قصاص تاوان سنگ پرانی پس از خواستگاری
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۹۱۹۳۵۴
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا ، رسیدگی به این پرونده از چهاردهم دیسال۸۹ به دنبال قتل مرد ۲۸سالهای به نام اصغر در زیباشهر ورامین در دستور کار پلیس قرار گرفت. بررسیها حکایت از این داشت که مقتول در جریان نزاع دسته جمعی به کام مرگ رفته است. مأموران پلیس در اولین گام چند نفر از شرکت کنندگان در نزاع را بازداشت کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از متهمان که مصیب نام داشت به عنوان مظنون اصلی تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: «چند روز قبل پسرعمویم میثم به خواستگاری دخترعموی اصغر- مقتول- رفت. اصغر وقتی از ماجرا با خبر شد خیلی عصبانی شد و امروز همراه دوستانش با چوب دستی مقابل خانهمان آمدند و دعوا به راه انداختند. در جریان درگیری من از مرتضی که پسر عموی اصغر بود کتک خوردم. وقتی به خودم آمدم دیدم که مرتضی در حال فرار است برای همین تکه سنگی برداشتم و به طرفش پرتاب کردم که آن سنگ به سر اصغر برخورد کرد و کشته شد. در آن درگیری چشم راست پسر عمویم ناصر نیز مجروح و سپس تخلیه شد. ناصر هم با مطرح کردن شکایت گفت که عامل کوری او مردی به نام محسن است که مأموران پلیس او را بازداشت کردند. محسن در بازجوییها به جرمش اعتراف کرد، اما گفت که سنگ را با انگیزه کور کردن ناصر به سمت او پرتاب نکرده است.»
با کامل شدن تحقیقات در این باره پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری وقت استان تهران فرستاده شد و عاملان حادثه پای میز محاکمه ایستادند. بعد از رسمیت جلسه، اولیایدم برای مصیب درخواست قصاص کردند. مصیب وقتی در جایگاه قرار گرفت، گفت: «باور کنید قصد کشتن اصغر را نداشتم. وقتی درگیری بالا گرفت من فقط به سمت او سنگ پرتاب کردم و از شانس بد من سنگ به سرش برخورد کرد.»
در ادامه ناصر در جایگاه قرار گرفت و برای محسن درخواست قصاص چشم را مطرح کرد. او گفت: «من بعد از حادثه، بینایی یکی از چشمهایم را از دست دادهام بنابراین محسن هم باید از یک چشم قصاص شود.»
محسن وقتی در جایگاه قرار گرفت، گفت: «باور کنید نابینا شدن چشم ناصر یک اتفاق بود. در دعوا همه سنگ پرانی میکردند و نمیدانم چطور سنگ با چشم ناصر برخورد کرد.»
در ادامه چند نفر دیگر از شرکت کنندگان در نزاع در جایگاه حاضر شده و از اتهام خود دفاع کردند.
در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شد و مصیب را به قصاص محکوم کرد. پرونده ناصر نیز برای استعلام نظر درباره امکان قصاص چشم به پزشکی قانونی فرستاده شد. وقتی پزشکی قانونی اعلام کرد امکان قصاص چشم با رعایت تساوی ممکن نیست قضات دادگاه حکم به پرداخت دیه دادند.
با اعتراض مصیب به رأی قصاص، پرونده در دیوان عالی کشور بررسی شد و مورد تأیید قرار گرفت، بنابراین متهم در صورتی که موفق به جلب رضایت اولیایدم نشود قصاص خواهد شد.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: استان تهران دیوان عالی کشور دیه قتل مرگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۹۱۹۳۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سحرگاه متفاوت یک زن و ۴ مرد پای چوبه دار
به گزاش تابناک به نقل از همشهری آنلاین، نخستین فردی که پای چوبه دار رفت و قصاص شد، زن قاتلی بود که به خاطر سرقت النگو و طلاهای زن رمال، جان وی را گرفته بود. شروع این پرونده به شامگاه هفتم اسفند سال ۱۴۰۰ برمی گردد. آن روز به تیم جنایی پایتخت خبر رسید که زنی ۷۰ ساله با ضربات چاقو در خانه اش به قتل رسیده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد مقتول رمال بوده و بواسطه کارش افراد زیادی به خانه اش رفت و آمد داشته اند. بدین ترتیب این فرضیه مطرح شد که یکی از مشتریان پیرزن دست به جنایت زده اند. در صحنه قتل اثر انگشتی بدست آمد که احتمال می رفت متعلق به قاتل باشد.
