«پولهای کثیف» جنجال به پا کرد/ پای سران فتنه به «پروژه اندلس» باز شد
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۷۶۸۹۳۳
به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، موضوع "پولهای کثیفی که برای مقابله با حجاب زنان ایرانی هزینه می شود"، چندی است رسانه ای شده؛ ماجرایی که افکار عمومی را به یاد "واقعه اندلس" میاندازد. اندلس از جمله سرزمینهایی است که تمدن اسلامی در آن شکوه خود را به اوج رساند. اما همین شهر در پی گسترش مفاسد اخلاقی، به راحتی از دست مسلمانان خارج شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شبکه بیبیسی فارسی در برنامه شب گذشته خود به بخشی از این جریان پرداخته است؛ یعنی هدیه یا دستمزدی که از طرف یکی سران فتنه 88 به دختری داده شده که در خیابان انقلاب کشف حجاب کرد.
مجری بیبیسی در این باره میگوید: در شبکه های اجتماعی فارسی زبان، بحث داغی درباره هدیه ای مطرح شده که به اسم یکی از مخالفان در حصر حکومت به یکی از زنان معترض به حجاب اجباری داده شده است.
گزارش بیبیسی درباره پول دادن به فردی که کشف حجاب کرد
طبق گزارش بی بی سی، خانم "مریم شریعتمداری" دریافت کننده این پول ها در توییتر گلایه کرده که بسته ای به عنوان هدیه دریافت کرده که در آن مبلغی پول بوده است.
در ادامه این گزارش، اخبار منتشر شده درباره شخص به اصطلاح هدیه دهنده بررسی شده که می گویند یا "زهرا رهنورد" بوده و یا دو فعال سیاسی اصلاح طلب به نیت رهنورد این کار را انجام داده اند.
موضوع از این قرار است که خانم شریعتمداری با انتشار توییتی آب پاکی را روی دست اصلاحطلبان هدیه دهنده ریخته و "اقدام وقیحانه اشخاصی که میخواستند ایرانیان را به کرامت انسانی برسانند" را محکوم کرده است.
وی در توییتی دیگر نوشته، این هدیه از طرف خانم رهنورد بوده است.
"ژیلا بنی یعقوب" خبرنگار فعال در فتنه 88، رابط میان فرستنده پول و شریعتمداری بوده و به تحقیق درباره فرستنده اصلی این پول ها می پردازد.
اما "نرگس موسوی" دختر خانم رهنورد مدعی شده مادرش برای کسی پول نفرستاده است. از سوی دیگر، "مصطفی تاجزاده" از فعالان فتنه 88 به دفاع از هدیه دادن به خانم شریعتمداری پرداخته و آن را "کار خوبی" دانسته است.
"عبدالله رمضان زاده" که در زمان اصلاحات، سخنگوی دولت بود هم با دفاع از این اقدام، نوشته: مرحوم آیت الله منتظری تا حد ممکن به تمام خانواده های سیاسی فارغ از طرز تفکرشان کمک مالی می کردند.
همه اینها درحالی است که چندی پیش خبر پاداش بزرگ دولت آمریکا به "معصومه علینژاد" سر و صدای زیادی به پا کرد. علینژاد همان شخصی است که با راهاندازی صفحات "آزادیهای یواشکی" و "چهارشنبههای سفید" برای تحقق آرزوهای غرب در راستای بیهویت ساختن زن مسلمان ایرانی تلاش کرد.
گزارشی که روی خروجی سایت مربوط به اطلاعات دولت آمریکا (insidegov) قرار گرفت نشان داده که علینژاد طی سه قرارداد، مبلغ 231 هزار دلار از واشنگتن دریافت کرده است.
در آن زمان برخی فعالان ضدانقلاب با اعتراض به ارتباط مالی علینژاد با دولت آمریکا نوشتند: مسئله ی حجاب اجباری با مسئله دریافت پول از سرویس های بیگانه متفاوت است. باید بدانیم اصلاحات در ایران وقتی با سرویس های امنیتی بیگانه و جاسوسان هموطن تلفیق می شود مسیر فعالان وطن را سخت و گاهی صعب العبور می کند. لذا لازم است مسیرها از این گونه افراد جدا شود تا بهانه ای نباشد برای مسدود شدن راه فعالان حقیقی.
