عطوان: حمله به سوريه احتمالا بهانه اي براي فرار آمريکا بوده است
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۱۴۴۲۷۶
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما، سردبیر روزنامه رای الیوم نوشت: به نظر میرسد حمله آمریکا با حمایت انگلیس و فرانسه به سوریه بهانهای بود تا این کشور بتواند نیروهای خود را از سوریه خارج کند، اما عقب نشینی نیروهای آمریکایی از سوریه به معنای اذعان این کشور به شکست در سوریه خواهد بود.
عبد الباری عطوان، سردبیر روزنامه اینترنتی رای الیوم نوشت: تردید داریم که هیچ یک از کشورهای عربی با درخواست جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا که در تماس با سران این کشورها خواستار ارسال نیرو به شمال شرق سوریه و جایگزین کردن این نیروها به جای تقریبا ۲۰۰۰ نیروی آمریکایی شده بود، موافقت کرده باشند؛ نیروهایی که عقب نشینی آنها از سوریه به سبب خطراتی از جمله واکنش و پاسخ به حمله سه جانبه به سوریه آنان را تهدید میکند، قطعی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ترامپ رئیس جمهور آمریکا به تهدیدات انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۶ مبنی بر بازگرداندن باقیمانده نیروهای آمریکایی در سوریه عمل خواهد کرد. وی سه هفته پیش با بی اعتنایی به هشدارهای ژنرالهای آمریکایی، بار دیگر بر این امر تاکید و فاش کرد کشورش ۷۰ میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده و هیچ سودی عایدش نشده است.
آنچه که ترامپ را نگران میکند گزارشهای اطلاعاتی است که از سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سی آی ای) به دست وی رسیده است مبنی بر اینکه پس از غلبه شبه نظامیان طرفدار ایران بر (تروریستهای وهابی صهیونیستی) داعش در موصل و محاصره این گروه در منطقهای به مساحت ۱۵ کیلومتر در امتداد شرق فرات به سمت جنوب حسکه در سوریه، این شبه نظامیان آمادگی دارند در این منطقه با حمله به نیروهای آمریکایی جنگهای چریکی سنگینی به راه بیندازند.
عطوان افزود: لشکر "الباقر" یکی از گروههای اصلی شبه نظامی است که در کنار ارتش سوریه علیه گروههای [مخالف]مسلح سوری جنگید. فرماندهی این لشکر که بیش از ۵۰۰۰ نفر نیرو داشته و تحت حمایت ایران و ژنرال قاسم سلیمانی قرار دارد، آغاز جنگهای چریکی علیه ارتش آمریکا در سوریه و عراق را رسما اعلام کرد. جنبش "النجباء" که یکی از بخشهای اصلی بسیج مردمی عراق است و با داعش در عراق جنگیده است نیز اعلام کرد در هفتههای آینده همین اقدام را در پیش خواهد گرفت و آمادگیهای لازم در این زمینه در حال انجام است. طبق گزارشهای غیر رسمی جنبش النجباء حدود ۱۵ هزار نفر نیرو، یک شبکه تلویزیونی و فرماندهان نظامی و سیاسی در داخل عراق دارد. البته در این میان حزب الله لبنان را نیز نباید فراموش کرد.
روزنامه وال استریت ژورنال که به کاخ سفید نزدیک است، با افشای اینکه ترامپ قصد دارد برخی نیروهای عرب و به طور ویژه نیروهایی از کشورهای محور اعتدال، یعنی مصر، عربستان، قطر، امارات و اردن را در مناطقی که نیروهای آمریکایی از آن عقب نشینی خواهند کرد، جایگزین کند و کشورهایی که قصد مشارکت و اعزام نیرو به این مناطق را ندارند باید ۴ میلیارد دلار برای تامین مالی این نیروها و مجهز کردن آنان بپردازند، طوفانی در منطقه به پا کرد.
عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان نیز با اعلام آمادگی عربستان برای مشارکت در این امر، بسیاری را غافلگیر کرد. البته وی این مشارکت را منوط به این موضوع دانست که در چارچوب ائتلافی به فرماندهی آمریکا باشد.
فکر نمیکنم مصر که با اعزام نیرو به یمن مخالفت کرده است به خواسته جان بولتون پاسخ مثبت دهد. بولتون در تماس تلفنی با عباس کامل مدیر دستگاه اطلاعاتی مصر اعزام شماری از نیروهای مصری را به مناطقی از سوریه که احتمال وقوع جنگ چریکی علیه شبه نظامیان تحت حمایت ایران در آن وجود دارد و مناطق خارج از کنترل دولت سوریه برای حمایت از طرح جدایی طلبی کُردها را خواستار شده بود.