بررسی ها برای رازگشایی از این جنایت ادامه داشت تا اینکه زن همسایه سرنخ اصلی را در اختیار تیم تحقیق قرار داد: چهلم مقتول به صورت تصادفی صحبت های زن همسایه مان را شنیدم. زن همسایه که فریبا نام دارد به شخصی که آن طرف خط بود میگفت که از وقتی همسایهمان به قتل رسیده پریشان است و مقتول هرشب به خوابش میرود. برای همین احتمال میدهم که فریبا در ماجرای قتل زن دعانویس نقش داشته باشد.
زن همسایه به عنوان یکی از مظنونان پرونده بازداشت شد و در تحقیقات گفت: از وقتی مقتول کشته شده خوابهای پریشان و عجیبی میبینم. مدام خواب مقتول را میبینم که نام فردی را در خواب برده و میگوید قاتلش اوست. او به عروسمان اشاره میکند و من با دیدن این خواب خیلی پریشان شدهام. همین کافی بود که انگشت اتهام به سمت عروسشان که مشتریان مقتول بود نشانه برود. از سوی دیگر اثر انگشت به دست آمده از محل جنایت با عروس جوان مطابقت داشت.
وی بازداشت شد و در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد: شب حادثه گل کشیده بودم و حال خوبی نداشتم. قرار بود مقتول برایم دعای شکست طلسم و سحر و جادو بنویسد. به اتاق رفت که آن را بیاورد و من هم بهدنبالش راه افتادم. ناگهان کنترلم را از دست دادم و پیرزن را هل دادم و او روی تخت افتاد. بعد با دستانم خفهاش کردم و چند ضربه چاقو هم به او زدم و طلاهایش را سرقت کردم
این زن سحرگاه دیروز پای چوبه دار رفت و قصاص شد.
دومین فردی که به دار مجازات آویخته شد، مرد میانسالی بود که ۲۸ فروردین سال ۹۹ همسر دومش را به قتل رسانده بود.
او در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و انگیزه اش را اختلافات خانوادگی دانست. این مرد پس از محاکمه در دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد و با قطعی شدن حکمش در یک قدمی مجازات قرار گرفت. این مرد پیش از طلوع خورشید روز چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه در زندان قزل حصار پای چوبه دار رفت و قصاص شد تا پرونده زندگیش برای همیشه بسته شود.
محکوم به قصاص دیگری که دفتر زندگی اش بسته شد، مردی بود که هفتم مهر سال ۱۴۰۰ در درگیری پسر جوانی را به قتل رسانده بود. وی در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و انگیزه اش را اختلاف با مقتول دانست. این قاتل صبح دیروز به دار مجازات آویخته شد.
چهارمین قاتل اما سرنوشتش با ۴ قاتل دیگر متفاوت بود. وی پنجم شهریور سال ۹۶ در درگیری جان جوانی را گرفته بود و نام وی در لیست اعدامی های دیروز قرار گرفته بود. اما بخت با او یار بود چرا که اولیای دم در زندان حاضر نشدند و به دلیل عدم حضور آنها، حکم قصاصش اجرا نشد و به زندان برگشت. پنجمین فردی که دیروز از پای چوبه دار به زندان برگشت، مردی افغان بود که پسر نوجوانی را مورد آزار و اذیت قرار داده بود. او زمانی که پای چوبه دار، توبه نامه اش را ارائه کرد و همین موجب شد تا حکم اعدامش اجرا نشود و به زندان برگردد.