داستان رابی فاولر؛ خدای سرخپوش
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۹۹۷۴۱۷
"دیوانه ام می کند که این روزها باشگاه ها به دنبال بازیکنانی که فوتبال بازی کنند، نیستند. آن ها تنها افرادی ورزیده و سریع می خواهند. مهم نیست که مغز فوتبال بازی کردن داشته باشید. باید دویدن و دویدن را بلد باشید. برخی از آن ها؛ خدای من! باورم نمی شود که بتوانم مانند آن ها باشم. " نوشته عمر سلیم برای These Football times را با دخل و تصرف بسیار می خوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طرفداری- بیایید در مورد مهاجم ها حرف بزنیم؛ گلزن تر ها به طور خاص. آن ها که موقعیت های سخت را ساده می کنند. آن ها که لقمه گرفته شده را می جَوَند. زیرکند و به خود فکر می کنند. چرا نباید خودخواه باشند؟ آن ها کسانی هستند که برد را برای تیم به ارمغان می آورند. به سراغ ابتدای دهه نود برویم و مهاجمی که تغییراتی همیشگی روی فوتبال انگلیسی گذاشت. تغییراتی که بر جذابیت لیگ برتر افزود. اسپانسرها آمدند. مالکان خارجی کمی بعدتر. حق پخش های تلویزیونی نیز در این بین هر فصل بالاتر میرفت.
و عجب تایمینگ معرکه ای! فوتبال در انگلستان هنوز به حوادث هیسل و هیلزبرو فکر می کرد. مردمی کشته شدند، محرومیت باشگاه ها، حذف تلخ از جام جهانی 90 و حضور یکی از بی آینده ترین ترین ها، گراهام تیلور روی نیمکت سهشیرها.
فاولر در تاکستث متولد شد و در همین بخش از لیورپول بزرگ شد. او در ابتدا با نام خانوادگی مادرش رابرت رایدر شناخته میشد. در سال 1981 وقتی تنها 6 سال داشت، در تاکستث شورشی بزرگ از سوی سیاهان در اعتراض به رویکرد نژادپرستانه دولت و نیروهای امنیتی اتفاق افتاد. وقتی نوجوان بود هوادار اورتون بود و مرتبا برای دیدن بازی های این تیم به گودیسون پارک میرفت . او همچنین عضو تیم فوتبال مدرسه اش بود و یک بار در مسابقه ای که تیمش در آن 26-0 به برتری رسید، 16 گل به ثمر رساند. در سال 1985 فاولر 10 ساله برای مدرسه فوتبال لیورپول انتخاب شد و این جیم اسپینال استعداد یاب تیم بود که برای بار اول استعداد او را کشف کرد . او شروع به تمرین کرد و پس از یک جلسه در هفته تمرین برای تیم مدرسه لیورپول انتخاب شد و قراردادی آماتور منعقد نمود.
به صحبت درمورد مهاجمان باز می گردیم. آنان که رویایتان را میسازند. اخیرا از تعدادی از دوستانم، یک نظرسنجی در مورد بهترین های تاریخ لیگ برتر به راه انداختم. جواب ها: آنری، کانتونا، زولا، دروگبا، شیرر و رونی بودند. برخی از سوارز و اوون یاد کردند. کسی به رابی فاولر اشاره نکرد. همینطور کسی نامی از اندی کول و تدی شرینگام نیاورد. حتی یادشان نبود که کول، 187 گل در لیگ برتر به ثمر رسانده و سومین گلزن تاریخ مسابقات است.
حتی با وجود علم به چشم پوشی همگانی بر قاتل اهلِ محله تاکستث، این بی توجهی سنگدلانه در خصوص نابغه ای مانند رابی برایم سخت قابل باور بود. بازیکنان زیادی پیدا نشدند که مانند آنی که با موهای روشن و لقب خدا، فاتح دروازه ها و دل ها می شد، پیش رفته باشند. کسی که اهل جا کردن خود در دل آدم ها مگر در زمین بازی نبود: از صحبت درمورد آن متنفرم. فقط آن را انجام می دهم؛ فوتبال را می گویم.
وقتی که پانزده سال طلایی به پایان رسید، شرایط جدید غریبه بود. به مانند جان بارنزِ کند شده پس از مصدومیت، آن ها دیگر شبیه به گذشته نبودند. همه منتظر کسی بودند که بیاید و دوباره عزیز خاطر سکوها شود. این وضعیت، اثر و نیاز به رابی فاولر را بیشتر توضیح می دهد. شهر خسته بود، هواداران ناراحت بودند و فوتبال راه خود را گم کرده بود. تا کی؟ تا سپتامبر 1993. جوان هجده ساله ای در ترکیب تیم برای بازی با فولهام حضور داشت.
پیش از آن را جیمی ردنپ خوب به یاد دارد. در بهترین حالت می شد حدس زد یک بازیکن معمولی می شود. اگه فیزیکش را می دیدید، نباید هرگز تا این اندازه خوب بازی می کرد. قد بلندی نداشت. از نظر بدنی آماده به نظر نمی آمد و پاهای کوتاه مضحکی داشت. کیفیت به خصوصی نداشت اگر با تمام مهاجمان دنیای مدرن مقایسه اش کنیم. اما هیچکس، به مانند او ضربه آخر را نمی زد. یک بازی تمرینی مقابل تیم جوانان داشتیم. اولین بار بود که می دیدمش. دیدم که استعداد دارد اما بعد که مربی تیم چیزی را متذکر شد گفت، به بدترین شکل جوابش را داد. گفتم که پسر، نباید اینطور با مربی حرف بزنی. روز بعد در اتوبوس تیم به سمت لندن بود. گفتم که خوب است که تجربه ای به دست می آورد. گل زد. دو هفته بعد دوباره تیم مقابل فولهام قرار گرفت. فاولر پنج گل در آن بازی به ثمر رسید و بعد خود را به ماهی و چیپس دعوت کرد. مدتی بعد به اتاق مدیران باشگاه دعوت شد. من حتی نمیدانستم قرار است آن روز قرارداد را امضا کنم. برگه ای جلویش گذاشتند و امضا کرد. این نخستین قرارداد حرفه ای او بود. امضایش کرد. طنز ماجرا اینجا بود که نمی دانستم چه مبلغی دریافت خواهم کرد.
رکورد او به عنوان بازیکنی که بیشترین تعداد گل را پیش از 21 سالگی در لیگ انگلستان به ثمر رسانده شایان توجه است اما مهم تر، تاثیری است که او در دوره ای متوسط در آنفیلد و شهر می گذاشت. آمارها دروغ نمی گویند. آمار دوندگی، لمس توپ، دقت پاس و امثالم را فراموش کنید. او در دو مقطع 183 گل در لیگ برای قرمزها به ثمر رساند. همینطور گل های زیادی برای لیدز و من سیتی.جدا از گل ها و آن شخصیت لخت و پر حاشیه، برای دانستن قاتل اهل محله تاکستث، باید ببینیدش. پای چپ، راست؛ فرقی نمی کرد. بیرون و خارج از محوطه جریمه. محکم یا آرام. او، در حد فاصل سال های 94 تا 97 با بهترین روزهای هر مهاجم بزرگی در دنیای فوتبال قابل قیاس است. 98 گل در سه فصل. بهتر از هر آماری که در سمت سرخ مرسی ساید به ثبت رسیده است.
