معضل جدید پردآمدها؛ طلاق با موضوع پنت هاوس!
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۰۳۳۳۱
در گذشته بیان کردن جمله «دختر با لباس سفید به خانه بخت میرود و با کفن سفید بیرون میآید» مرسوم بود. سالهای خیلی دور زن و مرد پایبند خانه و خانواده بودند و در برابر مشکلات و سختیها کنار هم میایستادند و تسلیم نمیشدند. امروز شرایط عوض شده و افزایش آمار طلاق بیانگر آن است که جمله مرسوم گذشتگان به فراموشی سپرده شده و به همین دلیل مسئولان در تلاش هستند با ارائه راهکار این اصل را دوباره در کانون خانوادهها جاری و ساری سازند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته جالب و قابلتامل، علت طلاق است. تا سالها گفته میشد شرایط سخت زندگی، بیکاری و نداشتن اولاد عامل جدایی زوجین بوده است، اما امروزه آمارها نشان میدهد رفاهزدگی به دلیلی برای این مکروهترین حلال خدا تبدیل شده است. این گزارش نتیجه حضور میدانی در یکی از دادگاههای خانواده است.
جدال بر سر پنتهاوس
از پلههای دادگاه خانواده بالا میروم. راهرو مملو از جمعیت است؛ زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ همه اینجا جمع شدهاند. مراجعهکنندگان هرکدام یک پوشه رنگی در دست دارند و از پلههای دادگاه بالا و پایین میروند. این افراد که روزی با عشق بنای خانهشان را گذاشته بودند، هرگز در مخیلهشان نمیگنجید با این همه کینه و نفرت از هم دل بکنند و ادامه زندگی مشترک برایشان بیمعنا شود. نگاهم در بین مراجعهکنندگان به دادگاه خانواده شهید محلاتی به دختر و پسر جوانی گره میخورد که سن و سال زیادی نداشته و ظاهری کاملا امروزی دارند. کنارشان میایستم.
از صحبتهایی که بین خانواده دختر و پسر رد و بدل میشود، میفهمم اسم دختر هدیه است و پسری که کمی آنسوتر ایستاده، همسر هدیه است که عرفان نام دارد. پدر عرفان نگاهی خشمآلود به پسرش میکند و میگوید: «از همان اول با این ازدواج مخالف بودم. چقدر گفتم این دختر به درد نمیخورد. وقتی حرف گوش نمیکنید، آخر و عاقبت کارمان میشود دادگاه.»
مادر هدیه که دخترش را مخاطب حرفهای پدر عرفان میداند هم در پاسخ میگوید: «پسرت لیاقت دخترم را نداشت. هدیه لای پرقو بزرگ شده و از وقتی ازدواج کرده، جز عذاب خیر دیگری از پسرت ندیده است. داشتن خانهای با پنتهاوس زیبا توقع زیادی نیست. اگر پسرت نمیتوانست خانه مدنظر دخترم را تهیه کند، چرا لقمه بزرگتر از دهانش برداشته است.»
هدیه و عرفان تنها زوج مرفه حاضر در دادگاه خانواده نیستند. طبقه بالا زن و مرد میانسالی روبهروی هم ایستادهاند و هر چند دقیقه یک بار بد و بیراه نثار هم میکنند. مرد به زن میگوید: «همه چیز برایت فراهم کردم و هیچ کم و کسری در زندگی نداریم. داشتن این امکانات آرزوی خیلیها است، اما باید لیاقت داشتن آن را داشت. خوشی زده زیر دلت و دیگر نمیتوانم این وضع را ادامه بدهم.»
زن هم با عصبانیت جواب میدهد: «وظیفه مرد تامین آسایش و رفاه خانواده است. این کار هم منت گذاشتن ندارد. نمیتوانم به این زندگی ادامه بدهم و طلاق توافقی میخواهم.» طلاق توافقی گزینه اکثر زوجهایی است که از زندگی مشترک خسته شدهاند و میخواهند به گمان خودشان هرچه سریعتر از آن خلاصی یابند.
علی شیخالاسلامی، مدیرعامل تشکل مردمنهاد بنیان خانواده سلامت با استناد به آمار میگوید: «حدود 25 درصد از طلاقها مربوط به زوجهایی است که از زندگی مشترکشان کمتر از یک سال میگذرد.» به گفته وی، اگر تداوم زندگی مشترک به سه سال افزایش یابد، قطعا نرخ طلاق هم به50 درصد میرسد.
