Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آنا»
2024-04-27@03:40:46 GMT

اما و اگرهای خسرو معتضد درباره جسد منتسب به رضا شاه

تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۵۹۵۷۲

اما و اگرهای خسرو معتضد درباره جسد منتسب به رضا شاه

خسرو معتضد به برخی ابهامات در ردّ یا تأیید انتساب جسد کشف‌شده به رضاشاه پاسخ داد.

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، خسرو معتضد، درباره ابهامات پیش‌آمده درخصوص جسد کشف‌شده در محوطه حرم حضرت عبدالعظیم با انتقاد از اینکه نهادهای دولتی مسئول هیچ موضع‌گیری صریح و صحیحی نداشته‌اند و با سکوت خود اجازه داده‌اند به شایعات دامن زده شود اظهار کرد: حسین مکی یکی از سیاستمدارانی بود که مورخ شد و معمولاً حرف‌هایش متقن و صحیح است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او در جلد هشتم کتاب تاریخ 20ساله ایران که در سال 70 منتشر شده است به نامه‌ای از مرحوم شیخ صادق خلخالی اشاره می‌کند که در آن نامه می‌گوید "مقبره رضاشاه را تخریب کردیم و 50 جنازه کشف شد..." البته این ادعا به‌نظر من درست نبود زیرا در مقبره رضاشاه جسد فرد دیگری نبود چون اساساً اجازه نمی‌دادند کسی دفن شود. فقط جنازه حسن‌علی‌منصور بود که بعد از ترور در سال 43 در آن محوطه دفن شد.

وی ادامه داد: در بخش غربی آستان حضرت عبدالعظیم، از تابستان سال 1326 شروع کردند به خریدن زمین‌هایی که یا متروک بود یا متعلق به مردم بود؛ همچنین برخی از زمین‌های دولتی، مقبره بزرگی توسط آقای فروغی که یک شرکت مهندسی داشت ساختند. اردیبهشت سال 1329 کار ساخت مقبره با همکاری اداره مهندسی ارتش تمام شد؛ مقبره‌ای که شبیه مقبره ناپلئون بود؛ در مراسم تدفین هم نمایندگانی از کشورهایی چون آمریکا و انگلیس حضور داشتند اما نماینده شوروی نیامد و 18 اردیبهشت اعلام کردند؛ به‌دلیل اینکه رضاشاه همکار هیتلر و فاشیست بوده، در مراسم تدفین شرکت نکردیم.

معتضد با بیان اینکه برخی به‌اشتباه محل فوت رضاشاه را جزیره موریس می‌دانند در حالی که او در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی درگذشت، گفت: همسر رضاشاه به‌دلیل بد بودن آب‌وهوای جزیره موریس مدت کوتاهی آنجا ماند و خیلی زود برگشت؛ رضاشاه هم بعداً به دوربان و سرانجام به ژوهانسبورگ که هوایی معتدل داشت منتقل شد که از سال 1321 تا 4 مرداد 1323 آنجا بود و همان‌جا هم به‌علت سکته قلبی فوت کرد. دکتر مه و دکتر تونکینگ، پزشکان او بودند که گزارش هفته به هفته مزاج او را ثبت می‌کردند.