در حالی که آلن شیرر و اندی کول همانطور که انظار می رفت گل می زدند و انگلیسی بودند، فاولر به طور کل متفاوت بود. آیا می شود گلی که به SK Brann در سال 96 به ثمر رساند را فراموش کرد. اگر استوریج یا فن پرسی آنطور گل بزنند، همه فصل در مورد آن صحبت می شود و در پایان گل فصل انتخاب می شود. اما این جایزه در آن سال به او نرسید. تروور سینکلر از کیو پی آر شوت سرکشی را وارد دروازه بارنزلی کرد و جایزه بهترین گل فصل را صاحب شد. وقتی از سینکلر در مورد رابی سوال می شود، به دیدار با سن مارینو در تیم زیر 21 سال اشاره می کند. سانتر بدی ارسال کردم. توپ بیرون از محوطه و پشت سرش فرود آمد. کاری که کرد برای به گل نشاندن آن سانتر بد؟ دقیقا نمی دانم. سرش را پایین آورد، توپ را مهار کرد و آن را در تنگ ترین زاویه به تور چسباند. شوکه شدم.
دائما در تیم ملی نادیده گرفته می شد. نخستین بازی اش را بسیار دیرتر از آن که بعدها مایکل اوون، تئو ولکات یا مارکوس رشفورد؛ در سال 1996 انجام داد. مردم از تری ونبلز می خواستند تا او را در کنار آلن شیرر در یورو به کار بگیرد. 36 گل در آن فصل به ثمر رسانده بود. اما زمان کمی به او رسید و در ادامه سال هایش نیز همواره نادیده گرفته شد. این موضوع توضیح می دهد که چرا تا این اندازه در بررسی بهترین های تاریخ لیگ برتر، او را نادیده می گیرند.
خودش هم کمکی به این داستان نکرد. پسرِ جذابِ اسپایس بویز (جوانان محبوب لیورپول در آن زمان که با اسپایس گرلز مقایسه می شدند و گفته می شد رابی با اما بانتون در رابطه است) بود و تا دلش می خواست رفتارهای احمقانه از خود نشان داد. زرد کردن موها یکی از آن ها بود. حاشیه های بیرون از زمین، سیگار کشیدن در اتوبوس تیم، درگیری با گراهام لوسو و اتفاق های بسیار دیگر. مانند هر آدم دیگر، من هم جنبه های تاریکی دارم. تیم به موفق خاصی نمی رسید و بعد از شکست فینال جام حذفی سال 96 مقابل یونایتد و آن کت و شلوارهای سفید، آن ها بدنام تر شدند. آن ها حالا معروف به تیم شکست خورده ها شده بودند. ردنپ ادامه می دهد: برخی که جام ها را برنده شده اند می گویند که شما چه جامی برنده شدید؟ برخی از آن ها هرگز به اندازه او خوب نبودند و پنج لیگ را برده اند. آیا جام ها، شما را به بازیکنان بهتری تبدیل می کند؟ اینطور نیست. او همیشه شیرر را مقابل خود در تیم ملی داشت. اگر به من بود، آن ها را در کنار هم قرار می دادم. از مهاجم ها بپرسید. آن ها خوب فاولر را می شناسند.
شایعات زیادی در مورد آن ها و تمام رابطه هایشان بود. آدم منظمی نبود. بسیار زود معروف شد و در آن جو -که بین سنت و مدرنیته در نوسان بود- از او انتظار رفت که حرفه ای رفتار کند. دائم مصدوم می شد و از هر آسیب درد می کشید. همه این ها سبب شد که در آن روزها فاصله بگیرد. با وجود کم شدن سرعت و گم شدن آن شور و اشتیاق، هنوز نابغه بود و قدرتش سر جایش و این به آنفیلد امید می داد. حضورش در ترکیب تیم به هواداران باور می داد. حضورش در تمرین، برای همه روحیه بخش بود و حتی دیدنش در شهر یا رستوران ها، برای مردم یک شادی بخش بود. با اینکه دنیایش عوض شده بود. با وجود اینکه می گفت: روزمرگی های من تغییر خاصی نکرده اند. جز این که وقتی برای خودم چیزی می خرم، روزنامه ای که دورش پیچیده شده است، پر از عکس های من است. با اینکه می گفت دیوانه می شوم وقتی مردم به من خیره می شوند. حتی هنوز نمی توانم با این موضوع کنار بیایم. نمی توانم با خیال راحت از خانه خارج شوم. نمی دانم با مردمی که به من خیره می شوند، چطور باید روبرو شوم. با اینکه می گفت پسرکی بودم که با من مثل یک مرد رفتار شد از من انتظار می رفت مثل یک مرد رفتار کنم.
