چراغ این خانه سرانجام روشن شد
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۷۸۰۴۴
حالا 48 سال پس از سفر جلال و شش سال پس از کوچ سیمین، چراغ کلبه سرد و تاریکشان، دوباره روشن شده و پذیرای دوستدارانشان خواهد بود؛ با همان اتاقهای پر از کتاب و کاغذ و قلم و شعر و شور، در همان حیاط پردرخت با حوض آبی بزرگ وسطش، با همان دیوارهای آجری و حیاط سنگفرش و پشت بام شیروانیاش.
امروز 8 اردیبهشت، تولد سیمین است و روزی که آخرین وعده افتتاح خانه او و جلال به روی دوستدارانشان قرار است محقق شود؛ غروب و درست زمانی که خورشید درحال پنهان شدن است تا چراغ خانه این دو چهره شاخص داستانی کشورمان برای همیشه روشن شود و عطر وجود پربرکتشان برای ادب و فرهنگ این سرزمین را به مشام نسل مشتاق و فرهنگ دوست امروز برساند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امروزه خانه موزه سیمین و جلال افتتاح میشود و برای همیشه حرف و حدیثها و مناقشات و حواشی کوچه رهبری در خیابان دزاشیب به پایان میرسد؛ حرف و حدیثهایی که یکی از دلایل آن، اعلام بیش از ده بار وعده افتتاح این خانه بود، بدون آن که افتتاحی در میان باشد. شاید برای همین هنوز در باورمان نمیگنجد غروب آفتاب امروز، طلوع حیاتی دوباره در خانه سیمین ـ جلال باشد؛ اتفاقی که البته هادی مظفری، مجری طرح مرمت «خانهموزه» سیمین و جلال درباره وقوع آن به ما اطمینان خاطر میدهد و میگوید این خانه قطعا امروز ساعت 7 بعد از ظهر و با حضور برخی مسئولان شهری (از جمله سرپرست شهرداری و اعضای شورای شهر تهران و معاون وزیر ارشاد) و همچنین شاعران و نویسندگان و هنرمندان افتتاح میشود و دو شبانه روز بعد درهایش به روی عموم مردم فرهنگ دوست باز خواهد شد.
مظفری به جامجم میگوید کاربری خاصی برای این خانه موزه تعریف و تعیین نشده، اما قطعا همان طور که قبلا هم گفته شده، علاوه بر کاربری موزه و نمایش تصویری از زندگی سیمین و جلال، پاتوقی برای نویسندگان و شاعران و اهل ادب و هنر خواهد بود.
سیزدهمین وعده دیگر پوچ نیست
خانه سیمین و جلال که روزگاری پاتوق نویسندگان و اهل ذوق ایران بود، سال 1331 بهدست جلال و در دزاشیب شمیران تهران ساخته شد. سال 90 و پس از فوت سیمین به وراثش رسید و محل سکونت خواهر سیمین شد. در ابتدای سال 93 شهرداری تهران آن را خرید و وعده مرمت و تجهیز و بهرهبرداری از آن با کاربری خانه موزه را داد. در سه سال گذشته وعدههای مکرری برای بهرهبرداری از این خانه به مردم داده شد و در آخرین بار شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران و مدیرعامل سابق آن اعلام کرد این مکان در نهایت تا 18اسفند (سالروز فوت سیمین) سال 96 افتتاح خواهد شد؛ وعدههای که باز هم به سرانجام نرسید تا در سال جاری دوباره وعده دیگری برای افتتاح این خانه داده شود. وعده جدید؛ سیزدهمین وعده بود و زمان آن هم، 8اردیبهشت، سالروز تولد خالق «سووشون» اعلام شده بود؛ وعدهای که تقریبا دیگر کسی آن را باور نکرد و حتی رسانهها از بازنشر آن «بهدلیل عدماطمینان» تا حدی خودداری کردند. جامجم اما در گزارشی با عنوان «سیزدهمین وعده؛ گل یا پوچ» خبر را پوشش داد و نظر کارشناسان میراثی را درمورد احتمال تحقق آن جویا شد.
سجاد عسگری، دبیر کمیته پیگیری حفاظت از خانههای تاریخی تهران از جمله کسانی بود که در گفتوگو با جامجم عنوان کرد چشمش آب نمیخورد این خانه موزه به این زودیها افتتاح شود و اگر هم قرار به افتتاح آن در 8 اردیبهشت ماه جاری باشد، افتتاحی سوری و بدون کیفیت لازم خواهد بود که احتمالا پس از چندی دوباره مجبور به بستن و از سرگیری مرمت و تجهیز آن خواهند شد، چرا که باوجود مرمت بنا، هنوز هیچکاری درخصوص تجهیز علمی و فنی خانه موزه صورت نگرفته و این کاری نیست که در بازه یکماهه بتوان آن را جمع کرد.
مظفری، مدیر طرح مرمت خانه اما امروز به جامجم میگوید جدا از وسایل خانه (اعم از اسباب، اثاثیه، کتاب ها، آثار هنری و...) که همگی جمعآوری و در خانه چیده و جانمایی شده است، تدابیر لازم درخصوص تجهیز فنی خانه موزه از قبیل نورپردازی، نصب وسایل گرمایشی و سرمایشی، نصب تابلوهای راهنما و وجود کارشناس راهنما برای راهنمایی بازدیدکنندگان هم چارهاندیشی و اجرایی شده و پس از افتتاح و راه اندازی خانه و در صورتی که نقصانی در کار بود، اصلاحات لازم مجدد انجام خواهد شد.
معاون طرح و برنامه شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران به ما و همه میراث دوستان این اطمینان خاطر را میدهد که افتتاح خانه موزه سیمین و جلال موقتی نیست و مرمت و تجهیز خانه به نحوی است که بهرهبرداری از آن دائمی خواهد بود.
