Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صراط نیوز»
2024-05-07@04:14:02 GMT

سؤال شرم آور مجری برنامه رادیویی از شنوندگان

تاریخ انتشار: ۷ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۸۳۶۶۸۸

سؤال شرم آور مجری برنامه رادیویی از شنوندگان

صراط:  امروز از محله‌ی عودلاجان تهران در پِیِ تهرانگردی نوروزی بازمی‌گشتیم. در حال و هوای محله‌های قدیم تهران مانند پامنار، کنیسه ها و محله‌ی قدیمی کلیمی های تهران، کوچه پس کوچه ها، بازارچه ها، سقاخانه ها و تنوع فرهنگی شهرمان بودم.
 

در طول راه از سر در باغ ملی، ساختمان وزارت خارجه، موزه‌ی ایران باستان و میدان حسن آباد با معماری‌های زیبای قدیمی‌شان گذشتیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر سال نوروز را با جمعی از دوستان علاقه‌مند و پژوهشگر امور فرهنگی به تهرانگردی می‌گذرانیم. شکی نیست تعطیلات نوروز بهترین زمان برای دیدن دیدنی‌های تهران است؛ تهرانی که در آن زندگی می‌کنیم اما در ترافیک و گرفتاری های جانفرسای روزانه هرگز نمی‌بینیمش.

در مسیر بازگشت و نشسته در تاکسی در افتخارِ ایرانی بودن و در مرورِ فرهنگ چند هزاره‌ای مرزپرگهر خوش حال و هوایی داشتم و هفت وادیِ عشق را در خیال خود می‌پیمودم که مسابقه ای با رویکردی به اصطلاح طنز در شبکه‌ای رادیویی از عرش بر فرش سرنگونم‌ کرد.

مجریِ ظاهرا بانمک برنامه، در مسابقه خود با شنونده‌اش پرسشی زیبا را مطرح کرد.
- کاشف آتش در شاهنامه‌ی فردوسی کدام شخصیت است؟

۱. هوشنگ‌شون
۲. پشنگ‌شون
۳. مشنگ‌شون
۴. قشنگ‌شون!

شاهنامه‌ی فردوسی، هویت ملی ایرانیان، حماسه‌ی ملی یک سرزمین چند هزاره‌ای و خردنامه‌ی پارسیان است. این کتاب عزیز هزارساله آنچنان ارزشمند است که به روایتی قرآن فارسی می‌نامندش. هنوز دو ماه از اظهار نظر اشتباه کارگردان جوان و موفق سینمای ایران درباره‌ی شاهنامه نگذشته که با واکنش یکصدای اهل فرهنگ و ادب و مردم شاهنامه دوست و ارادتمند به حضرت فردوسی موجبات عذرخواهی ایشان را در کمتر از بیست و چهارساعت فراهم آورد و حال باید در روز های نخست نوروز باستانی! با این واژگان در باب «حماسه‌ی ملی ایرانیان» سخن بشنویم؟!

تعصب بیجا ندارم و دایره‌ی طنازی و شوخی را می‌شناسم. نقد را هم می‌شناسم و برای همه‌ی این عرصه ها احترام و حق قائلم و معتقدم دایره‌ی شوخی و طنز و نقد را نباید بیجا و بی معیاری صحیح و برحسب سلیقه تنگ کرد که در تاریخ از این تنگ نظری‌ها که به سانسور ختم شده است، بسیار زجرها کشیده ایم. اما به کار بردن واژگانی تمسخر آمیز درباره‌ی متون ارزشمند کهنی که هویت ملی ما را در بردارند، اگر خودزنی نیست در خوشبینانه ترین حالت نادانی عمیقی است که باید برایش در عرصه‌ی فرهنگ عمومی چاره‌ای جدی اندیشید. حتی در کشورهای کاملا آزاد در حوزه‌ی بیان که هیچ امر قدسی و فرهنگی هم از نقد و حتی شوخی مصون نیست و قانون ‌محدودیتی در این باب وضع نکرده است اگر شوخی و نقدی بر مقوله‌ی با ارزش فرهنگی صورت می‌پذیرد بر اساس معیار و مقیاس هایی مستحکم است نه بر اساس بی ارزش انگاشتن موضوع فرهنگی بنیادین یک ملیت.