بزرگترین جنجال در بدترین زمان از راه رسید. پس از گلزنی در دربی مقابل اورتون، به طور نمایشی روی خط محوطه جریمه اسنیف (کشیدن مواد از راه بینی) کرد. چهار جلسه محروم و شصت هزار پوند جریمه شد. عجیب ترین نقل قول به ژرارد هولیه مربوط می شد که سطحی جدید از حمایت از بازیکن بود. مرد فرانسوی گفت که او این شادی که به طور دقیق ادای خوردن چمن کامرونی می شود را از ریجوبرت سانگ، هم تیمی اش یاد گرفته است. بعدها مشخص شد که این کار را در تمسخر هواداران اورتون که او را متهم به مصرف کوکائین کرده بودند انجام داده است.با وجود تمام روزهای دشوار و حاشیه ها، نبوغ هنوز به چشم دیده می شد. برای آخرین بار در سال 2002 به تیم ملی دعوت شد. بیست و دو بازی و هفت گل، هر چه باشد، عدالت در حق استعداد او نیست. چه می شد اگر های بسیار. چه می شد اگر در لیورپولِ بهتری بازی می کرد؟ اگر مصدوم نمی شد؟ اگر در فوتبالِ امروز بود. یا اگر آنطور که بعدها شرح داد نبود: در حسرت آغوشی گرم در تمام سال های بازی بودم. چیزی که از مربیانی که مرا درک نکردند، دریافت نشد. وقتی که هولیه به خاطر سکته در بیمارستان بود، فیل تامپسون موقتا جانشین او شد. درگیری رابی که کاپیتان تیم بود با مربی وقت سبب شد که در ژانویه باشگاه او را در لیست فروش قرار دهد. لیدز پیش آمد و اسطوره به همین راحتی به تیم دیگری منتقل شد. می گفت هولیه کاری را کرد که باید می کرد. من اولین آدمی نیستم که با او به مانند کالای مصرف شده رفتار می شود.
همه این حرف ها به کنار؛ او قطعا یکی از نفرات لیست شش نفره من خواهد بود. نفرات کمتری در بهترین ترکیب ها بودند که بهتر از او کار کرده باشند. کسی در رده هایی که تیم با او بود، آنقدر خوب نبوده است. نفرات کمی بهتر از او دروازه را می شناختند و کسی مانند او در سه سال ابتدایی، قاتل بودن برای هر هفته را تصویر نمی کرد. آمارهای او در ترکیبی متوسط، بی نظیر بود.
جابجایی هایش، فراتر از عصرش بود. توپ که به استیو مک منمن می رسید، به سمتی که باید به راه می افتاد و برای گل بعدی بی تابی می کرد. برای کسی با 175 سانتی متر قد، ضربات سر بسیار خوبی داشت. روی هوا، آن سر زن بی رحم انگلیسی مورد انتظار نبود اما به مانند فالکائو و سوارز گلزنی را با همه اعضا، می دانست. در گل سازی؛ بسیار بهتر از کول و شیرر بود. برای گرفتن مالکیت از توپ می جنگید و به شانس های کمتری برای گلزنی به نسبت آن ها نیاز داشت.
مهاجم ها، خاطرات بیشتری را برای مردم به ثبت می رسانند. همین چیزهای کوچک در کنار هم فاولر را می ساخت. چسبی که به دماغش می زد. روزی که گذاشت پل اینس دروازه یونایتد، تیم سابقش را باز کند. هت تریکی در چهار دقیقه و نیم. آن "اما خطا نبود" به داور در بازی با آرسنال. می توانم خیلی بیشتر از این ها پیش بروم اما احتمالا خسته خواهید شد اگر طرفدار لیورپول نباشید و آن ها را تجربه نکرده باشید.