پرواضح است که "دشمنان خارجی" و "دنبالهروهای داخلی" آنان در تلاشند تا با هزینه کردن "پولهای کثیف" همان بلایی را که بر سر اندلس آوردند را بر سر جامعه ایران نیز بیاورند.
رهبر انقلاب درباره این توطئه و سرانجامی را که برای مردم اندلس رقم زد فرموده اند: تهاجم فرهنگی، سبب شد تا جامعهی اسلامی، به ویژه جوانان، نسبت به مسائل دینی بیتفاوت شوند و به تدریج روح دین اسلام در جامعهی اندلس کمرنگ شود. توجه به ادبیات اندلس نیز این موضوع را تأیید میکند. دستکم تا پایان دورهی ملوکالطوایف، ادبیات مخصوصاً شعر، دارای صبغهی غیردینی شد. محور اصلی شعر اندلسی، تجملپرستی و لذتجویی بود. سایر اندیشههای معتبر ادب عربی، از قبیل تمثیلات، زهدیات و عرفانیات نیز سخنگویانی داشت، لکن اوج شعری نداشت. در عوض سخن از شبهای عیش و نوش بر روی رودخانه یا سخن از دلبران غزالمانند و دختران باریکمیان در میان است.
111
منبع: جام نیوز
کلیدواژه: توییتر زن اندلس دختر رهبر انقلاب جام نیوز بی بی سی حجاب ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۷۶۸۹۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشق الفبای زندگی در آغوشی شاید مهربانتر از مادر
ایسنا/قزوین میگوید «معلمهای استثنائی انتخاب شده هستند، مگر میشود از آنچه خداوند برایت مقدر کرده پشیمان باشی»، آری خداوند به این معلمان مأموریت داده که با عشق و صبوری به دانشآموزانی با شرایط خاص درس زندگی بیاموزند؛ ایسنا در این گزارش به مناسبت هفته معلم چند خطی از معلمان استثنائی نوشته است.
به رسم هر سال قصد داشتم تلفنی و یا شاید هم حضوری مصاحبهای تهیه کنم و تیک انجام آن را مثل هر سوژه دیگری روی کاغذ بزنم اما انگار حس ناخودآگاهی من را به سمت دیگری صدا میزد، سمتی که برای قدم برداشتن به سوی آن باید طوری دندانهایم را روی هم بفشارم که مبادا وقتی به آن چهره معصوم با موهای طلایی و چشمهای سبزش مینگرم اشک در چشمم حلقه بزند.
همان رکودر صورتی همیشگیام را برمیدارم و عینکم را به چشمم میزنم، به مقصد میرسم و وارد مدرسه میشوم؛ در بدو ورود به مدرسه از آن دور دانشآموزی خندهرو که در حال پایین آمدن از پلههاست دستش را بالا میبرد و با مهربانی بلند و کشدار میگوید سلام، من هم در جواب میگویم سلام دختر زیبا.
به گزارش ایسنا، اینجا مدرسه ابتدایی «بیاضیان» است، مدرسهای که خیّر مدرسهسازی به نام «نجف بیاضیان» آن را در سال ۸۵ احداث کرده و هم اکنون دانشآموزان کم توان ذهنی، سندروم داون و بیشفعال در آن تحصیل میکنند.
گویا زنگ تفریح است و بچهها یکی پس از دیگری به حیاط مدرسه میآیند، هر کدام نگاه و رفتارهای متفاوتی دارند، یکی پر جنب و جوش است و پلهها را دو تا یکی طی میکند، یکی آرام در پنهانیترین گوشه حیاط مینشیند و آن یکی برای پایین آمدن از پلهها خودش را در آغوش گرم مادرش جای داده است.
همانطور که محو خندههای بیکینه این فرشتگان هستم حس میکنم کسی پشت سرم ایستاده وقتی برمیگردم دختری را میبینم که ماسک بر صورت دارد اما انگار چشمان درشت و مشکی او یک کتاب حرف دارد و فقط یک نفر باید بیاید و آن کتاب را بنویسد، سلام دادم و اسمش را پرسیدم اما دخترک بدون جواب به سمت کلاس میرود.
زنگ تفریح تمام میشود، وارد ساختمان مدرسه میشوم، صمیمیت و مهربانی خالصانه مدیر، کادر و معلمان این مدرسه آنقدر زیاد است که پتکی بر افکارم میزند و در ذهنم میگویم هنوز هم دنیا جای قشنگی برای زندگیست.
