طنز؛ شاه عباس را از عالم آرای عباسی به زمین میکشد
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۴۴۱۷۹
نویسنده «سبیل شاه عباس» گفت: در این مجموعه، نگاهی طنزآمیز به داستان های عامیانه درباره شاه عباس داشتم. تنها طنز است که می تواند به نقد بکشد و این شخصیت را از کتاب عالم آرا به زمین برساند.
مجید شفیعی در گفتگو با امتداد نیوز از انتشار کتاب «سبیل شاه عباس» از سوی نشر خطخطی خبر داد و افزود: این کتاب در سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه خواهد شد و دو داستان طنز به نامهای «سبیل شاه عباس» و «شهری با یک ساندویچ بزرگ» را دربرمی گیرد که برای نوجوانان نوشته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نویسنده کتاب «سبیل شاه عباس» در پاسخ به این که چرا قالب طنز را در نوشتن این دو داستان انتخاب کرده گفت: یک سری آثار هنری و ادبی بر شانه کارهای پیش از خود ایستاده اند. برای مثال ما حکایت های بسیار درباره شاه عباس و شب گردی ها و ازدواج های متعددش شنیده ایم. همچنین حکایت هایی از افواه مردم به گوش ما رسیده که شاه عباس، لباس مبدل بر تن می کرده و به میان مردم می رفته و درباره خود و شیوه درشمار تاریخ شفاهی است؛ من همه این داستان ها را مرور کرده و نگاهی طنزآلود به آن داشته ام.
به گفته شفیعی، همه قصه ها گفته شده و داستان تازه ای وجود ندارد آنچه تازگی دارد زاویه نگاه و چگونگی پرداخت ماست. او ادامه داد: من در این کتاب به روایت طنزآمیز داستان ها و روایت ها درباره شاه عباس پرداخته ام و این چگونه شیوه حکومت داری و روح حاکم بر زمان او را به سمت دیکتاتوری می برد و تنها یک «سبیل» از او باقی می ماند که درپی جاودانگی است. در داستان «شهری با یک ساندویچ بزرگ» هم همین نگاه طنزآلود و همین میل به جاودانگی وجود دارد.
این نویسنده کودک و نوجوان به قابلیت ها و جذابیت های زبان طنز اشاره و بیان کرد: همه گروه های سنی با طنز ارتباط برقرار می کنند و این طنز است که کسی چون شاه عباس را از «عالم آرای عباسی» پایین می کشد و نقد می کند و من این ویژگی طنز را دوست دارم ضمن این که مخاطبان هم با زبان طنز، بیشتر و بهتر ارتباط برقرار می کنند.
شفیعی افسانه ها را قصرهایی پر از دالان ها و اتاق های مخفی دانست و افزود: افسانه ها، شبیه قصری با دالان های تو در تو و اتاق های مخفی هستند و آدم ها در هیچ دوره از تاریخ از قصه ها خسته نمی شوند چراکه در هر زملن و مکانی، برداشت خاص خود را از یک قصه یا افسانه داشته باشند.
او همچنین از چاپ چهارم» ماه پیشانی قصه ما» خبر داد و افزود: این داستان توسط انتشارات منادی تربیت به چاپ رسیده و در سی و یکمین نمایشگاه کتاب ارائه می شود. همچنین منظومه «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی را برای نخستین بار برای نوجوانان بازنویسی کرده ام که آن هم در نمایشگاه کتاب در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
شفیعی، خواندن افسانه ها و ادبیات کهن را راهی برای شناخت هویت و فرهنگ دانست و گفت: باید به کنکاش گذشته پرداخت و هویت تاریخی و فرهنگی خود را شناخت. مطالعه متون ادبی و داستانهای شاهنامه و مثنوی و افسانهها و اسطورهها، روش موثری برای شناختن فرهنگ و تاریخ گذشته است. از سوی دیگر باید به بازآفرینی ادبیات کهن و افسانهها براساس شرایط امروز پرداخت و به نسل جدید آموخت که باید تفاوتها را ببینند و نسبی بودن همهچیز را بپذیرند.
true برچسب ها : مجید شفیعی نمایشگاه کتاب تهران کودکان trueمنبع: امتداد نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.emtedadnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «امتداد نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۴۴۱۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
4 افسانۀ غیرواقعی دربارۀ گرگها
افسانههای مربوط به گرگها که برخی از آنها واقعی و بسیاری از آنها ساختگی هستند، هزاران سال است که به داستانهای عامیانه جان بخشیدهاند.
