شبکههای اجتماعی انحصار را شکستهاند/سینمای ایران «دردمحور» است
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۳۰۶۴۳
یادگار امام گفت: شبکههای اجتماعی، انحصار را شکستهاند، انحصاری که موجب میشود میل شخصی بر عقل غلبه بیابد اما وقتی به خرد جمعی برسد، فرصت رشد هیتلرها و صدامها فراهم نمی شود و یک اپلیکیشن تلفن همراه ممکن است از دهها شبکه تلویزیونی جلوتر باشد.
به گزارش ایسنا به نقل از جماران، حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در دیدار با دبیر سیوششمین جشنواره جهانی فیلم فجر با بیان اینکه بسیار خوشحالکننده است که ظرفیت مناسبی برای برگزاری جشنواره جهانی فجر فراهم شده است، گفت: به این فکر میکردم که دنیا چقدر تغییر کرده است؛ روزگاری برای اینکه بدانیم مثلا در مصر چه میگذرد باید حتما آسوشیتدپرس، تاس، رویترز و فرانسپرس گزارش میکردند تا خبردار شویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: امروز لازم نیست دولتها برای انتقال اطلاعات اقدام کنند و اشخاص، خود انتخابکننده هستند و به نظرم در مجموع سختافزارها، دنیا را به جای بهتری تبدیل کردهاند. شبکههای اجتماعی، انحصار را شکستهاند. انحصار موجب میشود میل شخصی بر عقل غلبه بیابد اما وقتی به خرد جمعی برسد، فرصت رشد هیتلرها و صدامها فراهم نمی شود و یک اپلیکیشن تلفن همراه ممکن است از دهها شبکه تلویزیونی جلوتر باشد. در این شرایط دیگر مهم نیست که شما حرفتان را کجا بزنید، مهم این است که چه حرفی برای گفتن دارید.
یادگار امام با بیان اینکه روزگاری مهم این بود که چه کسی مالک بلندگوست اما امروز بلندگو دست همه هست، تاکید کرد: مهم این است که حرف چیست و اگر حرف داشته باشید، همه میشنوند و این خدمتی است که تکنولوژی به بشریت کرده است؛ اگرچه ممکن است حرفها بین صدها حرف دیگر گم شوند و این اشکال وجود دارد.
سیدحسن خمینی افزود: آنچه درباره فضای رسانه گفتم درباره فیلم و سینما هم صادق است؛ سابق بر این چند کمپانی بزرگ بودند که فیلمساز باید در خدمت آنها میبود اما امروز یک ایده خوب میتواند با ابزارهای ساده با کمپانیهای بزرگ رقابت کند؛ اگرچه هنوز تکنیکها دست سرمایهگذاران و کمپانیهای بزرگ است اما اگر ایده انسانگرایانه وجود داشته باشد میتواند با همین دستگاهها و تکنیکهای ساده، حرف خود را در جهان مطرح کند.
وی با بیان اینکه سینمای ایران بعد از انقلاب را سینمای انسانگرایانه مینامند، اظهار کرد: من فکر میکنم سینمای ایران، سینمای بیانِ دردِ انسان معاصر است. اگر سینما به این سمت برود که بتواند درد انسان روزگار خود را بیان کند، تعریف خوبی برای جداشدن از فیلمفارسی خواهد بود. این سینما، سینمای دردمحور است و شیرین نیست و نباید هم باشد؛ فیلم باید زمینه همذاتپنداری ایجاد کند و انسان را به فکر وادارد.
یادگار امام ادامه داد: سینمای ایران از این جهت جذاب است و در جهان دیده میشود که بیان درد انسان روزگار خود است و یکی از بزرگترین دردهای انسان، درد تنهایی انسان معاصر است و جواب آن را هم میتوانیم در سنت خود و بشریت پیدا کنیم لذا سینمای ما با مدرنیته نمیجنگد اما نقدش میکند، ضمن اینکه میخواهد آثارش را بپذیرد اما درد حاصل از آن را با پذیرش همه خوبیهایش به تصویر میکشد.
