Web Analytics Made Easy - Statcounter

سردار معصوم بیگی فرمانده انتظامی استان اصفهان از کشف و ضبط بیش از ۵۹۰ کیلو گرم مواد مخدر از نوع حشیش و هروئین در دو عملیات در شرق اصفهان خبر داد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  به نقل از اصفهان شرق، شب گذشته طی یک اقدام عملیاتی توسط یگان تکاور استان اصفهان، مستقر در شهر ورزنه مقادیر زیادی مواد مخدر صنعتی کشف و ضبط شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سردار مهدی معصوم بیگی در اولین روز بهار با حضور در منطقه شرق اصفهان شهر ورزنه و بازدید از یگان تکاور استان اصفهان، مستقر در شهر ورزنه در گفتگو باخبرنگار اصفهان شرق اعلام کرد: در یک عملیات پیچیده و هوشمندانه در شرق اصفهان موفق به کشف 350 کیلو مواد مخدر از یک خودرو که به صورت بسیار پیچیده و ماهرانه جاسازی شده بود شناسایی شد و حدود 350 کیلیوم گرم موادر مخدر کشف و ضبط گردید.

فرمانده انتظامی استان اصفهان در رابطه با جزییات این عملیات عنوان کرد: حدود 87 کیلوگرم هروئین و مابقی نیز حشیش بود که از شرق کشور به مقصد اصفهان حمل میشد که در این عملیات پنج نفر نیز دستگیر شد.

وی اذعان کرد: این موفقیت در آغازین ساعت سال جدید نویدی است برای نیروهای انتظامی و مردم ایران که اجازه ورد قاچاق چیان به عرصه های اجتماعی را نمی دهند زیرا قاچاق یک ابر اسیب اجتماعی است و ما با توان قوا با ان مبارزه خواهیم کرد و از مردم نیز درخواست همکاری و کمک را در برخورد با این معضل داریم.

فرمانده انتظامی استان اصفهان اضافه کرد: در سال 96  حدود 4500 کیلو مواد مخدر توسط یگان تکاوری انتظامی استان کشف و ضبط گردیده و در و مجموع استان بالغ بر 29 تن مواد مخدر در اصفهان کشف شده است ودر این رابطه  21 هزار نفر از قاچاقچی ها عمده و خورد و فروشندگان و معتادان  بازداشت شده اند.

وی تاکید کرد: در سال 97 با تجهیز قرار گاه های عملیاتی اقدام و عمل در حوزه مبارزه با مواد مخدر اقدامات بهتر و موثری را انجام خواهیم داد و هشدار میدهم به قاچاقچیان که از این کار پلید و شوم  کناره گیری کنند و به همکاران نیز دستور پیگیری قاطع جهت برخورد با این افراد را میدهم.

سردار معصوم بیگی افزود: همزمان با این عملیات عملیاتی دیگپری در شرق اصفهان صورت گرفت که بالغ بر 240 کیلو  هروئین کشف شد که مقصد ان به طرف تهران بود

و خوشبختانه در طول  24 ساعت دو عملیات موفق در این حوزه صورت گرفته است که به همکارانم تبریک و خسته نباشید عرض می کنیم.

انتهای پیام/

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۸۰۳۴۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قصه عبرت آموز یک دزد!

روزی که اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم و با غرور خاصی نزد دوستانم به آن پک می زدم هیچ گاه باورم نمی شد که روزی برای تامین هزینه های اعتیادم به اموال مردم دستبرد بزنم اما ...

به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات سارق حرفه ای قطعات و محتویات خودروهای مردم در حاشیه خیابان هاست که با تلاش شبانه روزی نیروهای گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد به چنگ قانون افتاد. او که مدعی بود سرگذشت عبرت آموزی دارد درباره قصه تلخ زندگی خود به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری گفت:پدرم به دلیل ابتلا به بیماری های ریوی و قلبی در سن 40 سالگی از دنیا رفت و این گونه مادرم سرپرستی خانواده را به عهده گرفت.

او جوانی اش را گذاشت و همه سختی ها  وتلخکامی ها را به جان خرید تا ما آینده را در خوشبختی تجربه کنیم. خلاصه او با کارگری و خیاطی هر3 خواهرم را به دانشگاه فرستاد و آن ها اکنون ازدواج کرده اند و در ادارات دولتی  استخدام شده اند اما من مسیر خلافکاری را در پیش گرفتم و بدبختی هایم را به تماشا نشستم.

آن روزها زمانی که 7 سال بیشتر نداشتم در شهرستان تربت جام به مدرسه رفتم. با آن که چندان علاقه ای به تحصیل نداشتم اما به هر طریقی بود تا مقطع دبیرستان درس خواندم. خلاصه 17 ساله بودم که روزی با ترغیب و تشویق دوستانم،اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم چراکه غرورم اجازه نمی داد در برابر آن ها کم بیاورم به همین دلیل سعی می کردم پک های عمیقی به سیگار بزنم که با تشویق و جلب توجه آن ها روبه رو شوم . در همین شرایط خیلی زود پای بساط شیره و تریاک  هم نشستم و دورهمی های لذت بخش دوستانه ام آغاز شد .

