مریم در اسید سوخت +عکس
تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۹۵۴۵۸
طی یک ماهه گذشته این دومین اسید پاشی در تبریز است، اینبار «مریم» قربانی یک اختلاف خانوادگی در اسید سوخت.
به گزارش مشرق، کف خیابان روی زمین افتاده است، از ترس دستش را روی صورتش محکم نگاه میدارد، صورتش میسوزد، دستهایش بیشتر؛ اما خب ضارب رهایش نمیکند و سعی میکند جنایت خود را به سرانجام برساند، ظرف اسیدی که در دست دارد را بلند می کند و شروع میکند به ریختن روی صورت مریم، همه را خالی میکند تمام یک لیتر را.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مریم در حالی که در جهنم اسید میسوزد، فقط سعی میکند تا دستش را از روی صورتش کنار نزند، پوستش جلز و ولز میکند، میسوزد اما کاری از دستش برنمیآید، وزن ضارب آنقدر زیاد است که توان کنار زدنش را ندارد، او هم با کمال بیرحمی و خونسردی جنایت خود را به سرانجام میرساند.
در این بین مرد نگهبان ساختمان مجاور محل جنایت که ظاهراً یک مرکز کوچک تفریحی است از پنجره طبقه بالا شاهد ماجراست، نگهبان با داد و فریاد سعی میکند مردم را باخبر کند.
با فریادهای او ضارب دست و پایش را گم میکند و دست پاچه پا به فرار میگذارد آنقدر با عجله که کیف مدارک و وسایلش را جا میگذارد، کیفی که یک قمه هم از داخل آن کشف میشود، سلاحی که حکایت از برنامهریزی و عمق خباثت این فرد را دارد.
مریم زنی که چند روز گذشته در تبریز قربانی حمله فرد اسیدپاش شد و از ناحیه صورت، گردن و دستها به شدت آسیب دید.
این دومین اسیدپاشی طی یک ماه گذشته در تبریز است، در مورد قبلی معصومه توسط خواستگار خود که از او جواب نه شنیده بود مورد حمله قرار گرفت و خواستگار شیطانصفت با ریختن اسید روی صورت، گردن و دستهای او باعث آسیب جدی و جبرانناپذیری شد تا جایی که هنوز بینایی او برنگشته و تلاشهای پزشکان نیز تا این لحظه بینتیجه بوده است و صورت و پوستش نیز تا به حال سه عمل در پی داشته است.
دعوا زن و شوهری که منجر به جنایت شدمریم قربانی تازه اسیدپاشی در تبریز جزئیات این جنایت را اینگونه تشریح کرد:
۱۱ سال است که با محمد ازدواج کردم، چند سال اول همه چیز خوب بود، اما کمکم بهانهگیری و اخلاقهای بدش را نشان داد، کمکم این خلق تند و عصبانیتهایش شدت گرفت تا جایی که چندین بار به بهانههای مختلف مرا مورد ضرب و شتم قرار داد کافی بود چیزی خلاف میل او باشد مثلاً صدای تلویزیون را زیاد کنم همین بهانه خوبی بود تا دعوا را شروع کند.
چندین بار به خاطر این رفتارش به خانه پدرم رفتم که هر بار با پادرمیانی فامیل و خواست پدرم به خانه برگشتم، اما این رفتارش تمامی نداشت، در کارش هم به مشکل خورده بود و بدهی زیادی داشت، تا جایی که طلبکارانش برایش حکم جلب گرفته بودند و مدتی هم فراری بود، باز هم پدرم و اهل فامیل کمک کردند و توانستیم رضایت شاکیها را بگیریم.
اما دوباره روز از نو و روزی از نو، وضعیت هیچ فرقی نکرد، بدتر شدکه بهتر نشد، از خانه بیرون میرفت کار هم نمیکرد در این اوضاع بچهدار هم شدیم گفتم شاید اوضاع بهتر شود و دوباره هیچ اتفاقی نیفتاد او ذاتاً مشکل داشت و در رفتارش تعادل نداشت.
چندین بار تصمیم گرفتم طلاق بگیرم اما باز وساطت خانواده و امیدی که میدادند مانع این کار شد و برگشتم سر خانه اول. من اهل زندگی بودم، نمیخواستم زندگیام خراب شود و تمام سعیام را کردم که خانوادهام را حفظ کنم، اما او اصلاً اهمیت نمیداد همیشه بهانهگیر بود و رفتار زشت خودش را داشت. تا جایی که مدت زیادی هم من را در خانه زندانی کرد و اجازه خروج از خانه را هم نمیداد.
تا بالاخره یک روز تصمیم جدی گرفتم تا طلاق بگیرم، از آنجایی که حق طلاق هم با خودم بود به خانه پدرم رفتم چند مدتی گذشت و مدام تماس و تهدید و گاهی هم التماس ولی من هیچ وقت باورم نمیشد که بتواند تهدیدهایش را عملی کند و یا اینکه مرد زندگی باشد و بتوان با او زیر یک سقف زندگی کرد.
خلاصه یک روز با من قرار گذاشت تا با هم صحبت کنیم، به یک کافه در تبریز رفتیم همه چیز خوب بود، مدام تکرار میکرد که نمیخواهد من را از دست بدهد و نباید از او جدا شوم، من هم به او گفتم که کار نمیکند و خرج زندگی را از کجا باید بیاورد و اگر کار کند و زندگی را بچرخاند و رفتارش هم با من درست کند من که چیز زیادی از او نمیخواهم. همینها برای من کافی است و به زندگی برمیگردم.
