دلنوشته مسعود نیلی به بهانه نوروز
تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۷۸۷۸۵۵
مسعود نیلی به مناسبت فرا رسیدن سال نو در کانال تلگرامی خود نوشت: دیدن دلهره زنی که موجودی اسکناس های کهنه کیفش را در گوشت فروشی با دقت می شمرد تا راجع به خریدن ماهی برای سبزی پلوی شب عید خانواده اش تصمیم بگیرد، من را بر آن می دارد تا از ته دل آرزو کنم، ایکاش می شد این مردم وضع دیگری داشته باشند.
مسعود نیلی نوشته است:
امسال نو شدن طبیعت و جوانه زدن سبزه ها و شکوفه ها از دل زمین و شاخه های خشک درختان، ترنم نسیم بهاری و وزیدن هوای پاک فروردین، نشستن لبخند بر لبان مردم، آنگاه که در میان هم موج می زدند و متناسب با وسعشان خرید نوروزی می کردند و بر دل نزدیکانشان شادی می نشاندند، افتادن شورِ گرفتن عیدی در دل کودکان، راه افتادن کاروان ماشین ها درجاده ها و همه و همه، گویی جور دیگری به نظرم می آمدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای کسی که همه ذهنش را مشکلات بزرگ اشغال کرده و به سختی می تواند کورسویی را در دورها ببیند، نوروز واقعا چیز دیگری است. یک تکان ذهنی است.
هرچند این پدیده ها از جنس های متفاوتند و تنوع ماهوی دارند، اما در یک چیز مشترکند و آن، بیرون آمدن از سختیها و... امید.
دست خودم نیست، تصویر زیبای قطره آب بر چهره دلربای جوانه سبز و لطیفی که تازه از خاک سربرآورده، من را ناخودآگاه به یاد کم آبی مفرطمان می اندازد. نسیم بهاری وقتی ریه هایم را شستشو می دهد، بی اختیار خفگی هوای پاییز و زمستان که کودکان و سالمندانمان را می آزارد، برایم تداعی می شود.
دیدن دلهره زنی که موجودی اسکناس های کهنه کیفش را در گوشت فروشی با دقت می شمرد تا راجع به خریدن ماهی برای سبزی پلوی شب عید خانواده اش تصمیم بگیرد، من را بر آن می دارد تا از ته دل آرزو کنم، ایکاش می شد این مردم وضع دیگری داشته باشند.
واقعا می شد که جور دیگری باشد.
نمی شد؟ از هر طریقی که می توانیم، نباید بگذاریم این لبخندها که مردم به هر بهانه ای بر لبانشان می نشانند، خشک شود. نباید بگذاریم آن دلخوشی سادۀ نه به سال های آینده، نه حتی به ماه های آینده، بلکه فقط به ساعت و روز بعد، از بین برود. پس،
ای مقلّب، قلب هایی را که سیاهند و این لطافت ها را نمی بینند و می توانند که نگذارند، منقلب کن.
ای محوّل، آنانی را که باید تحول آفرین باشند و نیستند و نمی گذارند، متحول کن.
ای مدبّر، به ما تدبیر برسان. ما به باران تدبیر تو نیازمندیم. بر زمین خشک ما تدبیر بباران. ما از سیل تدبیر نمی ترسیم.
این کشور و مردم آن شایسته احسن حالند پس حالشان را خوب کن!
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۷۸۷۸۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
به بهانه روز معلم + فیلم
معلمی یعنی عشق، ایثار و از خودگذشتگی، سوختن برای ساختن آیندهای روشن؛ همچنانکه تمام معلمان این مرز و بوم با عشق در این مسیر سخت اما شیرین گام نهادهاند و با تمام توان در تربیت نسل آینده ساز برای ساختن ایرانی آبادتر تلاش میکنند. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، معلمی یعنی عشق،ایثار و از خود گذشتگی ،معلمی یعنی سوختن برای ساختن فرزندان آینده ایران زمین ،معلمی حرف به حرف اش در است از معنی و مفهوم که همهاش را می توان در کلمه ایثار معنی کرد ،به قول معروف و در یک جمله هرکه عاشق شد معلم میشود.
.
12 اردیبهشت ،سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری و روز پاسداشت مقام معلم است ،روزی برای یادآوری زحمات بسیار آنانی که شغلشان شغل انبیاست و مقامشان مقام کبریا است.
12 اردیبهشتماه بزرگداشت قشری است که در شان آنها نخستین آیات قرآن کریم بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد،پیامبر گرامی اسلام می فرمایند «تمامی جنبندگان روی زمین و ماهیان دریا و هر موجود زنده ای در فضا و همه اهل آسمان و زمین برای معلمی که نیکی به مردم بیاموزد طلب آمرزش می کند".
نامش معلم است، اما در اصل، نور علم و دانایی را بر تارک جسم و روح انسان میتاباند و او را از گمراهیها به سوی نور هدایت میکند بهطوری که میتوان گفت رسالت پیامبرگونه دارد، پس معلم را باید به وسعت نامش سپاس گفت همان نامی که چهار حرف بیشتر ندارد، اما کشیدن هر حرف و صدایش زمانی به وسعت تاریخ نیاز دارد.
معلمهایی که شیره جانشان را کلمه میکنند و به شاگردان خود میآموزند، معلمانی که تنها به آموختن دروس و الفبا تکیه نمیکنند و درس انسانیت را نیز در کنار درس برای دانشآموزان خود مشق میکنند.
وقتی در کنار معلمان می نشینی و با آنها همکلام می شوی، قصه شنیدنی زیاد دارند، از شیرینی های دوران تدریس تا برخی تلخی ها اما شیرینی های دوران تدریس همیشه بیشتر و خاطره انگیز تر در ذهنشان باقی مانده است.
انتهای پیام/