مرگ تدریجی آمریکایی ایرانیتبار بخاطر «تحریم»
تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۸۵۱۵۰۰
به گزارش فارس، خبرگزاری «رویترز» درباره «مازیار هاشمی» آمریکایی ایرانیتبار که مبتلا به سرطان و نیازمند عمل پیوند مغز استخوان از برادرش است، گزارشی قابل توجه منتشر کرده است.
ادامه حیات این بیمار به عمل پیوند از برادرش بستگی دارد که اجازه ورود به آمریکا نیافته است. با توجه به اقامت برادرش در ایران و ممنوعیت اعمالی رئیسجمهور آمریکا برای سفر شهروندان ایرانی، او شاید زنده نماند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برادر مازیار هاشمی که با ممنوعیت صدور روادید سفر مواجه شد، برای سفر به هند و ارسال مغز استخوانش به آمریکا تلاش کرد، اما متوجه شد که امکان چنین کاری به دلیل تحریمهای آمریکا نیست.
در این گزارش آمده است که «مازیار هاشمی» شهروند آمریکاییِ ایرانی تبار است که در ماساچوست زندگی میکند. او مبتلا به بیماری سرطان خون است و پزشکان به او گفتهاند، برای زنده ماندن به پیوند مغز استخوان نیاز دارد، اما فرمان مهاجرتی ترامپ برای ممنوعیت سفر اتباع ایرانی به آمریکا، شاید این موضوع را غیرممکن کند.
عمل پیوند استخوان به مشابهت بسیار زیاد بین اعطا کننده و گیرنده آن نیاز دارد. هاشمی ۶۰ ساله چند ماه پس از تشخیص بیماری اش در ماه سپتامبر متوجه شد که کامیار هاشمی برادر او در ایران، ۱۰۰ درصدد مشابهت مذکور را برای انجام عمل پیوند استخوان دارد، اما تنها مشکلی که وجود داشت، ملیت کامیار بود.
طبق آخرین نسخه از ممنوع سفر که پس از هشت ماه کشمکش حقوقی و قضایی توسط رئیسجمهور آمریکا در تاریخ هشتم دسامبر اعلام و اجرا شد، اغلب سفرها از ایران، لیبی، سوریه، یمن، سومالی، چاد و کره شمالی به همراه سفر برخی مقامهای خاص ونزوئلا به آمریکا ممنوع شد. اگرچه به این ممنوعیت سفر، در برخی موارد از قبیل: موارد پزشکی شامل استثنا و معافیت میشود، اما تاکنون برای کامیار هاشمی روادید صادر نشده است.
وکلای حقوقی که مرتب با موارد صدور روادید سر و کار دارند، میگویند فرایند صدور این معافیت و استثنا برای سفر، فرایندی مبهم و غیرشفاف است. متقاضیان روادید اجازه داشتن استثنا و معافیت ندارند و بدون هر گونه توضیحی، یا به آنها این معافیت و استثنا داده میشود یا داده نمیشود. مقامهای آمریکایی درباره نحوه تصمیمگیری خودشان یا اینکه چقدر این تصمیمگیری زمان میبرد، حرفی نمیزنند.
کامیار هاشمی ۵۷ ساله بلافاصله پس از اینکه مشخص شد او مشابهت کامل برای انجام عمل پیوند استخوان با برادرش دارد، فرایند درخواست روادید را آغاز کرد. این صاحب یک شرکت کوچک در ایران، در ماه فوریه برای انجام مصاحبه به سفارت آمریکا در ارمنستان رفت چرا که آمریکا در ایران سفارت ندارد.
کمی بعدتر از روز مصاحبه، برادر کامیار در ماساچوست به بخش متقاضیان روادید سایت وزارت خارجه آمریکا رجوع کرد، اما یک پنجره کوچک با متن آبی روشن را دید که در ان نوشته شده بود "درخواست روادید رد شد".
مازیار هاشمی پس از آن هر روز به سایت مراجعه کرد، اما وضعیت درخواست روادید برادرش تغییر نکرد. او یک وکیل امور مهاجرت به نام مهسا خان آبادی را استخدام کرد تا بلکه او بتواند مسیر را هموار کند.
