سالگرد شهادت آیت الله صدر و خواهرش ؛ ننگ ابدی در تاریخ جنایات حزب بعث
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۹۶۳۷۰۲
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ شهید صدر به رابط پاسخ داد: «به صدام خبر دهید که من منتظر اجرای حکم اعدام هستم.» بدینگونه آیتالله صدر به همراه خواهرش به شهادت رسید و ننگی ابدی در پرونده جنایات حزب بعث عراق ثبت شد.
در تاریخ خباثتهای استثمارگران نقاط تاریک بسیار وجود دارد. آنان همواره برای حفظ سلطهگری خود به دسیسههای گوناگونی متوسل میشوند که از آن جمله تاسیس حزب بعث به تشویق و رهبری انگلستان در عراق است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ماهیت الحادی و کفرآلود این حزب و همچنین چهره پلید موسس آن (میشل عفلق) اینک بر تمام جهانیان روشن و واضح است.
این حزب آلت استعمار جهت مسخ هویت اسلامی مردم مسلمان عراق است که اگر تمامی جنایتها و خباثتهای آن را در طول حاکمیتش از نظر دور نداریم تنها «مسخ هویت اسلامی» جامعه مسلمان عراق میتواند بزرگترین توطئه علیه عراق مسلمان به شمار رود؛ و براین اساس بود که حضرت آیتالله سید محمدباقر صدر از مفاخر حوزههای علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بدست سران این حزب ملحد به شهادت رسید.
شهید سید محمدباقر صدر، کسی بود که به دنیا اعلام کرد تنها نظام اسلامی میتواند، جامعه دربند عراق را برهاند و قسط و عدالت را برقرار کند.
وی شخصیتی بود که برای احیای دوباره اسلام در عراق از دو عامل استفاده کرد، اول: ترویج تفکر اصیل اسلامی و دوم: ترغیب به ایمان انقلابی.
شهید صدر و خواهر مکرمهاش بنتالهدی، هر دو شهدای نهضت جدید اسلام و در صفحه سیاسی عراق به شمار میروند. صرفنظر از ابعاد علمی و فقهی این دو شهید عزیز، بعد سیاسی و اجتماعی آنان مکمل حرکت روشنگرانهشان بود. آنان مبارزه را در «حرکت» و «جوشش» میدانستند.
رژیم بعثی صهیونیستی عراق با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران فشار بیشتری به گرده مستضعفین عراق وارد آورد. حرکت صدها تن از مردم سراسر عراق به حمایت از انقلاب اسلامی ایران، به سوی بیت شهید آیت الله صدر زنگ خطری بود که گوش اربابان بعث عراق را آزار میداد.
از آن پس اقدامات امنیتی و وحشیانه رژیم بعث علیه آیتالله صدر بیشتر شد تا سرانجام منجر به شهادت مظلومانه وی و خواهرش بنتالهدی شد.
یکی از شاگردان شهید صدر که در لحظات دستگیری و آخرین ساعات حبس در کنار وی بود از استقامتهای آن دو شهید بسیار تعریف کرده که در ادامه گوشهای از آن را میخوانید:
شهید صدر هنگامی که از بازداشت آزاد شد وقایع را اینگونه بیان داشت: هنگامی که به بغداد رفتم، خود را برای شهادت آماده کرده بودم حتی احتمال این را که دوباره به نجف بازگردم ، نمیدادم بدین جهت تصمیم گرفتم در بازجوئیها به هیچ سوالی پاسخ ندهم. مگر آن که به مصلحت اسلام باشد. هنگامی که به اداره امنیت بغداد وارد شدم، چهره افراد امنیتی عراق بسیار گرفته و آکنده از خشم و کینه بود و مصمم به قتل من بودند. اما این موضوع هیچ تاثیری بر من نگذارد، زیرا من مطمئن بودم به شهادت خواهم رسید. رئیس امنیت عراق با چهرهای عبوس آمد و سوالاتی کرد و گفت: «چرا تو تلگراف پشتیبانی به خمینی فرستادی، در حالی که او فارس و تو عرب هستی؟ چرا از این شخص پشتیبانی میکنی؟ چرا از مواضع ما که عرب هستیم پشتیبانی نمیکنی، چرا؟! تو در تلگراف خود گفتی که میلیونها تن از مردم عراق در کنار او هستند، چه کسی تو را نماینده مردم عراق کرده است؟ این همکاریهای تو با خمینی چیست و چرا فردی را برای همکاری و هماهنگی بین خود و آقای خمینی فرستادی؟»
من به سوالات آنان پاسخ ندادم، او مرا به اعدام تهدید کرد و من فقط گفتم: «انتظار آن را میکشم.» به هر حال شهید صدر پس از حماسهای که خواهرش بنتالهدی در نجف آفرید و میرفت تا قیام یکپارچهای را علیه حزب بعث که اقدام به دستگیری آیت الله صدر کرده بودند، برپا کند اما بلافاصله حزب منفور بعث اقدام به آزاد کردن وی کرد تا غائله بخوابد.
