Web Analytics Made Easy - Statcounter

«فلسفه ادبیات»

نویسنده: پیتر لامارک

مترجم: میثم محمدامینی

ناشر: نشر نو؛ چاپ اول 1396

602 صفحه، 62000 تومان


****

بده بستان ادبیات و فلسفه، حکایتی است دراز دامن که قدمت آن به سده‌ها پیش از این می رسد. بسیاری از فلاسفه برای وسعت بخشیدن به مخاطبان و انتقال بهتر و عمیق‌تر معنا از ادبیات بهره برده‌اند و از سوی مقابل، نویسندگان بسیاری نیز از فلاسفه و اندیشه‌های فلسفی‌شان تاثیر گرفته‌اند و رد این تاثیر را در آثارشان بازتاب داده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با اینحال اما «فلسفه ادبیات» را نباید با «فلسفه در ادبیات» اشتباه گرفت، فلسفه ادبیات درباره بینش فلسفی رمان‌ها بحث نمی‌کند و همچنین قرار نیست مفاهیم فلسفی مطرح شده در آثار ادبی را بیرون کشیده و مورد بررسی قرار دهد.

«فلسفه ادبیات» با وجود کارآمدی‌اش در گشودن افق‌های نو درباره ادبیات و بررسی کیفیت هنری آن، قدمتی طولانی ندارد و شاخه‌ای نسبتا نوپا در زیبایی‌شناسی تحلیلی است، در برخی کشورها همچون ایران، حوزه‌ای تازه نیز محسوب می‌شود که با خلاء منابع مطالعاتی نیز رو به روست. از این منظر کتاب «فلسفه ادبیات» اثر پیتر لامارک که با ترجمه میثم محمدامینی و به همت نشر نو منتشر شده، به لحاظ ارزش محتوا و جامعیت متن تنها منبع جدی و جامع در این زمینه محسوب می‌شود که به زبان فارسی برگردانده شده است و شامل بررسی و معرفی کاملی از مباحث طرح شده در این حوزه است.

اثر حاضر توسط یک استاد برجسته فلسفه نوشته شده است؛ پیتر لامارک متن کتاب را در هفت فصل تدارک دیده که عبارت‌اند از: هنر، ادبیات، نویسنده، مطالعه اثر ادبی، داستان، صدق و ارزش. البته هر یک از این فصول به بخش‌های کوتاهتری نیز تقسیم شده‌اند که جنبه‌های گوناگونی از بحث را پوشش می‌دهند و کامل می‌کنند.

لامارک پیش از ورود به بحث اصلی کتاب، کوشیده است سوءبرداشت‌هایی را که می‌تواند نسبت به موضوع وجود داشته باشد مرتفع کرده و با کنار زدن ابهامات شرایطی را پیش بکشند که مخاطب دریابد وقتی از «فلسفه ادبیات» سخن گفته می‌شود دقیقا موضوع از چه قرار است؟! لامارک در مقدمه کتاب علاوه بر اشاراتی که محتوای کتاب و مضامین هر فصل دارد، مشخصا ایده مورد اشاره را دنبال کرده و در فصل نخست نیز آن را پی گرفته است. نویسنده کتاب به درستی باور دارد که رفع این ابهام تا حد بسیار زیادی به درک بهتر خواننده از مباحث کتاب خواهد انجامید. بنابراین برای آنکه درک چیستی فلسفه ادبیات را آسان‌تر سازد از شگرد اینکه فلسفه ادبیات چه چیزهایی نیست هم بهره برده است. «فلسفه ادبیات» فرا نقد نیست، «فلسفه ادبیات» نظریه ادبی هم نیست و... به این ترتیب رفته رفته ذهن مخاطب را روی آنچه به عنوان «فلسفه ادبیات» مد نظر دارد، متمرکز می کند.