خان آبادی (به رویترز) گفت: "فرایند (اعطای استثنا و معافیت برای صدور روادید)، اصلا شفاف نیست و شفافیت آن مثل شفافیت آب گل آلود است. هیچ دستورالعمل مشخصی و واضحی وجود ندارد".
علی رغم این، خان آبادی به نمایندگی از هاشمی، ۱۹ مارس مجموعهای از اطلاعات را به سفارت فرستاد از جمله یک نامه از بیمارستان عمومی ماساچوست که در آن توضیح داده شده، یافتن مشابهت ۱۰۰ درصد برای انجام عمل پیوند مغر استخوان، بسیار نادر است و اینکه، این عمل تنها درمان پایدار برای سندرم میلودیسپلاستیک مازیار هاشمی است.
آیا اصلا میتوانید تصورش را بکنید که سلولهای بدن یک ایرانی برای کمک به یک شهروند آمریکایی مشمول تحریم شود؟ واقعا غیرمنصفانه است. من دیگر نمیتوانم بیش از این منتظر (دریافت مغز استخوان برادرم) بمانم
(سندرم میلودیسپلاستی، ناهنجاری در تقسیم سلول بنیادی خون بوده از نظر کمی و کیفی در نقصان تولید سلولهای خونی نقش دارد. این سندروم در کمخونیای که نیاز به تزریق خون مزمن داشته باشد دیده میشود. در بیشتر مواقع به دلیل افزایش نارسایی مغز استخوان هر یک از سلولهای خونی گویچه سرخ، گویچه سفید یا پلاکت دچار کاهش تولید میشوند).
مانع دوم، تحریم
کامیار هاشمی که نگران گذر زمان بود، به سفر به هند برای انجام عمل جراحی و قرار دادن مغز استخوانش در آنجا فکر کرد تا از هند، مغز استخوانش به آمریکا برده شود، اما این گزینه هم راه به جایی نبرد.
یک سازمان غیرانتفاعی به نام Be The Match که در تلاش برای انجام این کار برآمد، اعلام کرد که مجبور به کنارهگیری از این کار شد چرا که تیم حقوقی این سازمان در نهایت به این جمعبندی رسید که به دلیل تحریمهای آمریکا روی صادرات ایران، امکان ارسال و صدور مغز استخوان به آمریکا نیست.
مهندس مازیار هاشمی که از دهه ۱۹۷۰ در آمریکا زندگی کرده است، در مصاحبه تلفنی در این باره گفت: "آیا اصلا میتوانید تصورش را بکنید که سلولهای بدن یک ایرانی برای کمک به یک شهروند آمریکایی مشمول تحریم شود؟ واقعا غیرمنصفانه است. من دیگر نمیتوانم بیش از این منتظر (دریافت مغز استخوان برادرم) بمانم».
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۸۵۱۵۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وزیریتبار، قرهنینواز سال کودتا: قمرالملوک پیر دیر است و برایم ارشدیت دارد/ از مردها بنان و بنان و بنان
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در بهار سال ۱۳۳۲ تنها چند ماه مانده به کودتای ۲۸ مرداد، اگر چهارشنبهشبها ساعت یک ربع به ۶ عصر پیچ رادیو را باز میکردید صدای دلنواز قرهنیای به گوشتان میرسید که حسینعلی وزیریتبار (۱۲۸۵-۱۳۳۷) نوازندهاش بود. این نوازندهی ۴۷ ساله در آن مقطع هنرآموز سرود و رئیس ارکست دانشجویان انجمن موسیقی ملی بود و چهار فرزند داشت که بزرگترین آنها گیتی در هنرستان موسیقی ویلن کار میکرد، همایون ششساله، هدایت سهساله و هایدهی یکساله کوچکتر از همه بود. وقتی خبرنگار اطلاعات هفتگی (۱۱ اردیبهشت ۱۳۳۲) به انجمن موسیقی ملی رفت تا با و مصاحبه کند، با یک جوان شاکی مواجه شد؛ وزیریتبار دل پرخونی از رادیو داشت و اصلا از زندگیاش راضی نبود. آنچه در پی میخوانید بخشهایی از گفتوگوی یادشده است:
... از دوازدهسالگی پدرم برای فراگرفتن موسیقی مرا تشویق کرد و با آنکه در خانوادهی خود موسیقیدان نداشتیم ولی علاقه به موسیقی و شنیدن آهنگها یکی از بهترین لذات افراد خانوادهام بود و من تنها فردی هستم که در فامیل خود به موسیقی علمی و عملی آشنا هستم. از همان کودکی من قرهنی را دوست داشتم و درست یادم هست که اولین مربی من مرحوم سالار معزز از لحاظ ترکیب لب و دهان و انگشتانم مرا به فرا گرفتن این ساز تشویق نمود و سپس نزد مرحوم سرهنگ نصراللهخان مینباشیان به تکمیل ساز مورد علاقهی خود پرداختم و وقتی افتخار شاگردی کلنل را پیدا کردم مثل آن بود که دنیایی را به من داده باشند ناگفته نماند که از محضر آقایان غلامحسین مینباشیان، خالقی، ضیا مختاری، و خادم میثاق استفادههای شایانی بردهام.