شیوع 80 درصدی طلاق میان زوجهای مرفه
طلاق به دلیل رفاهزدگی و در بدبینانهترین حالت شاید از روی خوشی بیش از اندازه این روزها اپیدمی شده و چنین مواردی در دادگاه خانواده کم نیست. طلاقهای اینچنینی بیشتر مربوط به ساکنان شمال پایتخت است که به دلایل واهی زندگیشان به طلاق ختم شده است. آمارهای ارائهشده از سوی مدیرعامل تشکل مردمنهاد بنیان خانواده سلامت نشان میدهد طلاقهای لاکچری روزبهروز در حال افزایش است. مدیرعامل این سمن فعال در حوزه آسیبهای اجتماعی میگوید:
«سال 1394 مسئولان از آمار 80 درصدی طلاق زوجها در شمیرانات خبر دادند. همه میدانند اغلب کسانی که در این محدوده سکونت دارند، از وضع مالی خوبی برخوردارند و به اصطلاح مرفه هستند. به نظر میرسد اپیدمی طلاقهای لاکچری به دلایل زیادی از جمله تنوعطلبی در میان ساکنان مناطق شمال تهران رو به گسترش است.»
طلاق در کمتر از یک سال زندگی
اگر در سالهای گذشته سن زندگی مشترک پنج تا هشت سال بود، این روزها افرادی در راهروهای دادگاه دیده میشوند که طعم ماهعسلشان را هنوز نچشیده کارشان به طلاق ختم شده است. علیرضا پنداشتهپور، کارشناس مسائل حقوقی و از قضات دادگاه خانواده در این مورد میگوید: «در چند سال اخیر سن متقاضیانی که به صورت توافقی برای طلاق به دادگاهها مراجعه میکنند، کاهش یافته است. در گذشته افراد بعد از پنج تا 10 سال زندگی مشترک به این نتیجه میرسیدند که نمیتوانند با هم زندگی کنند.
این عدد رفتهرفته به پنج سال و اخیرا به دو تا سه سال رسیده است. امروزه مشاهده میشود دوام زندگی بسیاری از پروندههای ارجاع شده برای طلاق توافقی به یک سال و حتی 6 ماه رسیده است.» به گفته وی افزایش برخی آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد در کنار 28 عامل اجتماعی و فرهنگی در پایتخت از دلایل رشد طلاق در سالهای اخیر است: «نگرش نادرست در انتخاب همسر، نبود درک متقابل از زندگی، درخواستهای غیرمنطقی زوجین از یکدیگر، توقع بالای زوجین از هم، تنوعطلبی در زندگی، سست بودن باورهای دینی، اخلاق و رفتار نامناسب و نبود پاکیزگی و نظافت شخصی از دلایل مهم گسترش طلاق در جامعه است.»
او معتقد است در مناطق بالای شهر تهران که افراد از رفاه بیشتری برخوردارند اختلاف و طلاق بهدلایل اقتصادی، اما با رویکردی متفاوت رخ میدهد: «در مناطق شمالی پایتخت تجملگرایی زوجین عامل طلاق است که تفاوت زیادی با طلاق در مناطق جنوب شهر دارد که عمدتا بهدلیل بیپولی و اعتیاد همسر رخ میدهد.»
میتوانیم طلاقها را کم کنیم
عضو کمیسیون سبک زندگی ایرانی - اسلامی شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره دلایل بروز طلاق در میان خانوادههای متمکن میگوید: «براساس پژوهشهای انجامشده تجملگرایی، کاهش مسئولیتپذیری، تغییر در شیوههای همسر گزینی، فاصله گرفتن از ارزشهای دینی و نیز افزایش توقعات بیجا میان زوجین از دلایل افزایش طلاق در میان این گروههاست.» محمدرضا جلیلی با بیان اینکه 60 عامل عمده سبب بروز طلاق و رواج آن در کشور شده است، موضوعات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میان خانوادههای مرفه را از جمله دلایل بروز این آسیب معرفی میکند و میافزاید: «خودخواهی، خود برتربینی و حسادتهای بیجا سبب شده است طلاق در جامعه به نسبت سالهای قبل در میان این قشر افزایش یابد.»
