیدگاه‌های مختلف را در نظر بگیریم. به همین دلیل دیدگاه شوپنهاور در تحلیل ما اهمیت دارد: چون برداشتی منحصر به فرد از این موضوع است که پرسش‌های بیشتری را برای بحث ایجاد می‌کند و آن را جلو می‌برد.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • فیلسوفان بزرگ دربارۀ «ورزش» چه می‌گویند؟
  • چهارمین پیش‌نشست دوازدهمین همایش فلسفۀ دین معاصر در دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی
  • وزیر صمت مطرح کرد: واردات خودروهای کارکرده منتظر مصوبه دولت
  • بازدید رایگان معلمان و استادان دانشگاه از موزه هنر‌های معاصر تهران در روز معلم
  • برترین‌های دومین جشنواره ملی و بین‌المللی عکاسی در سنندج معرفی شد
  • دومین جشنواره ملی و بین‌المللی عکاسی در سنندج پایان یافت
  • بازدید رایگان از موزه هنرهای معاصر در روز معلم
  • نظریهٔ تکامل سوء تفاهمی بیش نیست
  • اچ‌تی‌سی با موبایلی میان‌رده برمی‌گردد
  • معرفی فرصت‌های شغلی برای کارجویان در نمایشگاه کار دانشگاه امیرکبیر