به گزارش فرادید، این داستانها در طول زمان تغییراتی کردهاند، اما بزرگترین سگسان جهان به ناچار اغلب اوقات با جبههگیریهای منفی به تصویر کشیده شده است.
مثلا ایالت وایومینگ آمریکا با اینکه خانه بیش از ۳۵۰ گرگ به عنوان بخشی از اکوسیستم بزرگ یِلوستون است، به عنوان یک ایالت گرگدوست شناختهشده نیست. عکسهای زیادی از شکار و کشتار گرگها در این ایالت بارها در رسانهها منتشر شدهاند به طوری که حتی اعتراضات بینالمللی را نیز برانگیختهاند.
در بسیاری از موارد، اسطورهشناسی ریشهدار گرگها به عنوان شخصیتهای بد میتواند منجر به سوءتفاهمهای گستردهتر شود. جغرافیای ملی (National Geographic) از نسویک (کارشناس حیات وحش) و محققان دیگر خواسته تا برخی از رایجترین افسانههای گرگ را معرفی کنند.
گرگی در پارک ملی یلوستون، کلاغها را میترساند. این پارک زیستگاه حداقل 120 گرگ است. افسانه ۱: گرگها برای تفریح میکشندهیچ محقق گرگی ادعا نمیکند احساسات یک گرگ وحشی را درک میکند، اما این ایده که گرگها محض سرگرمی میکشند، مبتنی بر واقعیت نیست.
به گفته کِن میلز، زیستشناس گرگ: «آنها دوندههای لاغر ماراتن هستند. آنها برای یافتن طعمۀ آسیبپذیر، باید زمینهای زیادی را طی کنند و سپس آن را با دهان خود بگیرند و آن را بکُشند. این کار آسانی نیست.»
علاوه بر این، شکار طعمههای بزرگ مانند گوزن شمالی بسیار خطرناک است. کیرا کَسِدی، محقق پروژه گرگ یلوستون، یکی از طولانیترین و دقیقترین مطالعات گرگ در جهان، میگوید: «یلوستون، جایی که انسانها نمیتوانند گرگها را شکار کنند، جراحات ناشی از شکار حیوانات بزرگ دومین عامل مرگ و میر گوشتخواران است».
کَسِدی میگوید: «درصد کمی (۱۰-۲۰ درصد) از تلاشهای شکار گلههای گرگ موفقیتآمیز است و از آنجا که تضمینی برای یافتن غذا وجود ندارد، اگر طعمه قابلدسترس پیدا کنند، آن را میکشند.»
گرگها بارها و بارها به سراغ لاشه میروند مگر اینکه به واسطه افراد یا دستههای دیگر گرگ ناچار به فرار شوند.
میلز در ۲۳ سال کارش با گرگها در وایومینگ، میشیگان، آنتاریو و نیومکزیکو، تنها با یکی دو مورد برخورد کرده که در آنها، گرگها بیش از توان خوردنشان، حیوانات را کشته باشند، از جمله ماجرای کشتن ۱۹ گوزن توسط یک گله گرگ در وایومینگ.
گرگها بقایای یک گاومیش را میخورند. رونان دونوان عکاس برای گرفتن این تصویر، یک دوربین را داخل لاشه قرار داده است. گله گرها به مدت یک ماه جسته و گریخته به سراغ این لاشه آمدند.