فکرش را هم نمیکردم اسید داشته باشدمریم تعریف میکند که در راه بازگشت در حال قدم زدن در یک کوچه خلوت بودیم که ناگهان یک ظرف از داخل کیفش در آورد گفت میدانی این چیست، گفتم نه، اول گفت بنزین گرفتم برای پاک کردن رنگ، فکر میکردم ممکن است آب باشد اصلاً در ذهن من هم چیزی مثل اسید نبود.
دوباره شروع کرد دیوانهوار حرفهایش را تکرار کردن و من همان پاسخها را دادم که اگر اصلاح شوی من که چیز زیادی نمیخواهم برمیگردم ولی ناگهان احساس سوزش زیادی کردم. مایعی که داخل ظرف را روی صورت من ریخته بود از سوزش و صدای پوستم متوجه شدم اسید است. پا به فرار گذاشتم دنبالم میدوید و از پشت مرا گرفت و به کف خیابان پرت کرد، من تنها کاری که توانستم کنم این بود که دستم را محکم روی صورتم نگه دارم و او بیرحمانه تمام اسید را تا قطره آخر ریخت. میسوختم ولی فریاد هم نمیتوانستم بزنم آنقدر سنگین بود که توان کنار زدن و فرار کردن را نداشتم. فقط صدای فریاد مردم را شنیدم و بلافاصله از حال رفتم.
اهالی بلافاصله چند بسته آب آوردند و تا آنجایی که میشد صورت و دستهایم را شستند همین کار باعث شد صورتم آسیب کمتری ببیند از طرفی دستهایم به دلیل اینکه در تماس مستقیم با اسید بود با شدت بیشتری سوخت و الان در وضعیت خوبی نیستم.
اسید پاش فراری است!این قربانی اسیدپاشی با اشاره به اینکه همسرش توانسته از صحنه این جنایت فرار کند گفت: بعد از این کار هم پا به فرار گذاشت، ظاهراً به تهران رفته امیدوارم که پلیس زودتر او را دستگیر کند چرا که من و خانوادهام امنیت جانی نداریم مخصوصاً الان که آب از سرش گذشته.
مریم در تهران تحت نظر بهترین متخصصانبلافاصله پس از انتشار خبر اولیه مبنی بر این اتفاق، موضوع در کمپین نذر مهربانی مطرح شد.
پس از پیگیریهای انجام شده و با تلاشهای دکتر زهرا نظری و دکتر مصطفی دهمردهای، مریم امروز برای ادامه درمان به تهران منتقل شد.
بهگفته نظری یک تیم تخصصی برای درمان معصومه فراهم شده است و تمامی امکانات پزشکی و درمانی برای ادامه روند درمانش به بهترین شکل فراهم است.
نظری افزود: خوشبختانه در دقایق اول این حادثه، صورت مریم با آب فراوان شسته و همین موضوع باعث کمتر شدن عمق سوختگی شده است ولی به هر حال اسید آسیبی که باید را میرسانده و تا سالها این بیمار نیاز به درمان و جراحی خواهد داشت.
منبع: فارسمنبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۹۵۴۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
غذای پزشکی تولید شد
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری آنا، اصغر خسروشاهی اصل در توضیح طرح پژوهشی خود با عنوان «تهیه و تعیین ویژگی امول ژلهای خوراکی حامل لیپاز پانکراسی» گفت: موضوع تحقیق یکی از نیازهای جامعه است که در بیماری نارسایی پانکراس کاربرد دارد؛ چرا که در این بیماری، پانکراس به تدریج توانایی تولی آنزیمهای پانکراتیک را از دست میدهد. در این صورت جذب چربی و پروتئین مختل میشود.
خسروشاهی افزود: لیپاز پانکراس یکی از آنزیمهای بسیار مهم برای هضم چربیها است و از ناپایدارترین آنزیمهای پانکراتیک به شمار میرود. مهمترین مشکل افرادی که نارسایی پانکراس دارند، کمبود یا فقدان آنزیم لیپاز است.
این پژوهشگر حوزه سلامت بیان کرد: کمبود هضم لیپولیتیک پانکراسی غیر قابل جبران است و چون منبع عمده انرژی چربی است احتمال سوء تغذیه افزایش پیدا میکند و به دنبال آن فقر ویتامین و ریزمغذیها ایجاد میشود. همین امر موجب نارسایی پانکراس آنزیم لیپاز به بدن میشود.
وی افزود: با توجه به اینکه، ژلان قادر به تشکیل هیدروژلهای وابسته به دما و مقاوم به اسید است؛ میتوان از آن در تهیه غذاهای پزشکی که داروی مورد نظر را از معده به سلامت عبور میدهند استفاده کرد.
این دانش آموخته دکتری تخصصی علوم و صنایع غذایی دانشگاه Reading انگلستان در ادامه به تعریف غذاهای پزشکی پرداخت و گفت: غذاهای پزشکی، نسل جدیدی از غذاها هستند که با غذاهای متداول و نیز غذاهای فراسودمند متفاوتند و هدف از تهیه و مصرف این دسته از غذاها کمک به درمان بیماران است.
وی تصریح کرد: با توجه به اینکه ژلان قادر به تشکیل هیدروژلهای وابسته به دما و مقاوم به اسید است، میتوان در تهیه غذاهای پزشکی از آن استفاده کرد تا داروی مورد نظر را از معده به سلامت عبور دهند.
انتهای پیام/