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بسیاری از دادخواستهای طلاق ارسال شده به محاکم را قابل سازش میداند و میگوید: «ضعف در شورای حل اختلاف سبب شده است پروندههای طلاق آنطور که باید و شاید به صلح و سازش منجر نشود؛ متاسفانه در شوراهای حلاختلاف شاهد ضعف مفرط افراد فعال در این مراکز هستیم. بعضا مشاهده میشود افراد مطلقه عضو شوراهای حلاختلاف هستند. این افراد توانایی لازم برای به سازش رساندن موضوع اختلاف میان دو زوج را ندارند. بسیاری از این اختلافها را با گفتوگو و مشاورههای مناسب میتوان برطرف کرد در حالی که ضعف موجود مانع به سرانجام رسیدن مساله میشود.»
کاهش سن نیازمندی با افزایش طلاق
آسیبهایی که بهدلیل وقوع طلاق رخ میدهد گسترده است. افزایش آمار طلاق در پایتخت سبب شده است بسیاری از متارکهکنندگان توان تامین معاش خود را از دست بدهند و به نان شب خود محتاج شوند. مدیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) استان تهران با بیان اینکه بخشی از نیازمندان تحت حمایت این نهاد در پایتخت پس از طلاق گرفتن نیازمند شدهاند، گفت: «با اینکه انتظار میرفت هرم سنی نیازمندان پایتخت رو به سالمندتر شدن حرکت کند، آمارها نشان میدهد هرم سنی نیازمندان تحت حمایت این نهاد در پایتخت به نسبت سال قبل از آن دو سال کمتر شده و به عدد 40 سال رسیده است.»
محسن ولیئی دلیل چنین اتفاقی را در طلاق و آسیبهای ناشی از آن میداند: « متاسفانه رشد آمار طلاق در پایتخت بالاست. بسیاری از افراد متقاضی حمایت کمیته امداد را زنان سرپرست خانوار یا افرادی تشکیل میدهند که متارکه کردهاند و نمیتوانند از پس هزینههای زندگی خود بربیایند. با استفاده از روشهای حمایتی و پرداخت تسهیلات کوشیدهایم این دسته از افراد را حمایت کنیم اما بدون شک ادامه این روند میتواند سن نیازمندی در پایتخت را بیش از این کاهش دهد.»
منبع: باشگاه خبرنگارانآخریننیوز (رسانه مستقل ایرانیان) را در پیامرسان سروش دنبال کنید 1 نمایش محتوای بیشتر در این بخش: « وکیل سیدامامی: هنوز گزارش دقیق پزشکی قانونی را ندیدهایم نوشتن دیدگاه
نام (اجباری)
آدرس پست الکترونیکی
آدرس سایت
مرا برای دیدگاههای بعدی به یاد بسپار
آمار
منبع: آخرین نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۰۳۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نیم نگاهی به زندگی شهید محمد سهرابیثانی
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد، شهید محمد سهرابی ثانی ۳۰ شهریور ۱۳۶۳ در خانوادهای مومن و متدین در روستای مله آبگاوان از توابع بخش موگرمون شهرستان لنده در استان کهگیلویه وبویراحمد دیده به جهان گشود.خانوادهای کاملاً مذهبی که از راه کشاورزی و دامداری امرار معاش میکردند پدر و مادر سعی میکردند با کسب روزی حلال فرزندشان را بزرگ کنند تا سختیهای روزگار هیچ گاه از ذهن فرزندانشان پاک نشود و خود ساخته و با اراده قوی و بردبار بزرگ شوند. یارو یاور پدر محمد از همان کودکی یار و یاور پدر بود و در کارهای کشاورزی و دامداری پدر را یاری میکرد، از همان کودکی علاقه شدیدی به درس و تحصیل داشت و دوران ابتدایی را در مدرسه مله آبگاوان گذارند و بنا به ضرورت جهت امر تحصیل به شهرک سرآسیاب لنده مهاجرت کردند. شهید محمد سهرابی ثانی دوران راهنمایی را در مدرسه شهید ثانی لنده با موفقیت به پایان برد و همزمان با پایان امتحانات خردادماه به واسطه فقر مادی حاکم