افسانه ۲: گرگها ناجیان اکوسیستم هستنداز زمانی که دانشمندان در دهه ۱۹۹۰ گرگها را مجدداً به پارک ملی یلوستون بازگرداندند، مفهوم آبشار غذایی به قوت خود باقی مانده است. ایده اصلی این مفهوم این است که وقتی گرگها دیگر در یک محوطه زندگی نکنند، جانوران سمدار مانند گوزن شمالی، آهو و موس فراوان میشوند و به مراتع، دامنه کوهها و مناطق تالابی آسیب میرسانند. با این حال تحقیقات اخیر نشان میدهد داستان به این سادگی نیست.
بر اساس تحقیقات منتشرشده در اوایل سال جاری، اکوسیستمهایی مانند یلوستون پس از حذف گرگها (و خرسهای گریزلی) چنان تغییر کردهاند که حداقل در برخی مکانها نمیشود با بازگرداندن این شکارچیان، محیط را به حالت قبل بازگرداند.
این کار، بر اساس ۲۰ سال تحقیق در یلوستون، نشان داد چشمانداز در وضعیت پایدار تناوبی است و به حالت قبلی خود بازنگشته است.
کَسِدی میگوید: «گرگها جزء مهمی از یک اکوسیستم سالم هستند، اما حضور آنها تنها عامل حیاتی در سلامت، ثبات یا انعطافپذیری یک منطقه نیست.»
افسانه ۳: گرگها به مردم حمله میکننددر فیلمهای کودکانهای مانند یخزده (۲۰۱۳) و دیو و دلبر، گرگها برای مردم خطرناک هستند، اما در واقعیت، حمله گرگ به انسان بسیار نادر است. در قرن گذشته، فقط دو نفر در آمریکای شمالی در برخورد با گرگها جان خود را از دست دادهاند. در حالی که، رعد و برق سالانه حدود ۲۸ آمریکایی را میکشد.
گرگهای خاکستری در بخش شمالی کره زمین، از ایالات متحده و کانادا گرفته تا اروپا و آسیا زندگی میکنند و حمله به انسان در این محیطها نادر است.
کَسِدی میگوید: «تجربه من این است که آنها از مردم بسیار میترسند یا اینکه به قدری محتاط شدهاند که بیشتر مردم حتی یک گرگ هم نمیبینند.»
افسانه ۴: اگر به گرگها فرصت داده شود، گلههای وحشی را لت و پار میکنندگرگهای خاکستری آمریکای شمالی و طعمههای آنها، عمدتاً جانوران سمدار بزرگی مانند آهو، گوزن شمالی، موس و گاومیش کوهاندار امریکایی، دهها هزار سال است که با هم تکامل یافتهاند. همانطور که گرگها در شکار بهتر شدند، گوزنها نیز در دفاع و فرار بهتر شدند.
کسدی میگوید: «این تکامل بهم پیوسته و شگفتانگیز، دلیل بزرگ، سریع و باهوش شدن گونههای طعمه مانند گوزن شمالی است. احتمال کشته شدن هر تک گوزنی که این ویژگیها را نداشته باشد، بیشتر میشود و بنابراین احتمال انتقال ژنهایش کمتر میشود.»
این سگسانان با نام مستعار «گرگهای دریایی» در سواحل ناهموار بریتیش کلمبیا زندگی میکنند و از ماهیها و دیگر جانداران دریایی تغذیه میکنند.
همین موضوع در مورد گرگهای خاکستری هم صدق میکند، چرا که هر دو گونه در یک مسابقه تسلیحاتی تکاملی با هم رقابت میکنند که در آن، یک موجود نسبت به دیگری برتری مییابد.
در مناطقی که گونههای طعمه به دلیل بیماری یا رشد جمعیتهای انسانی کاهش مییابند، گرگها تولههای کمتری پرورش میدهند، تولههای بیشتری را از دست میدهند یا گسترش مییابند و به دنبال منابع غذایی جدید میگردند.
نسویک میگوید فرقی نمیکند مردم درباره گرگها چه فکری میکنند، آنها صرفاً گونهای در طبیعت هستند که مانند ما میخواهند شکمشان را سیر کنند.
کانال عصر ایران در تلگرام