«فلسفه ادبیات» شاخه‌ای است از فلسفه هنر ادبیات، چه در قالب رمان و یا شعر که به منزله طرح‌ها یا مصنوعاتی هستند که نوعی هنرمندی در آنها بکار رفته است که درک آنها نه تنها لذت بخش که تابع زیبایی‌شناسی خاص خود نیز هست. پیتر لامارک در کتاب خود ادبیات را به عنوان صورتی از هنر مورد بررسی و پژوهش قرار می‎‌دهد. او در جستجوی یافتن پاسخ این پرسش مهم است که توجه به ادبیات به مثابه هنر دقیقا یعنی چه؟ به همین خاطر است که مخاطبان کتاب حاضر بعد از خواندن آن می‌توانند پاسخ این پرسش را بیابند که چرا برخی از آثار نمایشنامه‌ها، شعرها و یا رمان‌ها اثر هنری به شمار می‌آیند و برخی دیگر اینگونه نیستند. این سوالات به ظاهر ساده، اغلب وقتی پیش روی ما قرار می‌گیرد، توانایی پاسخ‌گویی به آنها را به شیوه تحلیلی نداریم. اغلب به شکلی کلی‌گویانه به اظهار نظر درباره آنها می‌پردازیم که بیشتر جنبه ذوقی دارند و در بهترین حالت می توانند نشان دهنده ذوق سلیم ما باشند، نه دانش و درک عمیق ما از هنر و ادبیات.

در این کتاب از منظر درک «فلسفه ادبیات» در می‌یابیم که چه ویژگی‌هایی باعث می‌شود که یک متن مکتوب را ادبیات فرض کرد؟ چرا ادبیات برای ما دارای اهمیت است و هنگامی که متنی ادبیات فرض می‌شود فی‌نفسه چه ارزش و اهمیتی پیدا می‌کند؟ مبنای این ارزش و اهمیت چیست؟

شاید برخی بر این باور باشند که نقد ادبی نیز در شکل مرسوم خود از عهده پاسخ دادن به این سوالات بر می‌آید، شاید چنین باشد اما نه با این دقت و عمقی که در فلسفه می‌توان بدان مسلح بود، چرا که رویکرد فلسفی به ادبیات فرصتی برای بررسی دقیق ‌تر و رسیدن به بینش‌های عمیق‌تر درباره ماهیت بنیادی ادبیات را فراهم می‌آورد. لامارک به ما نشان می‌دهد که این داوری‌ها به هیچ وجه ذوقی نیستند؛ حتی اگر دارای ذوق سلیم هم باشیم باید بتوان این فاصله‌گذاری‌ها را معنا کرد و دلایل آن را برشمرد. چراکه وقتی متنی به عنوان ادبیات شناخت شود، پیامدهایی دارد که انتظاراتی را پاسخ می‌گوید و از همین روست که از جایگاه ارزشی برخوردار می‌شود.

لامارک به درستی ادعا می‌کند که مخاطبان کتاب «فلسفه ادبیات» فقط علاقه‌مندان به فلسفه نیستند، بلکه منتقدان و همین‌طور خوانندگان عادی هم که به ادبیات علاقه‌مندند و ذوق دنبال کردن مسائلی ورای امور عادی و پیش پا افتاده را دارند، می‌توانند این کتاب را بخوانند. روشی که نویسنده در این کتاب در پیش گرفته، روش تحلیلی است و به طور مستقیم به مسائل فلسفی می‌پردازد.

پیتر لامارک نویسنده این کتاب، متولد سال ۱۹۴۸ و استاد فلسفه دانشگاه یورک است. او مدرک کارشناسی ادبیات انگلیسی خود را از کالج مالبرو گرفته و در کویینز کالج آکسفورد هم فلسفه خوانده است. او از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۵ در دانشکده فلسفه دانشگاه استرلینگ تدریس و از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ هم صاحب کرسی فلسفه فرنز در دانشگاه هال بوده است. لامارک از سال ۲۰۰۰ تاکنون در دانشگاه یورک مشغول به تدریس است. در حوزه فلسفه هنر تحلیلی، درباره بسیاری از موضوعات مطلب و مقاله نوشته و صاحب دیدگاه‌ها ونظریه‌های تازه در این حوزه هاست.