سال 2006 به لیورپول بازگشت. امضای قرارداد به یک روز نکشید و در برگه ای که امضایش کرد، بندی در خصوص پیشنهاد مالی وجود نداشت. در بازی با بیرمنگام به عنوان یار تعویضی به زمین آمد. تمام آنفیلد نامش را صدا می زدند. انگار که هیچ وقت آن ها را ترک نکرده باشد. شش سال فاصله از هولیه تا بنیتز؛ باشگاه را تغییر داده بود اما کسی نبود که عاشق رابی فاولر نباشد. خدایشان بود. دوباره مقابل فولهام بود که گل نخستش را زد. در نخستین مصاحبه گفت که اگر برای چیزی به اندازه کافی دعا کنید، باور دارم که اتفاق می افتد. مثل کودکی در وز کریسمس هستم. این چیزی بود که مدت ها آرزوی آن را داشتم. زمان برای کودکی که منتظر کریسمس یا بزرگ شدن است، کند می گذرد. فوق العاده است که به عشق اولم بازگشتم.
چند نفر حاضرند که مرتکب بازگشت به باشگاهی شوند که عاشقش هستند؟ بسیاری وقتی به ورزشگاه تیم سابق قدم می گذارند، هو می شوند. او در شهرهای منچستر و لیدز بازی کرده بود؛ دو شهر رقیب شمالی باشگاه. اما مهم نبود. سال ها از بهترین روزهایش گذشته بود اما آنجا خانه ای بود که در آن راحت بود. آن ها که سن و سالی داشتند؛ اشتیاقی که با خود داشت و فریادهای روی سکوها به افتخارش را به یاد داشتند. در همه روزهایی که هیلزبرو روی تن شهر، به مانند زخمی مداوا ناپذیر.
هواداران سایر باشگاه ها شاید مخالف باشند. به هر دلیلی. به خاطر اینکه همه در کودکی عاشق مهاجمان می شویم و هر کدام نفرات مطرحی را در تیم های خود به یاد می آوریم. و متنفر می شویم از آن ها که دروازه تیم های ما را باز می کنند. مهاجم ها هستند که روی دیوار اتاق ها می روند. پیراهن هایشان به فروش می رود. سوارز، توس و استورریج رکوردهای بسیاری بر جا گذاشتند. تیم یک بار دیگر قهرمان اروپا شد. اما خدا، همیشه فاولر خواهد بود. می آیند و می روند اما برخی نام ها بیشتر زنده می مانند. برخی که به بدنه باشگاه و شهر تعلق دارند. آن انتهای دالان محبوبیت که پر از قاب هایی از نفرات به دیوار است، فاولر، آنجا تنها ایستاده است.
منبع: طرفداری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۹۹۷۴۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با حل مشکلات مردم اعتماد عمومی را افزایش دهید
حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی نماینده ولیفقیه در استان و امام جمعه قزوین در دیدار حجتالاسلام والمسلمین مصطفوینیا رئیس کل جدید دادگستری استان قزوین گفت: خدای متعال در آیه ۲۹ سوره مؤمنون میفرماید «وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ»، یعنی (و بگو پروردگارا مرا در جایى پربرکت فرود آور که تو نیکترین مهماننوازانى)، انشاءالله حضور شما در استان ما محقق این آیه باشد.
وی ادامه داد: انشاءالله رفتار اهالی این منطقه با شما مصداق آیه ۸۰ سوره اسراء باشد، خدای متعال در این آیه میفرماید «وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا»، یعنی (و بگو پروردگارا مرا در هر کارى به طرز درست داخل کن و به طرز درست خارج ساز و از جانب خود براى من تسلطى یارى بخش قرار ده)، انشاءالله ورود شما به استان ما ذخیره آخرتتان شود و کاری برای دین خدا، تقویت ایمان مردم، اقامه نماز، عدل و همه خوبیها انجام دهید، امیدواریم خدا شما را واسطه این قبیل مسائل قرار بدهد.