سیدحسن خمینی با اشاره به اینکه سینمای ایران، رجوعی به خصلتها و کرامتها و اخلاق انسانی و اشتراکات بشریت در روحیههای متفاوت است و همین، سینمای ایران را جذاب میکند، گفت: سینمای انسانگرایِ مبلّغِ اخلاق در مسیر زدودن رنجهایی که بشر در روزگار خود با آن مواجه است. در اینجا نقش دین نیز پررنگ است؛ دینی که به کمک انسان میآید و انسان را از جامعه دور نمیکند و دینی که عرفان را در دورن خود دارد، دین مرنج و مرنجان و دیگران را دوست بدار و آن جلوههای لطیف دین که میتواند خود را نشان بدهد.
وی تاکید کرد: سینمای ما به واسطه اینکه دارای گفتمان جدید است و سینمای تکنیکمحور و بازیگرمحور و دوربینمحور نیست بلکه فیلمنامه و کارگردانمحور است، پیام دارد و این پیام است که جذابش میکند. سینمای ما در مواردی ضعفهای شدیدی هم دارد اما دست روی نقطهای میگذارد که درد امروز بشریت است یعنی جایی را به شما نشان میدهد که آنجا نقطهایست که باید دربارهاش تامل کنید.
یادگار امام افزود: کارهای بزرگ سینمای ایران، کارهایی نیست که به جنگ تکنیک هالیوود میرود بلکه جایی است که دست گذاشته روی درد بشریت. این است که جذابیت ایجاد میکند.
وی با بیان اینکه مرکز ثقل اخلاق، تخیل است و مرکز ثقل بیاخلاقی، توهم است، گفت: توهم یعنی اینکه فرد خود را محور عالم بداند و هر چه به او نزدیک است، مهم است و هرچه از او دور است، مهم نیست؛ بگویند بچهات مریض است مهم است اما صدها بچه آن سوی دنیا در حال مردن باشند، مهم نیست. در اینجا جهان بر مدار فرد اهمیت مییابد و این غیراخلاقی است. نقطه مقابل آن تخیل است؛ یعنی قدرت خیال فرد به گونهای باشد که خود را جای دیگری بگذارد؛ این تخیل به حقوق حیوانات هم کمک میکند. سینما با یک کارتون به کودک کمک میکند خود را جای مادر یک بچه گربه بگذارد. قدرت رمان و بخصوص سینما در ایجاد این تخیل کمنظیر است. رمان یک سینمای ذهنی است و در ذهن خواننده، با قدرت تخیل او، فیلم ساخته میشود و سینما حس بصری هم میدهد و قدرت تخیل فرد را بالا می برد و میتواند دنیا را لطیفتر کند. اگر سینما توانست درد کودکی را نشان دهد که زیر بمباران، خانوادهاش را از دست میدهد، این حس را ایجاد میکند که بمباران بد و جنگ زشت است و این نتیجه حاصل میشود که تمام فتوحات عالم به گریه یک کودک نمیارزد.
سیدحسن خمینی تاکید کرد: تاریخ، تاریخ فرمانروایان است و تاریخ دردمندان نیست. ما افتخار می کنیم به جهان گشایی هایی که می خوانیم. فقط فتح نامه ها را می خوانیم و هیچ وقت متوجه نمی شویم زیر سم اسب این فرمانروای ایرانی یا رومی چه خانواده ها از بین رفته اند. اگر اینها را بدانیم، شاید دیگر هیچ وقت مثلا به حمله نادر به هند افتخار نکنیم و حتی سرافکنده شویم.
وی افزود: سینمای ما سه ویژگی «ابزار و امکانات»، «گفتمان» و «تخیل» را دارد که درد انسان را به نمایش گذارد. اگر سینما بتواند به درستی حس یک نفر که داعش زیر گلویش، چاقو گذاشته را منتقل کند، چاقوها، کمتر می بُرند.