وی گفت: تشریح جسد رضاشاه در همان‌جا انجام و جسد مومیایی شد. به‌خلاف ادعای بی‌بی‌سی که گفته مغز و قلب او از بدن خارج شده است، چنین اتفاقی رخ نداد و به‌دلیل اینکه قرار بود در مدت کوتاهی به جای دیگری منتقل شود مومیایی شد. به‌دلیل اینکه آن زمان ایران در اشغال بود و نگرانی‌هایی از سوی انگلیس بابت واکنش مردم و روحانیون بابت اقدامات رضاخان از جمله کشتار مسجد گوهرشاد وجود داشت، اعتراض افرادی که املاکشان را گرفته بودند، مخالفان رضاخانِ سکولار و دلایلی که شاید ما آن‌ها را نمی‌دانیم، بنا بر این شد که جسد به ایران برنگردد. جسد مومیایی به مسجد رفاعی قاهره (مسجد سلطنتی) منتقل شد که ملک فاروق آخرین پادشاه مصر هم در آنجا دفن شده است. جسد در یک حفره در این مسجد به‌امانت گذاشته شد. به‌دلیل اینکه قرار بود جسد رضاشاه به آمریکا منتقل شود "مومیایی کردن" جسد مانند مومیایی باستانی که پس از قرن‌ها حتی گل روی سینه پادشاهان هم سالم می‌ماند، کامل انجام نشد و فقط به‌مقداری انجام شد که تا انتقال به آمریکا جسد دچار فساد نشود. جسد تا سال 1329 در مصر ماند؛ آن زمان بین ایران و مصر به‌خاطر قهر فوزیه، نِقار (جدال) بود. روی جنازه رضاشاه نشان‌هایی مانند شمشیر و خنجر نادری و نشان‌های نظامی بود که مفقود شده بود و وقتی که خواستند جنازه را از مصر تحویل بگیرند فقط لباس افسری او بود که فقط چند نشان روی آستین داشت. تعجب می‌کنم که اگر جسد کشف‌‌شده مربوط به رضاشاه است، چرا خبری از آن نشان‌های نظامی نیست. "ملک فاروق" یک کلکسیونر بود که لوازم قیمتی روی جسد رضاشاه را دزدیده بود و همین امر باعث اختلاف دو کشور شد. وقتی جنازه برگشت، دولت ایران با اعتراض، خواستار تحویل وسایل از جمله خنجر طلایی و شمشیر نادر شد اما مصر آنها را پس نداد. این شرایط ادامه داشت تا زمانی که در مصر کودتا شد و ژنرال نجیب این اشیا را پیدا کرد و ارتشبد نصیری که آن زمان سرهنگ بود،‌ به مصر رفت و آنها را تحویل گرفت. عکس این وسایل هم در مجله ترقی که آن زمان منتشر می‌شد، موجود است.

معتضد درباره اینکه آیا رضاشاه را با لباس دفن‌ کرده‌اند یا خیر گفت: به‌دلیل اینکه نظر مقامات مذهبی به‌ویژه آیت‌الله بروجردی برای شاه خیلی مهم بود بعید است که رضاشاه را با لباس دفن کرده باشند؛‌ روزنامه اطلاعات هم همان ایام در خبری که منتشر کرده بود اعلام کرد که وقتی رضاشاه را دفن کردند، لباس‌های رضاشاه را به‌همراه وسایلش به موزه تحویل دادند. جنازه رضاشاه را از مصر به مدینه، از آنجا به اهواز و از اهواز با قطار به تهران منتقل کردند. من در آن روز در میدان توپخانه بودم؛ زمانی که برای مراسم تدفین جسد را آوردند لباس به تن داشت و با لباس دفن شد،‌ پس لباس‌هایی که به موزه تحویل شد چه بودند؟ اگر با لباس دفن شده است باید از آن لباس چیزهایی باقی مانده باشد، اگر هم لباس نداشته، چرا جسد کشف‌شده لباس دارد؟

وی با بیان اینکه از سال 1329 تا 1357 مقبره رضاشاه به همان شکل پابرجا بود، گفت: بعد از انقلاب عده‌ای به‌فکر افتادند که مقبره را خراب کنند؛ عده‌ای از آنها هم الآن زنده هستند و حضور دارند ولی تمام این اتفاقات به نام مرحوم خلخالی نوشته شد. مهندس مولوی که مهندس ساخت مقبره بود، 17 سال قبل در مصاحبه با بنده به ماجرای تخریب اشاره کرد. او گفت "آن زمان مرحوم خلخالی مرا برای تخریب مقبره دعوت کرد؛ من به آنجا رفتم اما به آنها گفتم که «به‌دلیل استحکام و مقاومت بالای این بنا امکان تخریب آن وجود ندارد». خلخالی گفت «با مواد منفجره تخریب می‌کنیم». به او گفتم «باز هم خراب نمی‌شود»؛ خلخالی واقعاً در مقبره مواد منفجره کار گذاشت آنجا را منفجر کرد اما فقط یک سنگ به‌اندازه خربزه خراب شد. بعد مجبور شدند 200 نفر را بیاورند تا با بیل و کلنگ و وسایل حفاری کارشان را انجام دهند".

معتضد با تأکید بر اینکه ادعای دفن 50 نفر از بستگان و مسئولان وقت در حریم مقبره رضاه‌ شاه دروغ است گفت: خلخالی هم به مکی گفته بود 2 روز قبل محمدرضا شاه استخوان‌های رضاشاه را مخفیانه به آمریکا فرستاده است. این ادعا هم صحت ندارد. بردن اجساد به لس‌آنجلس اصلاً راحت و آسان نبود؛ ملکه مادر و دختر شاه در آمریکا تحت محاصره رسانه‌ها بودند و هرجا می‌رفتند کلی خبرنگار به‌دنبال آنها بود و امکان ندارد استخوان‌ها را جایی دفن کرده باشند و کسی متوجه نشده باشد. این ادعای خلخالی را قبول ندارم.

وی ادامه داد: چیزی که مکی به من گفت و خودم هم شنیده‌ام که شبانه استخوان‌ها را در دو صندوق گذاشتند و یک هواپیما آنها را به مصر منتقل کرد؛ تصورم هم بر آن است که معمولاً فرح و رضا،‌ پسر محمدرضا در جریان امور قرار نمی‌گرفتند، به همین دلیل اصل ماجرا را نمی‌دانند. دستور محرمانه این بوده که محمدرضا حدود دو هفته قبل از خروج، دستور داده است که باقی‌مانده اجساد رضاشاه و علیرضا پهلوی به خارج از کشور (مصر) منتقل شود اما گویا این دستور توسط نظامیانی که به این کار مأمور شده‌اند، اجرا نشده است. بین 25 تا 28 مرداد سال 32 خیلی‌ها به مقبره رضاشاه حمله کردند؛ این اتفاق و دلایلی از این دست از جمله خانواده دختران و پسرانی که شکنجه یا کشته شده بودند، محمدرضا را مجاب کرده بود که جنازه یا استخوان‌های باقی‌مانده به خارج از کشور منتقل شود اما احتمالاً این دستور اجرا نشده است. دیشب، یک تاریخ‌دان مقیم آمریکا (آقای میلانی) که قبلاً نظر خوبی درباره‌اش نداشتم و اخیراً گویا متحول شده است گفت که "آقای خلخالی همیشه کارها را ناقص انجام می‌داد"؛ بنی‌صدر هم گفت که مخالف بود و حتی خودم از یک فرد موثق شنیدم که شهید بهشتی هم مخالف سرسخت تخریب مقبره رضاشاه بوده و می‌گفت "این کار، شبیه کاری است که بنی‌امیه‌ و بنی‌عباس با مخالفانشان انجام می‌داده‌اند".

معتضد درباره اینکه نظرش درباره جسد کشف‌شده چیست، گفت: دچار تردید شده‌ام؛ تا دیروز نظرم این بود که جسد را به خارج منتقل کرده‌اند، عکس را که دیدم، مشکوک شدم. خیلی شباهت دارد. البته روی مقبره رضاشاه به حوزه علمیه تبدیل شد و اگر قرار بود جنازه سر جایش باشد، باید حوزه علمیه را هم تخریب می‌کردند.

وی گفت: سلاطین صفوی وقتی می‌خواستند اردبیل را تخلیه کنند تمام بقایای اجساد را با خود بردند و به آستان قدس رضوی منتقل کردند. چطور محمدرضا که می‌دانست آن‌همه کینه و عصبانیت مردم وجود دارد، به خارج کردن جسد رضاشاه اقدام نکرده باشد؟ به‌هرحال همچنان ابهاماتی وجود دارد که آزمایش DNA انجام شود و همه‌چیز را مشخص کند. الآن غیر از رضا پسر محمدرضا،‌ پسر علیرضا هم در اروپا زندگی می‌کند و اگر لازم باشد می‌توان از او نمونه‌گیری صورت داد.

منبع: تسنیم

منبع: آنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۵۹۵۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خسرو حیدری بمب نقل و انتقالات را خنثی کرد

به گزارش ورزش سه، خسرو حیدری مدافع راست سابق استقلال از سال‌های دوران فوتبال خود صحبت کرد و اعتقاد دارد که حضور در سپاهان خاطره‌ای برای او بود که باعث شد پس از بازگشت به استقلال دیگر از این تیم جدا نشود و حتی در آخرین فصل حضور پیشنهاد تراکتور را رد کند تا در استقلال خداحافظی کند.

در ادامه نکاتی از سال‌های طولانی حضور او در استقلال و مسیر رسیدن به این تیم، جدایی از جمع آبی‌ها و خداحافظی در این تیم را مشاهده می‌کنید:

شروع دوران حرفه‌ای با ابومسلم

زمانی که جوانان استقلال بودم برای خدمت سربازی به مشهد رفتم و لیگ برتری شدن ما از فوتبال مشهد و ابومسلم بود و سرمربیگری ام هم از همین شهر شروع شدم، با توجه به اینکه خوشه طلایی داشت به مشهد منتقل می‌شد انگیزه ای شد به این تیم بروم، خاطرات خوبی همراه با جباری در مشهد دارم.

ماجرای بازگشت دیر هنگام به استقلال

من 18 سالم بودم که به ابومسلم رفتم و سربازی ام را تمام کردم، من اشتباه انتخابی داشتم و بعد از اتمام سربازی آقای قلعه نویی من را می‌خواست اما اشتباه کردم و رفتم پیکان، در آن سال فرزاد مجیدی دفاع راست استقلال بود، اگر میامدم احتمال حضور در جام جهانی 2006 هم بود، مشاورهای خوبی نداشتم و به پیکان رفتم و همان سال آن تیم سقوط کرد و به سختی رفتم پاس و 3 سال هم در این تیم بودم، 2 سال پاس تهران با مجید جلالی و دنیزلی کار کردم، چندسالی که دیر رفتم استقلال به دلیل این بود که مشاورهای خوبی نداشتم.

از پیوستن به سپاهان پیشمان شدم

خیلی دوست ندارم راجب یک سال حضور در سپاهان صحبت کنم، یکی از دلایلی که در استقلال خداحافظی کردم این بود که دوست داشتم خاطره حضور در سپاهان را از هواداران استقلال پاک کنم، وقتی به استقلال بازگشتم دیگر به تیم دیگری نرفتم، من از بچگی در استقلال بزرگ شدم و آن زمان هم جوان بودم که به تیم سپاهان منتقل شدم، بعد از اینکه رفتم سپاهان فهمیدم چقدر هواداران روی من حساس هستند، دو سال استثنایی در استقلال داشتم و نزدیک 18 پاس گل دادم که البته آرش خیلی‌هایش را گل نکرد (باخنده)!

بعد از اینکه رفتم سپاهان فهمیدم که اشتباه بزرگی کردم و بعد به استقلال بازگشتم و دیگر از این تیم جدا نشدم و در این تیم خداحافظی کردم.

رد پیشنهاد تراکتور برای حداحافظی در استقلال

سال 98 آخرین سالی بود که برای استقلال بازی کردم و بعد از آن تصمیم گرفتم که بازی نکنم که همون سال آقای زنوزی پیشنهاد حضور در تراکتور را به من داد اما دوست داشتم در استقلال از فوتبال خداحافظی کنم و چون دوست داشتم مربیگری کنم نمی‌خواستم تیم دیگری بروم، خیلی ها به من گفتند چرا اینقدر زود فوتبال را تمام کردی و به آنها گفتم از جوانان استقلال شروع کردم و دوست داشتم همانجا کارم را تموم کنم، این گارانتی هست که اگر از استقلال جدا شوی چند سال می‌توانی در تیم های دیگر خداحافظی کنی، با افرادی مثل علیرضا منصوریان مشورت کردم و خوشحالم که فوتبالم را در تیم محبوب کودکی‌ام تمام کردم.

دیگر خبرها

  • ناراحتی سپاهانی‌ها از موضع‌گیری جدید در آنتن 
  • اعتبار ۴۰ میلیارد تومانی برای احیای مقبرةالشعرای تبریز
  • اعتبار ۴۰ میلیارد تومانی برای احیای مقبره‌الشعرای تبریز
  • خسرو حیدری بمب نقل و انتقالات را خنثی کرد
  • ۳ مورد از شگفت انگیزترین اکتشافات مصر باستان؛ از شهر طلایی تا مقبره نفرین‌ شده (+عکس)
  • ببینید | افشاگری جنجالی خسرو حیدری علیه فتح‌ الله‌زاده
  • حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان خسارت اقتصادی مرگ‌های منتسب به آلودگی هوا در اهواز
  • خاطره جالب خسرو حیدری از دی‌ماریا
  • گلایه خسرو حیدری از علی دایی!
  • گلایه خسرو حیدری از علی دایی و کی‌روش!