پیترلامارک در کتاب خواندنی‌اش به چند نکته کلیدی در حوزه «فلسفه ادبیات» تاکید دارد، به زعم او فلسفه ادبیات متضمن نگاهی مستقل به ادبیات با رویکرد تحلیلی است؛ همچنین در این حوزه همچون یک فیلسوف باید به ادبیات نگریست و به تحلیل مفاهیم پرداخته و مرزهای آن را از حوزه‌های دیگر جدا کرد. این مهم برای تفکیک نظریه ادبی که اغلب با فلسفه ادبیات دچار خلط مبحث شده ضرورتی ویژه دارد. در نظریه ادبی برای تجلیل ادبیات از دیگر حوزه‌ها نیز استفاده شده و استقلال ادبیات را زیر سوال می‌برد.

نویسنده کتاب در فصول میانی کتاب مفصلا به مباحثی همچون کیستی مولف، جایگاه مخاطب، چگونگی درک هنری و نسبت آن با فهم معنا، تجربه لذت مخاطب در برابر ادراک هنری، تخیل در داستان و واکنش خواننده نسبت به آنچه در حقیقت ناموجود است اما در داستان وجود یافته و... می‌پردازد .از جالب‌ترین مباحث کتاب که در فصول پایانی آن مطرح شده مفهوم صدق یا غیر صدق (کذب) است. پیتر لامارک نشان می‌دهد که به دلیل ماهیت خاص و متفاوت ادبیات با دیگر حوزه‌ها مفهوم صدق و کذب نیز شکلی متفاوت می‌یابند. کذب بودن مفهوم یک اثر ادبی می‌تواند در کیفیت هنری نقش داشته باشد و آیا باید چنین ملاکی در نگاه فلسقی به ادبیات دخیل کرد؟

این بخش‌های کتاب از مباحثی سخن می‌گوید که در فضای ادبی ما بسیار کارآمد هستند، بخصوص که جریانی که موسوم به نویسندگان دولتی در ایران بوده، اغلب با چنین رویکردهایی به ارزش‌گذاری آثار ادبی و رد و قبول آنها پرداخته است.

در یک جمع بندی کلی با توجه به آنچه گفته شد، کتاب فلسفه ادبیات اثری است که خواندنش هم برای مخاطبان ادبیات، هم برای نویسندگان و به خصوص برای منتقدان، فرصتی است مغتنم چرا که علاوه بر گشودن افق هایی نو و به درک ما از ادبیات نیز وسعت می‌بخشد.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۹۸۹۷۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

غیر از متخصص به الگوهایی که به درد انسان امروز بخورد نیاز داریم

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم بزرگداشت حکمت الله ملاصالحی عصر دیروز (سه شنبه چهارم اردیبهشت ماه) در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

ان‌شاءالله رحمتی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی و سردبیر مجله حکمت و معرفت گفت: من هیچ وقت شاگرد مستقیم آقای ملاصالحی نبوده ام اما در مراسم امروز تعاریفی که بقیه راجع به ایشان داشتند برایم بسیار جالب بود. به همین دلیل فکر می‌کنم خیلی صلاحیت صحبت درباره ایشان را ندارم.وجود آقای ملاصالحی غیر از همه مواردی که مطرح شد یک مورد مهم‌تر هم دارد و آن هم اینکه ایشان یک محقق واقعی هستند. البته منظور من از محقق در اینجا شخصی که تحقیق می‌کند نیست بلکه منظورم متحقق به حقیقت شدن است.

وی افزود: سهروردی در یکی از رساله‌هایش می‌گوید کسانی که به آسمان نگاه می‌کنند سه دسته هستند. دسته اول افراد عوام هستند که با سر به آسمان نگاه می‌کنند. دسته دوم کسانی هستند که با دیده تخصص به آسمان می‌نگرند، مثل منجمان. دسته سوم هم کسانی هستند که آسمان را به چشم محقق (متحقق به حقیقت شدن) می‌بینند.آقای ملاصالحی از این منظر جزو دسته سوم است. محققانی امثال آقای ملاصالحی در دنیای امروز ما کبریت احمر و کیمیا هستند که به راحتی هم قابل دیده شدن نیستند.