مظفری به عواملی که مانع بهرهبرداری هنگام خانه موزه شد هم اشاره کرده و میگوید: پس از خرید خانه برای مدتی درگیر مباحث حقوقی آن بودیم، در سال 93 طراحی مفهمومی خانه موزه شروع شد و مرمت خانه هم که شامل مقاومسازی بنا یعنی استحکام بخشی شیروانی، ایمنسازی دیوارها، رطوبتگیری و سنگفرش مجدد حیاط میشد از سال 94 آغاز شد و یک سال و نیم به طول انجامید و در نهایت چیده مان و موزه آرایی خانه هم (آنچنان که کاملا منطبق با آنچه در زمان حیاط دو قصهنویس وجود داشته و صرفا شامل اشیای قدیمی موجود در خانه آن دو باشد) تاکنون زمان برده، چراکه برخی از این اشیا یا کتابها در دست خانواده و دوستان آنها بوده و یکایک از آنها با اختیار خودشان گرفته و جمع آوری شده است.
خانه نیما بماند برای بعد
از تجهیز و چیدمان خانه موزه زوج مشهور قصهنویس کشورمان که بگذریم، بحث دیگری مطرح بود در خصوص بزرگ کردن فضای خانه. درواقع یکی از مشکلات خانه موزه سیمین و جلال، فضای کوچک بناست و از آنجا که قرار شده این خانه پاتوقی برای نویسندگان و محفلهای هنری فرهنگی باشد، در مطالعات خانه موزه جلال و سیمین آمده بود خانه نیما و پلاک بعد از آن نیز به خانه موزه ملحق و فضای آن وسیع تر شود، درحالی که هنوز تکلیف خانه نیما که سال گذشته از ثبت ملی خارج شده است، روشن نشده و تصمیم بزرگتر شدن خانه سیمین و جلال هم ظاهرا و باوجود مطالعات انجام شده، اصلا پیگیری و اجرایی نشده است.
معاون طرح و برنامه شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران در این خصوص هم به ما میگوید اجرای این طرح درحال حاضر عملی نیست، زیرا فقط امور مربوط به خانه سیمین و جلال از زمان خریداری تا موزه شدنش چندسال به طول انجامید، درحالی که ملک نیما هنوز تملک هم نشده و دست مالک خصوصی است و راضی کردن مالک و خریداری بنا و آمادهسازی آن زمانبر خواهد بود.
مظفری اما تاکید میکند خریدن خانه نیما و افزودن آن به موزه خانه سیمین و جلال در راستای ایجاد کوچه فرهنگی رهبری، جزو برنامههای شهرداری تهران است و این مهم حتما پیگیری خواهد شد.
فاطمه مرادزاده
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: موزه سیمین و جلال جام جم آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۷۸۰۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۰ بود که دختری در خانوادهای از اهالی شیراز به دنیا آمد که اسمش را سیمین گذاشتند. او سالها بعد شد یک نویسنده کاردرست که رمانی به نام سووشون از زیر چکاچک قلمش بیرون آمد. رمانی که به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شده و یکی از پرفروشترین آثار ادبیات داستانی ایران است. سیمین دانشور به همسری جلال آل احمد در آمد. او در نخستین انتخابات که در فروردین سال ۴۷ انجام شد ریاست کانون نویسندگان ایران را عهده دار شد. امروز سالروز ولادت این بانوی ادیب ایرانی ما را بر آن داشت تا به خاطرهای از او با امام خمینی (س) بپردازیم. سیمین دانشور در همان اوایل انقلاب به همراه جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران خدمت امام رسیدند. در این دیدار بسیار تحت تاثیر محبت و لطف امام قرار میگیرد. خودش گفته است:
«وقتی امام را دیدم، تحتتأثیر او قرار گرفتم. آنقدر که این پیرمرد باشکوه، آرام و لطیف بود نمیتوانستم در برابر اشتیاقی که پیدا کردم مقاومتی کنم. خم شدم و عبای ایشان را بوسیدم.» (۱)
مرحوم شمس آل احمد نیز در خاطره دیگری از این دیدار سیمین چنین روایت کرده است:
با اوج گیری انقلاب اسلامی آقای خمینی به ایران آمدند. من در آن ایام مریض بودم و در خانه و بیمارستان بستری. امام در مدرسه (علوی) ساکن شدند. من اخبارش را از روزنامه و رادیو و تلویزیون پیگیری میکردم. تشنگی و شوق مردم برای دیدن ایشان وصف ناپذیر بود. من هم خیلی شایق بودم. در آن زمان گروهی از اعضای کانون نویسندگان ایران - که من در اول انقلاب با دیدن مسائلی از آن استعفا کرده بودم به خدمت آقا رفتند که خبرش در مطبوعات منعکس شد. در آن جلسه امام به خانم سیمین دانشور عنایت کرده چند کلمه هم با ایشان صحبت مینمایند. در آن روزها به آنهایی که خدمت امام رفتند حسودیم میشد و خانم دانشور هم به من پز میداد که من رفتم امام را دیدم و شما ندیدید! (۲)
مرحوم شیخ مصطفی رهنما، تنها عضو روحانی کانون نویسندگان از آن دیدار تاریخی نقل میکند: «.. در این دیدار خانم سیمین دانشور در حال بالا رفتن ار پلهها به من گفت: آقای رهنما من چادر سرم نیست، امام ناراحت نشود. من گفتم: نه همین روسری را که مقداری جلو بیاوری تا موی سرتان پوشیده باشد کافی است.»
۱. پناهیفرد، سیمین دانشور در آیینهٔ آثارش.
۲. این بخش از مطلبی که پیش از این در سایت جماران منتشر شده بود، استخراج شده است.