یادگار امام ادامه داد: دقت کنید که سلاح های دنیا امروز مرگبار تر از گذشته شده است اما چرا درصد خشونت در مجموع کاهش یافته است؟ برای اینکه کسانی پیدا شده اند که با مردم بهتر و راحت تر حرف می زنند و سینما و رمان مانع اعمال خشونت ها می شود. در همه تاریخ، شمر هست، امام حسین(ع) است که یکی است. اگر همه، تریبون و دوربین داشته باشند و حرف بزنند، شمرها کنترل می شوند و اینگونه نیست که ما درون خود، شمر نداشته باشیم؛ شما باید همواره شمرِ من را و من، شمرِ شما را کنترل کنم.
وی در پایان گفت: واقعیت این است که دیپلماسی عمومی هم به نفع کشور و هم به نفع دنیاست. سینما هر چه می گوید در نهایت به نفع جهان تمام می شود چون تخیل را تقویت می کند و نتیجه قهری رمان و سینما، تقویت تخیل جهانی است و تقویت تخیل جهانی، تقویت اخلاق است و هر چه بیشتر هنر را توسعه دهیم ولو چند جایی هم خراب کند اما نمودار آن، سیر به سمت بالاست. در مثل هست که کسی برسر گور کسی رفت و آیات عذاب را می خواند. شب متوفی به خواب قاری آمد دید متوفی خوشحال است. قاری گفت من بر تو ایات عذاب را خواندم . متوفی گفت ایات عذاب بود اما قران بود. تو بر من قران بخوان. شما هم فیلم بسازید. ساخت فیلم به کمک اخلاق می آید. ما در جامعه جهانی به تقویت تخیل و دور شدن از توهم نیاز داریم و سینما می تواند با تقویت تخیل انسانها، آنها را از توهم دور کند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۳۰۶۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چطور پرویز دهداری و سعید پورصمیمی ۴۰ سال بعد به هم رسیدند؟
همشهری آنلاین: پورصمیمی با بازی در فیلم برادران لیلا (سعید روستایی/۱۴۰۲) از شعاع توجه افکارعمومی به مرکز آن رسید. وقتی فایل فیلم در نوروز فسیلی سینماها از سیستمهای خانگی ملاحظه شد و در شبکههای اجتماعی در پستهای فراوان محل مناقشه، همه از دور و نزدیک از مرد ۸۰سالهای گفتند که در میان انواع بازیگر جوان و میانسال فیلمی پربازیگر کم نیاورده. از محافل سینمایی و سیاسی گرفته تا محافل جنبشهای زنمحور همه با تحسین و تقبیح دستپخت روستایی از کهنهکاری در برابر چینش قارداش علیواری گفتند که از فرهاد اصلانی تا مهدی حسینینیا در برابرش رجز خواندند و او از پس یکیکشان در صحنههای خلوت و شلوغ برآمد. در روزگاری که همه از ۶۰سالگی به بعد دنبال مجله جدول و سودوکو میگردند تا مبادا نشانی خانهشان را گموگور و اسرار حجله را پیش خانواده عروس بازگو کنند، چنین دلاوریای تنها از آدمی برمیآمد که هزاران لیلا و واویلا دیده و کمنیاورده. او با یک اوج تمامعیار شروع کرده بود و نمیتوانست یک سانتیمتر از خطمقدم عقبنشینی کند. او در تمام سالهای طوفانی مثل بمبک لنج خورشید بالاخره به ساحل برگشته است.
با حذف بسیاری از معیارها و تعطیلی بسیاری از استودیوها پس از انقلاب در نیمهاول دهه۶۰ با راهافتادن تولید به سبک جدید دولتی، تعاونی کارگردانان جوان و سالخورده برای پیدا کردن بازیگران دوران جدید راهی سالنهای نمایش تهران شدند تا از تاریک و روشنای صحنههای نمایش برای نقشهای فیلم تازه خود ترکیب را کامل کنند.
پورصمیمی نام شناختهشدهای در تئاتر مدرن ایران در دهه ۱۳۵۰ برای وارد شدن به سینمای دهه ۱۳۶۰ در فیلمی حاضر شد که ۲ بازیگر اصلیاش چهرههای معروفی از تئاتر مشهد و مرکز بودند. ناصر تقوایی، مثلث خورشید و فرحان و ملول را با ارجمند و نصیریان و پورصمیمی پرکرد. این نخستین حضور سینمایی او بود و درحالیکه تولید طولانی فیلم هر بازیگری را در آن ساحل مفلوک برای تداوم احساس نقش به فلاکت میانداخت، پورصمیمی با گوهری از غوص برگشت که تا ابد نگین انگشتری نقشدوم تردست را به نام او سند زد اما نیمهدوم دهه۶۰ زمین و زمان صحنهای فراهم کرد تا او فاصله خود را از همه دورودورتر کند.