از درد دلهایتان از رادیو ممکن است یکی دو تا به طور مثال ذکر کنید.
اولا موسیقی ملی ما با وضعی که فعلا در رادیو اجرا میشود هرگز ترقی نخواهد کرد در صورتی که اساس موسیقی ملی ایران بزرگترین پایههای موسیقی شرق، بلکه موسیقی دنیا است. دیگر آنکه تاکنون هیچگونه تشویقی از من نشده و فقط یک تقدیرنامه و دو مدال و یک نشان از طرف وزارت فرهنگ دریافت داشتهام... ادارهی رادیو فقط ماهی ۲۴۰ تومان به من میداد که اخیرا ۲۰ تومان آن را کسر کرده [و با خنده افزود:] منتظر کم کردن بقیهی آن هم هستم و من که هم سولیست هم نوازنده و هم کمپوزیتور هستم این است وضع من وای به حال آنهایی که فقط یکی از این جنبهها را دارند.
شبهای یکشنبه هم از ساعت هشت و نیم تا نه گاهی با عدهای از رفقا و هنگامی با ارکست که فعلا وضع آن درهم برهم شده در رادیو شرکت میکنم.
کدام موسیقیدان به موسیقی ایران بیشتر خدمت کرده است؟
آقای کلنل وزیری
عاشق شدهاید؟
ما آردمان را بیخته و غربالمان را آویختهایم و اصولا وجود خانم عزیزم که بدون رودربایستی باید بگویم کاملا مراقب و مواظب راحتی من است بالاترین سعادتها را نصیب من کرده است.
نظرتان دربارهی تصنیفها و شعرهای جدید که در رادیو خوانده میشود چیست؟
شعرها حسابی نیست و طبعا آهنگها هم قلابی از آب درمیآید.
خوشترین خاطرهتان در زندگی چیست؟
خوشترین خاطرات زندگیام اقامت نهسالهام در شیراز یعنی معدن لبلعل و دکان حسن است. در هفتصدمین سال یادبود سعدی علیهالرحمه کنسرتی تهیه کردم و آهنگی به نام «به یاد سعدی» ساختم که هنوز خاطرهی شیرین آن در تمام نه سال خوشی و شیرینی زندگی شیراز مثل لؤلؤیی در چشم میدرخشد.
کدام خاطرهای روح شما را مکدر میسازد؟
هر وقت دروغ بشونم و تظاهر ببینم (که الحمدالله در جامعهی ما اصلا وجود ندارد) زیرا صمیمیت و یگانگی را میپرستم.
کدام غذا را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
آنقدر در قرهنی فوت کردهام که دندانهایم یکییکی دنبال فوتها بیرون پریده و ناچار بیشتر غذاهای نرم و تر و راحتالحلقوم را دوست دارم که البته تولید «باد» هم بکند!
نظرتان دربارهی خوانندگان ایرانی چیست؟
از بین خانمها بانو قمرالملوک که پیر دیر است، برای من ارشدیت دارد. بعد خانم ضرابی که از لحاظ سوابق خوانندگی بهخصوص در خواندن آهنگهای ضربی بینظیر است. سوم روحانگیز و چهارم روحبخش و از مردها بنان و بنان و بنان.
۲۵۹۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900969