از راهروی مدرسه گذر میکنم و وارد کلاس میشوم معلم جوان و مهربانی در حال تدریس است، از همین آستانه در کلاس هم میتوان متوجه صبوری و عشق در قلب او به این کودکان معصوم شد.
از کنکور زبان جا ماندم و سرنوشت مرا به اینجا آورد!
سمیه کیایی که معلم کودکان استثنائی است، در گفتوگو با ایسنا میگوید: از سال ۹۵ در حال تدریس در مدرسه استثنائی هستم، وقتی کنکور دادم مدرسه استثنائی دومین انتخابم در کنکور بود امید به قبولی نداشتم اما وقتی نتایج آمد بسیار خوشحالم شد، البته که اوایل خیلی دوست داشتم معلم زبان شوم اما از کنکور زبان جا ماندم و سرنوشت طوری شد که من اینجا باشم.
وی درباره تفاوتهای دانشآموزان استثنایی با دانشآموزان عادی بیان میکند: در این مدرسه دانشآموزان بیشفعال، کمتوان ذهنی، سندورم داون تحصیل میکنند و تفاوت این است که در مدرسه استثنایی معلم باید به صورت فردی ارتباط بگیرد و تدریس کند چراکه هر دانشآموز خلقوخوی متفاوتی دارد و با هر یک از آنان باید رفتار ویژهای داشته باشیم به طور مثال دانشآموزان سندروم داون احساساتی هستند یا دانشآموزان بیشفعال با معلم خیلی همکاری ندارند و به یکباره حتی به بیرون از کلاس میروند.
این معلم در پاسخ به اینکه آیا تاکنون خسته و پشیمان شده است، خاطرنشان میکند: فکر کنید معلم باشید چندین ماه درس بدهید و نتیجهای نگیرید چون دانشآموز کشش ذهنی نداره، درست سنجش نشده و یا به صورت اشتباه در مدرسه ثبتنام شده است، شاید گاه خسته شده باشم اما هیچ وقت پشیمان نشدم.
وی تصریح میکند: ارتباط با دانشآموزان استثنائی تأثیر مثبتی در زندگیام گذاشته، من امروز آدم ۱۰ سال پیش نیستم و خیلی قویتر از قبل شدهام، وقتی معلم مدرسه استثنائی هستی باید دانشآموزانت را با تمام کم و کاستیهایشان دوست داشته باشی و برای ادامه راه حتماً باید صبوری را سرلوحه قرار دهی.
این معلم در خصوص بهترین هدیهای که روز معلم دانشآموزان برایش آوردهاند میگوید: بهترین هدیهای که روز معلم گرفتم یک شاخه گل مصنوعی پارچهای بود که چهار میل روی آن خاک نشسته بود و این هدیه را از دانشآموزی دریافت کردم که وضعیت مالی خوبی نداشتند وقتی هم گل را برایم آورد گفت «خانم مامانم هیچی برای شما نخریده بود و من فقط همینو تونستم براتون بیارم»؛ این هدیه خیلی برای من ارزشمند است و هنوز هم آن را دارم.
فراموشی عدالت آموزشی در مدرسه استثنائی
وی درخصوص مشکلات ساختمان مدرسه استثنائی میگوید: مدرسه ما دو طبقه است و آسانسور ندارد و دانشآموزانی که معلولیت دارند هیچ وقت نمیتوانند به طبقه بالا و سالن اجتماعات بیایند مگر اینکه پدر و مادر با سختی فرزندش را در آغوش بگیرد و به طبقه بالا بیاورد، ای کاش که مدرسه مناسب این کودکان مظلوم ساخته شود و بستههای حمایتی برای خانواده آنان نیز در نظر گرفته شود تا کمی بار مشکلات از دوششان برداشته شود. یکی دیگر از مشکلات نبود گفتار درمان و فیزیوتراپ است در صورتی که ما تمام تجهیزات لازم را در مدرسه داریم.
کیایی درباره یکی از خاطرات دوران فعالیت خود در مدرسه استثنائی اظهار میکند: روز اول کاری من بود، هیچ تجربهای نداشتم صرفاً کارورزی رفته بودم اما مسئولیت کلاس نداشتم، زنگ اول همه چیز خوب پیش رفت، زنگ دوم یکی از دانشآموزان روی زمین افتاد و تشنج شدید کرد، ترسیده بودم که باید چه کنم فقط به پهلو او را خواباندم، پارچهای لای دندان او گذاشتم و پس از رد شدن تشنج او را بردم و دست و صورتش رو شستم و مواجهه با این اتفاق در اولین روز کاری موجب قویتر شدن من در این راه شد.