رحمتی ادامه داد: وقتی در قرآن نگاه می‌کنیم می‌بینیم که درباره عبرت از گذشتگان بسیار صحبت شده است. ممکن است برخی عبرت را به معنای پند گرفتن بدانند اما برخی هم عبرت را به معنی عبور از وجه مجهول به معلوم می‌دانند که به نظر می‌رسد سلوک آقای ملاصالحی هم از این جنس است.

این استاد فلسفه اضافه کرد: متأسفانه در فضای دانشگاهی امروز ما فقط متخصص تربیت کردیم نه محقق به معنایی که گفتم. این در حالی است که ما به غیر از متخصص به الگوهایی نیاز داریم که از آنها یاد بگیریم و داشته‌هایشان به درد انسان امروز بخورد.

وی در پایان گفت: زمانی که آقای ملاصالحی بیمار بودند بنده هر از گاهی سراغ ایشان را می‌گرفتم و این اولین بار بود که یک بیمار خیلی پرشور درباره بیماری اش حرف می‌زد و مثل همه بیمارها شکایت از درد و بیماری نمی‌کرد. انگار ایشان همان عبوریی که پیش از این اشاره کردم را نسبت به بیماری هم داشتند.

زبان و بیان شیوا و قوی ملاصالحی

مهرداد ملک زاده، باستان شناس و پژوهشگر کشورمان سخنران دیگر این مراسم گفت: سخن گفتن فی البداهه درباره آقای ملاصالحی بسیار سخت است چون نمی‌شود حق مطلب را به خوبی ادا کرد. نزدیک ۱۰ سال پیش وقتی نشان دکتر نگهبان را به ایشان تقدیم کردیم در آن جلسه گفتم که ایشان چه مقامی نزد اندیشه و صاحبان تفکر دارند.

وی افزود: ویتگنشتاین در یکی از کتاب‌هایش گفته فلسفه بحث الفاظ است و آقای ملاصالحی و شیوه سخن گفتنشان هم مظهری از همین گفته ویتگنشتاین است. البته من هیچ وقت افتخار شاگردی رسمی آقای ملاصالحی را نداشتم اما زمانی که در فرهنگستان نزد ایشان بودم بسیار از شیوه اندیشه شأن آموختم. حکمت ملاصالحی زبان و بیان بسیار قوی دارد. درست مثل چیزی که ویتگنشتاین درباره فلسفه گفته است.

ملک زاده در پایان خاطره جالبی از اولین مواجه اش با ملاصالحی بیان کرد.

حمیدرضا ولی پور، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه این مراسم گفت: به عقیده من مهمترین کاری که ایشان کردند ایجاد پیوند فلسفه و باستان شناسی است. خیلی از مردم درباره باستان شناسی یک نوع نگاه ایندیانا جونزی دارند. ما هم وقتی در دهه شصت وارد دانشگاه و شاگرد ایشان شدیم با چنین تصویری درس خواندن را آغاز کردیم ولی با استادی مواجه شدیم که از جنس و سنخ دیگری صحبت می‌کرد.او ما را به اندیشه و فکر کردن وا داشت.

کد خبر 6087728 سارا فرجی

دیگر خبرها

  • غیر از متخصص به الگوهایی که به درد انسان امروز بخورد نیاز داریم
  • ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها
  • معرفی سرگذشت رباعیات خیام و 4 کتاب دیگر
  • کتاب «اوستا علی» در ترازوی نقد اهالی فرهنگ خراسان جنوبی
  • کتاب در فروردین؛ رشد ۱۵ درصدی تولید و انتشار ۲۸۲۵ عنوان جدید
  • رشد ۱۵ درصدی تولید و انتشار ۲۸۲۵ کتاب جدید در فروردین ۱۴۰۳
  • انتشارات علمی و فرهنگی چگونه از عرش به فرش رسید؟
  • کتابخانه ویژه دفاع مقدس در مازندران دایر می شود
  • ترجمه «آموزه‌های استفان کاوی» منتشر شد
  • انس عمومی با ادبیات کهن پارسی؛ یکی از مسیر‌های حفظ حافظه‌ی فرهنگی جامعه