نیروهای مصری با حضور در شرق فرات برای تروریستهای "داعش"، که اکنون به شدت در حال جنگ با نیروهای این کشور در سیناست، شکار خوبی خواهند بود. طبق گزارشهای موجود گروه داعش همچنان با قدرت در این منطقه حضور دارد و شمار نیروهای این گروه در منطقهای که جنوب حسکه تا البوکمال در مرزهای عراق را در بر میگیرد، به ۱۵ هزار نفر میرسد.
نمیدانم بر چه اساسی عادل الجبیر که کشورش در سه سال گذشته در جنگ سختی با یمن بوده، برای اعزام نیرو به سوریه اعلام آمادگی کرده است؟ عربستان که تعداد محدودی از نیروهای خود را برای جنگ به یمن، آن هم فقط به مرزهای جنوبی این کشور، اعزام کرد، چطور به سوریه نیرو خواهد فرستاد؟ همین مسئله درباره امارات، شریک عربستان در جنگ یمن، نیز صادق است و همینطور قطر که نگران حمله چهار کشور تحریم کننده به پایتخت خود و تغییر نظام این کشور است.
به احتمال زیاد کشورهای عربی ثروتمند خلیج [فارس]به سهمی از چهار میلیارد دلاری که ترامپ مطالبه کرده است اکتفا کرده و این مبالغ را به نیروهای مزدور شرکت "بلک واتر" که اکنون در کنار یگانهای این کشورها در یمن در حال جنگند، میدهند، همان نیروهایی که زمانی در کنار نیروهای آمریکایی در عراق میجنگیدند.
اریک پنس رئیس شرکت "بلک واتر" اذعان کرد تماسهایی با مسئولان کشورهای عربی خلیج [فارس]داشته است تا خلأ احتمالی ناشی از عقب نشینی نیروهای آمریکایی در سوریه را با یگانهای نظامی این نیروهای مزدور پر کند. مسئله، مسئله پول است؛ در هر صورت این نیروها آماده اند، به ویژه اگر ترامپ چنین دستوری بدهد چه کسی میتواند جوابگوی خواستههای او باشد؟
اظهارات ترامپ مبنی بر عقب نشینی نیروهای آمریکایی از سوریه و بررسی جایگزین نیروهای عرب یا مزدور به جای این نیروها به بهانه مبارزه با "داعش" و ممانعت از پر شدن این خلأ از طریق نیروهای ایران و همپیمانانش، در درجه اول اذعان به شکست است و آمریکا با تصمیم به عقب نشینی تدریجی یا کلی از منطقه خاورمیانه، سوریه را به دو کشور همپیمان یعنی روسیه و ایران واگذار میکند تا هر طور که میخواهند در آن جولان دهند.
شاید حمله سه جانبه بهانهای برای فرار قابل پیش بینی آمریکا از سوریه و رها کردن گروههای مسلح سوری و همپیمانان آنها در کشورهای عربی خلیج [فارس]و ترکیه باشد تا خود به تنهایی با سرنوشتشان بجنگند.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۱۴۴۲۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واردات کالا بهانه است؛ هدف اصلی خروج ارز از کشور است
روزنامه شرق در یادداشتی نوشت: معمولا بعد از رسانهایشدن پرونده شرکتهایی که دارای تعهدات ارزی ایفانشده هستند، این سؤال در ذهن مخاطب شکل میگیرد که چگونه امکان دارد شرکتها، اعم از تولیدی یا بازرگانی برای واردات کالا از بانک مرکزی ارز دریافت کنند و نسبت به واردات کالاهای ثبت سفارش شده خود اقدام نکنند؟
از گذشتههای نهچندان دور و قبل از تشدید تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا و قطع سیستم سوییفت و محدودشدن روابط کارگزاری بانکهای ایرانی با بانکهای خارجی، اکثر قریب به اتفاق واردکنندگان کالا، پس از اخذ پیشفاکتور از فروشنده خارجی و ثبت سفارش ورود کالا، برای اطمینان از دریافت کالای خود از فروشنده به بانکها مراجعه و درخواست صدور اعتبارات اسنادی به نفع ذینفع خارجی اعتبار میکردند.
بانکها نیز پس از دریافت اسناد حمل کالای مطابق شرایط اعتبار اسنادی، اقدام به خرید ارز از بانک مرکزی و پرداخت آن به فروشنده از طریق بانک کارگزار خارجی میکردند.
با توجه به اینکه فرایند یادشده تحت قوانین منتشرشده اتاق بازرگانی بینالمللی (یوسیپی، اینکوترمز و…) انجام میشد، احتمال قصور طرفین در ایفای تعهدات خود به طور معناداری کاهش مییافت.