برخانواده به شهرستان بوشهر میرفت تا با کار در گرمای طاقت فرسا و هوای شرجی این شهر درآمدی برای خود و خانواده اش از طریق کارگری به دست آورد و خانواده رنج و سختی کمتری متحمل شوند. شهید باتوجه به عشق و علاقهای که به رشته میکانیک داشت راهی دبیرستان کارو دانش خوارزمی شد تا دیپلم خود را در این رشته بگیرد. ورود به سپاه وی پس از سالها فعالیت در بسیج و عضویت فعال این نهادانقلابی با توجه به فعالیتها و حضور مداومش در برنامههای فرهنگی و مذهبی در مسجد در تاریخ ۳۰ شهریورماه ۱۳۸۴ با شرکت در آزمون ورودی سپاه پاسداران به عضویت تیپ ۴۸ فتح درآمد تا در نهادی منسجمتر و مقدستر به میهن خود خدمت کند. درس در کنار جنگ این شهید والامقام پس از حضور در سپاه پاسداران راهی دانشگاه آزاد اسلامی یاسوج در رشته کارشناسی حسابداری شد تا شوق و ذوق به علم را بنا به تاکید رهبرش در خود بارور کند. وی سالهای زیادی را با مشقت و سختی تحمل کرد تا سرپناهی برای خانواده اش بسازد که بعد از تکمیل منزل پدر با خاطری آسوده زندگی خود را ادامه دهد. شهید عاشق سپاه و بسیج بود وهمیشه میگفت: بسیج و سپاه دو بدنه تفکیک ناپذیرند و عزت و اقتدار ما را این دو و نیروهای مسلح ما به ارمغان میآورند. علاقه به خانواده او علاقه شدیدی به خانواده داشت و مرتب همه اعضای خانواده را به دیدار از آشنایان و انجام صلهی رحم دعوت و ترغیب میکرد وی همیشه عاشق کارش بود به طوری که وقتی میخواست به یاسوج برود طوری برنامه ریزی میکرد که تا قبل از ساعت هفت صبح درمحل کارش حاضر شود. نحوه شهادت شهید محمد سهرابی ثانی و سایر همرزمانش در تیپ ۴۸ فتح باتوجه به ماموریتی که داشتند عازم جبهه شمالغرب ایران اسلامی با هدف مبارزه با گروهک تروریستی پژاک در منطقه جاسوسان شدند. در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ پس از وارد کردن ضربات سنگین به کوملهها و گروهک تروریستی پژاک در کمین نیروهای دشمن قرارگرفتند. ساعت ۶ صبح همان روز جاسوسان از ناحیه سینه و پهلو وی را مورد اصابت تیر قرار دادند و او به فیض عظیم شهادت نایل آمد. دقایقی بعد نیز دوست و همسنگرش شهید آیت صدیقی نژاد نیز به فیض عظیم شهادت نایل آمد و هر دو دست در دست هم به سوی معبود خویش شتافتند. سخن هم رزم: قاسمی از همرزمان شهید سهرابی ثانی میگوید: شب عملیات شروع شده بود محمد در میانه راه که داشت میرفت پیامکی برای من و چندنفر دیگر از دوستانمان فرستاد که به این شرح بود: (ضمن خسته نباشید از همه شما دوستانم طلب حلالیت میکنم) صبح روز بعد وقتی خبرشهادتش را شنیدیم فهمیدیم که شب هنگام فرشتگان به وی و سایر شهدای این عملیات نظر و توجه خاص داشته اند. از زبان برادر شهید: شهیدعلاقه زیادی به ورزش فوتبال و فوتسال داشت و در کنار این دو علاقهای زیادی نیز به ورزشهای رزمی به خصوص کاراته و تکواندو داشت و دارنده چندمدرک در این دو رشته رزمی بود. به هرحال اگر فداکاریهای شهید محمد سهرابی ثانی و سایر شهدای حریم امنیت ایران اسلامی نبود امروز ما طعم امنیت و آرامش را به این راحتی نمیچشیدیم و خدا میداند چه سرنوشت تخلی در انتظار ما بود. این شهید بزرگوار ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۰ بر روی دستان مردم مومن و ولایتمدار شهرستان لنده تشییع و در گلزار شهدای شهرک سرآسیاب لنده در جوار سردار رشید سپاه اسلام شهید جان محمد کریمی آرمید تا مقبره اش زیارتگاهی باشد برای دلدادگان شهید و شهادت.