چنان در عالم هپروت سیر می کردم که هیچ گاه به ذهنم نمی رسید  این لذت های زودگذر فرجامی وحشتناک دارد. آن روزها فقط همین غرورهای جوانی و تعریف و تمجیدهای دیگران را می دیدم و مدام در پارتی ها و شب نشینی ها شرکت می کردم. نصیحت های مادرم نیز فایده ای نداشت چراکه من هم مانند همه معتادان که مصرف تفریحی را شروع می کنند، خودم را فریب می دادم که من مانند دیگران نیستم و هر روزی که اراده کنم دیگر مصرف نمی کنم.

حتی گاهی برای چند روز نزد دوستانم نمی رفتم تا چنین وانمود کنم که من اراده ای قوی دارم  و آلوده مواد افیونی نمی شوم. مادرم از رفتارهای من زجر می کشید و گریه می کرد اما من هیچ توجهی به اطرافم نداشتم تا این که بالاخره باورم شد دیگر معتاد شده ام .

چند بار مادرم با سختی های بسیار مرا در مراکز ترک اعتیاد بستری کرد  اما فایده ای نداشت تا این که به خودم آمدم و با کمک یکی از دوستانم که مرا راهنمایی می کرد چند سال از چنگ مواد مخدر گریختم و در سن 30 سالگی به توصیه مادرم ازدواج کردم تا شاید مسیر درست زندگی را بیابم اما بعد از ازدواج دوباره دوستان هم بساطی ام به سراغم آمدند و با وسوسه های لذت آنی و تعریف و تمجیدهای آنان از پک های عمیق سیگار و مصرف زیاد مواد مخدر ،باز هم به منجلاب مواد افیونی افتادم ولی این بار شیوه ای خطرناک را در پیش گرفتم و مصرف هروئین را شروع کردم . حالا همسرم زجر می کشید و با اشک هایش تلاش می کرد تا مرا از بیراهه هولناک بازدارد.

چند بار دیگر در مراکز ترک اعتیاد بستری شدم ولی چون در زمینه پوشاک فعالیت داشتم و با افزایش قیمت ها در بازار به وضعیت خوبی رسیده بودم هنوز توان خرید هروئین را داشتم اما دیگر نمی توانستم به خاطر خماری های مواد مخدر صنعتی در محل کارم بمانم به گونه ای که مجبور شدم مغازه ام را تعطیل کنم.

در این شرایط پس انداز هایم نیز به پایان رسید و خانواده ام برای نان شب محتاج شدند. همه دوستانم از من فرار می کردند چراکه دیگر پولی نداشتم مانند گذشته مقدار زیادی شیره و تریاک را پای بساط آن ها بگذارم وباید از هروئین های آنان مصرف می کردم. این گونه بود که با ترس و لرز برای اولین بار از یک خودرو در حاشیه خیابان سرقت کردم و با فروش باتری و ضبط و پخش آن هزینه  های یک روز اعتیادم تامین شد ولی می ترسیدم آشنایان و بستگانم مرا درحال سرقت مشاهده کنند و آبروریزی شود این بود که تصمیم گرفتم به مشهد بیایم و سرقت هایم را در این شهر ادامه بدهم .

بارها در مناطق مختلف شهر مشهد به خودروهای شهروندان دستبرد زدم و با فروش اموال سرقتی هزینه های اعتیادم را تامین کردم تا این که شب گذشته هنگام عبور از بولوار ابوطالب چشمم به پرایدی افتاد که به راحتی می توانستم به آن دستبرد بزنم چراکه هیچ گونه امکانات امنیتی و ضد سرقت نداشت اما هنوز مشغول بازکردن در خودرو بودم که ناگهان خودم را در محاصره افسران گشت کلانتری شفا دیدم و آن ها در حالی مرا دستگیر کردند که چندین بسته حاوی هروئین نیز به همراه داشتم . حالا بسیار پشیمانم و می دانم آینده ام را نابود کرده ام اما ای کاش ...

با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد) تحقیقات گسترده افسران کارآزموده دایره تجسس برای ریشه یابی سرقت های دیگر این جوان وارد مرحله جدیدی شد تا شهروندانی که اموال آن ها توسط این سارق جوان به یغما رفته است شناسایی شوند .

دیگر خبرها

  • ۵۷۰ کیلوگرم تریاک با همکاری پلیس استان سمنان کشف شد
  • کشف ۲۴۵ کیلوگرم حشیش و تریاک در هرمزگان
  • کشف هروئین از معده قاچاقچیان در جهرم
  • ۱۵۰ بسته هرویین در معده ۲ قاچاقچی
  • قصه عبرت آموز یک دزد!
  • کشف محموله ۸۶ کیلویی مواد مخدر در محور کاشان - قم
  • کشف محموله ۲۴۷ کیلوگرمی حشیش در مشهد
  • کشف بیش از ۲۵ کیلوگرم هروئین و شیشه
  • کشف ۴۳۰ کیلوگرم تریاک و حشیش از سوی یگان‌ ویژه
  • ۸۶ کیلوگرم مواد مخدر در کاشان کشف شد