رؤیایی به طراوت بهاران
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۱۴۳۵۸۰
تحیر من تنها از آنچه میبینم نیست، بیشتر از آن است که چگونه میتوان یک دشت را این گونه آذین بست که رؤیایی به طراوت بهاران بیافریند.
به گزارش ایمنا، روزی نزد استادی نقاشی میکردم تا از او رسم پرورش فکر در آیینه دیدار بیاموزم، استاد هنر بسیار کوشید تا هنر تلفیق رنگها و پرورش رسم در نگار قلم را به من آموخت، اما هرگز نگفت چگونه با پیوند سبز و سرخ آتشی و ارغوانی بر پهنهای از خاک خاکستری با دورنمایی از سفیدی برف، تابلویی این گونه بدیع، بیافرینم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تنها قلم صُنع در کف نقاش چیرهدست طبیعت این گونه رنگ خیال بر صفحه نگارین مینشاند که نه از دیدنش سیر میشوی و نه از وصف جمالش فارغ.
این نه عکس است که توصیف رنگش کنم و نه نقاشی که بر دستان هنرمندش بوسه تواضع زنم، این گوشهای از کتاب رنگارنگ خلقت است.تحیر من تنها از آنچه میبینم نیست، بیشتر از آن است که چگونه میتوان یک دشت را این گونه آذین بست که رؤیایی به طراوت بهاران بیافریند.
و تو چه دانی که دمی نشستن با لاله، دیباچه کدامین سفر هورایی است، سفری که همنوای پیچش باد در مرغزار آغاز و با قدم زدن بر گلبرگهای سرخ و صورتی و نارنجی، به فلک میرسد. پهنهای سه رنگ از سبز و قرمز و خاکستری در پیش روست که با دور نمایی از کوهسارانی که کلاهخودی سفید رنگ از برف بر سر نهادهاند و چشمهسارانی سرازیر از دامنه بر سینه دشت، زینت داده شده.
کلالههای ابر همچون پشمینهای بافته به هزاران طرح با زمینهای سفید و نقشهایی خاکستری و آبی کمرنگ، آسمان این پهنه را آرایشی دیگر داده است. رودخانهای در فراروست که پلی چوبین دو سوی آن را به هم پیوند داده است. پیرامونش سراسر سبزه روییده و بر آن، دشتی از لالههای واژگون.
درختان سپیدار و سر و کاج، پای در زمین و دست بر آسمان، نگهبان این تابلوی زیبا هستند. عکس کوهها و درختان در آب رودخانه پیداست و انگار دست طبیعت چهلستونی دیگر ساخته است. اینجا آنقدر زیباست که خورشید هم دلش نمیآید غروب کند، هر از چندگاهی از پشت تودهای ابر، سرک میکشد و باز رخ پنهان میکند. غروب در دشت لالههای واژگون غمانگیز نیست.
کنارش که مینشینم و دست بر رخسارش میکشم، لطافت حریرگونه اندامش را حس میکنم. لالههای واژگون را میگویم که همه حرفشان را با خاک میگویند، گویی اندامی خمیده از گردش ایام دارند یا سری نگون از آزرم، زیباست، اما خاموش در کنار سایر دوستانش، نشسته به امید طلوعی دوباره.
گاه جمع هستند و گاه جدا، اما همگی دیده بر خاک دوختهاند، البته گاه غنچههایی نوشکفته را میبینی که با شطنت خاص کودکان، زیرچشمی مراقب اطراف هستند.او را شاهد سوگ سیاوش میدانند که از آن جهت، سر فرود آورده و گاه نم اشکی به خاک میریزد. هرچند سرش واژگون است، اما تاجی از برگ بر نهاده که به صولت و غرورش میفزاید.
سخرهها و کوهساران در سراسر گیتی میزبان 10 گونه از لالههای واژگون هستند و در ایران، چهار گونه «ایرانی»، «ترکی»، «کردی» و «اشک مریم» از ابتدای بهار تا نیمه اردیبهشت، زینت بخش کوه و دشت و دمن هستند.
در استان اصفهان، «فریدونشهر»، «درهبید» و «گلستانکوه» در «خوانسار»، «افوس» در «بوئینمیاندشت» و «دهاقان»، پهنه رویش این گل هستند که گلستانی پدید میآورد که با شکفتنش، فرشی هزار نقش مینشاند، که طلوع ر به غروب، پیوند میدهد.
منبع: ایمنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۱۴۳۵۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودتخریبی در نظام های سیاسی
یکی از ویژگیهای نظامهای سیاسیِ هوشمند،"گشودگی به تجربه" است.