شهیده بنتالهدی صدر، شجاعانه در برابر دستگیری برادرش توسط رژیم بعث عراق ایستاد و خطبهای زینبگونه قرائت کرد: این برادر من است که میبینید نه سلاحی دارد و نه تانک و مسلسل. برادر من یک تن است، ولی شما صدها تن را برای بازداشت او آوردهاید. آیا این دلیل آن نیست که او از شما قویتر است. آیا این نمیرساند که مردم با او هستند و نه با شما. شهیده بنتالهدی صدر اینگونه خروشید و مردم را علیه این اقدام وحشیانه به قیام فراخواند. بعث عراق به وحشت افتاد و دستور آزادی شهید صدر را صادر کرد، ولی بیت معظمش را به مدت 9 ماه در محاصره گرفت و آب و برق آن را قطع کرد و از ورود مواد غذایی نیز ممانعت به عمل آورد. در این مدت کوشید، شهید صدر را به سازش بکشاند، ولی موفق نشد.
در یکی از این مراحل پیام فرستاد، ریاست حوزه علمیه نجف را به شما واگذار میکنیم به چند شرط: اول: از تائید و پشتیبانی انقلاب اسلامی ایران دست بردارید. دوم: از پشتیبانی آقای خمینی خودداری کنید. سوم: پیوستن به حزبالدعوه را حرام کنید. چهارم: پیوستن به حزب بعث را حلال کنید، که قبلاً به فتوای ایشان حرام گشته بود. پنجم: از اقدامات ضد دولتی خودداری کنید؛ و صدام تاکید کرده بود که اگر این شروط را نپذیرد وی را اعدام خواهم کرد. شهید صدر به رابط پاسخ داد «به صدام خبر دهید که من منتظر اجرای حکم اعدام هستم.»
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۹۶۳۷۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محتویات جیب استاد مطهری هنگام شهادت چه بود؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شامگاه سهشنبه ۱۱ اردیبهشت، ۱۳۵۸ دکتر مرتضی مطهری در حالی که پس از جلسهای (آخرین جلسهی مکتب متاع) ۱ از خانهی دکتر یدالله سحابی (مشاور نخستوزیر) واقع در خیابان فخرآباد خارج میشد توسط یکی از اعضای گروه فرقان مورد سوءقصد قرار گرفت و به شهادت رسید.
مجلهی جوانان امروز ۵ روز (۱۷ اردیبهشت ۵۸) روز بعد ضمن گزارش جزئیات ماجرا حاشیهای را نیز دربارهی آن منتشر کرد که جالب بود. این مجله نوشت:
پاسداران محتویات جیب آقای مطهری را جمعآوری کردند که عبارت بود از:
کیف بغلی محتوای ۱۳۳۶۳ ریال پول، ۲۸ پوند انگلیسی، تقویم بزرگ و تقویم کوچک، فیلم و اسلاید، ساعت ژاپنی، ناخنگیر، دستهکلیدی با ۱۱ کلید، دسته چک بانک ملی شعبه قلهک، یک شیشه قرص ویتامین ب، کلید کوک ساعت دیواری، فیش عوارض نوسازی شهرداری که روز قبل پرداخت کرده بود، فاکتوری مربوط به دبستان نیکان، نامهای برای محمد مطهری به امضای: دوستدار علی، دو نامه هوایی، رسید خیریه ثامنالحجج حسینیه همدانیها، رسید ۳ فقره قبض به امضای روحالله موسوی (معلوم نیست مربوط به حضرت آیتالله خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران است یا شخصی دیگر)، صورت ۴۴ فقره سند از مشهد جاده سنتو چهل کیلومتری مشهد، گزارش خلاصهشده از بخش اقتصاد اسلام، نامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، رشد انسان در مارکسیسم و اسلام، نامه بنیاد مستضعفین، نامه به مهندس بازرگان (نخستوزیر) به امضای حسین انصاری، چهار عکس رنگی که یکی از آنها از خودش، یکی از آیتالله منتظری و ۲ نفر دیگر، مقداری کاغذ سفید، انگشتری عقیق، چک برگشتی از بانک عمران به مبلغ بیست و شش هزار تومان.
پینوشت:
جمعیت متاع مخفف «مکتب تربیتی اجتماعی عملی» است؛ جمعیتی که فعالیت غیرعلنی داشت و برای مسائل اجتماعی تشکیل شده بود و شکل سیاسی نداشت؛ بااینحال رنگورویی مذهبی داشت. از اعضای این گروه میتوان به مهدی بازرگان، یدالله سحابی، عزتالله سحابی، ابراهیم یزدی، مرتضی مطهری، غلامرضا سعیدی، احمد آرام، مهدی حائرییزدی، علی ترخانی، مصطفی کتیرایی و عباس تاج اشاره کرد. ازجمله کارهای بیسروصدای این جمعیت بنیادگذاری مؤسسههایی مانند شرکت سهامی انتشار، شرکت قلم، انجمن اسلامی مهندسان، انجمن اسلامی پزشکان و انجمن اسلامی معلمین بود. این جمعیت از سال۱۳۳۱ تا ۱۳۵۶ و اوایل ۱۳۵۷ که فعالیتهای سیاسی اوج گرفته بود، به صورت مرتب به تشکیل جلسه میپرداخت؛ تا اینکه به دلیل نبود فرصت کافی رفتهرفته این جلسهها متوقف شدند. پس از انقلاب نخستین جلسه این جمعیت در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ در خانه دکتر عزتالله سحابی برگزار شد – شرق ۱۲ آذر ۱۳۸۰
۲۵۹۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901639