Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری بسیج گلستان ؛ حجت الاسلام سعید علمی طی بیانی خودمانی به خبرنگار بسیج گفت : امسال اتفاقات تلخو شیرین زیادی برام افتاد.

از خرید ماشین و چپ کردن همون ماشین و باز خریدن ماشین مجدد و خوردن داربست توی سرم و حمله ارازل و از اشک آور زدن تو چشمم که بزرگشون اینا بود.

اما نمیدونم که کدوم کارم باعث شد که خدا و شهدا تصمیم گرفتن که این حالو بهم بدن که ایام نوروز امسال رو تو قتلگاه شهدای دفاع مقدس باشم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر چی فکرمیکنم متوجه میشم که هر کارثوابی که انجام دادم ته تهش یک نقطه سیاهی بوده.

برای همین هر چی که توی این مناطق دور میزنم فکرم به کارای بدم میوفته که من کجا و این جا کجا.

یه جای دیگه هم این اتفاق برام افتاد ، دقیقا همون حس بود؛ درست اون وقتی که تو روز اربعین بعد از اون همه پیاده روی میرسم توی بین الحرمین.

اونجام به خودم هی میگفتم من کجاو اینجا کجا.

میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست

من از اون آدمایی ام که  کسی واسم جشن تولد نمیگیره اما امسال که به روز تولدم نزدیک میشدم متوجه شدم که روز تولدم پیش شهدا هستم و این بهترین هدیه ای بود که میتونستم بگیرم.

وقتی تقویم گوشیمو نگاه کردم دیدم اتفاقا روز تولد امام باقر (علیه السلام) هم مصادف شده بود توی همون روز و اتفاقا اولین روز ماه رجب هم بود.

دیگه تو پوست خودم نمیگنجیدم.

من تو هر شهری غیر از شهر خودم که برای تبلیغ میرم احساس غریبی بهم دست میده.

و این اولین حسیه که توی مسافرت رفتنم حس میکنم.

اما از وقتی این جا اومدم اصلا هیچ احساس غربت نمیکنم.

راستی شده یه جایی هستی ، بعدش فکر میکنی که یکی داره تعقیبت میکنه یا یکی پشت سرته؟

وقتی با این لباس ساده خادمی یه گوشه کار میکنی احساس میکنم که چند تا شهید دارن منو نگاه میکنن و حتی بهم کمک میکنن و وقتی به خودم میام میبینم که کارم تموم شده.

شنیدی که توی ماه رمضان هر کارمباحی که انجام بدی ثوابه؟

من همش تو ماه رمضان اینو درک نمیکردم تا این که اومدم این جا و حتی شدت و ضعف ثوابارو هم متوجه میشم.

اگه موقعیت خانواده منو داشتین ؛

حتما میگفتین ؛ دیوونه شدی که هم عروسی داداشتو ول کردی اومدی هم دیدو بازدید ایام عیدو ول کردی هم این همه جنگلو دریارو برا تفریح ول کردی اومدی توی بیابان که پیش شهدا باشی؟

اما بعضی چیزارو باید خودت تجربه کنی و قابل تعریف کردن برای کسی نیست.

بعضی چیزارو نمیشه گفت و نوشت.

مثل عشق زن و شوهر.

مثل تعریف کردن بوی گل محمدی.

هر کاری که کنی نمیتونی تعریف کنی باید آخرش اعصابت خورد میشه و میگی بابا این گل محمدی بو کن متوجه میشی.

باید تجربه کنی.

پس من دیوونه نشدم که هیچ ، اتفاقا اونایی که فک میکنن زندگی همین دوروز زندگی کردنه دیوونه هستن.

دیوونه اونهایی هستن که عشق رو فقط بین دوست دختر و دوست پسرشون میدونن.

دیوونه اونهایی هستن که جوانی رو توی کار های جاهلانه خلاصه کردن.

دیوونه اونهایی هستن که لباسای پاره رو مد میدونن و به این لباس خادمی توهین میکنن.