با توجه به اینکه تا اواخر دهه ۸۰ شمسی اختلاف نرخ ارز در بازار آزاد و بانکها وجود نداشت، خروج ارز از کشور مطلوبیت چندانی برای واردکنندگان کالا نداشته و در مواردی صرفا اقدام به گراننمایی کالای خود و کسب سود بیشتر میکردند که در نهایت این گراننمایی نیز قیمت تمامشده کالا را افزایش میداد و متأسفانه ضمن اینکه واردکننده مالیات کمتری به جهت کمترشدن فاصله قیمت تمامشده خرید کالا و فروش آن در بازار و شناسایی سود ریالی کمتر در اظهارنامه مالیاتی خود، پرداخت میکرد، مصرفکننده نهایی نیز قیمت بالاتری بابت خرید کالا پرداخت میکرد. در واقع به علت گراننمایی، علاوه بر سود ریالی، بخشی از سود ارزی نیز بدون پرداخت مالیات نصیب واردکننده میشد.
در شرایط اقتصادی آن سالها بیشترین خطر موجود در فرایند یادشده متوجه بانکها بوده و زمانی پدید میآمد که واردکننده کالا در سرسید پرداخت اعتبار اسنادی، نسبت به تأمین وجه ریالی، برای خرید ارز از بانک مرکزی اقدام نمیکرد و بانک عامل به اجبار اقدام به خرید ارز از محل منابع خود کرده و موجب افزایش مطالبات معوق و رشد شاخص «انپیال» در بانکها میشد.
از سالهای آغازین دهه ۹۰ شمسی تا به امروز به علت تشدید تحریمها و همچنین محدودشدن روابط کارگزاری با بانکهای خارجی و در مقاطعی قطع سیستم سوییفت، شرکتها به آرامی روی به واردات کالا از طریق حواله بازرگانی آوردند که ریسک بیشتری دارد.
بخش کوچکی از واردکنندگان به خاطر تفاوت نرخ ارز موجود در بازار آزاد و بانکها (درحالحاضر سامانه نیما) و دیگر خلأهای کنترلی و راستیآزمایی موجود در کشور و همچنین انتفاع بسیار زیاد ناشی از تفاوت نرخ ارز و رانتهای موجود در اقتصاد دولتی، اقدام به ایجاد شبکهای از ذینفعان واحد در داخل و خارج کشور کرده و ارز را تحت عنوان واردات کالا از کشور خارج کرده و کالایی وارد نمیکنند و بخشی از شرکتها نیز پس از واردات از تفاوت نرخ ارز ناشی از گراننمایی خود استفاده میکنند. البته لازم به ذکر است که دراینمیان، افراد و شرکتهایی نیز هستند که در هیچیک از این دو گروه جای نگرفته و به طور کاملا سالم و قانونی اقدام به واردات کالاهای بازرگانی و مواد اولیه تولید میکنند.
در یک دهه اخیر دولتهای مختلف به دلایل متعدد مانند کنترل قیمت کالاهای اساسی، جلوگیری از افزایش تورم کالاهای اساسی و دارو، کنترل قیمت ارز و… اقدام به تخصیص ارز ترجیحی (۱۲۲۶۰.۴۲۰۰۰ و ۲۸۵۰۰۰ ریالی) و ارز سامانه نیما برای واردات کالا میکردند که با وجود صحیحنبودن از نظر اقتصادی و تدوین مقررات نظارتی متعدد به دلایل یادشده مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.
در واقع به علت گراننمایی کالا بخشی از ارز کشور به طور مستتر و تحت عنوان واردات کالا از کشور خارج شده و باعث نمایش غیرواقعیتر ارز تجاری کشور شده و برنامهریزی سیاستگذاران اقتصادی کشور را تحت تأثیر میگذارد؛ اما با ابراز تأسف فراوان یکی از دلایل نامشهود گسترش خروج مستتر ارز، رعایتنشدن حلقه گمشده این روزهای جامعه یعنی «اخلاق» از طرف برخی از واردکنندگان کالا است.
بسیاری از این اشخاص که به نظر خودشان افراد باهوشی هستند، در این دوران سخت اقتصادی که سفره مردم به علت تورم روزبهروز کوچکتر میشود، فقط به فکر انتفاع خود بوده و در واقع بخشی از درآمد خود را به طور غیرمستقیم از سفره مردم برداشته و ادعای هوش بالا در بازرگانی را دارند؛ درحالیکه دستشان دیگر برای همه رو شده است.
نویسینده: یونس اکبری