وی در پایان بیان میکند: معتقدم معلمهای استثنایی انتخاب شده هستند چراکه خداوند فرشتگانی را به ما سپرده بنابراین تدریس به این دانشآموزان برای من جایگاه والایی دارد.
به کلاس دیگری میروم، در این کلاس تقریباً ۱۰ دانش آموز حضور دارند، یکی با کتاب درسیاش مشغول است، آن یکی بازیگوشی میکند و حواسش به رکودر صورتی در دست من است.
تدریس در مدرسه استثنایی را به هرکاری ترجیح میدهم
زینت نعمتیفر که نیمی از عمر خود را در راه تدریس به کودکان استثنائی گذرانده است و امسال بازنشسته میشود در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: زمانی که کنکور دادم هیچ شناختی نسبت به مدرسه استثنائی نداشتم، در این رشته قبول و مشغول تدریس شدم حتی اگر پیشنهاد تدریس در مدرسه عادی داشته باشم هرگز قبول نمیکنم و این دانشآموزان را رها نخواهم کرد چراکه وابستگی عمیقی به این کودکان معصوم دارم.
وی میگوید: هیچ وقت از تدریس در مدرسه استثنائی خسته و پشیمان نشدم و همیشه برای ارتباط با این دانشآموزان انرژی دارم و به طور کلی هم در محیط این مدرسه روابطه عاطفی عمیقی بین معلم و دانشآموز جاری است.
نعمتیفر خاطرنشان میکند: همیشه سعی کردهام با دانش آموزانم رابطه عمیق و همراه با مهربانی برقرار کنم و به حدی به آنان وابسته هستم که اگر در مورد مشکلی در خانواده دانشآموزم مطلع شوم تمام فکرم درگیر او خواهد شد طوری که انگار از یک خانواده هستیم.
وقتی سؤال میکنم بهترین هدیهای که از دانشآموزان دریافت کردید چه هدیهای بود؟ پیش از اینکه معلم بخواهد پاسخم را دهد از انتهای کلای دانشآموزی که روی ویلچر نشسته، نگاهش را از من میدزد و بلند میگوید «خانم هدیه من تو راهه».
نعمتیفر هم در پاسخ میگوید: لبخند بر لبان دانشآموزان برای من بهترین هدیه است و هیچ هدیهای جز حال خوب آنان من را خوشحال نمیکند چراکه از صمیم قلبم دوستشان دارم و این دوست داشتن تا حدی است که وصف آن در جمله نمیگنجد.
وی در خصوص کمبودهای مدارس استثنائی اظهار میکند: این دانشآموزان نیاز به روابط اجتماعی و آموزش مهارتهای اجتماعی بیشتری دارند اما متأسفانه زمان کمی برای آموزشهای مهارتی در نظر گرفته شده درصورتیکه باید بر افزایش مهارتهای این دانشآموزان تمرکز شود تا بتوانند فعالیتهای روزمره خود را به تنهایی انجام دهند.
این معلم در پایان بیان میکند: خوشبختانه مدیر توانمند مدرسه ما امسال اتاق مهارتی در این مدرسه آماده کرده است تا دانشآموزان با حضور در این اتاق بتوانند مهارت آموزیهایی چون اتو و جمع کردن لباس، شستن ظرف، غذا درست کردن و مواردی از این دست را یاد بگیرند.
پس از پایان مصاحبه چشمم به دانشآموزی که در انتهای کلاس کنار پنجره تنها نشسته است میافتد، همان دانشآموز با چشمان مشکی است که چند دقیقه پیشتر در حیاط مدرسه دیده بودم، به آرامی از معلم میپرسم اسم آن دانشآموز چیست میگوید اسمش شهرزاد است و به دلیل مشکل ذهنی که دارد ترجیح میدهد همیشه تنها بشیند و کم پیش میآید با کسی صحبت کند.
در چشمان دخترک خیره میشوم و چشمانم را میبندم و در خیالم شهرزاد را در قامت معلمی میبینم که در همین کلاس برای دانشآموزانش قصه میگوید، آری با صبوری و با فداکاری قصه شادی، قصه آزادی و قصه آدمیزادی را برای دانشآموزانش میگوید.
انتهای پیام