بیژن مرتضوی یا سعید مرتضوی!؟/ وقتی طیفی در به در دنبال مرتضوی می گردد
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۰۸۷۲۴۴
گروه سیاسی جهان نيوز: سعید مرتضوی که به دو سال زندان به خاطر اتهاماتش در ماجرای کهریزک در سال 88 محکوم شده به سوژه جدید رسانه های اصلاح طلب و حامی دولت برای تخطئه قوه قضاییه تبدیل شده است.
به گزارش جهان نيوز، در هفته گذشته، حجت الاسلام اژه ای در اظهار نظری در مشهد اعلام کرده که حکم سعید مرتضوی به خاطر غایب بودن وی هنوز ابلاغ نشده است: «کم جلبش صادر شده، ولی هنوز متأسفانه گیرش نیاورده اند، حالا نمیدانم چطور هست!»
همین اظهارنظر کوتاه مضحکه فتنه گران، رسانه های اصلاح طلب و معاندان قرار گرفت و سعید مرتضوی در شبکه های اجتماعی در حد یک خواننده لس آنجلسی به نام بیژن مرتضوی معروف شد و کاریکاتور و طرح های فکاهی از وی چاپ شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اصلاح طلبان که خود را زخم خورده سعید مرتضوی می دانند در هر مناسبت و خبری که از وی پخش می شود به عنوان مدعی العموم ورود کرده و در لفافه حمایت از حقوق مردم به گرفتن ماهی از آب گل آلود مشغول می شوند. همین موضوع عدم ابلاغ حکم جلب یک روز پس از مطرح شدن به تیتر یک روزنامه های اصلاح طلب تبدیل شد و برخی از فعالین سیاسی اصلاح طلب نیز به تقبیح نیروی انتظامی و قوه قضاییه پرداختند. حال آنکه شکایت از مرتضوی و محکومیت وی از سوی کسانی صورت گرفته که مشخصا در مورد روح الامینی، وی یکی از دلسوزان انقلابی و نظام بوده و خط و ربط وی با اصلاح طلبان کاملا مجزاست. در زمینه اتهامات مالی به مرتضوی نیز کسانی پیگیر پرونده وی بودند که جز نمایندگان اصولگرای مجلس و از فعالین انقلابی بودند.
کاملا مشخص است که اصلاح طلبان برای خود در چارچوب موضوعات قضایی و امنیتی، به دنبال پیدا کردن دستگیره ای جهت اثبات ماهوی رویکرد خود در عرصه سیاسی و از سوی دیگر جذب افکار عمومی با انحراف واقعیات هستند.
سعید مرتضوی و تبدیل آن به غول بی شاخ و دم در دستگاه قضایی از یکسو و زمین گیر کردن آن با افشاگری اصلاح طلبان یک دروغ محض است. هرچند این نوشته به معنای دفاع از سعید مرتضوی نیست و او نیز باید پاسخگوی اتهامات و جرم هایش باشد و به مانند شهروندان عادی در کشور در مقابل قانون پاسخگو بوده و تاوان اقدامات خلاف قانونش را سریع تر پس دهد اما بازی سیاسی و دوقطبی سازی در مبارزه با فساد و جرم از سوی اصلاح طلبان خود را در قالب های مختلف همچون سعید مرتضوی، سعید طوسی، خاوری، بابک زنجانی و ... نشان می دهد.
اگر بنا بر تقلیل برخورد قوه قضاییه با جرایم در حد بازی های سیاسی باشد، به راحتی می توان رئیس دولت اصلاحات را محکوم به حمایت از سعید مرتضوی کرد. چرا که بر اساس گزارش هایی وی در سال 1382 از مرتضوی به عنوان کارمند نمونه دولتی تقدیر و تشکر کرده و جایزه داده بود. یا آنکه حسن روحانی را به خاطر جایزه و تقدیر از بابک زنجانی به عنوان کارآفرین نمونه کشوری مورد شماتت قرار داد.
اما یکی از جالب ترین واکنش ها در رابطه با سعید مرتضوی مربوط به مشاور فرهنگی و یا همان در واقع امنیتی و اطلاعاتی حسن روحانی یعنی حسام الدین آشنا می شود. او در توئیتی با بیان ابراز نگرانی از فرار مرتضوی از رازهای سر به مهر نوشته است: «مراقب باشیم مرتضوی خاوری نشود؛ نه فرار کند و نه فراری داده شود. او حامل رازهای سر به مهر فراوانی است. بدون او تاریخ قضایی ایران در طول بیش از یک دهه پنهان خواهد ماند.» هرچند باید برای آشنا یادآوری کرد که مرتضوی یک دهه است که در امر قضاوت دیگر حضور ندارد و خود او نیز در زمانی که مرتضوی در دادستانی فعالیت داشت، یکی از ضابطان قضایی وزارت اطلاعات بوده مشغول بوده و رازهای بسیاری را تولید و بازتولید می ساخته است!
ورای این مبحث، نقطه کانونی تمامی حملات و تمسخرها تنها قوه قضاییه است تا این دستگاه مورد تخریب و هجمه قرار گیرد. دستگاهی که در سال های اخیر از هر سویی حتی از طرف مدعیان دیروز عدالت نیز سنگ زده می شود و ماهیت خود را در کنش سیاسی با حمله به نهادهای انقلابی و حاکمیتی محک می زنند.
ولی درحالی عدم بازداشت سعید مرتضوی از سوی قوه قضاییه یا نهاد مربوط برای جلب وی مورد توجه و صد البته هجمه و تمسخر اصلاح طلبان و پیاده نظام های این طیف در شبکه های اجتماعی قرار گرفته که گویی قوه قضاییه در برخورد با وی همواره ناتوان بوده است. این در حالیست که بازداشت سعید مرتضوی در بهمن سال 1391 و زندانی شدن وی در زندان اوین یکبار صورت گرفته است. وی پیش از این از کار قضاوت عزل شده بود و پس از آن نیز به دلیل عدم حضور در دادگاه مربوط به پرونده کهریزک بازداشت شد.
به هر حال سعید مرتضوی کسی نیست که نهادهای حاکمیتی قصد آوانس یا لطف به وی داشته باشند و با قاطعیت با او برخورد می کنند. اینکه طیفی در کشور برای خالی کردن عقده های همیشگی خود علیه نظام، سوژه مرتضوی را برجسته کرده اند، نشان از کم مایگی آنها دارد. قوه قضاییه در سال های اخیر با جدیت بیشتری با جرائم و مفاسد مقامات و مسئولان برخورد کرده و از معاون اول تا مقامات دیگر در زندان به سر می برند که این نشانه ای از عدم مماشات در برخورد با مفاسد در سطوح دولتی و حاکمیتی است. طیف های سیاسی به جای حمایت از این رویه همواره در حال سنگ اندازی علیه قوه قضاییه هستند و این نشانه ای است از برخورد سیاسی برخی از جریان های سیاسی با مفاسد و مبارزه با فساد در کشور.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۰۸۷۲۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان درباره مواضع تند مهدی نصیری
عباس عبدی در واکنش به اظهارات جنجال برانگیز مهدی نصیری گفت: مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
به گزارش خبرآنلاین، ادعاهای اخیر مهدی نصیری در گفتوگو با بیبیسی که خواستار آن شده بود اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کنند، با واکنشهایی همراه شده است. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند.
عباس عبدی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاح طلب، ضمن آنکه تاکید دارد «براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست»، میگوید؛ «مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.»
عبدی به سکوت اصولگرایان نیز کنایه میزند و میگوید؛ «واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند اما…»
مشروح گفتگوی عباس عبدی را بخوانید؛
آقای عبدی! پس از گفتگوی آقای نصیری با بیبیسی انتقادهای زیادی بویژه از سوی اصلاحطلبان داخلی مطرح شد، تحلیل شما چیست؟
واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کردهاند. ولی چون نمیخواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان میکنند موضعگیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاحطلبان انداختهاند.
عبور نصیری از منتهی الیه حکومت به منتهی الیه اپوزیسیون به سرعت رخ نداده استفکر میکنید که چرا آقای نصیری فرایند عبور از منتهیالیه حکومت را تا منتهیالیه اپوزیسیون طی کرده است؟ و چرا با ایشان برخورد نشد و به راحتی اجازه خروج هم داشتند.
واقعیت این است که گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفتهاند.
علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بیصداقتی یا توطئهچینی و دودوزهبازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه میکنند و میگویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی میشوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.
دربارهعدم برخورد و آزادی خروج هم بیش از آن که نکتهای متوجه آقای نصیری باشد مربوط به تبعیضها و بیعدالتیهای رفتاری جاری است که موجب میشود کسانی را برای زدن کوچکترین حرفی احضار کنند و برای انتقاد از حجاب اجباری چنین تحت فشار قرار گیرند، دیگران با بیان تندترین مواضع آزاد باشند. در واقع باید با همه همینگونه با سعه صدر مواجه شوند. امیدواریم که چنین شود. مبنای رفتار نباید سیاسی باشد باید قضایی محض باشد.
فارغ از اینها به نظر شما ایشان چرا رفت؟
ما وظیفه داریم همان را که گفته باور کنیم مگر این که شواهد دیگری در نقض آن بیان شود. ولی مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
به نظرتان آن طرف از او استقبال خواهند کرد؟
پاسخ به این پرسش سخت است. آن طرف نیروهای پراکنده و با وابستگیها و کارفرمایان سیاسی و فکری و حتی مادی گوناگونی هستند. بعلاوه در سطح اظهار نظر که افراد حرفهای خودشان را میزنند ولی در سطح همکاری بعید میدانم که با وجود چنین وضعی اعتماد کسی برای اقدام عملی جلب شود.
براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیستبه عنوان آخرین سوال فکر میکنید ایده او برای کسانی جذاب است؟
دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایدهها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرفها را دیگرانی هم در خارج زدهاند ولی بسرعت به حاشیه رفتهاند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف میزد، قدری از این فضا بهرهمند میشوند.
به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی ارادههای افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست.
فارغ از این که با کدامیک موافق باشیم یا خوب بدانیم راه میانبری هم وجود ندارد. برخی خواستهاند تحت عنوان تحولخواهی راه میانه نشان دهند در حالی که تحولخواهی بر مضمون و محتوا تاکید دارد که هم میتواند شامل اصلاحطلب شود و هم برانداز. در حالی که این دو شیوه فعالیت سیاسی هستند. مثل زمان انقلاب که همه برانداز شدند با محتواهای کاملا متفاوت و حتی متضاد از یکدیگر. شیوه و راهبرد سیاسی قابل میانبر زدن نیست.