وقتی که اذان صبح بایه حالت سبکی بلند میشی انگار که خود شهدا دستتو میگیرنو میزارنت توی صف نماز جماعت....

وقتی که با کوچیک ترین گریزهای روضه اشکات جاری میشه....

وقتی که دورو برت از گل هایی هستنو همه مثل حس و حال خودتو دارن....

وقتی که بدون هیچ خجالتی تسبیح دستت میگیری و چفیه روی دوشت میندازی و کسی بهت چپ چپ نگاه نمیکنه....

وقتی که هر کیو میبینی بهش سلام که میکنی بهت جواب سلامتو میده....

وقتی که کسانی هستن کفشاتو صلواتی برات واکس میزنن....

وقتی که همه جوری باهم شوخی میکنن که انگار همدیگرو چندین سال میشناسن و رفیق شیش هم دیگه هستن....

من احساس میکنم که هر روز تفریح هستم

خب چه عیدی بهتر از این که هر روز تفریح کنی؟؟؟؟

چه عیدی بهتر از این که حتی یک گناه هم توی اون روز نکنی؟؟؟؟

چه عیدی بهتر از این که روزای اولش رو با دعای عهد آغاز کنی؟؟؟؟

چه عیدی بهتر از این که هر روزش برای اهل بیت (علیه السلام) اشک ریخته باشی؟؟؟؟

چه عیدی بهتر از این که روزای اولش همه نمازات سر وقته و با جماعت میخونی؟؟؟؟

ما آدمیزاد ها که جسممون خوش حال یا نارحت نمیشه...

اون چیزی که خوشحال و نارحت میشه روح انسانیته که اینجا از همه طرف به روحت دارن حال میدن در صورتی که جسمتو یادت میره و توی بعضی از کار های خادمی جسمتم آسیب میبینه اما متوجه نمیشی تا این که میایی شب بخوابی متوجه ترکیدگی پوستت و تیغ های توی دستو پات و زخمای توی دستو پات میشی و اونجاست که میگی پس این جوری تیرو از پا میکشن بیرونو متوجه نمیشی....

پس این جوری بود که شهدامون بدون هیچ ترسی با نارنجک به زیر تانک و بی کفش روی میدان مین قدم میزاشتن....

اره عزیزان این جا جاییه که افسار جسمت اعم از زبان و چشم و دست و پاتو روحت بدست میگیره و یک دست روحتم توی دست شهداست و هر کارعبسی انجام نمیدی...

خلاصه بت بگم این حالت همون حالتی هست که دوست داری همیشه داشته باشی ولی نمیدونی کجاست و باید چیکار کنی؟؟؟

و این آدرسشه

مکان : جنوب کشور قتلگاه شهدا

زمان : هر وقت که دلت خواست.

منبع: بسیج نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۸۰۸۹۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گریه های دختر ایرانی در سیل دوبی (فیلم)


منبع:پیج hashiyeh

ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران ???????????? کانال 1 aparat.com/asrirantv کانال 2 aparat.com/asriran کانال 3 youtube.com/@asriran_official/videos کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: جاری شدن سیل در جزیره کیش (فیلم) سیل وحشتناک در فرودگاه دبی (فیلم) نجات یک گربه از سیل دبی امارات (فیلم)

دیگر خبرها

  • برگزاری کنگره ۴۰۰ شهید روحانی مازندران
  • کنگره ۴۰۰ شهید روحانی استان مازندران برگزار می‌شود
  • رسوایی مقامات اسرائیلی در فریب شهرک‌نشینان
  • چطور از مردها تعریف کنیم؟
  • راهپیمایی گلستانی‌ها در حمایت از مردم غزه و فلسطین
  • ببینید | گریه اراذل و اوباش پورشه‌سوار
  • گریه های دختر ایرانی در سیل دوبی (فیلم)
  • رنه دکارت و شک کردن
  • دنیا متوجه قدرت کشورمان شده است + فیلم
  • این باکتری‌ها به خون انسان تشنه‌اند