داستان هوشنگ و کشف آتش و جشن سده و دیگر روایات شاهنامه در ضمیر ناخودآگاه فارسی زبانان گیتی از چنان ارزشی برخوردارند که اکنون بر سر سفره‌ی هفت سین میلیون ها فارسی زبان در کنار قرآن مجید، نسخه ای از شاهنامه که با نام «خداوند جان و خرد» آغاز می‌شود، جای دارد... هنگامی که در جدال جهانیِ لگدمال کردن هویت ایرانی، وهابیت و سلفی‌گری و صهیونیسم و حامیانشان گوی سبقت از هم‌می‌ربایند حداقل توقع آن است که ملت و دولت و تمام ارکان حاکمیت با آگاهی بیشتری به ارزش های فرهنگی خود همانند بوستان، گلستان و شاهنامه و دیوان‌حافظ و اسطوره ها و حماسه های ملی خود بپردازند. شکر خداوند موضوع برای شوخی و طنازی در کشور ما فراوان است... در این یک فقره دست از سر مفاخر کهن ادب و فرهنگ ایران که احترام جهانی دارند و آثارشان نه تنها بخش مستحکم هویت ملی ما بلکه میراث بزرگ فرهنگی بشریت است، برداریم.

وقتی خودمان «مشنگ» و «قشنگ» را در کنار «هوشنگ» و «پشنگ» قرار می‌دهیم و می‌خندیم از مرد عرب آن سوی خلیج فارس توقع خلیج فارس نامیدنِ خلیج فارس را نداشته باشیم... از قدیم گفته اند: حرمت امامزاده را باید متولی آن نگه ‌دارد.

منبع: صراط نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۸۳۶۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!

عصر ایران نوشت: حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغه‌ای مهم‌تر از حجاب ندارد، در خطبه‌های این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ به‌خصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل می‌کند:

منیژه منم، دخت افراسیاب

برهنه ندیده تنم آفتاب.

 این که اساساً استناد به منیژه در شاهنامه، چقدر با هدف ترویج حجاب و عفاف سازگار است را به شاهنامه شناسان وامی گذاریم (پی نوشت را ببینید) * ولی عجالتاً از آقای علم الهدی که در خطبه‌های نماز جمعه، اشاره‌ای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است تشکر می‌کنیم و در عین حال از ایشان پرسیم: ماجرای بهار ۱۳۹۰ میدان فردوسی مشهد یادتان است؟

خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان می‌آوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشی‌های دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت ۲۲۰۰ متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!



آقای علم الهدی!

این شاهنامه‌ای که امروز شما بدان استناد می‌کنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامه‌ای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشی‌های شاهنامه می‌شدید و لااقل به دوستان تان می‌گفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشین‌تر بود.

جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند

ولی یک روز صبح، دیدند که عده‌ای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!


شما درست می‌گویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوش‌هایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان - فارغ از موضوع شاهنامه - همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری می‌کنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا می‌کنید دست به دامن ایران باستان می‌شوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشی‌های شاهنامه هم تحمل نمی‌شود ولی صحبت از حجاب که می‌شود یادتان می‌افتد در همان شاهنامه‌ای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!

میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن

بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیده‌های ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دار‌هایی که سال‌ها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوان‌ها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزی‌هایی هستند که نتیجه اش را در خیابان‌ها می‌بینند و بعد، از پلیس‌ها می‌خواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!

راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر بانوان ایرانی در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوشش‌هایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزن‌ها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باور‌های فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باور‌های فرهنگی - که امروز بدان‌ها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!

پی نوشت:
* منیژه اساساً ایرانی نبود بلکه دختر افراسیاب یعنی دختر دشمن ایران بود و برای رسیدن به بیژن او را بی هوش کرد و، چون بیژن به هوش آمد، خود را در آغوش منیژه دید و باقی قضایا! عجیب است که از بین همه زنان تاریخ و افسانه ها، علم الهدی برای ترویج حجاب و عفاف به منیژه استناد کرده و او را فرهیخته هم نامیده است!

tags # شاهنامه ، علم الهدی سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غول‌پیکر چینی از پورشه هم گران‌تر است! قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟

دیگر خبرها

  • هفته فرهنگی فریدن برگزار می‌شود
  • نمایشگاه کتاب تهران متعلق به جریان فرهنگ و ادب کشور است
  • باید فضای تبلیغی و محیطی تهران در قُرُق نمایشگاه بین‌المللی کتاب باشد
  • بنیاد حکیم طوس راه اندازی خواهد شد/ ساخت فیلم و مستند درباره فردوسی در دستور کار است
  • رقابت شهرهای استان کرمان برای عنوان پایتخت کتاب ایران
  • افراد حاکم بر تلویزیون سرمایه‌ها را از بین بردند/ گفتگو
  • ارگان‌زدگی؛ گریبان‌گیر نمایشگاه کتاب است
  • وزیر ورزش خطاب به تاج:کرامت بانوان زیر سؤال رفته،رسیدگی کنید
  • منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
  • علم‌الهدی: وقتی نیرو‌های نخبه نظام به دنبال اجرای شرع و قانون بیفتند، باید حمایت مردم نیز پشتیبان آنها باشد/ حجاب متعلق به فرهنگ ایران است؛ در شاهنامه، فردوسی از قول منیژه نقل می‌کند «منیژه منم، دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنم آفتاب»