امام جمعه قزوین عنوان کرد: شناخت منطقه و جریانات حائز اهمیت است، البته خیلی جریانات ممکن است در این منطقه باشد و شما وقت شناخت آنها را نداشته باشید، اما آن جریاناتی که برای حوزه قضا لازم است و در احکامی که صادر میکنید تأثیرگذار است را پیگیری کنید، شناخت این نوع جریانات مهم است، چون اگر ما جریانشناس نباشیم از همان ابتدا و بهصورت ناخودآگاه ممکن است در مسیری قرار بگیریم که تا آخر هم متوجه نشویم این جریانات زاویه ما را عوض کرده و ما را در مسیری قرار دادهاند که دیگر متوجه نشدهایم به کجا میرویم.
وی بیان کرد: آنهایی که در مسیر خدا و قیامت به شما کمک میکنند، دست اینها را باید بوسید، جریانشناسی دخیل در حوزه قضا جزو واجبات کار شماست، دیده شده کسانی که این جریانشناسی را نداشتهاند و خود به خود در وادیهایی افتادهاند و حتی به آنها هشدار هم داده شده و توجه نکردهاند.
حجت الاسلام و المسلمین عابدینی تأکید کرد: خدای متعال در آیه ۶۷ سوره زخرف میفرماید «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»، یعنی (در آن روز یاران جز پرهیزگاران بعضیشان دشمن بعضى دیگرند)، خدای متعال به ما میگوید کسانی که اطرافتان هستند را ببینید دوستتان هستند یا خیر. شرط این دوستی از نظر قرآن تقواست.
امام جمعه قزوین عنوان کرد: باید ببینیم این آدمهایی که دوست ما هستند خدا و قیامت سرشان میشود یا خیر، اگر این طور باشد دوستان خوبی هستند، چون تقوا دارند، اما اگر تقوا نداشته باشند شاید در دنیا خیلی به ما ابراز محبت کنند، اما در قیامت به جان هم میافتیم و هر چه نگاه میکنی اینها برای ما وزر، وبال، تاریکی و تیرگی هستند. کدام آدم عاقلی میآید قیامتش را برای دوستیهای حزبی، جناحی و قومی و قبیلهای دنیا خراب کند؟
وی یادآور شد: آن کسی که از دین بر میگردد، خلاف دین عمل میکند، ربا میخورد، پارتیبازی میکند، دروغ میگوید، ذهن ما را نسبت به هم خراب میکند، اینها سفیهانی هستند که خدا در آیه ۱۳۰ سوره بقره از آنها نام برده است، خدای متعال در این آیه میفرماید «وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ»، یعنی (و چه کسى جز آنکه به سبک مغزى گراید از آیین ابراهیم روى برمىتابد و ما او را در این دنیا برگزیدیم و البته در آخرت نیز از شایستگان خواهد بود).
نماینده ولیفقیه در استان قزوین اظهار کرد: خدای متعال در آیات ۲۷ و ۲۸ و ۲۹ سوره فرقان میفرماید «وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا، یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا، لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا»، یعنی (روزى است که ستمکار دستهاى خود را مىگزد و مىگوید اى کاش با پیامبر راهى برمىگرفتم، اى واى کاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم، او بود که مرا به گمراهى کشانید پس از آنکه قرآن به من رسیده بود و شیطان همواره فروگذارنده انسان است).
حجت الاسلام و المسلمین عابدینی عنوان کرد: خدای متعال در این آیه میفرماید در قیامت ظالم و آن کسی که در دنیا بد عمل کرده، دستش را گاز میگیرد و میگویدای کاش من با پیغمبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، ائمه اطهار (ع) و جانشین امام زمانم هماهنگ میشدم،ای کاش فلانی که نفاق، دروغ، حیله و دو رویی را در زندگی من آورد، به زندگیام راه پیدا نمیکرد، او مرا از ذکر و قرآن دور کرد، شیطان همین است، شیطان آدم را خوار و رسوا میکند و تا عزت و آبروی آدم را نگیرد دست برنمیدارد.
وی بیان کرد: ما اگر ببینیم کسی آمده برای اعمال منویات رهبر حکیم انقلاب و برای عدالت، عزت و اقتدار اسلام تلاش میکند، هر کسی که باشد دستش را میبوسیم و با همه وجود در خدمتش هستیم.
نماینده ولی فقیه در استان قزوین با تأکید بر اینکه با حل مشکلات مردم اعتماد عمومی را افزایش دهید، عنوان کرد: مردم پایه اصلی و اساسی انقلاب هستند، هر کس بیاید کاری کند که دل مردم شاد شود، مشکلات مردم را حل کند و باعث افزایش اعتماد عمومی شود، دستش را میبوسیم و با همه وجود در خدمت او خواهیم بود.
وی تأکید کرد: خدای متعال در آیه ۲۰۱ سوره اعراف میفرماید «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»، یعنی (مسلماً کسانی که نسبت به گناهان، معاصی و آلودگیهای ظاهری و باطنی تقوا ورزیدهاند، هرگاه وسوسههایی از سوی شیطان به آنان رسد خدا و قیامت را یاد کنند، پس بیدرنگ بینا شوند و از دام وسوسههایش نجات یابند).
حجت الاسلام و المسلمین عابدینی گفت: خدای متعال در این آیه میفرماید فقط اهل تقوا شیطانشناس هستند و وقتی شیطان میخواهد در آنها نفوذ کند سریع متوجه شده و بینا میشوند و شیطان نمیتواند از هیچ دری در اینها نفوذ کند، اگر هم تقوا نباشد شیطان در افراد جولان میدهد.
وی یادآور شد: خدای متعال در آیات قرآن کریم آدمها را دو دسته میکند، در آیه ۳۰ سوره فصلت میفرماید کسانی که فقط حواسشان به خداست و تحت هیچ شرایطی از راه خدا دور نشده و پای کار خدا ایستادهاند، ملائکه در جان اینها نازل میشوند و به آنها میگویند نترسید و محزون نباشید، بهشت بر شما بشارت باد؛ چقدر ما به این آیه محتاجیم و اگر این آیات نباشد زندگی مرده است.
امام جمعه قزوین اظهار کرد: در آیات ۲۲۱ و ۲۲۲ سوره شعراء نیز خداوند میفرماید شیاطین جنی و انسی در دل گنهکاران و دروغگویان نمیآیند؛ آن کسانی که لقمه حلال و حرام برایشان فرقی ندارد شیاطین انسی هستند، لقمه حرام جاده ورود شیطان به آن آدم را آسفالت میکند، یک لقمه حرام، یک رشوه، یک خلاف، یک ناحق، همه اینها راه را برای ورود شیطان به درون ما هموار میکند.
وی عنوان کرد: بنابراین دلهای ما هم میتواند محل نزول فرشتگان باشد و هم میتواند محل نزول شیاطین باشد، شیاطین جن و انس دارند، بندگان خوب خدا، بوی فرشتگان را میدهند، آدم اگر سالم باشد، خدا این بندگان خوب را میفرستد و میگوید این بنده مرا دریابید، بعد میبینید در یک بزنگاه که شما میخواهید یک تصمیمی را بگیرید، این آدم خوب سر راه شما قرار میگیرد و میگوید این کار را نکن، در نهایت هم شما میفهمید اگر این کار را انجام میدادید چقدر آبروریزی به بار میآمد، یعنی خدا لطفش را این طور به آدم نشان میدهد.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین بیان کرد: همه ما باید دست همدیگر را بگیریم برای تحقق آن منویاتی که امام خمینی (ره) و شهدا داشتند و رهبر حکیم انقلاب دارند و دنیا هم به وجود ایشان افتخار میکند، انشاءالله بتوانیم دل رهبر فرزانه انقلاب و دل امام زمان (عج) را شاد کنیم.
باشگاه خبرنگاران جوان قزوین قزوین