"گشودگی به تجربه"، دست کم واجد دو معناست:
۱. از تجربهی جدید و نو استقبال میکند. امکانهای مواجهه شدن با واقعیتها را با شیوهای جدید، از دست نمیدهد. جسارت آزمودن راهحلهای جدید را دارد.
۲. به تجربههای زیستهی خود، به منزلهی منبعی معرفتبخش توجه میکند و در هر گونه تصمیمگیری آتی از این منبع بهره میبرد.
تجربه، حاصل مجموعهی مواجهات با موقعیتهای مختلف و نیز تصمیمات موفق و ناموفق است. از این رو تجربهها میتوانند شیرین و یا تلخ باشند زیرا شامل پیروزی و شکست میشوند. تجربهی شکست، یعنی عدم وصول به نتیجهی مورد انتظار. به عبارت دیگر، آنچه رخ داده با آن چه در ابتدا مورد انتظار بوده است، تطابق نداشته باشد. نظام هوشمند با تکیه بر تجربههای مکرر خود میتواند بنبستها را شناسایی کند.
گشودگی به تجربه در دو گونه و دو سنخ قابل صورت بندی است:
ا. گشودگی به تجربهی خود
۲. گشودگی به تجربهی دیگران
شناسایی بنبستها در سیستمهای سیاسی هوشمند فرایند پیچیدهای دارد که طی آن، به نقد و بررسی عملکرد خود میپردازند و با تحلیل سیاستهای مشابه در دیگر نظامها و ایجاد مکانیزمها و فرصتها برای شنیدن نظرات و ایدههای منتقدین به تصحیح روشها و تصمیمات خود اهتمام میورزند این گونه نظامهای سیاسی نه فقط به تجربههای زیستهی خود اهمیت میدهند و راههای مسدود و بنبست را میفهمند که با مطالعه و تدقیق در سرنوست دیگران از تجربههای آنان میآموزند. برای آنان تجریهی دیگران، به منزلهی معلمی است که دانایی و خردمندی را در آنان پرورش میدهد و سبب میشود عمر و سرمایه در راه بی حاصل هدر ندهند.
"تاریخ"، انباشت تجربههای پیشینیان است که به ما یاد میدهد مسیرهای منتهی به بنبست کدام است. تاریخ به ما نمیگوید چه باید بکنیم، اما به شیوهی سلبی، دست کم به ما یاد میدهد از چه مسیرهایی نباید برویم و از چه روشهایی نباید استفاده نماییم. از این منظر، مطالعهی تاریخ، ضرورتی اجتنابناپذیر برای "بنبستشناسی" است.
"بنبستشناسی" و "واقعنگری"، دو رکن اساسی نظام های هوشمند است. توجه به واقعیتها و ثبت مسیرهای منتهی به بنبست در حافظه، لازمهی کنش خردمندانه و عقلانی است. آدمیان و یا نظامهای سیاسی که بنبستها و راههای مسدود به هدف را تشخیص نمیدهند، عموما از دو بیماری رنج میبرند و مردمان را با همین دو بیماری در فراز و نشیب درد و رنج میکشانند. سرمایههایشان را در مسیر شکست خورده هدر میدهند و دچار فرسودگی میشوند.
این گونه نظامها "خودتخریباند"، زیرا:
اولا، آرزواندیشاند یعنی واقعیتهای موجود را نادیده میگیرند و به جای آن، آرزوهای خود را مینشانند.
ثانیا، فروبسته به تجربهاند. یعنی تجربههای پیشین خود و تجربهی سایر نظامها و ساکنان دورههای تاریخی را نادیده میگیرند.
این دسته از نظامها که بهرهی چندانی از عقلانیت ندارند مجبور به پرداخت هزینههای گزاف و اما بیحاصل میشوند و شکستها و ناکامیهای پیدرپی را تجربه میکنند.
مبتنی بر آن چه به اختصار آمد، تصمیمات و سیاستهای نظام سیاسی ایران را میتوان ارزیابی کرد. مثلا میتوان شیوه و سیاست نظام را در برابر مقولهی بیحجابی، مورد ارزیابی واقعبینانه قرار داد. در چنین حالتی خواهیم دید که نظام سیاسی در ایران آرزواندیش و فروبسته به تجربه است و از گذشتهی خود و شکستهایش استفاده نمیکند. گویی فاقد حافظهی لازم برای ثبت بنبستهای تجربه شده است. و درست به همین علت است که به صورت تکراری یک سیاست شکستخورده را به تکرار اجرا میکند.
بیشتر بخوانید:
وقت شمردن جوجه های آخر پاییزهفرمان به نقض حریم شخصی
نه به تحقیر
تغییرات اجتماعی پس از انقلاب
حجاب قانونی یا حجاب اجباری؟
216216