شکایت دختر18ساله:فریبرز مرا آزار داده/پسر:دروغ است؛قبلا هم برای اجبار من به ازدواج،دست به خودکشی زد
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۹۸۷۹۶۳
اوایل پاییز سال ۹۶ یک دختر جوان به نام فرشته به پلیس آگاهی رفت و از یک پسر 20 ساله به نام فریبرز شکایت کرد. آفتابنیوز : دختر ۱۸ ساله به پلیس گفت: مدتی است با فریبرز آشنا شده ام. او به من پیشنهاد ازدواج داد و با حرف های مرا فریب داد و به خانه اش کشاند. پسر جوان مرا آزار داد به همین خاطر از او شکایت دارم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به دنبال شکایت دختر جوان وی به پزشکی قانونی معرفی شد اما پزشکی قانونی ادعای آزار را تایید نکرد. با این حال فریبرز بازداشت شد.این پسر خودش را بی گناه خواند و گفت در تله دختر جوان گرفتار شده است.
چون علیه فریبز مدرکی به دست نیامده بود وی با قرار وثیقه آزاد شد و دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست پای میز محاکمه ایستاد.
در این جلسه وی به دفاع پرداخت و گفت: من و برادر فرشته هر دو آتش نشان هستیم و با هم رفت و آمد خانوادگی داریم. به همین خاطر با فرشته آشنا شدم. من خودم به او پیشنهاد ازدواج دادم و خواستم تا برای مدتی با هم در ارتباط باشیم تا با خصوصیات اخلاقی هم بیشتر آشنا شویم. اما پس از مدتی متوجه رفتارهایی شدم که تصمیم گرفتم رابطه ام را با فرشته تمام کنم. اما او نمی خواست این رابطه تمام شود. وقتی گوشی موبایلم را خاموش کردم و از او خواستم تا دیگر با من تماس نگیرد دست به خودکشی زد. من که از شنیدن خبر خودکشی او ترسیده بودم به ملاقاتش در بیمارستان لقمان رفتم. فرشته مرا تهدید کرد و گفت اگر رابطه ام را با او ادامه ندهم این بار واقعا خودش را میکشد و مرا گرفتار میکند. من از ترسم بار دیگر دوستی ام را با او ادامه دادم.
پسر جوان ادامه داد: من در این مدت چند بار با فرشته صحبت کردم تا قانع شود ما برای ازدواج با هم مناسب نیستیم اما گوشش بدهکار نبود .او وقتی دید به عشق او پشت پا زده ام و دیگر قصد ازدواج با او را ندارم نقشه دیگری کشید و علیه من شکایت کرد. او قصد دارد مرا گرفتار و مجبور به ازدواج با خودش کند من هرگز فرشته را آزار نداده ام.او با این شکایت آبرویم را برده است.اگر از این اتهام تبرئه شوم علیه او شکایت می کنم.
قرار شد پیامکهای رد و بدل شده بین این دختر و پسر بررسی شود تا هیات قضایی درباره پرونده حکم صادر کند.
منبع: رکنا
منبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۹۸۷۹۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
به گزارش اعتماد، همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود.
کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست.
حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»