سعید پورصمیمی با ۳ نقش تاریخی در سینمای دهه ۱۳۶۰ نمادی از تحول در بازیگری سینمای ایران شد. او با این ۳ نقش، بازیگری براساس الگوهای روایی را که در سینمای عامهپسند به یک روش تبدیل شدهبود را با سنتهای شخصیتسازی در تئاتر متحول کرد. گسترش ایدههای شخصیتپردازی با کمترین جلوهگری اما عمیق و مؤثر با امکانات بدنی و بیانی. برای چنین چالشی پورصمیمی به اندازه کافی باتجربه و به میزان لازم آماده بود.
در سینمای عامهپسند ایران در هر دوران کنار ستارهها تعداد مشخصی بازیگر برای نقشهای دوم وجود داشت که از فیلمیبهفیلم دیگر حاضر میشدند. آنها شخصیت- بازیگرانی شناخته شده بودند که تماشاگران از روی فهرست منتشر شده میتوانستند بدون دیدن فیلم نقشهای آنها را بهدرستی حدس بزنند؛ بازیگرانی که نقشهای دوم مثالی از برادر و پدر و پدربزرگ تا خواهر و مادر و مادربزرگ از دلال و خلافکار و قاتل تا رفیق بامعرفت و کاسب محل و جاهل منطقه را بازی میکردند. پورصمیمی در نیمهدوم دهه ۱۳۶۰ با ۳ نقش دوم در۳ فیلم «ناخداخورشید»، «تحفهها» و «پردهآخر» با بازی تحسینشده و سیمرغگرفته در ۳ نقش ملول، توسل و جامی پرونده نقش دوم را به شکلی بست و بهنوعی باز کرد. سینمای نیمهصنعتی ـــــ نیمهاستودیویی ایران که از بسیاری از جاذبههای روایی محروم شده بود حالا باید به روشهای دیگری صحنه خالیشده را از احساس پرمیکرد. وردست، خانهزاد و تردست در ۳ فیلم تاریخی به پورصمیمی اجازه داد که پیشنهادی برای همه نقشدومهایی باشد که شاید خمیرش بیشتر از نقشاول آب میخورد.
مدیران تولید فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی هربار که با نقشی سخت روبهرو میشدند که در مدت کوتاهی باید گذشته یک شخصیت را در فیلم جاری میکرد، شماره سعید پورصمیمی را میگرفتند. شاید شیرینکاری تاریخ باشد که ۲نقشاول(تکدرختها و ایران سرای من است) در ۲ فیلم متفاوت از ۲ کارگردان از ۲ نسل دور از هم (سعید ابراهیمیفر و پرویز کیمیاوی) به تاریخ سپرده شد. اگرچه آبادانیها و تاغروب تا حدودی جورکش نقشهای اول پورصمیمی برای بازتاب در میان مردم بودند اما هیچکدام به اندازه بازی در سریال فراوان دیدهشده حمید لبخنده، پورصمیمی را به میان مردم نبرد. اگر ایرج راد و آزیتا لاچینی در نقش والدین مریم، نماینده تشخص بودند سعید پورصمیمی و ثریا قاسمی در نقش والدین محمد نماد صمیمیت بودند. مردمی که با این شخصیتها زندگی کردهاند از پورصمیمی بسیار یاد میکنند. با همین یاد و خاطرات است که چشم تماشاگران در بین همه بازیگران جوان دنبال پورصمیمی است تا ببینند او برای بازی در نقش پرویز دهداری از چنته تجربهاش در ۴ دهه چه دستاوردی برای سینمای ایران رقم خواهد زد.
کد خبر 840956 منبع: همشهری آنلاین برچسبها بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایران