هر نوع جداسازی مستلزم محرومیت است/ جداسازی کامل از میان برود
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۰۶۱۵۲۴
یک مدرس دانشگاه گفت: اکنون جدیتی برای جلوگیری از جداسازی ها در مدارس وجود ندارد. روسای شورای آموزش و پرورش استان ها رغبتی برای این کار ندارند. می توان بررسی کرد فرزندان مقامات کجا می روند.
به گزارش خبرنگار مهر، علی اصغر جویباری در برنامه تلویزیونی پرسشگر که با موضوع « چالشهای تلفیق دانشآموزان با نیازهای ویژه» به روی آنتن شبکه آموزش رفت با بیان اینکه هر انسانی منحصر بفرد است اظهار کرد: شما نمیتوانید دو فرد کاملا یکسان را در نیازهای فردی و قابلیتهای رشد و تکامل پیدا کنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: وقتی ما از اهداف غایی سخن میگوییم به نگاه کلانی اشاره می کنیم، اما وقتی از هدفهای فردی سخن میگوییم باید مدرسه و خانواده خودش را با هر فرد مواجه کند. در دنیای امروز موضوع آموزش فراگیر مطرح است، در این طرح انحصارا کودکان تیزهوش و کودکان استثنایی مورد هدف نیستند بلکه بحث این است که معلم و مدرسه و نظام تعلیم و تربیت هر کودک را یک موجود انحصاری ببیند و معتقد باشد هر کودک در مسیر انحصاری خودش میتواند رشد کند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه در این نگاه نباید افراد را جدای از همدیگر آموزش بدهیم، عنوان کرد: به هیچ دلیل نباید هیچ دانش آموزی را از دانش آموز دیگر جدا کنیم. مجاز نیستیم یک کودک را به دلیل هوش بالاتر، یا هوش پایینتر یا خوب نشنیدن و خوب ندیدن، یا یک کودک را به دلیل ثروت پدر و دیگری را به دلیل ایثارگر بودن پدر و دیگری را به دلیل اینکه والدینش ذی نفوذ اجتماعی هستند از همدیگر جدا کنیم و به مدارس خاص ببریم.
جویباری با تاکید بر اینکه در این نگاه قرار نیست کودکی را از حق همزیستی با کودک همسایه اش محروم و به مدرسه دورتری اعزام کنیم، گفت: هر نوع جداسازی مستلزم محرومیت است، این جداسازی میتواند برای مدارس تیزهوشان و یا مدارس غیردولتی باشد. این محرومیت هم برای کودکی است که نمیتواند با یک کودک تیزهوش دیگر ارتباط برقرار کند و هم برای کودک باهوشی است که از همزیستی و دوست شدن با همسال عادی خودش دور است.
وی با تاکید بر اینکه این امر قطعا در نگرش های دو کودک تاثیر منفی در پی خواهد داشت، افزود: علاوه بر اینکه سازگاری این دو گروه را در زنگ تفریح به مخاطره خواهد انداخت و در آینده در عرصه اجتماع زمانی که بزرگسال شدند، زندگی اجتماعی این افراد را به مخاطره خواهد انداخت.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: زمانی که با توجه به هر تفاوتی افراد را از یکدیگر جدا میکنیم، غیر مستقیم این را به یک نسل طی ۱۲ سال آموزش میدهیم که افرادی که به تو نزدیک تر هستند را تحمل کنید و غیر مستقیم قدرت تحمل انسان را در برابر تفاوت ها تغییر میدهیم و نگرش ها را تبعیض آلود میکنیم و مهارت ها را برای همبازی و هم گروه و... شدن کاهش میدهیم.
جویباری با طرح این سوال که زمانی که این مهارت ها و نگرش ها با فاصله ایجاد شود، چه واقعیتی رخ خواهد داد، گفت: در این حالت باید منتظر خشونت های اجتماعی و افزایش طلاق و... در جامعه باشیم.
وی معتقد است: حرکتی که در وزرات آموزش و پرورش در مورد تیزهوشان آغاز شده انتخاب مناسبی است اما باید با ادبیات متعالی تری وارد میشد و به صراحت اعلام میکرد که قصدشان جلوگیری از جدا سازی ها بود و باید آموزش معلم نیز متناسب با جداسازی ها صورت میگرفت.
این مدرس دانشگاه تاکید کرد: دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی باید این فهم را متفاوت کنند یعنی زمانی که معلم تربیت میشود فکر نکند که او می خواهد یاد دهد بلکه این فکر را باید کند که او زمینه سازی میکند و این کودک است که باید یاد بگیرد.
وی درباره آسیبهای جداسازی دانش آموزان گفت: آنچه در جامعه در میان والدین و مسئولان کشور دیده می شود این است که در فصل ثبت نام خانوادهها مشوش هستند و نمی دانند فرزندشان باید به کدام مدرسه برود که موفق شود. خانواده ها یا به دنبال آن هستند که فرزندشان به مدارس برتر تیزهوشان راه یابد و یا به مدارس خاصی چون شاهد برود و یا با ثروت و حتی استقراض فرزندشان را در مدرسه غیردولتی ثبت نام کنند.
این مدرس دانشگاه افزود: اتفاقی که میافتد بسیار خوفناک است و خانواده ها تمایل ندارند فرزندشان را در نزدیک ترین مدرسه دولتی نزدیک به محل سکونتشان ثبت نام کنند مگر انها که از ثروت و نفوذ بی بهره اند و در آزمون ها موفق نمی شوند و ناامید می شوند. فضای روانی به وجود آمده است که می خواهند اثبات کنند فرزندشان تیزهوش است.
جویباری با بیان اینکه در کشورهای دیگر تیزهوشی را معلم و کارشناسان و روانشناسان تشخیص می دهند اما در ایران جوی بوجود آمده که والدین می خواهند به زور اثبات کنند فرزندشان تیزهوش است گفت: معتقدم در موج افزایش جمعیت دانش آموزی در کشور ما از سالهای ۶۵ تا ۸۳ یک خطایی رخ داده و برای آنکه همه را تحت پوشش دهیم انواع مدارس را اعم از غیردولتی و شاهد ایجاد کردیم، در حالی که می شد طور دیگری هم عمل کرد.
وی افزود: رهبری دو سال گذشته دستور دادند به دانش آموزان افاغنه رسیدگی شود، از استان ها اطلاعات دریافت کردم مبنی بر اینکه مدرسه اتباع دایر شده است. هر اتفاقی می افتد یک مدرسه راه می اندازیم. اکنون وزارت آموزش و پرورش تصمیم گرفته یکی دو نوع از این مدارس را کاهش دهد پیشنهاد بنده این است که آموزش و پرورش از منظر کاهش عطش به انواع مدارس و جلوگیریی از جداسازی ها برای اقناع مخاطبان عمومی وارد شود.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه اکنون جدیت برای جلوگیری از این جداسازی ها وجود ندارد گفت: روسای شورای آموزش و پرورش استان ها رغبتی برای این کار ندارند زیرا اغلب فرزندان خودشان با نفوذی که دارند مشمول مدارس خاص میشوند. بررسی شود فرزندان مقامات به کدام مدرسه میروند؟ تا زمانی که فرزندان مقامات در این مدارس درس می خوانند رغبتی برای اینکار وجود ندارد و حالا که آموزش و پرورش می خواهد مدارس نمونه و سمپاد را تعطیل کند همین ها از مخالفان اند زیرا کیفیت برتر آموزش فرزند خودشان آسیب می بیند.
جویباری ادامه داد: جداسازی آموزشی برای کودک تیزهوش، کودک یک خانواده ثروتمند و حتی کودک عادی محرومیت است. این جداسازی به قدری خوفناک است که باید با صراحت پرسید چرا مقامات امنیتی وارد این موضوع نمی شوند؟ چرا مقامات انتظامی برای پیشگیری از وقوع جرم در آینده به این موضوع متعرض نمی شوند؟ چون آینده نظم جامعه، مهار طلاق، خشونت های خیابانی، تصادفات جاده ای به این امر باز می گردد. تربیت نسل آینده یعنی تربیت مدارایی. این نوع تربیت در مدرسه اتفاق نمی افتد و دانش آموزان آموزش نمی بینند چه طور با همسالانشان دوست شده و ارتباط برقرار کنند. در یک مدرسه که چهار کلاس دارند بعضا دانش آموزان را به لحاظ هوشی جدا می کنند زیرا منطق مسلط ما جداسازی است. باید این منطق تغییر کند.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۰۶۱۵۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزندکُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسهای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت میپذیرد که به نظر نویسنده فاجعهبار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکردهاش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکیاش به تاراج رفته بود! از این رو 7 نکته را در زیر یادآور میشوم:
۱. اگر پدران سنتزده ما خطاب به معلمان میگفتند " گوشت فرزندم مال تو استخواناش مال من! " ؛ این روزها خیلی از والدین مجوز شدیدتر برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش