قتل ناموسی در تبریز / پسر زن بیوه اردشیر را آتش زد!
تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۶۸۹۰۵
خرداد: پاییز سال 91 بود. داخل اتاق مشغول رسیدگی به پروندهای بودم که تلفن دفترم زنگ زد. مرد جوانی که پشت خط بود، خودش را مامور یکی از کلانتریهای تبریز معرفی کرد.
به گزارش خرداد ازرکنا، او خبر از کشف جسدی داشت که داخل خودروی 405 پیدا شده بود. مامور جوان گفت: جناب سرهنگ، طبق اعلام ماموران آتش نشانی جسدی داخل خودروی پژو در محلی خلوت کشف شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قتل صاحب خودروبهدنبال این خبر همراه تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدیم. به خودرو نزدیک شدم و جسد را مورد بررسی قرار دادم؛ جسد مردی حدودا 60 ساله داخل پتویی پیچیده شده و روی صندلی عقب خودرو جای گرفته بود. با آنکه قسمتی از پتو و جسد آتش گرفته بود اما تماس بموقع و حضور سریع آتش نشانان در محل باعث شده بود تا آتش خیلی زود خاموش شود و درصد سوختگی پایین باشد.
جنایت خاموشدر بازرسی از جیبهای مقتول، مدارک شناسایی مقتول را بهدست آوردیم. اردشیر، 60 ساله، هویت مقتولی بود که جسدش داخل خودرو کشف شده بود. با استعلام شماره پلاک خودروی پژو مشخص شد خودرو متعلق به مقتول است. پیدا شدن خودروی مقتول و از طرفی سرقت نشدن پولهای او، فرضیه قتل به خاطر سرقت را کمرنگ میکرد و انگیزههای دیگری در اینجنایت قوت میگرفت.متخصصان پزشکی قانونی با بررسی بدن مرد میانسال اعلام کردند که از زمان قتل تنها چند ساعتی میگذرد و آثار کبودی روی گردن حکایت از مرگ براثر خفگی داشت. در تحقیقات میدانی نیز ردی از عامل جنایت بهدست نیامد؛ هیچ کدام از اهالی و ساکنان ندیده بود که چه کسی خودروی پژو را به آنجا انتقال داده و به آتش کشیده است.
زندگی در تنهاییبرای بهدست آوردن سرنخی از متهم این قتل سراغ خانواده و دوستان و آشنایان اردشیر رفتیم و اطلاعاتی در این تحقیق بهدست آوردیم که ما را به انگیزه قتل نزدیک میکرد.در بررسیهایی که صورت گرفت، مشخص شد اردشیر مدتی است از خانوادهاش جدا شده و اتاقی را اجاره کرده و به تنهایی زندگی میکند. از سویی مشخص شد که مرد میانسال با افرادی در ارتباط بوده و مشکلات اخلاقی دارد.
سرنخی از یک متهمباتوجه به اینکه مقتول مشکلات اخلاقی داشت این فرضیه مطرح شد که انگیزه قتل انتقامگیری است. با این حال تحقیقاتمان را روی فرضیههای دیگر در رابطه با علت قتل نیز متمرکز کردیم. چند روز پس از این جنایت، در تحقیقات میدانی متوجه شدیم که مرد میانسال روز حادثه با پسر جوانی به نام شهاب دیده شده است. با آنکه هویت شهاب برای ما نامشخص بود اما این احتمال وجود داشت که شهاب در این جنایت نقش داشته باشد یا از سرنوشت مرد میانسال با خبر است. به هر حال پسر جوان که دانشجو نیز بود، میتوانست ما را در حل معمای قتل اردشیر کمک کند. باید میفهمیدیم که آدرس خانه کجاست و هویت شهاب را شناسایی میکردیم.
دستگیری پسر دانشجوتحقیقات برای شناسایی و دستگیری شهاب ادامه داشت تا اینکه هویت او بهدست آمد. پسر 27 ساله بلافاصله دستگیر و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد.زمانی که او در مقابلم روی صندلی نشست از شهاب درخصوص مقتول پرسیدم. اینکه چطور او را میشناخته و روز حادثه به چه علت اردشیر به خانه آنها آمده است؟پسر جوان ابتدا سعی داشت با اظهارات دروغین مسیر تحقیقات را تغییر دهد اما زمانی که با مدارک و شواهد ما مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و راز جنایت خاموش را برملا کرد.
رابطه پنهانی مرد تنهاشهاب گفت: من اصلا مقتول را نمیشناختم، مدتی قبل متوجه رفتارهای مشکوک مادرم شدم. رفت و آمد مشکوک و تماسهای مخفیانه مادرم شک مرا برانگیخت. من سالها قبل پدرم را از دست دادهام و تا به حال چنین رفتار مشکوکی از مادرم ندیده بودم. از مادرم در مورد رفتارش پرسیدم، ابتدا سعی میکرد منکر ماجرا شود و موضوع را از من مخفی کند اما درنهایت گفت مردی به نام اردشیر او را اغفال کرده است. با شنیدن ماجرا حس میکردم دنیا روی سرم آوار شده است. تصمیم گرفتم از اردشیر انتقام بگیرم، به همین دلیل نقشه قتل او را طراحی کردم.شهاب گفت: شماره تماس اردشیر را از مادرم گرفتم و به بهانهای با او تماس گرفته و طرح دوستی ریختم. روز حادثه به خانهمان دعوتش کردم. او به خیال اینکه مهمان خانه من است وارد شد اما در فرصتی مناسب او را غافلگیر و خفه اش کردم. اردشیر خیلی زود تسلیم مرگ شد و روی زمین افتاد. باید جسد او را از خانه بیرون میبردم تا دستم رو نشود. جنازه را داخل پتویی پیچیده و در فرصتی مناسب که خیابان خلوت بود جسد را روی صندلی عقب خودروی مقتول قرار دادم و به راه افتادم. ماشین را به محلی خلوت بردم. فاصله محل رهاشدن جسد با خانه ما بسیار زیاد بود و زمانی که خودرو را در محل رها کردم کسی مرا ندید. برای اطمینان و اینکه رد و سرنخی از خود به جا نگذاشته باشم و هویت مقتول نیز برملا نشود خودرو را به آتش کشیدم. غافل از اینکه بعد از رفتن من موضوع بلافاصله به آتش نشانی اعلام میشود و راز این قتل خیلی زود برملا میشود.شهاب از جنایتی که مرتکب شده بود پشیمان بود و عذاب وجدان لحظهای او را رها نکرده بود. با اعتراف پسر دانشجو به قتل وی به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و راز قتلی دیگر برملا شد.دستگیری پسر جوان یکی از خاطرات سرهنگ مداحی، رئیس سابق اداره آگاهی آذربایجانشرقی است برچسب ها: قتل ، قتل ناموسی ، تبریز
منبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۶۸۹۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودسوزی داماد بعد از جنایت هولناک | اداهای پدر باعث قتل دختر شد
به گزارش همشهری آنلاین، ۸ فروردین ۱۴۰۱ مردی در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی از قتل دخترش خبر داد. وقتی مأموران به محل حادثه رفتند مشخص شد زنی ۳۸ ساله به نام مریم با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. در نخستین گام از تحقیقات مشخص شد که همسر مقتول همزمان با جنایت ناپدید شده است.
پدر مقتول به پلیس گفت: دختر و دامادم بعد از تحویل سال به سفر رفتند و قرار بود پایان تعطیلات برگردند اما روز ۵ فروردین من حالم بد شد و با دخترم تماس گرفتم و از او خواستم که اگر امکان دارد به تهران برگردند. آنها هم به خاطر من سفرشان را نیمهکاره رها کردند و برگشتند. بعد هم به خانه من آمدند. آن شب بعد از خوردن شام به خانه خودشان رفتند.
وی ادامه داد: صبح با دخترم تماس گرفتم اما جواب نداد. نگرانش شدم و به خانهشان رفتم. هرچه زنگ زدم کسی در را باز نکرد. در نهایت با کلید یدک که پیشم بود در را باز کردم و دیدم دخترم کشته شده است و دامادم هم نیست.
مأموران حدود ۳ هفته در جستوجوی شوهر مقتول بودند تا اینکه از بیمارستانی در لواسان خبر رسید مرد جوان با آثار سوختگی در بیمارستان بستری شده است. وی پس از بهبودی در همان بازجوییهای ابتدایی به قتل همسرش اعتراف کرد و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشتدر ابتدای جلسه پدر مقتول برای دامادش درخواست قصاص کرد.
بعد از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم، اما زیاد نبود. موضوعی که باعث شد من او را بکشم مربوط به سفرمان در تعطیلات نوروز است. ما قرار بود ۱۵ روز به سفر برویم که پدر همسرم تماس گرفت و گفت حالش بد است. ما هم به ناچار برگشتیم، اما وقتی به خانه پدرزنم رفتیم، دیدیم حالش بد نیست و بیخود ما را به تهران کشانده است.
وی ادامه داد: همان شب همسرم گفت دوباره به سفر برویم که من مخالفت کردم و گفتم خسته هستم و دیگر نمیخواهم جایی بروم. سر همین موضوع بحثمان شد. من داشتم سالاد درست میکردم که عصبانی شدم و میخواستم با همان چاقویی که دستم بود خودم را بزنم، اما مریم جلوی من را گرفت و چاقو ناخواسته به او خورد. بعد هم از شدت عصبانیت دو ضربه دیگر زدم و از خانه خارج شدم.
۲۰ روز از ماجرا گذشته بود و عذاب وجدان رهایم نمیکرد به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم را بکشم. در نزدیکی پارکی در لواسان گالن نفت را که از قبل تهیه کرده بودم روی ماشینم ریختم و آتش زدم اما رهگذران نجاتم دادند. من شرمنده پدرزنم هستم و از او میخواهم من را ببخشد.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
کد خبر 850268 منبع: ایران برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران